eitaa logo
مدرسه معارف علامه طباطبایی
866 دنبال‌کننده
87 عکس
136 ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❓برداشت‌های مختلفی از آیه شریفه «اَلرِّ‌جَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ» (نساء-۳۴) می‌شود؛ معنای درست این آیه چیست؟ 💡خدای تبارک و تعالی وجود زن را «مُسَکِّن» خلق کرده است: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا»(روم-۲۱) تا به سکونت برسید؛ اما نحوه ارتباط مرد با زن، و درک جایگاه و ظرفیت زن لازم است. مرحوم آقای سعادت‌پرور می‌فرمودند مرحوم علامه طباطبایی مجتهد در زن‌داری بود؛ تعبیرشان این بود که در این زمینه اجتهاد لازم است. مرد باید ببیند که این زن چه شخصیتی دارد، نحوه ارتباطم با او چطور باید باشد؟ امیرالمؤمنین سلام‌الله علیه می‌فرمایند: «اَلصَّبْرُ عَلَى اَلْوَحْدَةِ عَلاَمَةُ قُوَّةِ اَلْعَقْل»(بحارالأنوار، جلد۷۵، صفحه۲۹۶) انسان اگر بتواند خلوتی داشته باشد، و با تنهایی انس بگیرد، این علامت قوت عقل است؛ ولی از طرفی هم فرمودند: «خَمْسَةٌ يُفْسِدُونَ اَلْقَلْبَ ... وَ طُولُ مُلاَزَمَةِ اَلْمَنْزِلِ عَلَى سَبِيلِ اَلاِنْفِرَادِ وَ اَلْوَحْدَةِ» پنج چیز قلب را فاسد می‌کند، یکی‌ از آنها خانه‌نشینی زیاد است. لذا میزان عقل را باید سنجید؛ کسی که عقلانیتش ضعیف است، اگر محبوس شود، قلبش فاسد می‌شود. نفس ارتباط با همسر اقتضائاتی دارد؛ نفس این ارتباط، نیازها، طلب‌ها و خواهش‌ها هست که تو را به اعتدال و سکونت می‌رساند. اگر این را خوب درک نکنی، همین چیزی که می‌تواند اسباب سعادت تو باشد، اسباب سقوط تو می‌شود. این شعر حافظ ‌را مرحوم آقای سعادت‌پرور رضوان‌الله تعالی علیه می‌خواندند که نمونه بارزش در همین جهت زن‌داری هست: گر چه افتادگی حال من از زلف تو بود حل این نکته هم از زلف نگار آخر شد زلف یعنی کثرات؛ کثرات یعنی اقتضائات، نیازها، خواهش‌های متعددی که سراغ انسان میاد؛ چون تعداد دانه‌های مو زیاد است؛ این کثرت باعث شکستگی می‌شود. ناتوانی و عجز انسان هم در برابر این کثرات، مثل ارتباط با همسر، ارتباط با دوست، ارتباط کاری، ارتباط با اجتماع و وظایف مختلفی که هست؛ حلش از همین راه است. یک ملاک کلی امیرالمؤمنین سلام‌الله علیه فرمودند: «وَ مَا شَرٌّ بِشَرٍّ بَعْدَهُ اَلْجَنَّةُ...»(التوحيد، جلد۱، صفحه۷۲) هیچ چیزی حقیقتا شر نیست، اگر منتهی به بهشت بشود، «وَ مَا خَيْرٌ بِخَيْرٍ بَعْدَهُ اَلنَّارُ...» اگر صدها خیر پشت سر هم باشد، ولی آخرش به جهنم ختم بشود، هیچ کدامش خیر نیست؛ چون نهایتش به آتش کشیده می‌شود. اگر هزاران شر ظاهری باشد، ولی انتهایش به خیر و به بهشت برسد، شر حقیقی نیست. لذا اگر بتواند خوب مدیریت و برنامه ریزی بکند، می‌تواند مسیر را به سعادت و سکونت طی کند؛ ولی اگر این مدیریت را نداشته باشد، در گرداب این مشکلات، خواهش‌ها و نیازها شکسته می‌شود. تا انسان بیداری سحر نداشته باشد، تا تضرع و التجاء در سحر نداشته باشد، این نورانیت روزی‌اش نمی‌شود که در یک سطحی بالاتر از فضای این مناقشات و کثرات قرار بگیرد! کسی که می‌خواهد ارتباط با امام زمان سلام‌الله علیه داشته باشد، باید در آن اوقات خاص با حضرت نجوا کند و از حضرت کمک بخواهد، تا تدریجا از فضایی که در آن گرفتار است، بیرون بیاید. این آسیب‌های اجتماعی و شراره‌های آتش، مدیریت می‌خواهد؛ بدون کمک از عالم بالا، و نوری که هدایت بکند، خیلی مشکل است. مگر اینکه مشمول دعای دل‌شکستگان بشود، و دعای آنها از او دستگیری بکند! 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 🌷🌸 میلاد پر نور و برکت حضرت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام بر همگان مبارک باد. 🌸🌷 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
موحد کیست؟.mp3
1.92M
🎧 موحد کیست؟ توحید ترک دل‌بستگی از تمام اسباب است. با یکی عشق ورز از دل و جان تا به عین‌الیقین عیان بینی که یکی هست و هیچ نیست جز او وحده لا إله إلا هو 👤 بخشی از بیانات آقای 🔗 http://eksir.org/monasebat/fatemiyeh/fatemiyeh-99/ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔶 تعقل ذکر یونسیه(۱) آنچه در آیه ۸۷ سوره انبیاء آمده، و در میان اهل سلوک به «ذکر یونسیه» معروف است: وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾ –در صورتی که درست تعقل شود- یکی از اذکاری است که محتوای آن با نیازهای عقلانی انسان بسیار سازگار است؛ به شرطی که به صورت تقلیدی و بدون توجه به کار گرفته نشود. به طور طبیعی، هر ذکر اگر با یک عملِ درونی و وجودی همراه نباشد، از کمترین مقدار اثر برخوردار است؛ و هر چه عملِ همراه با ذکر، یا عمقِ وجودیِ آن کمتر شود، تأثیر و نتیجه ذکر کمتر است، و در نهایت تبدیل به یک لفظ و وِرد خواهد شد. البته تعقل در اذکار منافاتی با تعبد در آنها ندارد، و این دو مکمل هم هستند. برای کسی که می‌خواهد از هر طریقی در زندگی خود تجدید نظر کرده، و به تعالی باطنی و ظاهری برسد؛ اولین شرط این است که نباید دچار یأس و توقف بشود. هر تجدیدنظری در زندگیِ دنیایی و آخرتی اگر باعث ضعف انسان بشود، بی‌ارزش است. در واقع اگر کسی دچار این مشکل بشود، در سیر تعقلی خود به خطا رفته، و در شناخت جهان و یا هویت انسانی دچار انحراف شده است. میلِ تغییر و تحول باید به انسان نشاط و حرکت و جوشش بدهد، و او را محکم‌تر و مصمم‌تر کند. اگر چنین تأثیری در ذکر و مراقبه نباشد، چه بسا انجام آن ضرر بیشتری از ترک آن داشته باشد. مراحل مراقبه و تعقل در حضرت یونس(ع) خاص اوست، اما هر کدام از ما در مرتبه و ظرف خودمانْ شبیه آن را می‌توانیم در خودمان پیدا کنیم؛ و این همان سیر تعقلی است که منطبق بر ذکر یونسیه است. اولین بخش آیه «وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا» این است که انسان