eitaa logo
آلاچیق 🏡
1.1هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.3هزار ویدیو
57 فایل
فعالیتهای کانال، به نیت مهدیِ فاطمه عجل الله تعالی فرجه ادمین تبادل، انتقاد-پیشنهاد-مسابقه : @nilofarane56 پ زینب کبری سلام الله علیها کپی مطالب با ذکر صلوات 🙏
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۴۹ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍃 @Alachiigh
🇮🇷 📝 | ◀️ تحمّل سختی‌ها برای حفظ استقلال 🍃🌹🍃 🔹خورشید فروزان انقلاب اسلامی مدظله‌العالی فلسفه وجود مشکلات و سختی‌ها و ثمره تحمل آنها را اینگونه بیان می‌فرمایند : " دشمنان فشار می آورند، سختی هست. برای استقلال و حفظ هویت یک ملت و شرمنده نشدن در مقابل تاریخ، تحمّل این سختی‌ها لازم است. 🔹شما تصور کنید اگر شاه سلطان حسین صفوی، به جای اینکه دروازه‌های اصفهان را بر روی مهاجمان می‌گشود و خودش با دست خودش تاج شاهی را روی سرشان می‌گذاشت، فکر می‌کرد که اگر به فکر خودم هستم یک جان بیشتر ندارم و این قدر هم عمر کرده ام، مگر دیگر چقدر عمر خواهم کرد؟ اگر به فکر مردم هستم که در صورت تسلیم کردن شهر اصفهان، بلایی بر سر مردم خواهد آمد که از بلایی که در صورت جنگیدن با مهاجمان بر سرشان می‌آید، کمتر نیست، هرگز شهر را تسلیم نمی کرد. 🔹اگر جمهوری اسلامی دچار سلطان حسین‌ها بشود، دچار مدیران و مسئولانی بشود که جرأت و جسارت ندارند، در خود احساس قدرت نمی کنند، در مردم خودشان احساس توانایی و قدرت نمی کنند، کار جمهوری اسلامی تمام خواهد بود. 🔹امیدواریم دولت انقلابی با توشه‌برداری از راهبردهای این حکیم فرزانه صفحه پر افتخاری را در کارنامه خود و این ملت عزیز رقم بزند. ان شاءالله منبع : بیانات معظم له ۱۳۸۲/۰۳/۰۷ ✍ امراله عباسی- ناحیه درچه 🎋〰🍃 @Alachiigh
🍃🌹🍃 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 امام خامنه‌ای مدظله‌العالی: «آمریکایی‌ها مردم را می‌کُشند و با جنایت واضح و آشکار، خودشان را نشان می‌دهند و عذرخواهی هم نمی‌کنند؛ در عین حال زبانشان هم دراز است، می‌گویند حقوق بشر!» ۱۳۹۹/۳/۱۴ 🍃🌹🍃 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔰 | مجازی با موضوع: «افشای حقوق بشر آمریکایی» 🔺 تاریخ : امروز ۱۳ تیر ۱۴۰۱ 📨⁉️برای ارسال سوالات و نظرات به آی‌دی زیر مراجعه بفرمایید : 👉 @YaMahdi220 🍃🌹🍃 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ | 🎋〰🍃 @Alachiigh
افشای حقوق بشر امریکایی.mp3
9.1M
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟🇮🇷 ⃟✤ 🔅🇮🇷 ثامن ۲۳ 🇮🇷🔅 🇮🇷 | مجازی 🖋 موضوع جلسه : «افشای حقوق بشر آمریکایی» 🎙 سخنران : آقای دکتر صنعتکار 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
