eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
887 دنبال‌کننده
118 عکس
142 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مخاطبه با قرآن، روز هشتم.mp3
1.6M
🌙 مخاطبه با قرآن (۸) «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَ قُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ»
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۸) «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَ قُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَي
🌙 مخاطبه با قرآن (۸) «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَ قُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» بدون ذكرِ دائم امكان ندارد انسان به سر منزل مقصود برسد! امكان ندارد كه غفلت و فراموشى در برهه‌اى از زندگى روزمره، انسان را فرا بگيرد و براى آن عملى انجام ندهد، و در عين حال بتواند مراحل سلوكش را به سمت يك زندگىِ انسانى طى كند! غفلت مانند آتشى است كه به تدريج زندگى انسان را فرا مى‌گيرد؛ مانند آتشى كه در بخشى از اسباب زندگى انسان در مى‌گيرد و اگر خاموشش نكند، به تمام زندگى‌اش سرايت خواهد كرد! چيزى كه باعث مى‌شود كه انسان بتواند حركتش را به درستى انجام دهد، اين است كه مرزى وجود داشته باشد كه بتواند غفلت را از آن طريق پاك كند، و نگذارد بقيه مراحل زندگى‌اش را درگير كند؛ و آن ذكرِ دائم است. ذكرى که در همه‌ى حالات (قيام و قعود و هنگامی كه به پهلو خوابيده)، و تفكر و توجهى كه انسان مى‌ورزد. ذكر به معناى ذكر زبانى، دعا خواندن، نماز خواندن و چيزهاى شبيه آن نيست؛ بلكه بدين معناست كه انسان در محدوده‌ى زندگى روزمره، زمين گير نشود؛ و اگر حركتى به بالاتر ندارد، به پايين هم نرود. در هر مرحله‌اى ذكر انسان متناسب با خودش است؛ اينكه انسان از حالت و شرايطى كه در آن قرار دارد، به سمت زندگى بهتر برود، و بتواند كارى انجام بدهد كه ابزارى براى زندگى بهتر باشد. گاهى ذكر براى انسان اين‌گونه است كه فراموش نكند؛ گاهى در شرايطى حتى لازم مى‌شود ذكرهاى ظاهرى را قطع كند تا توجه‌اش به ذكر ظاهرى قطع شود و سقوط نكند. ذكر همين است كه انسان وظيفه‌ى انسانى و انسانيتش را فراموش نكند؛ و آماده باشد براى اينكه هر قدر توان دارد در جهت زندگى صحيح‌تر قدم بر دارد. گاهى اين حالت به صفر ميل مى‌كند؛ در اين حالت همين كه انسان فراموش نكند كه زمانى مى‌رسد كه مى‌تواند بلند شود، همین ذكر او خواهد بود! ذكر انسان همين است كه (يَتَفَكَّرُون فِى خَلْقِ السَّمَوَات...) حواسش باشد كه آسمان و زمين بدون هدف و برنامه نيستند. لذا در هيچ شرايطى معناى ذكر بدون مصداق نيست؛ اينكه گاهى انسان توجه نمى‌كند، باعث مى‌شود از ذكر معناى خاصى برايش تداعى شود كه اين معنا، مصاديق محدودى را شامل مى‌شود؛ كه ممكن است همه‌ى ابعاد زندگى‌اش را در بر نگيرد. اما كسى كه معناى صحيحى براى ذكر در نظر مى‌گيرد، و ذكر را به اين معنا مى‌بيند كه انسان، انسانيتش را در هر شرايطى فراموش نكند. چه بسا انسانى كه مشغول كار روزمره است، از كسى كه نماز مى‌خواند و روزه مى‌گيرد، ذكرش و آن حالت انسانى‌اش قوی‌تر باشد! اين حالت انسانى و وضعيتى كه به انسان كمك مى‌كند انسانيتش را حفظ كند، بالاترين وظيفه‌اى ست كه انسان داراست و ذكر جز اين نيست! بزرگان گفته‌اند كه كسى كه معناى حقيقى ذكر را بفهمد، به معناى ياد داشتن مقام انسانيش، در هيچ حالتى از ذكر خالى نیست؛ و اين رمز موفقيت آنهاست. دليل عدم موفقيت بسيارى از ما اين است كه از ذكر معناى محدودى چون نماز خواندن و ذكر لفظى و ... را در نظر مى‌گيريم؛ در حاليكه حقيقتِ ذكرْ توجه به مقام انسانى در هر شرايطى است، و توجه به اينكه در آن شرايط خاص، انسان چه وظيفه‌اى دارد. 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز نهم.mp3
