eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
859 دنبال‌کننده
84 عکس
128 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 شکستن ساخت‌های فکری (۱) تفکّر، خاصیتِ انسان و مهم‌ترین ویژگی اوست. گاهی اندیشه‌‌ای چنان معجزه‌ می‌کند که در روایات گفته شده «ساعتی اندیشیدن از هفتاد سال عبادت برتر است». با تمام ارزشی که اندیشه‌ورزی دارد، در بسیاری از موارد نه تنها اندیشه‌های ما مفید و محرک نیست؛ بلکه چون زندانی ما را از حرکت صحیح باز می‌دارد و تبدیل به بزرگ‌ترین مشکل ما برای یک زندگی درست و متعادل می‌شود. افکار محکم و فسیل‌شده‌ای که تمام وجود و نیروهای ما را قفل می‌کند، و سبب می‌شود به قول مولانا «همچو کژدم کژ رویم». ساخت‌های فکری‌ هم‌چون یک بیماری فراگیر، یکی از بزرگ‌ترین مشکلات زندگی امروز است؛ اما کسانی که سعی دارند سیر روحی و سلوکی در زندگی مادی و معنوی خود داشته باشند، بیش از همه این مشکل را دارند، و به جرأت می‌توان ادعا کرد که برای رهروانی که در میانه‌ی راه قرار دارند «بزرگ‌ترین و سخت‌ترین و غیر قابل حل‌ترین مانع» عبارت است از همین «ساخت‌های فکری مستحکم شده‌ای» که بیشتر نیروی فرد را تلف کرده، و سعی او را به انحراف می‌برد، و توان او را نابود می‌کند! چنین است که انسان بدون تجدیدنظر در اندیشه‌های خود، هرگز نمی‌تواند اطمینانی از درستی سیر خود داشته باشد. ساخت‌های فکری انسان، چنان نگاه او را در جهتی خاص سوق می‌دهد که هرگز انسان باور نمی‌کند در چه گردابی در حال دست و پا زدن است. اما درک چنین مشکل فکری و «شکستنِ ساخت آن»، تنها به دست خود فرد ممکن است؛ و ناظر و راهنما و رفیق، تنها می‌تواند مساعدتی از بیرون در این مسیر داشته باشد. چنین شکستنی باید به دست خود فرد و با همان اندیشه‌ی کج و فسیل‌شده صورت گیرد؛ و هرگز نمی‌توان با یک «راه‌حل تزریقی و القائی و خارجی» در این رابطه کاری کرد. اولین شرط ورود انسان به روند شکستنِ ساخت‌های ذهنی، آمادگی و قبول این وضعیت است. انسانی که به این عرصه پا می‌گذارد باید بپذیرد که «یقینی‌ترین و محکم‌ترین اندیشه‌هایش» دست‌خوش تغیر شود. بلکه هر چه یقینی‌تر است، باید بیشتر درگیر طوفان تحولات شده، و هر نگاهی که بنیادی‌تر و عمیق‌تر است، باید بیشتر در تیررسِ نفی و تحول قرار گیرد. کسی که این شرط و آمادگی را ندارد، بهتر است از این تحول و ثمرات آن چشم بپوشد؛ چرا که «ورود ناقص، ضعیف و با تردید» به این عرصه، ضرری به مراتب بیشتر دارد! عبرت گرفتن از انسان‌هایی که با «یقین» خود به مرز «شقاوت و جنایت» نزدیک شده و یا به «هلاکت» رسیده‌اند، انسان را برای این «تردید و شکِ ارزش‌مند و نورانی» آماده می‌کند. ادامه دارد ... 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
🔶 شکستن ساخت‌های فکری (۲) البته «تردید وجودی و ساختاری»، هیچ تضادی با «عمل یقینی و محکم» ندارد. بنیان این جهان و تمام علوم انسانی، آغشته به شک و تردید است، و هیچ یقینِ حقیقی برای انسان در جزئیات وجود ندارد؛ اما با همین بنیانِ پر از شک و تردید، در هر ظرفی از زمان، عملی برای اقدام، و راهی برای رفتن، و حرکتی برای زندگی عملی وجود دارد. اگرچه تمام دانش‌های بشری در معرض شک و تردید هستند، اما همین دانسته‌ها در ظرف خود باید به عمل تبدیل شوند؛ و تنها با عمل کردن است که امکان گذر از آن‌ها و رسیدن به دانشی کامل‌تر فراهم می‌شود. این سیر تا انتهای زندگی در این دنیا ادامه دارد، و هرگز نباید «خطوط موازی عمل و تردید» قطع شوند. تمامِ حرکت انسان در شکستن بت‌کده ذهنی، به صورت کلان بر دو نفی و اثباتِ بنیادین استوار است: اول؛ نفی و گذر از قطعیت و استحکامِ «آنچه می‌اندیشیم» و آن‌گونه که جهان، خانواده و اطرافیان، سیاست‌مداران و دور قمری روزگاران را می‌بینیم. نفیِ این قطعیت، منافاتی با ارزشِ نسبی این علوم، اندیشه‌ها و نگاه‌ها ندارد. انسان در عین اینکه براساس نگاه و درک خود عمل می‌کند، و در این عملْ محکم و استوار است؛ اما هرگز نیازی نیست که آن را وحی منزل بداند. در واقع قطعی نگرفتن، بسیاری از موانعِ عمل انسان را بر می‌دارد، و انسان با خیال راحت آنچه که می‌داند و می‌تواند را انجام می‌دهد، و مابقی را به حقیقتِ آن وا می‌گذارد که برای او معلوم نیست. دوم؛ میدان دادن، اهمیت دادن و مفروض گرفتنِ «افکار، نگاه‌ها و گرایش‌های متفاوت» و حتی «متضاد» با گرایش خود. این «توسعه‌ی فکری» و شکستنِ بت‌کده‌ی ذهن و فکر، در هر امری باید صورت گیرد. ما به صورت ناخودآگاه تردیدی در محکومیت کسانی که متفاوت از ما فکر و عمل کرده‌اند، نمی‌کنیم؛ ولی وقتی ما توسعه‌ی وجودی پیدا کنیم، خواهیم دانست که این محکومیت ارزش چندانی ندارد. همه‌ی این «تخریب، تردید و توسعه»، باید عمل انسان را «محکم‌تر، راحت‌تر و وقوی‌تر» کند. وقتی که انسان میدانِ وجود خود را برای دیگران، و اندیشه‌ها و مواضع آنها باز کند، راحت‌تر می‌تواند به زندگی خود بپردازد؛ نه اینکه زندگی خود را تعطیل کند. در واقع تفاوت روشنی هست بین «تردید، تخریب و انکار درست و واقعی» و «تردیدِ منفی، نادرست و شیطانی»؛ و علامتِ آن هم محکم‌تر شدنِ عملِ انسان، و راحت‌تر شدن زندگی، و فورانِ استعدادها و آرامش وجودی انسان است. البته اصل این حرکت باید در یک «مدرسه‌ی فکری» خاص، و در صورت امکان در گروه، و با همراهی راهبرانی صورت گیرد که انسان را در شناخت بنیادهای فکری خود، و شیوه‌ی اصلاح و تغییر آن‌ها راهنمایی کنند. 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
