eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
863 دنبال‌کننده
84 عکس
129 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
وَ قَالَ عليه‌السلام وَ قَدْ تُوُفِّيَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ اَلْأَنْصَارِيُّ بِالْكُوفَةِ بَعْدَ مَرْجِعِهِ مَعَهُ مِنْ صِفِّينَ وَ كَانَ أَحَبَّ اَلنَّاسِ إِلَيْهِ لَوْ أَحَبَّنِي جَبَلٌ لَتَهَافَتَ درود خدا بر او، فرمود: (پس از بازگشت از جنگ صفّين، يكى از ياران دوست داشتنى امام، سهل بن حنيف از دنيا رفت.) اگر كوهى مرا دوست بدارد، در هم فرو مى‌ريزد. ✨اگر کوه من را دوست داشته باشد، فرو می‌پاشد. اشاره به یک قله انسانیست. جنس عالم مصیبت است و انتخاب‌های انسان هم گاهی باعث مصیبت انسان می‌شود. گاهی انتخاب انسان طوری است که خود به خود بدون مشکلات نمی‌توان به آن‌جا رسید. امیرالمومنین، قله خاصی است. خود حضرت می‌فرمایند در این مسیر کوه هم باشید و من را دوست داشته باشید متلاشی می‌شوید. این، شرایط ذاتی این قله است به دلیل برتری و بزرگی‌اش. امکان ندارد انسان با یک زندگی عادی و راحت و بدون هیچ زحمتی و بدون هیچ دردسری به آن قله رسید . برخی انسان‌ها بخشی از این راه را می‌روند، برخی همه راه را می‌روند که تبدیل به صحابه خاص آن حضرت شدند. اهل بیت همگی یک نور واحد هستند اما در شرایط مختلفی که این ۱۴ معصوم بودند، هر کدام یک جنبه‌ای از جلوه‌های نورانی مطلق آن‌ها ظهور و بروز پیدا می‌کرد. در این میان امیرالمومنین علیه‌السلام در درگیر شدن و سختی‌ها و مشکلاتی که برای اهل بیت بود، تقریبا بالاترین حد را داشت. با این اوصاف، کسی که بخواهد امیرالمومنین را دوست داشته باشد و به ایشان نزدیک شود اگر کوه هم باشد نابود می‌شود. 🖋بخشی از حکمت ۱۱۱ @AllaamehWisdom
🔹️صبر 🔹️ورع 🔹️رضی 🔹️زهد حکمت چهارم نهج‌البلاغه: وَ قَالَ (علیه السلام) الْعَجْزُ آفَةٌ، وَ الصَّبْرُ شَجَاعَةٌ، وَ الزُّهْدُ ثَرْوَةٌ، وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعْمَ الْقَرِينُ [الرِّضَا] الرِّضَى. آن حضرت فرمود: ناتوانى آفت، پايدارى شجاعت، زهد در دنيا ثروت، و پاكدامنى سپر از بلاست. و رضا به قضا همنشينى نيكوست.
مدرسه معارف علامه طباطبایی
شرح مطلب: در حکم نهج البلاغه در کلمات قصار، خیلی از مواقع می‌بینیم مطالبی گفته شده که در ظاهر مطالب
وَ الْوَرَعُ جُنَّةٌ، ورع پرهیزکاری است، پرهیزکاری به این معنا نیست که چیزی نخوری و هیچ کاری انجام ندهی بلکه زندگی عادی را انجام می‌دهی و در این زندگی عادی انسان دچار شهوات و هوی‌ها و انواع و اقسام خواسته‌هایی می‌شود که آن خواسته‌ها به طور طبیعی به او فشار می‌آورند، کسی که ورع دارد خود را عادت می‌دهد که در مقابل این خواسته‌ها مقاومت کند و اختیار خود را به این خواسته‌ها و هوی‌ها و شهوات ندهد در عین اینکه ممکن است در طی زندگی به طور طبیعی به دنبال آن خواسته ها برود، خواه تجارت باشد، ازدواج باشد، پذیرش منصبی برای خدمت باشد و ... اما ورع دارد یعنی اختیارش در دست این تمایلات، شهوات و هوی‌ها نیست و بر طبق عقل خودش جلو می‌رود، آن مقداری که عقلش ایجاب می‌کند و به او اجازه می‌دهد به دنبالش می‌رود، اگر ذره‌ای تمایلات خواست او را در جهتی ببرد که عقلش نمی‌پذیرد یک ملکه، قدرت و اقتداری درون خود دارد که اصلا به آن مرزها نزدیک نمی‌شود.