1.25M
🌙 مخاطبه با قرآن (۹) «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ»
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۹) «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُو
🌙 مخاطبه با قرآن (۹) «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَأَهْلِيكُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ» آتشى كه در زندگى انسان روشن مى‌شود، از جايى نمى آيد؛ حركت انسان، خودش آتش است. آتشِ فراموش كردن زندگىِ انسانى، در شرايطى كه انسان انتخاب اصلى خود را كرده است، و از ازل انسانيت و الوهيت را براى خود انتخاب كرده است؛ و همين حالا هم اين انتخاب در حال تكرار و تكرار است؛ و هرگز از اين انتخاب دست نمى‌كشد. اما وقتى در زندگى روزمره قرار مى‌گيرد، فراموش مى‌كند؛ و اين فراموشى همان آتشى ست كه در آن گرفتار مى‌شود. اين آتش از خود او و اهل‌اش است؛ اهل به معناى فضا و زندگى اجتماعى، و آن چيزى است كه به انسان ارتباط دارد، و بخشى از وجود انسان در آنها گرفتار است. انسان بُعدى جدا از جامعه نيست؛ بلكه جامعه، اطرافیان، خانواده، زندگى اجتماعى و سياسى و همه چيزهايى كه به او مربوط مى‌شود، بخشى از وجود اوست، و وجودش در آنها گرفتار مى‌شود. حركت‌هايى كه در جامعه، محيط اجتماعى و خانواده صورت مى‌گيرد، بخشى از آنها منطبق با حقيقتِ درون اوست و حقيقتِ مجزايى نيست. انسان بايد همه اينها را از آتشِ غفلت كه ناشى از عمل خود اوست، نگه دارد! همه‌ى چيزى كه در اين جهان و آن جهان رخ مى‌دهد و انسان را مى‌سوزاند، و مشكلات ايجاد مى‌كند؛ بخشى از آتشى است كه از انسان بلند مى‌شود. علت و معلولى نيست، بلکه اصلِ غفلت و بى‌توجهىْ همان آتش است. انسان بايد مراقبت كند، محاسبه و دقت كند كه در اين آتش نيفتد؛ آتشى كه هيزمش، حقيقت و ماهيتش، خود انسان‌ها هستند، و اين جهانى كه در عين اينكه چون سنگ است، اما بدليل انتخابِ انسان تبديل به آتش مى‌شود. جهنمْ حقيقتِ عملِ انسان است، كه در همين جهان هم وجود دارد، اما ما نمى‌بينيم! پس از مرگ كه پرده‌ها كنار مى‌رود، حقيقت بر ما آشكار مى‌شود! آخرت چيزى جز باطن اين جهان نيست، و همين الان هم وجود دارد. غفلت و فراموشىِ انسان و انتخاب‌هايى كه در اثر غفلت دارد، و ادامه‌ى سير اين انتخاب‌ها، او را به سمت سقوط مى‌كشاند. 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز دهم.mp3
1.53M
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۰) «إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّه»
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۰) «إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِ
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۰) «إِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِكَ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّه» تمايز و تفاوتى كه انسان، در حوادث هستى و زندگى خود مى‌بيند، و بعضى را از جانبِ خدا و بعضى را از جانب شيطان مى‌بيند؛ يا هر نوع تمايز ديگرى كه انسان بنا بر انديشه‌ى خودش در حوادث جهان قائل مى‌شود، اساس و اعتبارى ندارد! در آيه اشاره به يك تمايز خاصى شده كه مشكلات را ناشى از ورود انسان در جرگه مكاتبى كه هدف آنها تغيير در زندگى انسانى است، مثل پيامبر اسلام(ص) مى‌داند. در جواب مى‌فرمايد كه همه چيز در مجموعه‌ی كائنات حل شده است و تفاوتى بين آنها نيست. جهان از يك منتظم عقلانى برخوردار است، كه هدف از آن منتظمْ تغييرِ انسان در جهت هدفى است كه خودش خواسته است، و هيچ اجبار و اكراهى از بيرون به انسان تحميل نمى‌گردد. وقتى انسان در اين