📽 برای مشاهده مشروح جلسات درس مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه اول مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه دوم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه سوم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه چهارم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه پنجم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه ششم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه هفتم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه هشتم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه نهم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه دهم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه یازدهم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه دوازدهم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه سیزدهم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه چهاردهم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه پانزدهم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه شانزدهم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه هفدهم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه هجدهم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه نوزدهم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه بیستم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه بیست‌ویکم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه بیست‌ودوم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه بیست‌وسوم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه بیست‌وچهارم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه بیست‌وپنجم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه بیست‌وششم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» | جلسه بیست‌وهفتم مجلس درس «سرّ الإسراء، شرح حدیث معراج» |جلسه بیست‌وهشتم . . .
🔸قانون هستی یک قاعده و حقیقت هست که «وَ مَنْ أَصْلَحَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَللَّهِ أَصْلَحَ اَللَّهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَلنَّاسِ»(من لا يحضره الفقيه، ج۴، ص۳۹۶) یعنی هر کسی که با دیگری، با همسرش، با عروسش، با یکی اختلاف دارد؛ حتی یک کشور که با کشور دیگر اختلاف دارد؛ -در هر سطحی در نظر بگیرید، این قاعده مصداق دارد- چون رابطه‌ی خودش را با خدا اصلاح نکرده، دچار اختلاف شده است. چینش نظام هستی جوری است که نمی‌گذارد تعادل برهم بخورد؛ به محض اینکه تعادل برهم بخورد، آن را درمان می‌کند. مثل اینکه پای انسان صدمه می‌بیند، کل بدن بسیج می‌شود و برای درمان این اتفاق کاری انجام می‌دهد. در سطح بالاتر، اگر جنگی اتفاق می‌افتد، یا بیماری‌‌ای‌ مثل کرونا می‌آید، و یا اختلافات خانوادگی و اجتماعی؛ همه‌اش به خاطر این است که یک برهم خوردگی در چینش نظام هستی اتفاق افتاده است. این یک قاعده‌ی کلی است، که هر کسی رابطه‌ی خودش را با خدا اصلاح بکند، رابطه‌اش با دیگران اصلاح می‌شود. کسی که در رابطه‌اش با دیگران گیر دارد، برای این است که رابطه‌اش با خدا گیر دارد؛ چون نظام هستی هوشمند است. تمام تار و پود نظام هستی هوشمند است؛ از هوا، صدا، نور، از خاک تا کهکشان‌ها و سیارات، أجنه و عوالم مجرد همه هوشمند هستند. خدای تبارک و تعالی که مبدأ حق هست، و حقیقتش ماورای زمین و زمان است؛ حیُّ‌ الذات است. بعد از خداوند متعال، «اسم مستأثر» از بالاترین مرتبه‌ی حیات برخوردار است، که همان حقیقتِ وجود پیامبر اکرم صلی‌الله علیه‌و‌آله است. این مرتبه‌ی وجود در خلقتِ نوری پیامبر اکرم، از حقیقتِ حیات برخوردار است و می‌تواند به تمام هستی حیات بدهد؛ لذا اولین دریافت کننده‌ی نظام هستی پیامبر اکرم هستند، و بعد از ایشان در وجود اهل‌بیت عصمت‌وطهارت ظهور و بروز پیدا می‌کند، و ایشان مجريان پیامبر اکرم هستند؛ و الان وجود مبارک امام زمان علیه‌السلام که در محضرشان هستیم، مجری نظام هستی هستند. پیامبر اکرم و اهل‌بیت ایشان به عنوان روحِ نظام هستی هستند، که به اعضا و جوارح هم اختیار داده‌اند. اختیار بدن نسبت به روح بسیار کمتر است، ولی اختیار دارد. امام علیه‌السلام هم نسبت به همه موجودات اختیار دارد؛ تعبیری در دعای بیست‌ودوم صحیفه سجادیه هست: «اللَّهُمَّ إِنَّكَ كَلَّفْتَنِي مِنْ نَفْسِي مَا أَنْتَ أَمْلَكُ بِهِ مِنِّي» یعنی من قدرت دارم، ولی قدرت تو ما فوق قدرت من است؛ من نگاه می‌کنم، ولی قدرت تو مافوق نگاه من است، و می‌توانی این نگاه را از من بگیری! ولی چون خدای تبارک و تعالی حقیقتی مجرد است، تمام این قدرت‌ها را به امام علیه‌السلام داده است، و