در تمام آنات زندگی در حال طلب و حرکت و جوشش است، و هر لحظه به سویی می‌رود، و اینجا که می‌رود مانند یک ظرف و دنیای جدید است، و زندگی او را تغییر می‌دهد و مقتضیاتی دارد که در زندگی دنیایی و آخرتی او مؤثر است. هیچ لحظه‌ای از این تأثیر خالی نیست؛ این لحظات هر چند اندک باشد، جهت‌گیری آینده انسان را تعیین می‌کند؛ چه بخواهد و چه نخواهد! این تمایل و توجه و میل، همیشه «غضب» نیست، و هر میل و طلبی از انسان می‌تواند باشد. ممکن است حتی بسیار نرم و بدون فشار باشد. «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ» کلمه «ظنّ» را بعضی به گمان و بعضی به یقین معنی کرده‌اند؛ اما در مورد ما هر دو آنها امکان دارد. گاهی ما -به دلیل جهالت- با یقین، و گاهی با تردید، مسیر غلطی می‌رویم، و حتی از کار و ضعف خود نادم هم هستیم، اما بازگشت برای ما سخت‌ است. این مسیر ممکن است حتی غلط هم نباشد، اما در شأن و اندازه ما نیست، و ما امکانات و سرمایه‌ی عمر خود را در راهی هزینه کرده‌ایم که شایسته ما نیست. در هر حال وقتی به این نقطه رسیدیم، فکر می‌کنیم که جهانِ تکوین هم با ما کاری ندارد، و ما می‌توانیم همین‌طور در اشتباه یا ضعف یا تنزل خود ادامه دهیم، و با مشکلی برخورد نکنیم. این آیه تقدیر و سرنوشت انسانی است که برتری و کمال انسانی را انتخاب کرده است؛ اما کسی که به دنبال قله‌های مادی و معنوی نیست، می‌تواند در دنیای خودش تا ابد ادامه دهد. انسان پس از رفتن و پیمودن راهی که نباید می‌رفت، خود را با عکس‌العملِ جهانِ تکوین مواجه می‌بیند. این عکس‌العمل چنان دقیق و ظریف و حساب شده است، که گویی تمام جهان برای او و برای هدایت او به سمت انتخابش ساخته شده است. انتخاب را خودش انجام داده، اما جهان هم گویی کسی غیر از او و انتخابش را به رسمیت نمی‌شناسد! عکس‌العمل عالمِ وجود در مقابل این انتخاب، و راهی که برخلاف انتخابش پیموده، این است که او را در یک بن‌بست قرار می‌دهد. بن‌بستی که برخلاف خواست و اراده و علاقه اوست. ادامه دارد ... 📚 بخشی از مکتوبات‌ِ آقای 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 تعقل ذکر یونسیه(۱) آنچه در آیه ۸۷ سوره انبیاء آمده، و در میان اهل سلوک به «ذکر یونسیه» معروف است:
🔶 تعقل ذکر یونسیه(۲) عکس‌العمل عالمِ وجود در مقابل این انتخاب، و راهی که برخلاف انتخابش پیموده، این است که او را در یک بن‌بست قرار می‌دهد. بن‌بستی که برخلاف خواست و اراده و علاقه اوست. آیه با تعبیر «ظلمات» از آن یاد می‌کند: «فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ». ویژگی مهم ظلمات این است که انسان کور است و چیزی نمی‌بیند. در واقع مهم‌ترین خصلت این وضعیتی که انسان در آن گرفتار می‌شود، این است که در اثر انتخاب و عمل خودْ درکش از موقعیت و وضعیت خود را از دست می‌دهد، و در آن حالت نمی‌فهمد که چرا چنین است، و چگونه به اینجا رسیده، و برای نجات باید چه اقدامی بکند؟ همه این مشکلات از درک و باور او بر می‌خیزد، و اندیشه و تفکر او مانع اصلی، و عامل ماندن او در این ظلمات است. در چنین حالتی که فرد هیچ کمک بیرونی ندارد، و تنها می‌تواند به درک ذاتی و درونی خود مراجعه کند، و با «خلوت با خود» و «بازگشت به خویشتن» راه خود را بیابد و به نقطه‌ای برسد که نقطه نجات اوست؛ پس در درجه اول «تسبیح و تهلیل» می‌کند: «أَنْ لَا إِلَٰهَ إِلَّا أَنْتَ». معنی عقلانی تهلیل و تسبیح این است که انسان توجه می‌کند که من خودم به این ظلمات رسیده‌ام، و تقصیر کس دیگری نیست؛ چرا که جهان یک نظم و ناظم و انتظام دارد، و عیب و نقصی در آن نیست، و من نباید اشکال خود را گردن دیگران و جهان و نظم آن بیندازم. این مرحله مهمی است که انسان برای عیب‌های خودش، به دنبال مقصر بیرونی نگردد؛ اگرچه جامعه و حکومت و جهان پر از فساد و تباهی است، اما من خودم مسئول و سازنده جهان خودم هستم، و اگر نقصی وجود دارد من مسئول و مقصر آن هستم، و نباید از این مسئولیت شانه خالی کنم. این یکی از مهم‌ترین گردنه‌هایی است که ما در آن گرفتار می‌شویم، و چه بسا افراد اندکی از آن به سلامت عبور می‌کنند. پس از این است که به فراست در می‌یابد که برای نجات و تعالی و رهایی، باید به دنبال عاملی درون خود بگردد، و هیچ راهی غیر از این نیست. آنچه تا کنون به دست آورده و آنچه که پس از این به دست می‌آورد، حاصلِ چیزی غیر از عملِ خودش نیست، و نمی‌تواند هیچ مقصری برای آن بتراشد: «سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ» پس به خود می‌آید و قبول می‌کند که در استفاده از عمر و امکانات و استعداد خود راه خطا پیموده و بر خویشتن ظلم کرده، و آنچه که اکنون در آن به سر می‌برد، نتیجه انتخاب و عملِ خودش هست، و نتیجه آن بازگشت انسان به خویشتنی است که باید و شاید. اما استجابت در این حالت قطعی و فوری است، و هیچ شرط و مقدمه و تأخیری ندارد: «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ». تنها شرط آن این است که به این مرحله برسد. هم حرف فاء در آیه اشاره به این دارد و هم مقتضای عقل است. آنچه مهم است، رسیدن به این بینایی است، و درک انسان از این ظلمتی که در آن است. در واقع چون نجات همان بینایی است، نباید آن را نتیجه‌‌ی رسیدن به این مرحله دانست، بلکه خود آن است. اگر «ذکر یونسیه» با توجه و مراقبه عقلی و با شرایط خاص و درست صورت گیرد، انسان این تجربه را با تمامِ وجودش حس خواهد کرد. در اثر ذکر و مراقبه و تعقلِ هم‌زمان، انسان به نتایجی در بررسیِ عقلانی وضعیت خودش می‌رسد، و به محض رسیدن به این نتیجه، بدون تأخیر و همان‌جا روشنایی و درک جدید برای او حاصل می‌شود. این وضعیت و این نجات، تنها مختص پیامبر و ولیّ خدا نیست؛ هر انسانی می‌تواند همین تجربه را داشته باشد، به دو شرط: یک اینکه این فرآیند (توجه به نقش و انتخاب خود، و قصد تغییر و بازگشت به خویشتن) را طی کند، دوم به شرط ایمان: «وَكَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ». 📚 بخشی از مکتوبات‌ِ آقای 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🎥 آرشیو کامل جلسات استاد در سال‌های گذشته را می‌توانید در صفحه «مدرسه معارف علامه طباطبایی» در آپارات ملاحظه بفرمایید: 🔗 https://www.aparat.com/allaamehwisdom شهادت امام موسی کاظم علیه السّلام | مجلس اول | استاد مجاهدی https://www.aparat.com/v/TyIUW شهادت امام موسی کاظم علیه السّلام | مجلس دوم | استاد مجاهدی https://www.aparat.com/v/peMfE ♠ شهادت جانسوز حضرت موسی‌بن‌جعفر سلام‌الله علیه را تسلیت می‌گوییم.♠