━━━━💠🌸💠━━━━ 🇮🇷 ثامن ۲۳ 🇮🇷 👈👈 بایدن در غرب آسیا به دنبال چیست ⁉️ ✍ پاسخ : بایدن در جریان سفر خود به منطقه خاورمیانه که به طور خاص عزیمت وی به اراضی اشغالی و عربستان سعودی، نقاط عطف آن به حساب می آیند، در پیِ چهار موضوع است: 1⃣ پیشبرد "توافق ابراهیمِ ۲ "بین صهیونیست‌ها و کشورهای مرتجع حوزه خلیج فارس در تقابل با جمهوری اسلامی 2⃣ اقناع‌سازی کشورهای عربِ حاشیه خلیج فارس خصوصاً امارات و عربستان جهت افزایش تولید نفت 3⃣ ارائه تضمین‌های جدید اقتصادی و امنیتی به متحدان منطقه‌ای آمریکا و جلوگیری از چرخشِ آن‌ها به سمت چین و روسیه 4⃣ تقویت موضع دموکرات‌ها در آستانه انتخابات میاندوره‌ای کنگره آمریکا خصوصاً استفاده از لابی‌های عربی و صهیونیستی | 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
━━━━💠🌸💠━━━━ 🇮🇷 ثامن ۲۳ 🇮🇷 ⁉️ چگونه کشف شد و کاشف حقیقی آن کیست؟ 🔔ـــــــــــــــــــــــــ ✅ پاسخ را در کلیپ بالا ☝️ 🎙 حجت‌الاسلام راجی | 🎋〰🍃 @Alachiigh
💕 عاشقانه_دو_مدافع💕 بهش اقتدا کردم و نمازو باهم خوندیم نمیدونم تو قنوت چی داشت میگفت که انقدر طول کشید... بعد از نماز رفتم کنارش و سرمو گذاشتم رو پاش - علی جانم - ببخشید بابت چی - تو ببخش حالا ... باشه چشم ، دستی به سرم کشید و گفت: اسماء تا حالا بهت گفته بودم با چادر نماز شبیه فرشته ها میشی _ اوهووم ای بابا فراموشکارم شدم ، میبینی عشقت با آدم چیکار میکنه - سرمو از رو پاش برداشتم روبروش نشستم اخمی کردم و گفتم: با چادر مشکی چی دستشو گذاشت رو قلبش و گفت: عشق علی حالا هم برو بخواب بخوابم ؟دیگه الان هوا روشن میشه باید وسایالتو جمع کنیم اسماء بیا بخوابیم حالا چند ساعت دیگه پامیشیم جمع میکنیم قوووول ؟؟؟ قول _ ساعت ۱۱ بود باصدای گوشیم از خواب بیدار شدم مامان بود حتما کلی هم نگران شده بود گوشیو جواب دادم صدامو صاف کردمو گفتم:الو - الو سلام اسماء جان حالت خوبه مادر؟؟ بله مامان جان خوبم خونه ی علی اینام - تو نباید یه خبر به ما بدی؟ ببخشید مامان یدفعه ای شد - باشه مواظب خودت باش. به همه سلام برسون چشم خدافظ پیچ و تابی به بدنم دادمو علی رو صدا کردم علی جان پاشو ساعت یازده پاشو کلی کار داریم پتو رو کشید رو سرشو گفت: یکم دیگه بخوابم باشه پتو رو از سرش کشیدم. - إ علی پاشو دیگه توجهی نکرد باشه پس من میرم یکدفعه از جاش بلند شدو گفت کجا - خندیدم و گفتم دستشویی بالش رو پرت کرد سمتم جا خالی دادم که نخوره بهم انگشتشو به نشونه ی تحدید تکون داد که من از اتاق رفتم بیرون وقتی برگشتم همینطوری نشسته بود - إ علی پاشو دیگه امروز جمعست اسماء نزاشتی بخوابما - پوووفی کردم و گفتم: ببین علی من از دلت خبر دارم. میدونم که آرزوت بوده که بری الانم بخاطر من داری این حرفارو میزنی و خودتو میزنی به اون راه با این کارات من بیشتر اذیت میشم _ پاشو ساکت رو بیار زیاد وقت نداریم چیزی نگفت. از جاش بلند شد و رفت سمت کمد، درشو باز کردو یه ساک نظامی بزرگ که لباس های نظامی داخلش بود رو آورد بیرون ساک رو ازش گرفتمو لباس هارو خارج کردم - خوب علی وسایلی رو که احتیاج داری رو بیار که مرتب بذارم داخل ساک وسایل ها رو مرتب گذاشتم باورم نمیشد خودم داشتم وسایلشو جمع میکردم که راهیش کنم - علی مامان اینا میدونن؟؟ آره. ولی اونا خیالشون راحته تو اجازه نمیدی که برم خبر ندارن که... _ حرفشو قطع کردم. اردلان چی اونم میدونه؟ سرشو به نشونه ی تایید تکون داد - اخمی کردم و گفتم: پس فقط من نمیدونستم چیزی نگفت ... اسماء جمع کردن وسایل که تموم شد پاشو ناهار بریم بیرون قبول نکردم - امروز خودم برات غذا درست میکنم... پله هارو دوتا یکی رفتم پایین بابا رضا طبق معمول داشت اخبار نگاه میکرد وارد آشپز خونه شدم مادر علی داشت سبزی پاک میکرد - سلام مامان إ سلام دخترم بیدار شدی حالت خوبه؟؟ - لبخندی زدم و گفتم:بله خوبم ممنون - مامان ناهار که درست نکردید؟... ⭐️برای خواݩدݩ‌هرقسمٺ‌از رماݩ‌1صݪواٺ‌ به نیت فرج اݪـزامیسٺ ✍خانم.علـــی.آبادی 🎋〰🍃 @Alachiigh
✳️غذا‌هایی که مصرفش در وعده صبحانه خطرناک است 🔸چند ماده غذایی وجود دارد که خوردن آن‌ها در وعده صبحانه به سلامت افرادی لطمه می‌زند. 🔸آب پرتقال را با معده خالی بنوشید 🔸موز 🔸شیرینی‌ها 🔸خیار و گوجه فرنگی 🔸کلم 🔸گلابی 🔸گوشت قرمز 🔸صبحانه‌های سریع 🔸قهوه 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اَلِف‌رآء ؛
•۰🕌۰• سَلام‌بَرحُسین(:✋🏼 السَّلامُ‌عَلَیڪ‌یاأَباعَبدالله‌الحُسَین🔗💚 •• حٌسین‌مَن •• میشَوَدنیمہ‌شبے‌گوشۂ‌بِینُ‌الحَرَمِین‌ •• مَن‌فقط‌اشڪ‌بریزَم‌وَتو •• تَماشاڪنے!؟💔🚶🏾‍♂ براۍاینڪہ‌زائِرِت‌بشم‌میخوام‌گناهام‌روترڪ ڪنم‌آقا!! تاشایَدامسال‌طَلَبیدۍ‌و زائِرت‌شُدَم🙂💔 یہ‌جاۍخوب‌براے‌،وارِدشو🙂🚶🏾‍♂ مهمونِ‌ویژۂ‌مایـے🌿 https://eitaa.com/joinchat/346685596Ca80122d718
هدایت شده از اَلِف‌رآء ؛
هدایت شده از 
سید رضا نریمانیدل_خوشی.mp3
12.78M
ڪربلایت آقاجان! درمان ِ دل ِ آشفتہ ۍ ِ ما ♥️! 🌿! 🖤⇢https://eitaa.com/joinchat/2365390970C1bef19469a بکوب‌رو‌لینک👊💯 𝓗𝓪𝓳 𝓰𝓱𝓪𝓼𝓮𝓶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۵۰ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹شهید عبداللّه رودکی🌹 🎥 به نام حضرت فاطمہ زهرا (س) حساس بودند... فقط نام مادرشان ڪافی بود تا چشـمانشان بارانـے شــود ... ⭐️شادی روح پاک همه شهدا صلوات 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 📝 | ◀️ طلاق اعتقادات گذشته! 🍃🌹🍃 🔻این روزها باز هم انتشار مواضع جنجالی فائزه هاشمی، حاشیه‌ساز شده است. وی در بخشی از اظهارات خود ضمن حمایت از اقدامات برخی در جهت کشف حجاب، از آنان خواسته است که به این رفتار هنجارشکنانه خود ادامه دهند! 🔹نکات تحلیلی: 1⃣ اولین نکته، سکوتی است که دوستان و اطرافیان و همفکران وی در اردوگاه اصلاح‌طلبان، حزب کارگزاران و ... اتخاذ کرده‌اند! از احزاب و گروه‌های سیاسی که خود مدعی پیشگامی در توسعه سیاسی هستند، انتظار آن است که در برابر مواضع ساختارشکنانه دوستان و هم‌حزبی‌های خود واکنش نشان دهند. 2⃣آنچه بر سر فائزه و امثالهم آمده، باید یکی از مهم‌ترین آفات و انحرافاتی که انقلاب و انقلابیون را تهدید می‌کند، مورد بازخوانی قرار داد. بدون شک یکی از مهم‌ترین تهدیدات انقلاب، خطر "ارتجاع" است. بدین معنا که برخی در مسیر حرکت قطار انقلاب برای دستیابی به اهداف انقلابی، دچار تردید و واگرایی و انفعال و پشیمانی شده و از قطار انقلاب پیاده و راه عقب‌گرد را در پیش گیرند! 3⃣ جریان‌های سیاسی باید تلاش کنند تا از افتادن در دام ارتجاع خود را مصون دارند. متأسفانه میکروب ارتجاع مدت‌های مدیدی است که اردوگاه جریان اصلاح‌طلب را آلوده کرده است و به همین دلیل بخش عمده‌ای از نیروهای خود را از دست داده‌اند. ✍مهدی سعیدی 🎋〰🍃 @Alachiigh