امام است که می‌تواند به تمام موجودات قدرت تحرک و تکلّم بدهد، و حرکت سیارات، و همه و همه در دست امام علیه‌السلام است: «بِكُمْ يُنَزِّلُ اللهُ الْغَيْث»(زیارت جامعه کبیره) به معیّت این بزرگواران، نظام هستی بقا دارد. البته قاعده‌ی «مَنْ أَصْلَحَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَللَّهِ أَصْلَحَ اَللَّهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَلنَّاسِ» منحصر به انسان‌ها هم نیست؛ بلکه بین انسان و کل موجودات، حوادث و امراض صادق است. کسی که رابطه‌اش را با خدا اصلاح کند، کل روابطش اصلاح می‌شود؛ و به تعبیر مرحوم سعادت پرور که از مرحوم علامه نقل می‌کردند، فرمودند بعد از این اصلاح، اگر بلایی هم بر او نازل شود، برای تنبیه نمی‌آید، بلکه برای ترفیع می‌آید. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله |آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸قانون هستی یک قاعده و حقیقت هست که «وَ مَنْ أَصْلَحَ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اَللَّهِ أَصْلَحَ ا
پیامبر اکرم و اهل‌بیت ایشان به عنوان روحِ نظام هستی هستند، که به اعضا و جوارح هم اختیار داده‌اند. اختیار بدن نسبت به روح بسیار کمتر است، ولی اختیار دارد... همان‌طور که بدن در جایگاه خودش نسبت به روح اختیار دارد، و رفتار اعضا و جوارح بر روح تأثیر می‌گذارد؛ ما هم که به منزله‌ی بدنِ امام هستیم، و به ما هم اختیار داده شده، اعمال ما یعنی رد و قبول کردنِ ما نسبت به هدایتی که امام می‌فرستد، بر ایشان تأثیر دارد! همان‌طور که اگر اتفاقی برای بدن بیفتد، اولین تأثیرش بر روح و روان ماست؛ لذا امام که حقیقت و روح هستی است، از درد و رنج ما متأثر می‌شوند. لذا امام صادق علیه‌السلام فرمودند: «بِنَا يُبْدَأُ اَلْبَلاَءُ ثُمَّ بِكُمْ» بلاها اول به ما می‌خورد، بعد در شما ظهور پیدا می‌کند. از امام معصوم سلام‌الله علیه پرسیدند که چطور می‌شود که شما این‌قدر به ما گره خورده‌اید، ولی بر ما تأثیری ندارد؟ امام مثال می‌زنند که وقتی عضوی از بدن، مثلا یک انگشت قطع می‌شود، کل بدن از آن حادثه تأثیر می‌پذیرد؛ ولی برای خود آن عضو که جدا شده، تأثیری ندارد! چون او ارتباطش را قطع کرده، دیگر تأثیری روی او ندارد، اما کل بدن متأثر می‌شود. امام علیه‌السلام به منزله‌ی روح و حیات کل هستی است، که وقتی یک عضو از آن جدا می‌شود، امام تأثر حقیقی را پیدا می‌کند. خب اگر این‌طوری است، این همه بلاها برای چیست؟! این بلاها همانند لطف مادری است که اگر بچه‌اش مریض بشود، او را دکتر می‌برد، آمپول می‌زند، اگر کارش به جراحی بکشد، دست دکتر را هم می‌بوسد، هر چه پول بخواهد به او می‌دهد. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ اهل بهشت به نظر آیه نگاه می‌کنند! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَاضِرَةٌ. إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ» (قیامة-۲۲،۲۳) 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح این جلسه و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ رسیدن به مقام اولیاء الله آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه بیاییم با خدا معامله کنیم و سرّ الهی، امانت الهی که همین هستی ماست، همه را بدهیم به خدا ! بخشی از جلسه اول شرح رساله الولایة مرحوم علامه طباطبایی رضوان‌الله‌علیه؛ سال ۱۳۸۹ 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح این جلسه و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ اثر حبّ خدا آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه من شاهباز عالم قدسم نه کرم خاک من نیستم ز اهل زمین، آسمانی‌ام 👁 برای مشاهده مشروح این جلسه و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 ظهور ألوهیت، جوهر بندگی آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه العُبودیّة جوهَرَةٌ کُنهُها الرّبوبیّة؛ اینها دو چیز نیستند... هستیِ مطلق از آن حضرت حق است؛ و لذا در قیامت خطاب می‌شود لِمَنِ الْمُلْكُ الْيوْمَ؟ کسی نیست جواب بدهد، خود حضرت حق می‌فرماید: لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ! مالکی نبود که هستی داشته باشد، که مِلکی داشته باشد، کمالی داشته باشد؛ الآن هم همینطور است. 📌 بخشی از جلسه اول شرح رساله الولایة مرحوم علامه طباطبایی رضوان‌الله‌علیه؛ سال ۱۳۸۹ 👁 برای مشاهده مشروح این جلسه و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 عنصرِ هستی در روایت داریم «قَالَ اَلشَّجَرَةُ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَسَبُهُ ثَابِتٌ فِي بَنِي هَاشِمٍ وَ فَرْعُ اَلشَّجَرَةِ عَلِيٌّ وَ عُنْصُرُ اَلشَّجَرَةِ فَاطِمَةُ وَ أَغْصَانُهَا اَلْأَئِمَّةُ وَ وَرَقُهَا اَلشِّيعَةُ...» (امام باقر-ع- جلد۲۴، صفحه۱۳۹) «عنصر» را معنا کردند به وصل‌کننده همه اجزا؛ مثل اینکه مفصل‌ها قسمت پایین و بالای دست و پا را به هم وصل می‌کنند. کأنّه پیغمبر اکرم به منزله‌ی ریشه، امیرالمؤمنین به منزله تنه‌ی درخت ولایت، و اهل‌بیت به منزله شاخه‌ها هستند، و شیعیان به منزله‌ی برگ‌هایی هستند