eitaa logo
گاه نگاشته ها / علی رئیسی
168 دنبال‌کننده
375 عکس
69 ویدیو
581 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
إنقاذ النزعة الإنسانية في الدين | مرکز دراسات فلسفة الدین http://www.rifae.com/ar/node/53
هدایت شده از سید
6مرداد97.mp3
9.73M
پاسخ به شبهات امامت
علیدوست: آثار علامه حسن زاده آملی آنلاین و با پست رایگان خرید کنید دیوان اشعار علامه حسن زاده آملی yon.ir/lOA44 اتحاد عاقل به معقول yon.ir/CAQWV صد کلمه در معرفت نفس yon.ir/lezcm شرح فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة (ع) yon.ir/7tSTM الانسان فی عرف العرفان yon.ir/zlTRl دروس معرفت نفس yon.ir/cb9jc نهج الولایة yon.ir/MMwge دفتر دل yon.ir/JqYPE نور علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور yon.ir/MBLpP نامه ها برنامه ها yon.ir/T3A3y سدرة المنتهی فی تفسیر قرآن المصطفی(دو جلد) yon.ir/cDnIm @ketabeadib
N: جواهر الکلام فی معرفه الامامه و الامام مقدمات ومبانی ایت الله سید علی حسینی میلانی @Qashqaie2021 کتابخانه ما @bookone https://telegram.me/joinchat/Bc-9GkF3O5tDpzAHtFM1tg @Qashqaie2021 کتابخانه ما @bookone https://telegram.me/joinchat/Bc-9GkF3O5tDpzAHtFM1tg @Qashqaie2021 کتابخانه ما @bookone https://telegram.me/joinchat/Bc-9GkF3O5tDpzAHtFM1tg @Qashqaie2021 کتابخانه ما @bookone https://telegram.me/joinchat/Bc-9GkF3O5tDpzAHtFM1tg @Qashqaie2021 کتابخانه ما @bookone https://telegram.me/joinchat/Bc-9GkF3O5tDpzAHtFM1tg @Qashqaie2021 کتابخانه ما @bookone https://telegram.me/joinchat/Bc-9GkF3O5tDpzAHtFM1tg
چگونه از شکاکیت دربارۀ خدا رهایی پیدا کنم؟ آیا راهی هست که بتوان از آزار شک دربارۀ خدا نجات یافت. پاسخ در گذشته پاسخ این سؤال را به تفصیل داده ام و آن مطالب را تکرار نمی کنم. این بار پاسخ آن را از حکیم معنوی عبدالرحمن جامی بخوانیم:   دلا تا کی درین کاخ مجازی   کنی مانند طفلان خاک بازی... عنان تا کی به دست شک سپاری به هر یک روی «هذا ربی » آری خلیل آسا در ملک یقین زن نوای «لا احب الآفلین » زن کمِ هر وهم و ترک هر شکی کن رخ «وجهت وجهی » در یکی کن یکی بین و یکی دان و یکی گوی یکی خواه و یکی خوان و یکی جوی ز هر ذره بدو رویی و راهیست بر اثبات وجود او گواهیست بود نقش دل هر هوشمندی که باید نقش ها را نقشبندی به لوحی گر هزاران حرف پیداست نیاید بی قلمزن یک الف راست درین ویرانه نتوان یافت خشتی برون از قالب نیکو سرشتی به خشت از کلک انگشتان نوشته ست که آن را دست دانایی سرشته ست ز لوح خشت چون این حرف خوانی ز حال خشت زن غافل نمانی به عالم این همه مصنوع ظاهر به صانع چون نه یی مشغول خاطر چو دیدی کار رو در کارگر دار قیاس کارگر از کار بردار دم آخر کزان کس را گذر نیست سر و کار تو جز با کارگر نیست بدو آر از همه روی ارادت و زو جو ختم کارت بر سعادت جامی، "هفت اورنگ"یوسف و زلیخا
برگرفته ازکانال دکتر فنائی اشکوری☝️
هدایت شده از حوزه علمیه تمدن ساز