❓برخی می‌گویند بعضی از علماء مانند آیت‌الله بهجت(ره) چه نفعی برای مردم داشته‌اند؟! بعضی از ایشان حتی هیچ کتابی ننوشته‌اند!! 💡 از ابتدای خلقت این مشکل وجود داشته است. خداوند تبارک و تعالی از ابتدای خلقت به ملائک و شیطان فرمود: «قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ»(اعراف-۱۱) به آدم سجده کنید. ابلیس ابا کرد؛ «قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ»(اعراف-۱۲) فرمود چه چیز مانع شد؟ چرا سجده نکردی؟ گفت: «قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ» گفت من آتشم، این خاک است؛ من حرارت دارم، حرکت دارم، سود دارم، هوا را گرم می‌کنم -توضیحات از بنده است- آخر این خاک چیست که من به آن سجده کنم؟! خداوند متعال فرمود: «قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ»(بقره-۳۰) من چیزی می‌دانم که شما ملائک هم نمی‌دانید! یک چیزی در این خاک نهفته است. این ظاهربینی و قضاوت ظاهری کردن، در ابتدا از ابلیس و شیطان بوده است. همین الان هم مشکل کشور ما همین است؛ ما بر اساس ظواهر نمی‌دانیم چکار بکنیم، بعد می‌رویم ببینیم غرب چکار کرده ما هم همان کار را بکنیم... پس مشکل از شیطان شروع شد؛ او ظاهربین بود، ملائکه هم ظاهر را دیدند، و در مرتبه‌ای ضعیف‌تر از شیطان گفتند: «قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ» آخر داری موجودی را خلق می‌کنی که فقط خون می‌ریزد، فقط فساد می‌کند، فقط مفسده تولید می‌کند. ولی آن چهره ملکوتی انسان را که متخلق به اخلاق خدایی است، خدا خودش بهتر می‌داند. «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي»(ص-۷۲) را دیگر آن نگاه شیطانی و در مرتبه بسیار ضعیف‌تر ملائکه نمی‌توانند ببینند. ظاهربینی می‌آید و سرایت می‌کند؛ هر کسی که دید شیطانی‌تری داشته باشد، ظاهربین‌تر است؛ حتی اگر به رتبه ملائکه هم خودش را برساند، طهارت هم پیدا کند، باز هم ظاهربین می‌شود؛ در آن رتبه هم باز اشتباه می‌کند. مگر آنکه هدف از خلقت، و دلدادگی نسبت به ولی‌عصر سلام‌الله‌علیه که امام معصوم است، را ایشان تزریق کند به فکر ما و به زبان ما که چه بگوییم، چه فکر کنیم! تا ارتباط برقرار نکنید این راه مسدود است. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 🌷🌸 مبعث سراسر نور اشرف انبیاء حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی سلام‌الله‌علیه بر همگان مبارک باد. 🌸🌷 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
الرحمن‌الرحیم.mp3
1.79M
🎧 الرحمن الرحیم «رحمان اسم خاص است به صفت عام؛ رحیم اسم عام است به صفت خاص» 📂 استاد سی آذر نود و چهار برای مشاهده مشروح این جلسه‌ی تفسیر از لینک زیر استفاده نمایید: 🔗 https://www.aparat.com/v/NkL7G 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را در آپارات دنبال کنید: 🔗 https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔶 آرشیو کامل جلسات استاد در سال‌های گذشته را می‌توانید در صفحه «مدرسه معارف علامه طباطبایی» در آپارات ملاحظه بفرمایید: 🔗 https://www.aparat.com/allaamehwisdom صلوات شعبانیه، فضیلت ماه شعبان، اعمال ماه شعبان | استاد مجاهدی https://www.aparat.com/v/LFVg2 🌷🌸 میلاد نورانی سید‌الشهداء حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام، و قمر منیر بنی‌هاشم ابالفضل‌ العباس سلام‌الله‌علیه، و حضرت سیدالساجدین علی‌بن‌الحسین صلوات‌الله علیه بر همگان مبارک باد. 🌸🌷
🔶 معرفت انتخاب (۱) این دنیا همان قدر که زندگی ماست، همان قدر زندان ماست. این زندان را می‌توانیم بشکنیم و وارهیم. زمانی که انسان کینه‌ای دارد، در زندان است؛ اما به محض کنار گذاشتن آن کینه، جهانی را درک می‌کند که وسیع‌تر و بزرگتر و آرام‌تر و متعالی‌تر است، و وجودش صعود می‌کند. بازگشت به خویشتن دنیایش را بزرگتر می‌کند. این صعود، در واقع قدمی است به دنیای بالاتر. در آن دنیای بالاتر هم وابستگی‌هایی دارد که گرفتار آن است و با ترک آنها و آزاد کردن خودش، یک مرتبه بالاتر می‌رود. به این ترتیب مراتب انسان بالاتر می‌رود و این قوس صعود ادامه پیدا می‌کند. انسان در این دنیا قدرت انتخاب دارد، به قول علامه طباطبایی: «این دنیا عمل بدون حساب است، و آن دنیا حساب بدون عمل.» انسان در سلوک فردی و بازگشت به خویشتن، وقتی از مراتب و لایه‌های پایینی گذر می‌کند، به خودی بالاتر می‌رسد، و ذاتی را می‌بیند قدرتمندتر و والاتر؛ اما این هم انتهای راه نیست. وقتی فراتر می‌رود، به مرحله‌ای می‌رسد که بین ذات خودش و اجزا و کنه این عالم، نمی‌تواند فاصله‌ای را بگذارد. انسان در این مرحله انگار نور یا وجود برتری را می‌بیند که قدرتش فراتر از من و او و ایشان است. در این مرتبه، فاصله‌ی این عالم و آن عالم برداشته می‌شود، و در آنجا انسان به عمقی می‌رسد که فراتر از این عالم است. و این سیر همین طور ادامه پیدا می‌کند که تا به مرتبه‌ای که در قرآن می‌فرماید: «نحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» آنجایی که خداوند از رگ گردن به آدم نزدیک‌تر است. در قیامت وقتی حجاب‌ها برداشته می‌شود، انسان همه این‌ها را می بیند، اما فهمیدن در آن دنیا فایده‌ای ندارد؛ در این دنیا باید هر کاری می‌خواهیم بکنیم. در این قوس صعودی که داریم، آینده و گذشته معنایی ندارد، زمان برای مراتب پایین‌تر است. در روز قیامت وقتی حجاب‌ها برداشته می‌شود: «لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ» تو در غفلت بودی نه در جهل، فرق غفلت و جهل چیست؟ جهل یعنی انسان نمی‌داند، ولی غفلت یعنی انسان می‌داند ولی حواسش نیست. ما در غفلت از آن مرتبه بالاتر هستیم، نه در جهل. یعنی گرفتاریم و نمی‌بینیم و وقتی که قیامت می‌شود، و این وابستگی‌ها و گرفتاری‌ها خودبخود برداشته می‌شود می‌بینیم؛ در صورتی که قبلا دیده بودیم. ما همین الان داریم خداوند را می‌بینیم؛ بین ما و خدا هیچ فاصله‌ای نیست. همان که فرمود: «وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ» ادامه دارد ... 📚 بخشی از بیاناتِ آقای 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 معرفت انتخاب (۱) #قوس‌صعودونزول این دنیا همان قدر که زندگی ماست، همان قدر زندان ماست. این زندان ر
🔶 معرفت انتخاب (۲) ما همین الان در عوالم بالاتر و عالم ذر هستیم. الان که در حال انتخاب هستیم، فکر می‌کنیم که اینجا داریم انتخاب می‌کنیم، اما در مرتبه‌ای بالاتر از خودمان، در حال انتخاب قدرتمندانه‌تری هستیم. وجود ما در همه این مراتب هست، و در واقع ما همان وجود برتر هستیم؛ اما چون گرفتار این دنیا هستیم، نمی‌بینیم! آن انتخاب بالاتر، انتخاب صددرصد پاک، فطری و خدایی است. همان که فرمود: «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قَالُوا بَلَی» هیچ کس نه نگفته؛ چون اصلا در آن مرتبه بالا انسان غیر از خدا چیزی نمی‌بیند. «زمان» برای این دنیاست؛ عالم ذر همین الان است، قبل و بعدی ندارد. ما همین الان داریم در مرتبه بالاتر انتخاب می‌کنیم، و این مرتبه‌های پایین‌تر بازتاب آن مرتبه است. این جهان هم ناشی از انتخاب ماست. یعنی الان که داریم در عالم بالاتر انتخاب می‌کنیم، وقتی در این عالم می‌آید تبدیل به این ترکیباتی می‌شود که می‌بینیم؛ اما ما آن انتخابی که در آن مرتبه بالاتر می‌کنیم را نمی‌بینیم، و انتخابی که در این عالم می‌کنیم را می‌بینیم که خیلی نازل است و اکثر امور در دست ما نیست. در آن مرتبه کسی انتخاب منفی نمی‌کند، همه «بلی» می‌گویند؛ اما بعضی‌ها چنان با قدرت «بلی» می‌گویند که این زندان دنیا برای آنها پیش نمی‌آید. اما ما طوری «بلی» گفته‌ایم که به محض اینکه این زندان‌ها را می‌بینیم گرفتار می‌شویم؛ تفاوت ما در این است. ما حواسمان پرت می‌شود ولی ائمه علیهم‌السلام حواسشان جمع است. تفاوت انتخاب‌ها در این است و نه بیشتر؛ بقیه‌اش در واقع این سیری است که داریم طی می‌کنیم. آیا سیر ما صعودی است، یا به همین گرفتاری‌ها ادامه می‌دهیم، و نزول می‌کنیم؟! 📚 بخشی از بیاناتِ آقای 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نظر در ملکوت «أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَىٰ أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ ۖ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ»(اعراف-۱۸۵) 📂 آیت‌الحق مرحوم جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب «سرالإسراء»/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸اتصال با نفس امام علیه‌السلام فرق صلوات با سلام این است که سلام نتیجه صلوات است؛ انسان با صلوات در واقع رحمت الهی را می‌پذیرد، و نتیجه‌ی صلوات هم رسیدن به سلام است: «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَكَانَ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيمًا»﴿احزاب-۴۳﴾ با صلواتی که خداوند متعال و ملائک می‌فرستند، اگر شما هم بفرستید، از ظلمات خارج می‌شوید. حقیقتِ صلوات، پذیرشِ رحمت است؛ نه اینکه انسان فقط ذکری را تلاوت کند، بلکه رسیدن به باطن صلوات منظور است. اهل‌بیت علیهم‌السلام در معنای صلوات فرمودند کسی که صلوات می‌فرستد با امام معصوم تجدید بیعت می‌کند؛ نه اینکه به زبان بگوید من پیرو شما هستم، این که معنا ندارد: «هُوَ الَّذِي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَمَلَائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ» تا از ظلمات به نور راه پیدا کند. صلوات ریزش اسماء و صفات الهی است. خدای تبارک و تعالی یک حقیقت مجرد است، و مملوّ از همه کمالات هست؛ آن حقیقت مجرد محض، در یک حقیقتی خودنمایی می‌کند که آن حقیقت را در تعبیر روایات «ابداع» می‌گویند، و در کلمات علما به آن «حقیقت محمّدیه» می‌گویند. حقیقت محمّدیه، جامع همه اسماء و صفات و کمالات است، و بالاترین تجرد در مخلوقات را دارد؛ لذا همه‌ی حقایق در آن جمع هست. وقتی کسی صلوات می‌فرستد، مانند انسانی که دستش را جلوی شیر آب الکترونیکی می‌برد و آب می‌آید؛ -با وصفی که اهل‌بیت ‌فرمودند که تجدید بیعت می‌کند- دریچه‌ای از آن حقیقت محمّدیه با تمام اسماء و صفاتش، به روی این فرد باز می‌شود. در واقع فرد با صلوات، دریچه‌ای از اسماء و صفات الهی را از طریق حقیقت محمدیه که بالاترین مراتب تجرد، بعد از ذات أحدیت است؛ را به روی خود باز می‌کند. این حقیقت برای فرد تشخّص نوری پیدا می‌کند، و به شکل نور در می‌آید، و هر چقدر که فرد اهل عمل باشد و بخواهد، آن حقیقتِ نوری شکل خارجی می‌گیرد، و تنزل پیدا می‌کند؛ قرآن می‌فرماید: «وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا عِنْدَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلَّا بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ»﴿حجر-۲۱﴾ هر اسم و صفتی که در حقیقت محمّدیه است، نازل می‌شود و ظهور و بروز پیدا می‌کند. صرف صلوات دریچه را باز