که می‌آیند و می‌روند، و عوض می‌شوند؛ ولی پیکره درخت سالم می‌ماند. حضرت زهرا(س) «عنصر» یعنی آن حلقه اتصالِ همه این‌ها به همدیگر است... کسی که نور نبوت و نور وصایت را در خودش جمع کند. نور ولایت از جمع این دو نور شکل می‌گیرد؛ حضرت زهرا(س) جمع بین دو نور نبوت و وصایت هستند. ♣️ شهادت صدیقه طاهره، حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها را تسلیت می‌گوییم. ♣️ 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ آثار نماز آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه «اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ ۖ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ۗ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ» (عنکبوت-۴۵) 👁 برای مشاهده مشروح این جلسه و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 حقیقت زهد آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه «لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ» (حدید-۲۳) 👁 برای مشاهده مشروح این جلسه و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
🔸واجبِ محبّتی در میان عبادات، برخی واجب و فریضه است، مثل نماز و روزه؛ ولی برخی عبادات جنبه کمالی دارند، و از این حیث ضرورت دارند؛ مثل نماز اول وقت، که اگر بخواهیم اهل کمال باشیم، اهل حمد باشیم، این واجب کمالی را باید انجام بدهیم، باید تهجد داشته باشیم: «وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا»(اسراء-۷۹) اگر می‌خواهیم به مقام محمود برسیم، این واجبات کمالیه را باید انجام بدهیم. در میان واجبات کمالی، انجام نوافل خیلی اهمیت دارد. این روایت خیلی آرام‌بخش و خیلی امیدوارکننده هست که خدای تبارک و تعالی می‌فرماید وقتی بنده‌ای از بندگان من دچار گناهی می‌شود که هم عقوبت دنیوی دارد، و هم عقوبت اخروی؛ «قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اَلْعَبْدَ مِنْ عَبِيدِيَ اَلْمُؤْمِنِينَ لَيُذْنِبُ اَلذَّنْبَ اَلْعَظِيمَ مِمَّا يَسْتَوْجِبُ بِهِ عُقُوبَتِي فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ...»(الکافی، ج۲، ص۴۴۹) ولی خدای متعال عذاب اخروی را اصلا از او بر می‌دارد، و عذاب دنیوی را در حق او مقدر می‌کند؛ ولی «فَأَتَرَدَّدُ فِي ذَلِكَ مِرَاراً عَلَى إِمْضَائِهِ» منِ خدا به تردید می‌افتم، او را عذاب بکنم یا نکنم؟ چون کارهای خوبی انجام می‌دهد؛ «فَأَتَطَوَّلُ عَلَيْهِ بِالْعَفْوِ عَنْهُ وَ اَلصَّفْحِ مَحَبَّةً لِمُكَافَاتِهِ لِكَثِيرِ نَوَافِلِهِ اَلَّتِي يَتَقَرَّبُ بِهَا إِلَيَّ فِي لَيْلِهِ وَ نَهَارِهِ فَأَصْرِفُ ذَلِكَ اَلْبَلاَءَ عَنْهُ...» و به خاطر نوافل زیاد و کارهای مستحب و خوبی که انجام می‌دهد، عذاب دنیوی را هم از او برمی‌دارم! مثلا اگر می‌خواست تصادف کند، پایش بشکند، چند ماه بستری بشود، درد بکشد، چقدر باید هزینه کند؛ این تصادف و عذاب دنیوی و خرج و زحمت و درد و تمام آن چیزها که باید می‌کشید، را بر می‌دارد، و علاوه بر آنکه این سختی‌ها را بر می‌دارد، پاداش آن سختی‌هایی را که منتفی شده را هم به او می‌دهد! به کی می‌دهد؟ به کسی که «کثیر نوافل» را در طول روز انجام می‌دهد. یعنی اگر کسی می‌خواهد مشمول رحمت خاص خداوند متعال بشود، عذاب‌های اخروی از او برداشته شود، عذاب‌های دنیوی از او برداشته شود، و ثواب عذاب‌های دنیوی – که بر او وارد هم نشده- را خدا به او بدهد؛ التزام به این نوافل داشته باشد. یعنی بعضی از کارها را برای خودش واجب بداند؛ واجب محبتی، نه واجب شرعی! «فَأَتَرَدَّدُ فِي ذَلِكَ... مَحَبَّةً لِمُكَافَاتِهِ لِكَثِيرِ نَوَافِلِهِ اَلَّتِي يَتَقَرَّبُ بِهَا» بدون اینکه انسان متوجه بشود و اذیتی ببیند: «... وَ لَمْ يَشْعُرْ بِهِ وَ لَمْ يَصِلْ إِلَيْهِ أَذَاهُ وَ أَنَا اَللَّهُ اَلْكَرِيمُ اَلرَّءُوفُ اَلرَّحِيمُ» انصافا این روایت زیبا و امیدبخش است. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 کشف و کرامت! آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه مرحوم علاّمه رضوان‌اللّه علیه می‌فرمودند کشف و کرامت مرزش تا دَم قبر است، همین که انسان مُرد، هر چه پشت پرده است همه برایش کشف می‌شود. این کشف و کرامتی که مرزش تا دَم مرگ است چرا انسان به آن بنازد و دنبال آن برود؟ «يَوْمَئِذٍ يُوَفِّيهِمُ اللَّهُ دِينَهُمُ الْحَقَّ وَيَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِينُ» (نور-۲۵) این مال همه است حتی چرچیل و استالین هم می‌بینند! 📌 بخشی از جلسه اول شرح رساله الولایة مرحوم علامه طباطبایی رضوان‌الله‌علیه؛ سال ۱۳۸۹ 👁 برای مشاهده مشروح این جلسه و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