💎 پاسخ فیلسوفانه شهید مطهری به جوان دانشجو شهید علامه : یک وقتی درجایی سخنرانی می کردم؛ دانشجویی آمد و گفت: آقا! خدا در کجا وجود دارد؟ خدا کجاست؟ گفتم: آخر اینکه می گویی «کجاست» منظورت این است که در کجای عالم است؟ گفت: بله. گفتم: نگو خدا در کجای عالم وجود دارد، بگو عالم در کجای خدا وجود دارد؟ گفت: بسیار خوب، حالا اینطور می گوییم: عالم در کجای خدا وجود دارد؟ گفتم: عالم در مرتبه فعل خداست. این حرف غلط است که خدا در کجای عالم است. خدایی که در کجای عالم باشد که اصلا خدا نیست، چون «کجا» هم فعل اوست، وقت و زمان هم فعل اوست، همه چیز فعل اوست. «او در کجای عالم است» معنی ندارد؛ «عالم در کجای اوست» معنی دارد. تازه در اینجا هم کلمه «کجا» را از باب اینکه لفظ دیگر نداریم می گوییم. عالم در کجای خداست؟ در مرتبه فعل اوست؛ یعنی عالم عین فعل اوست، عین خلق و مخلوقیت اوست. عالم فعل اوست؛ تجلی اوست؛ جلوه اوست. این است معنی این مصراع بسیار پر ارزش و پرقیمت (حاجی سبزوارى در منظومه) که: «و اثر الجعل وجود ارتبط» یعنی اثر جعل، وجودی است که آن وجود مرتبط است؛ وجودی است که عین ربط است و وجودی است که خود وجود عین جعل و مجعولیت است نه چیز دیگر. 📚 مجموعه آثار، ج۱۰ (شرح منظومه)، ص ۱۷۵ و ۱۷۶ ♦️ کانال حوزه و فلسفه: ✅ @feghheakbar
🔵 بازی در زمین خطر ✍ مهراب صادق‌نیا ✅ پیتر برگر در مقاله‌ای با عنوان " پروتستانتیزم و قطعیّت" و چند جای دیگر از نوشته‌هایش، معتقد است که آینده‌ی دین از آنِ گروهی به نسبت نوکیش از مسیحیان، به نام "شهود یهوَه" است. ✅ دلیل او بر این ادّعا در خورِ توجّه و آموزنده است. او معتقد است رهبران این مذهب تلاش دارند با کناره جستن از ادبیات علم و فلسفه و گریز از بازی‌های عقل، به انسان روزگار مدرن چیزی را بدهند که نیاز دارد؛ یعنی "قطعیّت". ✅ به باور برگر پلورالیسم و تنوّع دین در دنیای مدرن "خلّاقیّت مذهبی" افراد را بالا برده است و انسان‌ها را با تفسیرهای مختلف مذهبی روبرو کرده و این شانس را به آن‌ها داده است که در معرض دریافت‌های دینی مختلف باشند؛ امّا یک چیز مهم را از آنها گرفته و آن اطمینان و آرامش پس از انتخاب است. زیرا آنان هر دریافتی از مذهب را که انتخاب کنند، نگران این خواهند بود که مبادا دریافت دیگر آنی باشد که باید باشد. نتیجه این خواهد بود که مدرنیته به انسان قدرت انتخاب بیش‌تری می‌دهد، ولیّ آرامش و اعتماد پس از انتخاب را از او می‌گیرد. ✅ بگذارید مثالی بزنم؛ اگر شما برای خرید ساعت مچی به پاساژی بروید که ده‌ها مدل ساعت دارد، شانس این را دارید که هر کدام را انتخاب کنید، بر خلاف وقتی که به مغازه‌ای می‌روید که تنها دو نوع ساعت دارد. با این حال، بالا بودن قدرت انتخاب این مشکل را هم به‌وحود می‌آورد که امکان خریدتان کم می‌شود، چون هر کدام را که انتخاب می‌کنید می‌کنید ای‌بسا دیگری بهتر است. در این موقعیّت‌ها شما به چیزی نیاز دارید که به شما اعتماد بدهد و از انتخابتان مطنئن‌تان کند. ✅ بدین‌سان پلورالیسم و تنوّع دین