می‌کند، ولی او باید عمل کند؛ با عمل است که واجد آنچه از خدا درخواست کرده و حاجت دارد، می‌شود. لذا این ذکری که وارد شده صلوات ما را «طِيباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا»(زیارت جامعه کبیره) قرار بده، صرفاً صلوات فرستادن نیست؛ همانطور که نماز فقط قرائت نماز نیست، «أقیموا الصلاة» است. دعا هم فقط قرائت نیست، حقیقتِ دعا آشنا شدن با راه و رسم بندگی است؛ و بندگی کردن انسان را به کمال می‌رساند. در دعا بهتر این است که انسان نفس خود را به نفس معصوم وصل کند، بگوید هر چه معصوم بخواهد من می‌خواهم؛ نه هر چه که عقل و درک من می‌رسد. این را مرحوم علاّمه طباطبایی(ره) به مرحوم آقای سعادت‌پرور فرمودند، بنده هم از قول ایشان نقل می‌کنم؛ مرحوم علامه فرمودند هر چقدر که التزام عملی انسان بیشتر باشد بهره می‌برد، نه فقط صرف قرائت؛ پس فرمودند نفس را باید به نفس معصوم علیه‌السلام وصل کرد! یکی از مشاهیری که الان هم در قید حیات هستند، از مرحوم علامه پرسیدند که ما بیشتر از دعا بهره می‌بریم یا مردم عادی؟ چون ما می‌فهمیم چه می‌خوانیم، اما عوام نمی‌فهمند، همینطوری می‌خوانند! مرحوم علامه فرمودند معلوم نیست بهره ما بیشتر باشد! چون ما به قدر درک و فهم خودمان می‌خواهیم، اما مردم عادی نفس‌شان را به معصوم وصل می‌کنند، و می‌گویند هر چه معصوم علیه‌السلام خواست، همان را می‌خواهیم! مثلاً ما می‌گوییم «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ عِلْمِکَ بِاَنْفَذِهِ» نافذترین مراتب علمت را می‌خواهیم، ما بالأخره یک درکی از علم الهی داریم و آن را درخواست می‌کنیم؛ ولی آن فرد عامی نمی‌فهمد این چیست، می‌گوید هرچه امام‌ زمان علیه‌السلام بگوید، من همان را می‌خواهم؛ مرحوم علامه فرمودند بهره‌ی او از ما بیشتر است! 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 🌷🌸 میلاد سراسر نور حضرت ولی عصر حجت‌بن‌الحسن سلام‌الله‌علیه بر همگان مبارک باد. 🌸🌷 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
أحسن‌ کل شئ خلقه.mp3
751.3K
🎧 أحسن کلّ شئٍ خَلَقَه «ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ فَأَنَّىٰ تُؤْفَكُونَ»(غافر-۶۲) هر چیزی مخلوق اوست؛ هر کمالی از اوست؛ هر واقعیتی از اوست. همه حمدها مخصوص به خداست و به او بازمی‌گردد. 📂 استاد دی‌ماه نود و چهار برای مشاهده مشروح این جلسه‌ی تفسیر از لینک زیر استفاده نمایید: 🔗 https://www.aparat.com/v/2OizU 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را در آپارات دنبال کنید.
🔶 مراتب انتخاب (۱) ما در وجود خود باید به مراتب وجودی‌مان توجه و آن را پیدا کنیم. یک مرتبه‌ای از ما در این عالم است؛ کمی بالاتر، مرتبه‌ای دیگر از ما، همانی است که در خواب نازل می‌شود؛ مکان دارد اما بُعد ندارد، جسم دارد اما محدودیت ندارد. زمان دارد، دیروز و امروز دارد، اما دیروز و امروزش مثل این جهان از هم جدا نیست. زمان در عالم خواب بهم‌ریخته است؛ یک دفعه می‌رویم به پنج سال دیگر. این لایه‌ای از وجود ماست؛ مرتبه‌ای از ما که از مرتبه الان‌مان یک درجه قوی‌تر است. ولی ما در این مرتبه تمام نمی‌شویم؛ یک مرتبه‌ی بالاتر داریم که همین مکان و همین شکل از زمانْ که در عالم مثالی و برزخیِ خواب داریم، در آن مرتبه نداریم. لایه‌های وجودی انسان یا بردهای وجودی انسان انتها ندارد؛ تا بی‌نهایت می‌رود. «بی‌نهایت» جایی است که انسان از هر لایه‌ای آزاد است. دیگر هیچ لایه‌ای وجود ندارد؛ انسان به فنا می‌رسد و از این زندان‌ها رها می‌شود؛ چون هر لایه‌ای یک زندان است؛ هر لایه‌ای یک صفت است؛ یک ترسیم، و یک محدودیت است. این که می‌گوییم از لایه‌ها می‌گذریم و به «جایی» می‌رسیم، در واقع چون لغت نداریم، می‌گوییم جایی؛ در واقع آن «بی‌جایی» است؛ بی‌وجودی است؛ بی‌زندان است؛ بی‌حد است. به همین خاطر است که آنجا «وحدت وجود» است. دیگر فاصله‌ای بین من و شما و او؛ فاصله‌ای بین من و مَلِک نیست؛ فاصله‌ای بین من و امام نیست؛ اصلا امام آن وجودی است که به این مرتبه رسیده است. دیگر بالاتر از آن مفهوم ندارد. این که بگوییم هست یا نیست، سؤالش اصلا اشتباه است. این مراتب و این جهان‌ها با هم موازی نیستند؛ آن جهانْ حاکم بر این جهان است. چیزی که در خواب می‌بینیم، اگر رؤیای صادقه باشد، انگار که آن جهان علت است و ما معلول هستیم. البته این «علت و معلول» اصطلاح درستی نیست؛ ولی اصطلاح دیگری هم نداریم. در واقع آن جهانْ «حقیقت» است؛ آن آینده است، و ما در اینجا زودتر به آن رسیده‌ایم. زودتر از حیث این عالم؛ وإلا در آن عالم زودتر و دیرتری نیست. این جهان‌ها در وجود انسان، مرتبه‌ای بعد از مرتبه‌ی دیگر، و در عمق وجود انسان هستند. هر مرتبه عمیق‌تر و بالاتر و کامل‌تر از مرتبه‌ی قبل است. خاصیت‌اش نامحدودتر، قوی‌تر، مقتدرتر و آزادتر است. جهان سوم از این جهان دوم بالاتر است، و این لایه‌ها تا بی‌نهایت ادامه دارد، و این‌ها ادامه دارد تا می‌رسد به آن اقتدار مطلق، و آنجا ذات نامتناهی است. بی‌نهایت و نامحدود است و یک درجه پایین‌تر از آن مرتبه امام است؛ که فرمودند «نَزِّلُونا عَنِ الرُّبُوبِیّة و قُولُوا فِینا ما شِئْتُم». آن بالاترین مرتبه نور مطلق است، و تعبیر «نور» را هم نمی‌توان برایش به کار برد، چون نور هم خودش یک حد است؛ یک درجه که پایین‌تر می‌آید، همه آن خصلت‌ها را دارد، مگر اینکه به تناسب آن مرتبه بالایی، این مرتبه مثل معلول است و آن مرتبه مثل علت. یعنی همه‌ی آنها را دارد، اما یک فرق دارد؛ هرچه که دارد از آن بالایی است. حقیقتِ امام این است؛ نه آنچه که در عالم بیرون می‌بینیم. این که در بیرون می‌بینیم مثل خود ماست. حقیقت امام آن رتبه‌ی بالاتر از وجود خودمان است که می‌توانیم به آن برسیم. من که الان اینجا هستم، تمام قدرت، توان، علم، درک و نامحدودیِ امام معصوم در من هست، اما نه این مرتبه‌ای که الان در آن هستم. این مرتبه همه‌اش گرفتاری است. این مرتبه‌ای که در این عالم دارم، تمامِ من نیست؛ و در مرتبه‌ی امام هم هیچ تکثری نیست. ادامه دارد ... 📚 بخشی از بیاناتِ آقای 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔶 مراتب انتخاب (۱) ما در وجود خود باید به مراتب وجودی‌مان توجه و آن را پیدا کنیم. یک مرتبه‌ای از ما