🔸در مدار امام (۱) اگر کسی می‌خواهد در مدار امامت قرار بگیرد، اگر می‌خواهد جزء مجریان حضرت ولی‌عصر سلام‌الله‌علیه باشد، و وقف امام علیه‌السلام باشد؛ همان‌طور که در دعای افتتاح وارد شده «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَيْكَ فِي دَوْلَةٍ كَرِيمَة ... وَ تَجْعَلُنَا فِيهَا مِنَ الدُّعَاةِ إِلَى طَاعَتِكَ...» ما را جزء کسانی قرار بده که دعوت‌کننده به طاعت تو باشیم، و کرامت دنیا و آخرت روزی ما بشود؛ جدای از آن اخلاص، توسل، توکل و کلیاتی که بارها صحبتش را کردیم، دو عامل محوری در اینکه مورد عنایت مخصوص امام علیه‌السلام قرار بگیرد، «اعتقاد واقعی» و «عمل مستمر» است. «إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ»(فاطر-۱۰) کلمه باید طیب باشد، اعتقاد باید زلال باشد. تا معرفت نسبت به خدای تبارک و تعالی، و امام علیه‌السلام که جلوه‌ی خدای تبارک و تعالی است، حاصل نشود؛ سیر مشکل است. لذا فرمودند «أَفْضَلُ مَا يَتَقَرَّبُ بِهِ اَلْعَبْدُ إِلَى اَللَّهِ بَعْدَ اَلْمَعْرِفَةِ بِهِ اَلصَّلاَةُ وَ بِرُّ اَلْوَالِدَيْنِ»(تحف‌العقول، ج۱، ص۳۸۳) که در حقیقت معصومین علیهم‌السلام والدین ما هم هستند «أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ اَلْأُمَّةِ». کسی که می‌خواهد انتخاب بشود، در حقیقت باید روی این بخش سرمایه‌گذاری کند، و اعتقادش را نسبت به خدای تبارک وتعالی و امام معصوم زیاد بکند؛ این هم با درس و بحث بدست نمی‌آید. هر کسی می‌خواهد باشد، یک زارع، یک کارمند، یک مغازه‌دار... برای همه امکانش هست؛ دعوت عمومی است. این تعبیری که در روایت وارد شده که «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ فَقَدْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»(المناقب، ج۱، ص۲۴۶) کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است؛ این منحصر به زمان خاصی نیست، منحصر به ملیت خاصی نیست، منحصر به دین خاصی نیست! از حضرت آدم گرفته تا آخرین انسانی که روی زمین می‌آید؛ شامل کسی که در دورترین نقاط عالم زندگی می‌کند، و اسم هیچ دین و مکتبی را نشنیده هم می‌شود. وقتی که دعوت عمومی شد، توان هم باید عمومیت داشته باشد؛ و امر به محال لغو است. از این فهمیده می‌شود که هر کسی امکان دسترسی به امام علیه‌السلام برایش فراهم است. هر کسی امکان معرفت نسبت به امام را دارد! «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّهُ» امکان دسترسی به معرفت نفس خودش که امام هست، برایش فراهم است. آن امامی که از درون بر او حجت است: «إِنَّ لِلَّهِ عَلَى اَلنَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً» حجت باطنی که همان امام است، در وجود هر فرد هست. «وَ فِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ»(ذاریات-۲۱) در نفوس شما هست، بصیرت ندارید ببینید! «كُلُّ مَوْلُودٍ يُولَدُ عَلَى اَلْفِطْرَةِ» و «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها»(روم-۳۰) همه به هر صورت خدا را می‌شناسند، همه امام را می‌شناسند؛ آن فردی که در دورترین نقاط زمین هست، و اطلاعی از ادیان ندارد، از وجدانش خبر دارد! می‌داند صداقت چیست، می‌فهمد ظلم چیست؛ این فهم را امام در وجودش هدایت می‌کند. همان‌طور که امام تمام تار و پود هستی، کهکشان‌ها سیارات، مجردات، ملائک، أجنه، حیوانات و همه‌ی تار و پود آن‌ها را هدایت می‌کند؛ هر شخصی که به دنبال حقیقت باشد، تار و پود او را هم فرا گرفته و هدایت می‌کند. لذا اگر او به امام درونش پاسخ مثبت بدهد: «كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ»(توبه-۱۱۹) با صادقین باشد، آن صدق از درون هدایتش می‌کند. معرفت نسبت به امام از درون شکل می‌گیرد، و به وجود خود انسان گره خورده است. باید این توجه را داشته باشد که اگر می‌خواهد به بارگاه امام راه پیدا کند، باید این اعتقاد را در خودش بارور کند، و این ندای درونی خودش را همیشه زنده نگه دارد، و آن را سرکوب نکند؛ با خودش صاف باشد، اهل کلک نباشد، اهل منفعت‌طلبی نباشد. این منفعت‌طلبی باعث حجاب می‌شود. اگر در خانه هست، خدمت به همسر را ملاک قرار بدهد، و صداقت داشته باشد؛ مرحوم آقای سعادت‌پرور رضوان‌الله‌ علیه همیشه می‌فرمود اگر در خانه توانستید آدم باشید، بیرون از خانه هم آدم می‌شوید! لذا انسان باید اول تکلیفش با خودش روشن باشد. ادامه دارد ... 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸در مدار امام (۱) اگر کسی می‌خواهد در مدار امامت قرار بگیرد، اگر می‌خواهد جزء مجریان حضرت ولی‌عص
🔸در مدار امام (۲) نکته دوم برای اینکه ولی‌عصر سلام‌الله علیه فردی را انتخاب کند؛ «استمرار در بندگی» است. مثلا کسی که در حال تحصیل هست، اگر مسافرتی برایش پیش بیاید، یک هفته، ده روز نباشد، روحش استقرار پیدا نمی‌کند؛ ولو زیارت امام حسین برود، یا مشهد مشرف بشود! عرضم این نیست که نرود، ولی مشغله‌های مادی و اجتماعی داشتن با آن استقرار سازگار نیست. مثل ورزشکار حرفه‌ای که به مربی‌اش می‌گوید یک هفته با من کاری نداشته باش! مثل یک نهالی که به باغبانش بگوید یک هفته با من کاری نداشته باش؛ من را آبیاری نکن! خُب می‌خشکد. خدا آقای جبرئیلی را رحمت کند؛ یک وقتی در مسجد مرحوم آقای بهجت داشت وضو می‌گرفت، رفتم کنارش به ایشان عرض کردم مرا یک نصیحتی بکنید. ایشان همین‌طور که داشتند وضو می‌گرفتند گفتند فلانی نَفَس‌های خیلی‌ها به من خورده، آسید احمد خوانساری را دیدم، فلانی و فلانی را دیدم، خیلی از اسرار را به من گفتند، ولی در یک مجلسی که نباید می‌رفتم رفتم، -دستش