در دنیای جدید، یک نیاز عمیق را در انسان به‌وجود می‌آورد که عبارت است نیاز به قطعیّت. اشتباه است اگر کسی گمان کند علم و یا فلسفه می‌توانند این نیاز را برآورده کنند؛ زیرا تجربه بشر نشان داده است که این دانش‌ها لغزنده‌تر و لرزان‌تر از آنند که به انسان نیازمند آرامش کمک کنند. از نگاه او، حتّی ادیانی که تلاش دارند برای موجّه نشان دادن خود، خود را فلسفی، عقلانی، و یا عِلمانی نشان دهند، بر فرض این که موفّق بشوند، تنها توانسته‌اند وارد بازی انتخاب شوند و به نیاز اصلی انسان که قطعیّت است بی‌توجّه مانده‌اند. ✅ از نگاه برگر ادیانی چون شهود یَهوَه که تلاش می‌کنند سنّت خود را با زبان دین به دیگران منتقل کنند و از بازی‌های فلسفه و علم پرهیز می‌کنند و انسان سرگردان مدرن را قطعیّت می‌بخشند می‌توانند به آینده‌ی خود خوش‌بین باشند. ✅ بر اساس این منطق، کسانی که گمان می‌برند برای نگه‌داشت دین در دنیای مدرن، باید تفسیری علمی و فلسفی از آن ارائه داد، دقیقاً دارند به سمت چیزی فرار می‌کنند که از آن گریزانند. ۹۷/۵/۲۴ @sadeghniamehrab
گلشن راز: ✔️گزارش نوشتی ازپدیده طلاب معترض درمدرسه فیضیه بارها شاهد حضور وتجمعات مختلف طلاب وفضلای حوزه درباره مسائلی مانند،اعتراض به آمریکا،توهین به مقدسات،تظاهرات های مناسبتی،و...درمدرسه فیضیه بوده ام ،اما پدیده طلاب معترض به وضعیت فساد واوضاع نابسامان اقتصادی، مساله ای است که امروز درفیضیه اتفاق افتادو امر مبارکی است 🔺ساعت شروع مراسم ،10رسمی اعلام شده بود، اما عملا مراسم یه ربع به یازده شروع شد،پلاکاردهای یکدست وازقبل شعار نویسی شده ای دردست گروهی ازطلاب بود ، برخی ازشعارها نوعا، علیه دولت وجناح خاصی هدف گذاری شده بودلذا،موجب واکنش عده ای ازطلاب شد(ای آنکه مذاکره شعارت/ استخر فرح درانتطارت -محصل انگلیس/ مذاکره کلید نیس -سوال ازمسولین وظیفه مجلس است- مردم گله مندند- ملت ما نجیب است/ وزیر به فکر جیب است- ملت بادرایت/ ملت با شهامت، دولت بی کفایت -رییس بی کفایت/ مایه ننگ وذلت -برجامیان برگردید/ مطیع رهبر گردید-انتخاب ابو موسی اشعریها وبنی صدر هادست علی را می بندد.) البته شعارهای اعتراضی به وضعیت اقتصادی وفساد به صورت کلی بدون کنایه به این دولت یا آن جناح نیز وجود داشت، خصوصا شعارهایی که برگرفته از سخنان نورانی امام حسین علیه السلام ومقام معظم رهبری وحضرت امام بود 🔺نوع حاضرین ازقشر جوان وعدالت خواهی بودند که هم به اقتضای شور جوانی و هم وضعیت نابسا مان کشور آنهارا به فیضیه کشانده بود تا بغض فروخورده خودرا فریاد بزنند، 🔺سخنران اصلی جلسه جناب استاد رحیم پور ازغدی بود مثل همیشه سخنانی جسورانه وصریح ازاوشنیده شد وبارها تکبیرهای طلاب،سخنان اوراتایید کرد. 