جهان وارد مى‌شود، انتخابى دارد و انتخاب‌هايى، و هر روز انتخاب‌هايى ديگر... مشكلاتْ ناشى از تضاد بين انتخاب‌هاى روزمره با انتخاب بنيادين انسان است؛ انتخاب بنيادينى كه از اساس و در حاق واقع شده است، و بر آن استوار است، و انتخاب‌هاى روزمره‌اى كه بيشتر ناشى از غفلت و مشغوليت و سرگرمى است. جهان در يك طراحى واحد ساخته شده، و همه چيز از خداوند است. خداوند موجودى در كنار ساير موجودات و اربابى در آسمان نيست؛ رب النوعى حاكم بر مقدرات انسان نيست كه انسان را مجبور كند؛ بلكه لُبّ و حقيقتِ هستى است، و آن مفهوم بی‌نهايتى است كه از رگ گردن به ما نزديكتر است، و ما متحد با همه‌ى جهان و مظهرى از آن الوهيت هستيم؛ اين معناى خليفة الله است. انتخاب‌هايى كه مى‌كنيم، در زندگی‌مان سارى و جارى مى‌شود، و جهان در جهت اين انتخاب‌ها مهندسى مى‌كند؛ و مانند صفحه‌ى شطرنجى است كه در مقابل ما باز است، و بازى ما با بازى او تركيب مى‌شود و تقديرات ما را رقم مى‌زند. تقدير و حكمتى وراى اين نيست، جز حكمتِ رسيدن ما به آن انتخاب‌هاى اساسى كه كرديم. تناقض و تضادى كه بين انتخاب‌هاى ما موجود است، براى ما دردسر مى‌شود و ما بعضى را به خودمان نسبت مى‌دهيم، و برخى را به شيطان، و برخى را به جهان، و برخى را به خداوند! اما هيچ چيز نيست مگر گردونه‌ى واحدِ هستى كه همه‌ى اين گردونه به انتخاب ما به حركت در مى‌آيد، و چيزى نيست جز تصوير انتخاب‌هاى ما. اما ما پيوسته سعى مى‌كنيم، جهان را به نوع ديگرى فرض كنيم! براى اينكه بخشى از مسئوليت خود در اين جهان را بر گردن ديگرى بیندازيم، تا بار تقصيرات‌مان كمتر شود، و امكان بيابيم كه براى آينده، كمتر حركت كنيم، و در اين گردونه‌اى كه گرفتاريم، همچون ذره‌اى كه در چرخ آسياب مى‌گردد، بگرديم و تغييرى نكنيم و اراده و همت بخرج ندهيم! اما اين توهمى بيش نيست. «كُلٌ مِنْ عِنْدِاللّه» همه چيز از جانب خداست، و خداوندى كه از رگ گردن به ما نزدیک‌تر است، جهان را در اختیار و در خدمت ما قرار داده است، و اراده ما را بر جهان جاری كرده است، و گردونه نيز چيزى جز انتخاب و عكس‌العمل زندگى ما نيست. 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز یازدهم.mp3
1.42M
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۱) «مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ»
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۱) «مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ» #روزیا
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۱) «‎وَمَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللّه» قرآن در تعاليم خود به ما نشان مى‌دهد كه اوضاع جهان گاهى برعكس آن چيزى است كه ما فكر و محاسبه مى‌كنيم، و انتظار داريم؛ كسى كه معيشت سختی دارد، انفاق بيشترى بكند! ما فكر مى‌كنيم كسى كه معيشت‌اش سخت است، بايد حساب‌گرى بيشترى داشته باشد؛ اما قرآن به ما مى‌آموزد كه معكوس اين امر درست است. اين معكوس بودن در بسيارى از حالات و محاسبات و سنن اين جهان در جريان، و حاكم بر اين جهان است. قرآن كه آيينه‌ى جهان و چكيده‌ى هستى است، و حقيقتِ هستى در آن متمركز شده است؛ آيينه‌اى ست كه به زبان ما نازل شده، و به ما اين حركت معكوس و حساب‌هاى معكوس را نشان مى‌دهد. دليل تفاوتِ انتظار ما از حقيقت اين جهان و آن چيزى كه قرآن به ما نشان مى‌دهد، اين است كه ما به خويش، نگاهی متناهى و كوچك داريم، و براى خود ظرفِ محدودى در نظر مى‌گيريم، كه اين ظرف نه تنها بزرگ نمى‌شود، بلكه انتهاى حركت و توجه و خواست و زندگى ماست. انسان محدودى كه مى‌خورد، مى‌آشامد، و گاهى معنويتى به آن مى‌افزايد؛ گاهى كارِ خير و نمازى محدود...! اما در حقيقتِ هستى كه