را باز کرد و فوت کرد- اما هر چه به دست آوردم از بین رفت! مثل کسی که صد تا پله بالا می‌رود، ولی سقوط می‌کند. کسی که خودش را از تحت تربیت بیرون می‌برد، و از محیط استمرار بندگی دور می‌کند، کأنّه از زیر دست باغبان فرار می‌کند، از آبیاری فرار می‌کند؛ او هیچ‌وقت به جایی نمی‌رسد! باید برود دوباره از اول شروع کند، چون خشکیده، و خودش کارش را سخت کرده؛ اگر هم خشک نشده باشد، از آن طراوتی که باغبان با شوق آبیاری‌اش می‌کند، خودش را دور کرده است. لذا بعد از اعتقاد به اینکه باید خودش را زیر چتر مربی قرار بدهد که امام معصوم سلام‌الله علیه است؛ کون و مکان در اختیار اوست، و می‌خواهد از درون و بیرون مدیریت او را به عهده بگیرد؛ در عین حال باید استمرار در بندگی داشته باشد. باید با اراده پولادینی که امام کاظم علیه‌السلام فرمود: «وقَد عَلِمتُ أنَّ أفْضَلَ الزّادِ لِلرّاحِلِ إلَيكَ عَزمُ إرادَةٍ يَختارُكَ بِها»(اقبال‌الأعمال، ج۳، ص۲۷۶) -یعنی می‌‏دانم كه برترين توشه‌ی رهرو به سوى تو، اراده‌ی استوارى است كه با آن تو را بر می‌‏گزيند- آن اراده‌ی محکمی که در مورد حضرت آدم علیه‌السلام گفته شد: «وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا»(طه-۱۱۵) در او ندیدیم؛ اما حضرت ابراهیم، حضرت موسی، حضرت عیسی، و پیغمبر اکرم علیهم‌السلام اولوالعزم شدند، این‌ها عزم داشتند، مصمم بودند. لذا اگر کسی می‌خواهد که امام زمان علیه‌السلام او را انتخاب کند، نمی‌تواند با علقه‌های زیاد، خودش را تحت مدیریت قرار بدهد. یکی از عواملی مهمی که افرادِ تحتِ تربیت به نتیجه‌ای نمی‌رسند، این است که زیر چترِ باغبان نمی‌مانند؛ هوا‌ و هوس‌ها، خواهش‌ها، و علایقی دارند، و می‌خواهند که استاد با همان قالبی که دارند، هدایت‌شان بکند. در حالی که اگر کسی می‌‌رود تحت تربیت یک ولیِّ خدا -البته پیدا کردنش هم کار سختی است، کار راحتی نیست- باید ‌بگوید قالب مرا بشکن، تو به من قالب بده! نه اینکه با همین قالبی که دارم، در همین ظرفم بریز؛ بگوید ظرفم را بشکن، برایم ظرف جدید بساز! ما معمولا با قالب‌هایی که داریم می‌رویم، با همان اصولی که داریم می‌خواهیم تحت تربیت قرار بگیریم؛ و این نمی‌شود. مرحوم آقای بهجت فرمودند غیر از واجبات و محرّمات، اگر تسلیم محض هستید بسم الله؛ اگر پذیرفتید که سلم محض باشید، من کوتاهی نمی‌کنم. اگر کسی از امامت درون نتواند استفاده بکند، امام زمان علیه‌السلام هم او را نمی‌پذیرد. وقتی این امامت که همیشه با او هست و مدیریت‌اش را می‌خواهد به عهده بگیرد، نمی‌پذیرد؛ هدایت بیرونی را به طریق اولی نمی‌پذیرد! 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 رازِ اولیاء خدا آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ» (یونس-۶۲) اولیاء خدا کسانی هستند که همه چیز را مال خدا می‌دانند؛ خودشان را مالک هیچ چیز نمی‌دانند! 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح این جلسه، و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 معامله با خدا آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه امیرمؤمنان علی علیه‌السّلام می‌فرماید: «إنَّ لِلَّهِ عِبَاداً عَامَلُوهُ بِخَالِصٍ مِنْ سِرِّهِ فَشَكَرَ لَهُمْ بِخَالِصٍ مِنْ شُكْرِهِ فَأُولَئِكَ تَمُرُّ صُحُفُهُمْ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ فُرَّغاً فَإِذَا وُقِفُوا بَيْنَ يَدَيْهِ مَلَأَهَا لَهُمْ مِنْ سِرِّ مَا أَسَرُّوا إِلَيْهِ» مرحوم علامه فرمودند: مراد از این عباد اولیاء خدا هستند؛ انبیاء، ائمه و کسانی هستند مثل سلمان و ابوذر و اینها با خدا معامله کردند... 📌 بخشی از جلسه اول شرح رساله الولایة مرحوم علامه طباطبایی رضوان‌الله‌علیه؛ سال ۱۳۸۹ 👁 برای مشاهده مشروح این جلسه، و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 اثر ذکر کثیر آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله علیه «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا‌اللّه ذِكْرًا كَثِيرًا وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا هُوَ الَّذِي يصَلِّي عَلَيكُمْ وَ مَلَائِكَتُهُ لِيخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ كَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا‌»(احزاب-۴۱،۴۲،۴۳) ای اهل ایمان زیاد یاد خدا بکنید، دائماً به یاد خدا باشید، و دائماً تنزیه کنید، تسبیح کنید شب و روز حضرت حق را، هم به یادش باشید هم تسبیحش کنید، این ذکر خدا و تسبیح اثرش چیست؟ اگر کسی مواظب باشد که این رحمت خاص شامل حالش بشود سعادت عقبیٰ و فلاح مؤبّد مال اوست؛ این رحمت خاصّه چه خاصیتی دارد؟ از تمام ظلمت‌ها ظلمت معاصی، اخلاق رذیله توجّه به غیر خدا شرک خفی، همه اینها را برطرف می‌کند حتّی أنیّت، خودبینی، خودخواهی! تمام اینها ظلمت است دیگر؛ نور مطلق کیست؟ حضرت حقّ است: «اللّه نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» 👁‍🗨 برای مشاهده مشروح این جلسه، و جلسات دیگر مرحوم آیت‌الله سیدعبدالله جعفری تهرانی رحمت‌الله‌علیه صفحه ‌آپارات «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید.