🔶 مراتب انتخاب (۲) انتخاب‌های ما می‌تواند در هر کدام از این مراتب وجودمان باشد. رتبه‌های وجودی‌ از صفر تا بی‌نهایت ادامه دارد؛ لایه‌هایی که تا ذات مطلق می‌رسد. همه‌ی اینها مراتب‌ انسانی است. همین الان این آدمی که اینجا نشسته، پایین‌ترین مرتبه‌ی عالم است؛ اما این طوری نیست که اینجا یک من باشد، و آنجا منِ دیگری باشد؛ همین من هستم. ولی از این مراتبِ نامتناهی، من صرفا گرفتار رتبه و سطحِ خیلی پایین و مبتذل آن هستم. انتخابی که من می‌کنم، می‌تواند در هر رتبه‌ای باشد که از صفر تا بی نهایت است؛ و هر انتخابی که در هر کدام از این رتبه‌ها صورت بگیرد، همان مقدار قدرت دارد. اگر انتخابم در همین پایین‌ترین مرتبه باشد، نه تنها گرفتار زمان و مکان هستم؛ بلکه گرفتار غضب و شهوت هم هستم. گرفتار عصبانیت و کینه و... هستم. در هر مرتبه‌ای که این انتخاب صورت گیرد، به اندازه همان رتبه اثر دارد. مثلا از غضب رها بشوم، یعنی از یک زندان رها می‌شوم، و در مقام یک آدم اخلاقیْ سعه‌ی صدرم بیشتر می‌شود، و می‌توانم انتخاب کنم که روی شخصی اثر بگذارم. همین که رتبه‌ام بالا رود، قدرت انتخابم بیشتر می‌شود، و قدرت اثرگذاری هم بالاتر می‌رود؛ اثر تکوینی آن هم بالاتر است. حالا من که در این عالم هستم، می‌توانم در بیداری با تمرین‌هاییْ خودم را بکشانم به آن مرحله‌ای که در خواب روی می‌دهد؛ چه مرحله‌ای؟ زمان و مکان دارد، ولی بهم ریخته است، و محدودیت و این سیر تدریجی را ندارد. نه اینکه الان آن مرتبه را ندارم، نه؛ الان دارم، ولی از آن غایب هستم، و با تمرینْ در آن مرتبه حاضر می‌شوم. وقتی حاضر شوم، همان کاری که در خواب می‌توانم انجام بدهم، همان کار را در بیداری می‌کنم. باز هم می‌توانم بالاتر بروم و به مرتبه‌ای برسم که آن مرتاض می‌رسد؛ مرتبه‌ای که قدرت انتخابم بالاتر می‌رود و با انگشت اشاره می‌کنم و قطار می‌ایستد؛ و بالاتر و بالاتر می‌روم تا به مرتبه آقای بهاءالدینی برسم. ما آدم‌هایی دیده‌ایم که قدرت تکوینی آنها در حد یک دعا، و یک صلوات بود؛ هم با چشم خودم دیده‌ام و هم از افراد موثق شنیده‌ام؛ اینها اثر تکوینی است. این فرد در واقع رتبه‌اش بالاتر رفته است و وقتی انتخاب می‌کند، انتخابش به گونه‌ای دیگر است؛ و همین‌طور رتبه‌اش بالا و بالاتر می‌رود، و به رتبه‌ای می‌رسد که کاملاً از زمان و مکان فراتر می‌رود، و به مشخصاتی نزدیک می‌شود که به آن «عالم ذر» می‌گوییم. وقتی به آن عالم نزدیک می‌شود، انتخابش بر زمان حال اثر می‌گذارد؛ و همین طور بالاتر می‌رود و به نقطه‌ای می‌رسد که ملائک زیر دستش هستند. مثل قضیه ابراهیم(ع) که وقتی در آتش پرتاب می‌شد، جبرئیل و میکائیل می‌آیند و می‌گویند می‌خواهی نجاتت بدهیم؟ می‌گوید «إلیک فلا» (از تو نمی‌خواهم!). می‌گویند پس از خدا بخواه؛ می‌گوید خدا خودش می‌داند. من همین مرتبه را همین الان دارم! ولی فرق من با ابراهیم نبی(ع) این است که من گرفتار این مرتبه نازل وجود هستم. ابراهیم(ع) از همه‌ی این مراحل خلاص شده و در هیچ‌کدام از این مراتب متوقف نشده است. اما رتبه‌ی همین ابراهیم(ع)، نسبت به پیامبر اکرم(ص) پایین‌تر است. در قرآن آمده است: «وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ». یعنی یک مراتبی از وجود را که پیامبر اکرم دارد، ابراهیم نبی هم نمی‌تواند در این عالم به آن برسد؛ اما بعد از این که فوت می‌کند، توان و استعدادش در او ایجاد شده، و در اثر شوک مرگ، به مرتبه صلوحیت می‌رسد، و به نبی اکرم ملحق می‌شود. ما کجا هستیم؟ ما گرفتار این پایین‌ترین مرتبه وجود هستیم؛ و از این رتبه تکان هم نمی‌خوریم. حوصله هم نداریم، حال و وقتش را هم نداریم، انگیزه‌ای هم نداریم؛ البته شعارش را تا بخواهید می‌دهیم. ولی در این مرتبه‌ای که هستیم، و گرفتاریم، و می‌خواهیم باشیم؛ مختصات آن را که همه‌اش گرفتاری و بلاست را نمی‌خواهیم. اینجا، فقط زندان است؛ زندانِ تکثر، زندانِ محدودیت، دعوا، نامهربانی، جدایی، بلا، نرسیدن و... است. این عالم اصلا همین است و امکان ندارد جز این باشد. ذات این عالم تکثر است. وقتی تکثر هست، جدایی هم هست؛ محدودیت هست، وقتی محدودیت هست، پس نرسیدن هم هست؛ تا یک حدی شما می‌توانید برسید. ذاتِ این عالم، این است که تشخص‌ها وجود دارد، و چون تشخص‌‌ها وجود دارد، آدم‌ها از هم جدا هستند. با زحمت به هم یک ذره مهربانی می‌کنند، اما این مهربانی با ده تا مانع روبرو می‌شود؛ این ذات این عالم است. خدا هم آن را تغییر نمی‌دهد؛ اما می‌تواند ما را بالاتر ببرد، ما می‌توانیم بالاتر برویم! اما این عالم همین است. 📚 بخشی از بیاناتِ آقای 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom
قلب سلیم.mp3
388.4K