🔺ازمیان سخنان وواکنش های جور واجور سخنران وحاضرین درجلسه نکاتی درخور توجه بود: 1-حضور طلاب وفضلا ی حوزه قم دراین اوضاع، معنای خاصی داشت،بااینکه حساسیت های حوزویان معمولا به امور دیگری مانند توهین به مقدسات یا وضعیت بی حجابی وامثالهم جریحه دار می شد واعتراض های اقتصادی وحاکمیتی کمتر مشاهده می شد،ولی این بار این حضور معنا وپیام خاصی داشت وآن این بود که دیگر نباید با محافظه کاری ومصلحت سنجی های آبکی اجازه داد اصل اسلام ونظام اسلامی متهم به فساد وناکارآمدی شود. 2-سخنران محترم، دهه های سوم وچهارم انقلاب رابه علل مختلفی مستعد انحراف از مسیر اصلی دانست وسکوت علما وروحانیت می تواند این انحرافات راتشدید کند. 3-طلاب باید صدایشان درمقام اعتراض به فساد وناکارامدی، بلند شود وقربه الی الله، حتی آماده شوند برای حفظ نظام اسلامی ،اگرلازم شد به زندان بروند. 4-برخلاف آنچه تبلیغ می شود فساد سیستمی درکشور وجود ندارد ولی فساد دربخش هایی از مدیران کشور رخنه کرده است. 🔺درپایان امیدوارم روحانیت عزیز مثل همیشه صدای اعتراض مظلومین وفقراباشد واجازه ندهد گروهک ها با سوء استفاده از مشکلات مردم عمداری اعتراضات را برعهده بگیرند. تقدیم با مهر رئیسی 25/5/97
گلشن راز: ✔️تبیینی ازخود کشی یک طلبه 🍂خبر خودکشی طلبه مشهدی،تعجب بسیاری رابرانگیخت،خودکشی دانشجوئی رابارها ازفضای مجازی ورسانه ها شنیده بودیم،فهم کردن خودکشی یک طلبه مقداری سخت ودهشتناک است، 🔺پدیده خودکشی رانمی توان تک عاملی تحلیل کرد،عوامل مختلفی دست به دست می دهد تا انسانی با اختیارخود جانش را بگیرد،سعی خواهم کرد دراین وجیزه تبینی معرفتی ازسرگردانی وبی معنایی درفضای ذهنی یک طلبه ارائه کنم 🔻احسان افشار ،طلبه حوزه مشهد با توصیفاتی که ازویژگی های شخصیتی اوارائه شده است رامی توان درسبک طلبه های روشنفکر مسلک طبقه بندی کرد،طلبه هایی که بعداز آشنایی باجهان مدرن وعالم روشنفکری، باتوجه به علایق گسترده ای که دارند ،مطالعات خودسرانه ای رادرشاخه های متعدد علوم انسانی مدرن شروع می کنند، ازفلسفه های مدرن ،جامعه شناسی وروانشناسی دین ومعرفت شناسی تا ادبیات جدید، همچنین آشنایی با رویکردهای کارکردگرایانه درحوزه جامعه شناسی دین،پی بردن به تبیین های مختلف ازمنشا دین که نوعا دین را برساخت بشر برای ایجاد همبستگی اجتماعی یا یا فرافکنی آمیال وآرزوهای انسانی برموجودی توهمی به نام خدا و..... وپذیرش معرفت شناسی هایی که موجب نسبیت درفهم وحقیقت می شود ودرانتها سراز ناواقع گرایی دینی در می آورد،تمامی این مباحث رااگر درکنار ضعف آشنایی طلاب درعلوم عقلی وعقلانیت اسلامی ومتاسفانه تاحدودی نبود درس های اخلاق ومعنویت مکفی درفضای حوزه ها بگذاریم،کافی است تا یک طلبه رابه روح سرگردانی مبدل سازد،چنین طلبه ای پایگاه معنابخشی ومعنویت خودرا که درسنت های حوزویان موجود بود ازدست داده ودیگر برایش نامفهوم شده است،درمیان اساتید فقه واصول خوانده سنتی، نیز یاوری برای درددل پیدا نخواهد کرد، وبی معنایی مانند خوره، جان روحش را می آزارد وضعف ایمان تاب مقاومت راازاو می گیرد... والله العالم...رئیسی26/5/97 https://eitaa.com/Aliraeisi10
هدایت شده از خبرگزاری حوزه