🔶 سلوکِ زنانه (۱) اولین سؤالی که از این عنوان به ذهن می‌رسد این است که چرا صفت «زنانه» در اینجا آمده؟ آیا «زنانگی» چیزی جدای از انسانیت است؟ بخش مهمی از مشکلات زنان به دلیل تمایز جنسیتی آغاز شده، و با برداشتن این تمایز، و نگاهِ انسانی، درست خواهد شد. «نگاه انسانی» یعنی اینکه همه انسان‌ها از شرایط و امکاناتی برخوردار، و زندگی کامل و تمامی دارند؛ و هیچ انسانی به دلیل رنگ و فکر و جنسیت خود نباید از چیزی محروم باشد. چنین تفکیکی باعث غیر انسانی‌ کردن مسائل و تبعیض بیشتر می‌شود؛ به عبارت دیگر این تفکیک ناشی از «فضا و مرجعیت اجتماعی» هست که از ابتدا نیز عامل آن بوده است. حتی گروهی ادعا کرده‌اند که چنین نگاهی که تا حدی بر فضای فمنیسم در کشور ما هم حاکم است؛ به نوعی «نگاهِ نادرستِ مردانه» به «مسائلِ زنان» است و در نهایت حتی «فمنیسمِ ما هم مردانه است!» پس دلیل این عنوان چیست؟ دلیل اصلی این است که ما از «گرفتاری‌ها» و «بحران‌های روحی، روانی و فکری» و از درد و رنجی حرف می‌زنیم که زنان بیشتر از دیگران در معرض آن هستند، آسیب بیشتری از آن می‌بینند، و راه برون‌رفت آنان سخت‌تر، عوامل آسیب‌زا بیشتر، و احساس و لمس درد آنان بسیار فراتر از مردان است. آری، چنین است که تمام عوامل سختی، درد و مشقت در زنان بیشتر است. در واقع این رنج و سختی، اگرچه مختص زنان نیست؛ اما آنچه زنان –مخصوصا در جامعه‌ی ما- بدان گرفتار می‌شوند، شدیدترین و رنج‌آورترین نمونه‌ی آن است. «سلوکِ زنانه»، یعنی مسیری که زنان برای رهایی از بدترین مصائبی که به آن گرفتار می‌شوند، باید بدانند، یاد بگیرند و تمرین کنند؛ و در میان آنان به ندرت کسی را می‌توان یافت که گرفتار این مشکل، و نیازمند راه‌حل مقابله با آن نباشد. ناگفته پیداست که مردان بسیاری نیز دچار همین مصائب هستند و همین مسیر را –با کمی اختلاف- باید برای رهائی خود بپیمایند. یکی از عواملی که این مشکل را در زنان شدیدتر می‌کند، ناآگاهی و حس نکردن مشکل است. در واقع این درد و رنج چنان در زنان شدید است، که درصد بالایی از آنان منکر آن هستند! شایع‌ترین علامت این بحران «تعارض‌های فکری، روحی و روانی» است. اکثر افراد چنین تعارضاتی را لمس نمی‌کنند و نمی‌دانند که این تضادهای درونی –به هر شکل آن- چگونه در حال تباه کردن زندگی، و فسادِ روح و فکر آنهاست. با کمال تأسف باید اقرار کرد که در شرایط امروز جامعه ما، کمتر کسی را می‌توان یافت که اختلال ناشی از این «تعارضات» در کلام و رفتار او قابل مشاهده نباشد! توجه به طوفان‌ها و گردنه‌های درونی، گاهی به راحتی رخ می‌دهد؛ اما آنچه که افراد بسیاری در آن به خطا می‌روند، برآورد نقطه اصلی بحران، و محاسبه‌ی عمیق و یا سطحی بودن آن است. گاهی تعارضات فکری و روحی افراد برای «ناظر بیرونی» که «متخصص در شناخت انسان» باشد، قابل مشاهده است؛ اما خودِ فرد -حتی بعد از هشدار ناظرِ متخصص- توجه اندکی به آن تعارض نموده و یا حتی انکار می‌کند. برخلاف تصور رایج، پس از درک و توجه به این بحران‌ها، اولین مرحله توجه به نیازهای ساده و سطحی است. کسی که دچار بحران می‌شود، بسیاری از نیازها و مسائل عادی زندگی‌اش دچار مشکل می‌شود؛ گاه این مشکل چنان حاد است که خواب و خوراک و ارتباطات عادی و زندگی روزمره‌اش تا مرز تعطیلی پیش می‌رود؛ چرا که تمام اینها در اثر «بحرانِ زیربنایی هویتی» دچار هرج و مرج شده است. اولین شرط ضروری برای ورود به راه‌حل بنیادین، این است که فرد «ضروریات اولیه‌ی زندگی عادی» خود را به جایگاه اصلی‌اش برگرداند، و حساب آنها را از بحران جدا کند. ادامه دارد ... 📚 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 سلوکِ زنانه (۱) اولین سؤالی که از این عنوان به ذهن می‌رسد این است که چرا صفت «زنانه» در اینجا آمد