🎥علی آزاد از شرم ِ دیدار امام علی علیه‌السلام باخت ✅یک اتفاق عجیب و قابل توجه درسریال امام علی(ع) علی آزاد یکی از بازیگران قدیمی سینمای ایران است که پیش از انقلاب عمدتا در نقش‌های منفی بازی می‌کرد و در جریان ساخت این سریال ، به اصرار خود در این سریال نقشی می‌گیرد. داوود میرباقری درباره بازی علی آزاد در سریال امام علی(ع) در گفتگویی توضیح داده است: «حالتی منقلب داشت و خود را به شکلی وامدار علی بن ابیطالب می‌دانست. چهره رنگ پریده و دگرگونش که گویی تولدی دیگر را برای این بازیگر رقم می‌زد، دیگران را نیز به خود جلب کرده بود. در یکی از صحنه‌ها قرار شد علی آزاد در نقش ابن عباس داخل چادر امام علی(ع) بشود و بیرون آید. قبل از رفتن، او گفت: داوود، من از علی شرم دارم که به چادر او وارد شوم، نمی‌شود صحنه را عوض کنی و مثلا از کنار چادر بگذرم؟ گفتم نه.   و او داخل چادر شد. منتظر بودیم که بازگردد، دقایقی گذشت، خبری نشد، او را صدا کردیم، خبری نبود. داخل چادر شدیم؛ علی آزاد داخل چادر جان‌به‌جان آفرین تسلیم کرده بود... .....و صحنه‌های باقیمانده را فرد دیگری به جای آن مرحوم بازی کرد.» (ع) 🎋〰🍃 @Alachiigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 : ♦️در اكثر كارهاي نان و آبدار، رد پاي غلامرضا پهلوي(برادر شاه) ديده مي شد. هنگامي كه در دهه ي 50 ،دولت تصميم گرفت بخاطرحجم واردات كشور از بنادر به داخل كشور، تعدادي تريلر و كاميون مدرن خريداري كند. شاهپور غلامرضا پهلوي در اينجا هم قدم جلو گذاشت و دو هزار دستگاه كاميون تريلركش وايت از آمريكا خريداري كرد و به دولت فروخت. در اين معامله،غلامرضا پهلوي، سود كلاني به جيب زد ، اما كاميون ها چون با آب و هواي ايران ناسازگار بود، در بيابان هاي جاده ي كرج در زير آفتاب و باد و باران، اكثرا نابود شدند. 🎋〰🍃 @Alachiigh
💕عاشقانه_دو_مدافع💕 الان میخواستم پاشم بذارم. شماها هم که صبحونه نخوردید - میل نداریم مامان جان - اگه اجازه بدید من ناهار رو درست کنم اسماء جان خودم درست میکنم شما برو استراحت کن _ با اصرار های من بلاخره راضی شد - خوب قورمه سبزی بذارم الان نمیپزه که - اشکال نداره یکم دیرتر ناهار میخوریم. علی دوست داره،امشبم که میخواد بره گفتم براش درست کنم. مادر علی از جاش بلند شدو اومد سمتم. کجا میخواد بره؟ وای اصلا حواسم نبود از دهنم پرید - إم إم هیچ جا مامان خودت گفتی امشب میخواد بره - ابروهامو دادم بالا و گفتم:من حتما اشتباه گفتم خدا فاطمه رو رسوند... با موهای بهم ریخته و چهره ی خواب آلود وارد آشپز خونه شد. با دیدن من تعجب کرد: إ سالم زنداداش اینجایی تو؟؟ به سلام خانم. ساعت خواب ... وای انقد خسته بودم ییهوش شدم باشه حالا برو دست و صورتتو بشور بیا به من کمک کن _ با کمک فاطمه غذا رو گذاشتم. تا آماده شدنش یکی دو ساعت طول میکشید علی پیش بابا رضا نشسته بود از پله هارفتم بالا وارد اتاق علی شدم و درو بستم به در تکیه دادم و نفس عمیقی کشیدم. اتاق بوی علی رو میداد میتونست مرحم خوبی باشه زمانی که علی نیست همه جا مرتب بود و ساک نظامیشو یک گوشه ی اتاق گذاشته بود. _ لباس هاش رو تخت بود. کنار تخت نشستم و سرمو گذاشتم رو لباس ها چشمامو بستم نا خودآگاه یاد اون بازو بند خونی که اردلان آورده بود افتادم. اشک از چشمام جاری شد. قطرات اشک روی لباس ریخت اشکهامو پاک کردم و چشمامو بستم ، دوست نداشتم به چیزی فکر کنم، به یه خواب طولانی احتیاج داشتم ، کاش میشد بعد از رفتنش بخوابم و، وقتی که اومد بیدار شم. _ با صدای بازو بسته شدن در به خودم اومدم علی بود اسماء تنها اومدی بالا چرا منو صدا نکردی که بیام ؟ آخه داشتی با بابا رضا حرف میزدی راستی علی نمیخوای بهشون بگی؟ الان با بابا رضا حرف زدم و گفتم بهش: بابا زیاد مخالفتی نداره اما مامان. قرار شد بابا با مامان حرف بزنه اسماء خانواده ی تو چی؟ خانواده ی من هم وقتی رضایت منو بیینن راضی میشن. اسماء بگو به جون علی راضی ام ... راضی بودم اما ازته دل ، جوابی ندادم ، غذارو بهونه کردم و به سرعت رفتم پایین مادر علی یه گوشه نشسته بود داشت گریه میکرد پس بابا رضا بهش گفته بود _ با دیدن من از جاش بلند شد و اومد سمتم چشماش پر از اشک بود. دوتا دستشو گذاشت رو بازومو گفت: اسماء ، دخترم راستشو بگو تو به رفتن علی راضی هستی؟؟؟ یاد مامانم وقتی اردلان میخواست بره افتادم،بغضم گرفت سرمو انداختم پایین و گفتم: بله پاهاش شل شد و رو زمین نشست. بر عکس مامان، آدم تودارو صبوری بود و خودخوری میکرد. _ دستشو گرفت به دیوار و بلند شد و به سمت اتاقش حرکت کرد. خواستم برم دنبالش که بابا رضا اشاره کرد که نرو آهی کشیدم و رفتم به سمت آشپز خونه. غذا آماده بود. سفره رو آماده کردم و بقیه رو صدا کردم اولین نفر علی بود که با ذوق و شوق اومد. بعد هم فاطمه و بابا رضا همه نشستن _ علی پرسید:إ پس مامان کو؟؟ بابا رضا از جاش بلند شد و گفت:شما غذارو بکشید من الان صداش میکنم. بعد از چند دقیقه مادر علی بی حوصله اومد و نشست. غذاهارو کشیدم به جز علی و فاطمه هیچ کسی دست و دلشون به غذا نمیرفت. علی متوجه حالت مادرش شده بود و سعی میکرد با حرفاش مارو بخندونه. _ ساعت ۵ بود گوشی رو برداشتم و شماره ی اردلان رو گرفتم. بعد از دومین بوق گوشی برداشت الو!!!.... ⭐️برای خواݩدݩ‌هرقسمٺ‌از رماݩ‌1صݪواٺ‌ به نیت فرج اݪـزامیسٺ ✍خانم.علـــی.آبادی 🎋〰🍃 @Alachiigh
⭐️⭐️اى فرزند آدم همه چيز را براى تو آفريدم و تو را براى خودم آفريدم⭐️⭐️ 🎋〰🍃 @Alachiigh
⭐️*بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ* ⭐️صفحه ۴۵۱ مصحف شریف ✨همراه تدبر و چند نکته ⭐️هدیه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف❤️🙏 🎋〰🍃 @Alachiigh