🔻استاد فلسفه دین دانشگاه تهران: ⚠️ هدف روشنفکران غربی خروج دین از صحنه اجتماع است 🔹دکتر محمد محمدرضایی با بیان این که روشنفکران غربی می خواهند تا دین را از صحنه اجتماع خارج کنند تا بی خاصیت شود، گفت: از آنجا که قرآن می گوید دین مایه حیات شماست، امروز آنان این حیات را هدف گرفته اند. 👁🗨 نگاه رمزی به قرآن، جنبه هدایتگری و بلاغ مبین بودن آن را زیر سوال می‌برد ➖ طبق پژوهش‌ها الحاد و عدم اعتقاد به دین و خداوند، ریشه در ناشادی افرداد در کودکی دارد ⭕️ الحاد برنامه‌های مختلفی را به سه محور خشونت، سکس و افیون در فضای مجازی تزریق می کنند http://hawzahnews.com/detail/News/458929
دومقاله درباره ماهیت کلام جدید☝️☝️
پوشش - زن در نهج البلاغه http://poo6.blogfa.com/post/52
جايگاه زن در نهج البلاغه(6) | مقالات نهج البلاغه | زنان | پایگاه تخصصی نهج البلاغه http://farsi.balaghah.net/content/%D8%AC%D8%A7%D9%8A%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B2%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%876
راز بگشا اي علي مرتضي اي پس سؤ القضا حسن القضا يا تو واگو آنچ عقلت يافتست يا بگويم آنچ برمن تافتست از تو بر من تافت چون داري نهان مي فشاني نور چون مه بي زبان ليک اگر در گفت آيد قرص ماه شب روان را زودتر آرد به راه ماه بي گفتن چو باشد رهنما چون بگويد شد ضيا اندر ضيا چون تو بابي آن مدينه علم را چون شعاعي آفتاب حلم را باز باش اي باب بر جوياي باب تا رسد از تو قشور اندر لباب باز باش اي باب رحمت تا ابد بارگاه ما له کفوا احد تا بنگشايد دري را ديدبان در درون هرگز نجنبد اين گمان @hparsania
خرافة الإلحاد وشبهات الملحدين http://mdn.tv/3mHM @almayadeen
کلام پژوهی - مروری بر تازه‌ترین دیدگاههای فان اِس و مادلونگ در باب تکوین تشیّع و مسألۀ جانشینی پیامبر (ص) http://ataeinazari.kateban.com/post/3657
♦️تعبیر «صاحب» در سنت حوزوی♦️ (چگونه سنت حوزوی به صورت نمادین سرمایه می‌سازد؟) ▪️«صاحب کفایه»، «صاحب روضات [الجنات]»، «صاجب عروه». این تعبیرها در سنت حوزوی، تعبیری آشناست. منظور از هر کدام از این عبارات، فردی است که نویسنده کتابی مشهور در سنت حوزوی است. به عنوان نمونه، «صاحب کفایه»، ملامحمد کاظم خراسانی است که کتابی با عنوان «کفایه‌الاصول» نوشته‌است. به همین ترتیب، «صاحب روضات الجنات»، «میرزا محمد باقر چارسوقی اصفهانی» و منظور از «صاحب عروه»، ملامحمدکاظم طباطبایی یزدی است. ▪️حدود سه‌سالی هست که مشغول تحقیق در مورد زندگینامه‌نگاری حوزویان هستم. با این دست تعابیر در مورد علماء حوزه به دفعات برخورد کرده‌ام. این نامگذاری به حدی رایج می‌شود که گاهی در متون و بحث‌های شفاهی حوزویان، نام فرد مورد نظر به کار نمی‌رود و تعبیر ِ "صاحب ..." جایگزین نام او می‌شود. ▪️در دانشگاه و نظام آموزشی غیرسنتی ما کمتر به یاد دارم که کسی را نه با نامش، که با پسوند ِ «نویسنده‌ی فلان کتاب» مهم در علوم انسانی معرفی کنند. در علوم‌انسانی و علوم‌اجتماعی غربی هم کمتر دیده‌ام که حتی از کلاسیک‌های این علوم، نه با نام‌شان که با لقب «نویسنده‌ی فلان کتاب» یاد کنند. ▪️به معنای اجتماعی چنین نامگذاری