🔶 سلوکِ زنانه(۲) قدم بعدی این است که انسان بتواند توجه دوباره‌ای به ساختار فکری خود کرده، و «نگاه خود به جهان، زندگی و محیط پیرامون» را ارزیابی کند. بی‌عدالتی، ظلم و تباهی در زندگی بشر همیشه وجود داشته، و جهان با درد و رنج و غم آمیخته است؛ اما با همه‌ی این‌ها، «نگاهِ انسان به خویشتن و جهان» باید نگاهی متعادل و دارای «حداقل عناصر مثبت» باشد، تا بتواند برای زندگی خود اندوخته‌ی حرکتی لازم را فراهم کند، و انگیزه‌هایش از اساس نابود نشود. در ضرورت این امر فرقی بین مؤمن و بی‌ایمان نیست؛ بلکه عدم تعادل و تفکرِ «کج و معوج» در میان مؤمنان این زمانه به مراتب بیشتر است! انسانی که در دریای توهمات خود غرق است، و با هر نگاهْ موجی از پیش‌ساخته‌های خود را بر زندگی واقعی‌اش می‌ریزد؛ امکان رهایی از این طوفان‌ها برایش وجود ندارد؛ چرا که منبعِ طوفان، نگاه و اندیشه‌ی خود اوست. حال اگر فرد مؤمن باشد، تنها نتیجه‌ی ایمانش این می‌شود که زاویه جدیدی در نگاه فرد اضافه شود، که پیوسته او را طلبکار کرده، و تبدیل به تکیه‌گاهی برای «اقدام نکردن» و «دوری از عقل و زندگی عاقلانه» شود. (برای مطالعه‌ی بیشتر به مطلب «انتخاب‌های ابتر» مراجعه کنید.) فهمِ اینکه «بسیاری از امور، انتخاب خودمان است؛» کاری سخت، و نیاز به توجه، تأمل و «بازگشت به خویشتن» و «تمرکز بر روی خود» است. مشکل اساسیِ درک این معارف این است که نه تنها انسان مسئولیت انتخاب‌های خود را به عهده نمی‌گیرد، و «آن را به دوش دیگری می‌اندازد»؛ بلکه در بسیاری از موارد، معارفی که او را «مقصر و مسئولِ مشکلات خود» تلقی می‌کند، را «توهین‌آمیز» دانسته و به راحتی امکان گفتگو با او فراهم نیست. درکِ این دوراهی‌ها و انتخاب‌ها، و امکان انتخاب برای انسان، مرحله‌ی مهمی است که به سادگی صورت نمی‌گیرد؛ و چه بسا مدت‌ها زمان باید صرف آن کند، و آماده‌ی شنیدن «کیفرخواست‌های عمیق» و پذیرشِ «اتهام‌های عمقی» باشد. پس از طی مراحل قبل، و رسیدن به این برداشت که ما در یک «بحران روحی، روانی و فکری» هستیم؛ و پس از «جدا کردن نیازهای ابتدایی» و «تأمین حداقلی آنها»؛ سه مانع جدی در پیش خواهیم داشت: «تعارض‌ها»، «نگاه معیوب و ابتر به خویشتن و جهان» و در نهایت «معرفت انتخاب». این سه مرحله، در ساحت فکر و اندیشه رخ می‌دهد، و اگر نیازهای عملی همراه آن باشد، تنها مقدماتی است که برای فکر کردن بهتر لازم است؛ هم‌چون گفتگو، تمرکز و مانند آن. اما همه اینها مقدماتی است برای «اقدام اصلی» که عملی و اجرایی است، و بدون آن نتیجه‌ای از این مقدمات حاصل نمی‌شود یا اندک است. اجرایی بودن برنامه اصلی به این معنی است که نتیجه‌ی کامل و نهایی، تنها با «عملِ درست» و «استمرار در عمل» حاصل می‌شود؛ و بدون آن امکان نتیجه فراهم نیست. اما برنامه‌ی اصلی که تمام این مقدمات برای آن است، عبارت است از «پیمایش خویشتن»؛ یعنی بازگشتِ انسان به خود، و نگاهِ کامل و تمام عیار به خود کردن، و استمرار داشتن در این نگریستن، تا کشفِ ابعاد و مشکلات خود، و رسیدن به راه‌حل‌ها و آزمودن آن‌ها، و ادامه‌ی این حلقه‌ی کاری تا مرحله‌ای که بتواند مدیریت خود را به دست بگیرد؛ و ادامه‌ی این مدیریت تا آنجا که احساس اقتدار نسبت به خود و زندگی‌اش بنماید؛ و به کار گرفتن این اقتدار، و ادامه‌ی این گردونه در زندگی تا انتهایی که قابل‌ وصف نیست... «پیمایشِ خویشتن» برنامه‌ی مشترک و مورد ادعای بسیاری از دوره‌های رایج موفقیت، برنامه‌های روانشناسی و روان‌درمانی، و عرفان‌ها و شبه‌عرفان‌های رایج، اصیل و یا بازاری است. بسیاری از آنها هیچ نتیجه‌ای برای انسان ندارند؛ برخی از آنها نتایج متوسطی دارند، و اندکی از آنها می‌توانند نتایج معجزه‌آسایی داشته باشند. درک این تقسیم‌بندی و پیداکردن مصادیق آنها کار سخت و شاقی است. برای هر فرد راه و روشی نتیجه‌بخش است که با «ظرفیت وجودی» و «عمق معرفتی» او سازگار باشد. اگر کمتر از این باشد، بی‌نتیجه و عاملِ اتلاف وقت خواهد بود؛ و اگر بیشتر و عمیق‌تر از توان و ظرفیت او باشد، باعثِ سرگردانی و حیرت می‌شود. نتیجه‌ی «پیمایشِ وجودی» –در صورتی که به خوبی انجام گیرد- رسیدن به «عمقِ انتخابی» است که انسان انجام داده است. البته درک این انتخاب –همان طور که توضیح داده شد- به راحتی صورت نمی‌گیرد. انسانی که «راحتی و آسایش به هر قیمتی» را ترجیح داده، و آن که «مراتب متوالی تعالی» را می‌جوید، مساوی نیستند. حداقل چیزی که در یک پیمایشِ درست رخ می‌دهد، «خودآگاهی انسان نسبت به خویشتن» و درک و معرفت این حقیقت است که «در زندگی او چه چیزی در حال رخ دادن است؟» و «چرا و چگونه؟» 📚 👁‍🗨 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام | اینستا | ایتا | توییتر | بله | آپارات