عجين با حقيقتِ انسان است؛ ظرفِ نامتناهى انسان، تجلّى پيدا مى‌كند. هر حركت ما به دليل اينكه اين ظرف را تحت‌الشعاع قرار مى‌دهد، نتايجى درست ضد انتظار ما دارد! انسانی كه معيشت‌ سختی دارد، وقتى انفاق مى‌كند، ظرفش بزرگ مى‌شود؛ و اين ظرف بزرگ، در معيشت مادى و معنوى او آثارى دارد كه خلاف انتظار است. اما ما اين ظرف و استعداد و توانايى نامتناهى كه در انسان وجود دارد را در نظر نمى‌گيريم، یا آن را محدود در نظر داريم؛ به همين سبب تنها چيزى كه در نظر مى‌گيريم، رزق و معيشت است كه در اينجا فقط با صرفه‌جويى، در ذهن ما بيشتر و بيشتر مى‌شود. در حاليكه حقيقتِ اين جهان با استعدادِ نامتناهى انسان عجين شده است؛ اين جهان درست شده تا اين استعداد به نتيجه برسد. آنهايى كه اين حقيقت را درك مى‌كنند: «يَتَفَكَّرونَ في خَلْقِ السَّمواتِ و الأَرْضِ، رَبّنا ما خَلَقْتَ هذا باطلاً»؛ اگر بنا بر اين بود كه هدفِ خلقت، خوردن و آشاميدن و زندگى كردن، و اندكى معنويت باشد؛ اگر هر امر متناهى ولو امر معنوىْ هدفِ اين جهان بود، نياز به هبوط انسان به اين سرزمين سختی‌ها نبود! آن عشقى كه قرار است ما به آن برسيم، و آن مقام خليفة‌اللهى است، با توجه به استعداد بی‌نهايتِ انسان بدست مى‌آيد و نه چيز ديگر. اين استعدادْ محاسباتِ جهان را دگرگون مى‌كند، و ما چون آن نامحدود را نمى‌طلبيم، و مى‌خواهيم خودمان را راحت كنيم، معكوس اين امر را انتظار داريم، و چون اين انتظار را داريم، خويشتنِ نامتناهى‌مان را فراموش مى‌كنيمغ و چون فراموش مى‌كنيم، حقيقتِ محاسباتِ اين جهان را از دست مى‌دهيم. اما قرآن به ما يادآورى مى‌كند؛ «مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَلْيُنْفِقْ مِمَّا آتَاهُ اللَّهُ» 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز دوازدهم.mp3
1.32M
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۲) «قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ»
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۲) «قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَض
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۲) «قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً لَئِنْ أَنْجَانَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ» براى اينكه انسان به زندگى اميدوار شود، و نظام كائنات را ببيند و بداند كه راهْ پيشِ روى او باز است، و مى‌تواند به نتيجه برسد؛ كافی است نگاهى به زندگى و شرايط خود در گذشته بيندازد، و اين سؤال را از خود بپرسد كه در فراز و نشيب‌هاى زندگى، چه كسى او را تا به اينجا رسانده است؟ «مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمَاتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ» در ظلمات دريا و صحرا، و در ظلمات زندگىِ انسان، و در اشتباهات، نقص‌ها و شرايطِ عجيب و غريبى كه انسان در زندگى داشته است، چه كسى او را به اينجا رسانده است؟ هم اوست که باز برد تا وطنش... اگر جهان براى ما نبود، و اگر نظامِ كائنات مهندسى نشده بود كه ما به نتايج‌مان برسيم؛ چه كسى در اين فراز و نشيب‌ها، و راه‌هاى پيچ در پيچ، ما را با امنيت و سلامت به اين نقطه مى‌رساند؟ چه كسى دركِ درستى از جهان به ما می‌داد؟ با نگاه و توجهى به اين موارد، كافى است كه انسان متوجه شود كه جهان در خدمت اوست؛ و براى رسيدن به مقصدش نيازى نيست چندان نبرد و نزاع داشته باشد؛ كافى است که با اين نظام خلقت گلاويز نشود! اين رود خروشانى كه انسان را به آرامى با خود مى‌برد، و فراز و نشيب‌هايى كه از وجود انسان بر می‌خیزد، و اين رود هم‌چون بسترى نرم و راحت اين فراز و نشيب‌ها را حذف مى‌كند تا فشار كمترى به انسان آيد؛ همه براى پيش‌برد انسان است! اما ما چنان دست و پا مى‌زنيم، كه اين بستر نرمِ جهان را به خشونت تبديل مى‌كنيم! وقتى گرفتار مى‌شويم؛ «تَدْعُونَهُ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً»، همه‌ى درخواست‌مان نجات و پيدا كردن راه‌حل است؛ اما وقتى راه‌حل پيدا مى‌شود، همه را فراموش مى‌كنيم، و اگر هم شكر نعمت كنيم، حداقل نسبت به آينده نااميد و مأيوس و بدبين هستيم. بدگمانى ما به جهان به قدرى زياد است، كه باعث مى‌شود حركت ما كُند و خفيف، و با خفت و خوارى صورت گيرد؛ و این خودمان هستيم كه اين خفت را با خود همراه مى‌كنيم. اما اگر نگاهى به گذشته و شرايط خود بيندازيم، و اينكه در اين ظلماتى كه براى خود ساختيم، چه كسى ما را تا اينجا نجات داده و رسانده، ديگر از يأس چيزى باقى نمى‌ماند، و انسان متوجه مى‌شود كه بايد با چه قدرتى پيش برود. 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات
مخاطبه با قرآن، روز سیزدهم.mp3
1.81M
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۳) «لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا»
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۳) «لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَ
🌙 مخاطبه با قرآن (۱۳) «لَا يَسْتَوِي الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ غَيْرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِينَ دَرَجَةً وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا» پس از اينكه مؤمنين ايمان آوردند، و در مسير ايمان قرار گرفتند؛ اين حقيقت را پذيرفتند که آنچه بين آنها تفاوت فاحشى ايجاد مى‌كند، ميزان عمل آنهاست؛ عملى كه مايه و سرمايه‌ى زندگى آنها را به ميدان آزمايش مى‌برد. مجاهدين كسانى هستند كه با مال، جان و وجودشان وارد تلاش و جهاد بيرونى و درونى مى‌شوند. براى خلوت، حركت وجودى و تغييراتِ خود، و براى آن چيزى كه فهميده‌اند، از مال و جان مايه مى‌گذارند، حركت مى‌كنند، درون‌شان را تغيير مى‌دهند، و براى تغييراتِ درونى و زندگىِ بيرونى، داشته‌هايشان در درون و بيرون را به تغييرات وا مى‌دارند، و چه بسا اين تغييرات برای ایشان سختی‌ها يا خسارت‌هاى ظاهرى ايجاد كند. در مقابل آنها كسانى قرار دارند كه قاعد هستند؛ ايمان به حقايق دارند اما اين ايمان سبب نمى‌شود كه بلند شوند و كوشش و تلاشى بكنند كه به سرمايه‌هايشان خسارتى وارد كند! در مسير ايمان‌شان، مسير زندگى روزمره‌شان، حالات و خصلت‌هاشان، و آن چيزى كه دور قمرى آنها را تشكيل مى‌دهد، دست نخورده و به زعم خودشان بى‌ضرر مى‌ماند! اما ضرر تنها ضرر مادى نيست؛ ضرر يعنى در مسيرى كه انسان مى‌رود، شامل عادات، خصلت‌ها، زندگىِ روزمره، تغييرى حاصل نشود! گرچه خداوند وعده داده است كه به همه‌ى آنها خوبى و نيكى عطا كند، «وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ»؛ اما آنهايى كه مجاهدين به اموال و أنفس هستند، بر قاعدين درجات برترى دارند؛ آنها به نتايجى عظيم «اجراً عظيماً» مى‌رسند، كه تفاوتی زياد با ديگرانى ايجاد مى‌كند كه اين مايه را نگذاشتند. اصلِ حركتِ انسان در درونش هست؛ جهاد بيرونى زمانى براى انسان ارزشمند است كه ناشى از حركتِ درونى باشد. با حركت جدىِ درونى، ولو اندك، نتايج بزرگى براى انسان حاصل مى‌شود. بعد از اينكه انسان شناخت پيدا كرد كه عامل تغيير و حركت و در مقابلش عامل ايستادن چيست، و در زمره‌ى مؤمنين قرار گرفت؛ آنگاه به ميزانى كه عمل مى‌كند و اين شناخت را به كار مى‌گيرد، و در راه اين بكارگيرى، مايه‌هاى جدى ولو اندك مى‌گذارد، آثار بسيار عظيمى براى او حاصل مى‌شود. 👁 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: ایتا | بله | تلگرام | اینستا | آپارات