فکر می‌کنم: نظام آموزشی و علمی که افراد سرشناس خود را با عنوان نویسنده یک کتاب مهم نامگذاری می‌کند، در واقع در حال اعتبار بخشیدن به خروجی و محصول کار آنان است. وقتی فردی در یک نظام آموزشی، با نویسندگی یک اثر علمی شناخته می‌شود، در حقیقت اهمیت خروجی و محصول علمی در آن میدان و حوزه مورد تأکید قرار می‌گیرد. نوعی قدردانی نمادین از نویسندگانی که آثار اصلی این میدان را تولید می‌کنند. اگر در اروپای غربی و فرانسه و انگلستان، القاب سنتی چون «دوک» و «سِر» و «شوالیه» تا به امروز برای تقدیر و ایجاد منزلت اجتماعی به کار می‌رود، در میدان حوزوی نیز تعبیر «صاحب ...» گونه‌ای مکانیزم ایجاد منزلت اجتماعی برای نویسندگان است. سرمایه‌ای که این‌بار نه در ازای در اختیار داشتن موقعیت مدیریتی و سلسله مراتب حوزوی، که در ازاء تلاشی علمی، به نمایندگی خروجی این تلاش یعنی کتابی اثرگذار، به فرد اعطا می‌شود. این مکانیزم‌ها، نشانی دیگر از قوام و توان قابل ملاحظه‌ی نظام سنت علمی ما در گذشته است. ▪️از طرفی دیگر، شاید بخشی از این تأکید بر خروجی (یک کتاب) و مانایی و اثرگذاری آن در میدان حوزوی، ناشی از تفاوت در منطق علم مدرن و دانش سنتی نیز باشد. چرا که آن‌چنان که ماکس وبر در مقاله «علم در مقام حرفه» می‌گوید، ویژگی علم مدرن، در کهنه‌شدن و زمان‌دار بودن گزاره‌های مطرح شده و نظریات - حتی گاهی سریع- و به تعبیر پوپر، "ابطال‌پذیری" گزاره‌های آن است. در حالی که در منطق دانش حوزوی و در میدان سنت، چنین فرآیند سریعی از کهنه‌شدن و باطل شدن وجود ندارد. به همین دلیل، تا حدی طبیعی است که اهمیت و اعتبار آثار و کتاب‌ها در میدان سنت حوزوی، ماناتر و بلندمدت‌تر باشد. کانال اینکُجا @inkojaa ایده نوشت های مهدی سلیمانیه
سخنی با نمایندگان نو اندیشی دینی معاصر نو اندیشی دینی را می توان در مجموع به جریان های فکری و اشخاصی اطلاق کرد که در پی ارائه تفسیری نو و متناسب با تجدد و نیازها و مقتضیات جهان جدیدند. به دیگر سخن دفاع از دین و عقلانی و یا دست کم عقلایی بودن آن در دنیای مدرن. این تفسیر در مجموع بر نمایندگان مختلف این جریان در مصر و ایران و مغرب عربی و غیره راست می آید. سابقه آن هم به رافع رفاعه طهطاوی و نسل او و شاگردانش می رسد. در این میان به ویژه با عنایت به آنچه بعد از انقلاب اسلامی در ایران و در سه دهه گذشته تحت این عنوان شناخته است در بسیاری از مصادیق و یا مدعیان آن از دو مشکل اصلی رنج می برد: نخست اینکه بیشتر نمایندگان این جریان از تخصص و یا دست کم از مرجعیت علمی در امر دین برخوردار نیستند. به دیگر سخن بیشتر نمایندگان این جریان در ایران متخصص در دو رشته اصلی مرتبط با امر تفسیر دین یعنی الهیات (کلام) و فقه (و اصول) نیستند و یا بدان شناخته نیستند و مرجعیتی و یا نوشته قابل اعتنایی در این رشته ها ندارند. روشن است که هرگونه مساهمت در ارائه تفسیری از دین که با مدرنیت سازگاری داشته باشد بیش و پیش از آنکه آشنایی با فلسفه های تجدد را اقتضا کند مستلزم داشتن تخصص در امر دین است و در مورد دیانتی که محوریت اصلی آن با فقه و شریعت است و الهیات و کلام آن هم پیوسته با فقه و تکالیف شرعی است عدم آشنایی و یا تخصص در این دو رشته تنها آب در هاون کوبیدن است و از سوی مؤمنان طبعا جز در مقام پاره ای از پیشنهادات و یا تأملات نظری جدی گرفته نمی شود. هر گونه نواندیشی دینی در اسلام مستلزم اجتهاد در اصول و فروع است و این با عدم تخصص در این دو رشته سازگار نیست. وانگهی در فقه و شریعت مسئله مرجعیت شرعی و اتوریته مذهبی بسیار مهم است. اصلاح و بازاندیشی ها را باید مراجع فقه و شریعت و الهیات مورد توجه قرار دهند، کسانی که هم توجه به اجماعات دارند و هم خود داخل در اجماعند. و این نکته ای است که اگر نواندیشی دینی بدان معترض باشد با این اعتراضش باز مهر تأییدی بر سخن ما می زند که بسیاری از روشنفکران دینی ما متأسفانه با فقه و کلام و اصول آشنایی لازم را ندارند. مشکل دوم نواندیشی دینی فقر تاریخی نگری در میان بسیاری از نمایندگان این جریان است. بسیاری از اجتهادات نو و بازنگری ها در امر دین و شریعت و الهیات و اجتهاد در اصول و فروع نیازمند تحقیق تاریخی در حول و حوش مسائل است و این نیازمند تخصص در تاریخ و منابع تاریخی است. متأسفانه در این قسمت نواندیشی دینی بسیار کم کاری کرده است. بسیاری از اظهار نظرهای دینی جریان نواندیشی دینی متکی بر مطالعات جدی تاریخی در حوزه اسلام و تشیع نیست. و این همه تأملات نظری بسیاری از این دوستان را بیشتر به حد راه حل های گذرا و سطحی و غیر مؤثر فروکاسته است. نواندیشی دینی البته در مقابل بر عناصری متفاوت در فرهنگ اسلامی تأکید می کند. در این میان به طور خاص تأکید می کند بر سهم عرفان و تفکر معنوی و ضرورت برجسته شدن این عنصر در مقابل اسلام و شریعتی حداقلی. این البته در جای خود قابل بحث است منتهی دو نکته در اینجا معمولا از سوی نواندیشی دینی مغفول می ماند: نخست اینکه همین تغییر کارکرد هم نیازمند داشتن دو پیش نیاز یاد شده بالاست. یعنی بدون تخصص و مرجعیت در فقه و کلام و همچنین تخصص در تاریخ نگاری اندیشه دینی این مهم به دست نمی آید و دوم اینکه اسلام به شهادت تاریخ خود دیانتی است فقه محور و فقه بر پایه اجماع می نشیند. جایگاه و محوریت عرفان و فربه کردن آن به جای فقه فربه شده را یا اجماعات امت تعیین می کند و یا تاریخ و تحول تمدنی و یا هر دو با هم. بازسازی فکر دینی تنها با پیشنهادات و یا تأملات نظری حاصل نمی شود و نیازمند فرایندهای دینی و اجتماعی و سیاسی و تاریخی و تمدنی پیچیده تری است. اگر این دو نکته مورد توجه نواندیشی دینی قرار نگیرد که گویا تاکنون کمتر مورد اقبال و توجه دست کم بخشی از نمایندگان این جریان با همه تنوعی که در آن است قرار داشته نواندیشی دینی را نمی توان جریان صاحب تأثیری دراز آهنگ و عمیق در سطوح مختلف لایه های اجتماعی جوامع دینی دانست. در آن صورت نواندیشی دینی به سطحی از ادبیات و شعر و معنویت گرایی ادیبانه فرومی کاهد. ولله الحمد اولا وآخرا. https://t.me/azbarresihayetarikhi