🎧 قلب سلیم چیست؟ «يَوۡمَ لَا يَنفَعُ مَالٞ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنۡ أَتَى ٱللَّهَ بِقَلْبٖ سَلِيمٖ»(شعراء-۸۸.۸۹) «حتّی تَکُونَ اَعْمالی وَ اَوْرادی کُلُّها وِرْداً واحِداً وَ حالی فی خِدْمَتِکَ سَرْمَداً» 👤 بخشی از بیانات آقای 🔗 http://eksir.org 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸ذکر قلبی (۱) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه بسم‌ الله الرحمن الرحیم یادم می‌آید یک شب تشرف پیدا کردیم خدمت مرحوم علامه طباطبایی رضوان‌الله تعالی علیه؛ پس از تشریف‌فرمایی ایشان، مجلس مدتی به سکوت گذشت؛ بعد ایشان رو کردند به رفقا فرمودند می‌خواهید امشب مجلس را به سکوت بگذرانید؟ رفقا چیزی نگفتند. بعد ایشان فرمودند آنچه که امشب به یاد من است می‌خواهم تذکر بدهم، راجع به «ذکر»، «یاد خدا». ایشان فرمودند: «ذکر و یاد خدا تنها چیزی است که انسان را به کمال می‌رساند.» ذکر و یاد خدا ... یعنی «ذکر قلبی»؛ فرمودند این ذکرهای لفظی هم که هست «لا إله إلا ألله»، «یا رئوف»، «یا رحیم»، این‌ها همه برای تقویت یاد خدا و ذکر قلبی است. و هم‌چنین فرمودند که ذکر و یاد خدا مراتبی دارد، و این همان «مراقبه» است؛ و آخرین مرتبه‌اش این است که «لا یبقی إلا ألله»، غیر از خدا باقی نمی‌ماند. به «بابا فرج»(بابافَرَج‌ِ تَبْریزی‌، ۵۶۸ق‌/۱۱۷۳م‌)، نسبت می‌دهند که از او پرسیدند عالم قدیم است یا حادث؟، جواب داد من از وقتی دید‌ه‌ام باز شده،‌ عالمی نمی‌بینم،‌ تا برای شما شرح بدم، قدیمه یا حادث! که فرج تا که دیده بگشادست / نظرش بر جهان نیفتاده است به جایی می‌رسد که دیگه می‌شود ملکوتی و دیگه به غیر خدا چیزی نمی‌بیند: «ما رَأَيْتُ شَيْئاً اِلاّ وَ رَأَيْتُ اللهَ قَبْلَهُ وَ بَعْدَهُ وَ مَعَهُ»( چیزی را ندیدم جز آنکه پیش از آن، و با آن، و پس از آن خدا را دیدم./ امیرالمؤمنین-ع-، علم الیقین 1: 49) بعد به این آیه تمسک کردند: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُوا لِي وَلَا تَكْفُرُونِ»(۰بقره-۱۵۲) فرمایش‌شون این بود که دیگه انسان چی می‌خواد؛ کسی را که به مرتبه‌ای رسیده که خدا او را یاد می‌کند. فرمودند این بالاترین کمال است، «أذکرکم» خدا ایشان را یاد کند. البته «فَاذْكُرُونِي»؛ اخلاص و خلوص باشه ... بالأخره یاد ملکوتی است دیگه، حقیقت ذکر برای انسان مکشوف شود، خدا هم او را یاد می‌کند؛ فرمودند دیگه چی می‌خواد، انسان برسد به مرتبه‌ای که خدا او را یاد کند. «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ» مرا یاد کنید، خلوص و اخلاص داشته باشید، یاد حقیقی باشه، حقیقتِ یاد باشه، توجه به فطرت بشود؛ من هم شما را یاد می‌کنم. فرمودند این بالاترین کمال است که خدا انسان را یاد کند. ادامه دارد ... 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب « »/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸ذکر قلبی (۱) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم #جعفری‌تهرانی رضوان‌الله تعالی‌‌علیه بسم‌ الله الرحمن الرحیم
🔸ذکر قلبی (۲) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ؛ إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ يَسْجُدُونَ»(اعراف-۲۰۵،۲۰۶) از این آیه هم استفاده فرمودند: یاد کن مرا، -مخاطب اینجا رسول گرامی اسلام است- یاد کن ربِّ خودت را، مربی خودت را، مالک و مدبر خودت را، «فی‌ نفسک»؛ فرمودند اینجا هم ذکر قلبی ذکر شده و ذکر لفظی؛ می‌فرماید «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ»، پروردگارت را، رب و مربی و مدبر و مالک خودت را در نفس خودت یاد کن؛ «تَضَرُّعًا وَخِيفَةً»، مرحوم علامه می‌فرماید «تضرّع» تملّقِ با خضوع و خشوع است، که در آن رغبت و تقرب هست؛ و «خیفة» یک نوع خوف است که مناسبِ ساحت قدس و کبریایی حضرت حق باشد. چون خداوند هم صفات جلال دارد و هم صفات جمال؛ صفات جمال جذب می‌کند بشر را به جانب حضرت حق و تقرب پیدا می‌کند انسان؛ و صفات جلال دفع می‌کند. هم صفت جلال و هم صفت جمال را رعایت کن! «تَضَرُّعًا وَخِيفَةً»؛ یک کسی را انسان دوست دارد، -تشبیه می‌کنند- اما آن شخص یک مهابتی دارد؛ محبت او را جلب می‌کند به سمت محبوبش؛ ولی آن مهابت، آن عظمت، آن جلال عقبش می‌زند. به فرمایش ایشان تبعُّد پیدا می‌کند. «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ»، این هم ذکر لفظی است؛ اگر می‌خواهی یاد کنی پروردگارت را، طوری باشد که «وَ دُونَ الْجَهْرِ»، فریاد نزن! ایشون می‌فرماید نه اینکه ذکر نباشد، ذکر هست؛ اما منافات دارد با ادب عبودیت؛ عبد که فریاد نمی‌زند. خدایی که «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ»(بقره-۱۸۶)، خدا قرب ذاتی برای هر موجودی دارد. چیزی که هست ما باید این قرب مشهودمان شود، وإلا این قرب ذاتی است. خدایی که ذاتاً نزدیک به انسان است، دور نیست، حاضر است، فریاد ندارد! پس فرمودند منافات با ادب عبودیت دارد. فرمودند رسول‌خدا(ص)، با جمعیتی از اصحاب‌شان تشریف می‌بردند به غزوه‌ای{جنگ و جهاد}؛ رسیدند به وادی موحشی{مکان خطرناک} که تاریک هم بود؛ یک شخصی فریاد زد، صدای تکبیرش بلند شد؛ حضرت فرمودند «إنّک لاتدعُو بعیداً» خدا حاضر است،‌ فریاد زدن ندارد. «بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»، «غُدُوّ» ما بین طلوع فجر و طلوع شمس را می‌گویند؛ -بُکْر-؛ «آصال» هم می‌فرمایند جمع الجمع است، جمعِ اُصُل است، و اُصُل هم جمع‌ِ اصیل است. «بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ»{صبح و شام} یاد کن پروردگارت را. «وَلَا تَكُنْ مِنَ الْغَافِلِينَ» مراقب باش از زمره غافلان نباشی؛ البته غفلت می‌شود، ولی از غافلان نباش؛ نمی‌گوید «لاتغفل». بعد اینجا استفاده لطیفی کردند، «إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِه» می‌فرماید از این آیه ظاهر می‌شود که «قرب» به واسطه «ذکراللّه» حاصل می‌شود. «أذکر ربک فی نفسک» لتکون من «الّذین عند ربّک»؛ ایشون این‌طور در مقام علت می‌فرماید. بعضی گفتند «إِنَّ الَّذِينَ عِنْدَ رَبِّكَ» منظور ملائکه هستند؛ ایشون می‌فرمایند معنا درست نمی‌شود. پروردگار عالم به پیغمبرش بفرماید خدایت را در نفست یاد کن، برای اینکه ملائکه «لَا يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِه»! نه، ملائکه و غیر ملائکه؛ هر کس که به مقام قرب رسیده، از عبادت او استکبار ندارد. لذا می‌فرماید لتکون من «الّذین عند ربّک»، اینجا هم استفاده‌ای کردند که یاد پروردگار سببیت دارد و انسان را به مقام قرب می‌رساند؛ و اضافه می‌فرمایند که حجاب‌ها بین خدا و بنده بواسطه همین ذکر و یاد خدا مرتفع می‌شود. ادامه دارد ... 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب « » تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 🌷🌸 میلاد سراسر نور کریم اهل‌بیت امام حسن مجتبی علیه‌السلام مبارک باد. 🌸🌷 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸ذکر قلبی (۲) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم #جعفری‌تهرانی رضوان‌الله تعالی‌‌علیه «وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي
🔸ذکر قلبی (۳) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه آیه سوم که می‌فرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد-۲۸) قبل از این آیه این است: «قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ» بگو پیغمبر من،‌ رسول من، خداوند «يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ» است، اما اضلالش ابتدایی نیست، «فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»(صف-۵)، این‌ها خودشان انحراف پیدا کردند از حق به باطل، و خداوند این انحراف‌شان را امضاء کرد. هیچ‌وقت خداوند اضلال ابتدایی ندارد، اما اضلال مکافاتی و مجازاتی دارد. همه اضلال‌های خدا، اضلال مکافاتی است. «قُلْ إِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ»، اما کسی که واقعا منحرف است، انحرافش را امضاء می‌کند؛ راهش می‌دهد که «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ»(اعراف-۱۸۲) همینطور درجه درجه درجه مقام و منزلتش در شهوت و گناه بیشتر می‌شود و أشقی‌الأشقیاء می‌شود. «وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ» هدایت می‌کند بسوی خودش، کسانی را که «إنابه» دارند؛ ایشون باز استفاده لطیفی دارند؛ توبه برای امثال ما مُلکی‌‌هاست، اما إنابه برای ملکوتی‌‌هاست؛ ظاهر و باطن‌شان رجوع می‌کند؛ توبه و إنابه هر دو به معنای رجوع إلی الله است؛ «وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ؛ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ»؛ «من أناب» کیا هستند؟ آنهایی که ظاهر و باطن‌شون به خدا رجوع إلی الله دارد. آن کسانی که «آمنوا»، و آرامش دارد قلب‌های آنها به یاد خدا، «تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ»؛ آرامش دارد قلب‌های آنها به یاد خدا، «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، این مال مخلصین، یعنی کسانی است که به درجه اخلاص رسیدند؛ «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»، یک کبری کلیه اینجا دارند؛ آگاه باشید هیچ سببی آرامش نمی‌دهد به انسان، مگر یاد خدا؛ لذا «بذکر الله» هم مقدم شده؛ تطمئن‌ القلوب بذکر الله نفرمود؛ تنها چیزی که آرامش‌ می‌دهد به دل‌ها؛ قلوب هم جمع مُحَلّی به ال است، همه‌ی قلب‌ها را یاد خدا آرامش می‌دهد؛ تنها سبب این است؛ مال، ثروت، همسر، هیچ چیزی آرامش نمی‌دهد؛ فقط تنها سببی که آرامش‌ می‌دهد، یاد خداست. ادامه دارد ... 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
مدرسه معارف علامه طباطبایی
🔸ذکر قلبی (۳) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم #جعفری‌تهرانی رضوان‌الله تعالی‌‌علیه آیه سوم که می‌فرماید: «
🔸ذکر قلبی (۴) گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ...» این هم در سوره مبارکه نور است: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ۞ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ۞ رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ» این رجال همان مثل نور الهی هستند؛ بیوت هم مثل نور الهی است، رسول‌خدا و ائمه معصومین، أولیاء خدا؛ این‌ها مردانی هستند که مشغول نمی‌کند ایشان را هیچ چیز؛ – حالا تجارت و بیع یک مصداق است- هیچ چیزی ایشان را به خودش مشغول نمی‌کند؛ لا یشغلهم شاغلٌ، و لا یصرفهم صارفٌ عن ذکر الله؛ خدا چنین مردانی دارد، و آنان را ستایش می‌کند: «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ ۙ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ»؛ خدا چنین مردانی دارد که اینها دائم‌الذکر هستند؛ مستقر شده ذکر الله در قلوب این‌ها. آیه بعد «إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ ۗ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ»(عنکبوت-۴۵)؛ «أَقِمِ الصَّلَاةَ» بپا دار نماز را، برای اینکه –ایشان در تفسیرشان اینطور می‌فرمایند- نماز دو اثر درش هست، یکی اینکه جلوگیری می‌کند {از فحشا و منکر}؛ ایشان می‌فرماید علت تامّه نیست، به نحو مقتضی است؛ انسان باید تلاش کند که این مقتضی را در وجود خودش تحصیل کند، وإلا علّیت ندارد؛ خیلی‌ها هستند –اشکال شده- که نماز می‌خوانند ولی مشروب می‌خورند یا ... نه، این علّیت تامه ندارد، مقتضی است. یک اثرش اقتضای این است که «تَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ»؛ باید انسان کوشش کند که این اثر را تحصیل کند. اثر دوم «وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ»، که این نمازْ ذکر الله هم درش هست {یا حصر شده}، که این بزرگتر است؛ بزرگتر از چی؟ مثلا از اثر اول؛ معمولا این‌طوری تفسیر کردند و ایشان هم به همین اکتفا می‌کنند. البته اینجا می‌فرمایند «ذکر الله» ذکر مصدر است، الله مضاف‌الیه ذکر است، حالا این الله فاعل است یا مفعول؟ اگر بگوییم مفعول است، یعنی بنده وقتی ذکر می‌کند خدا را، از «تنهی عن الفحشاء و المنکر»{اثر اول} بزرگتر است؛ اما اگر گفتیم {فاعل است} خدا ذکر می‌کند بنده را ... – هر دو هم مثل اینکه روایت داشته باشیم- خدا اگر کسی را یاد کند، این بالاترین کمال است؛ باز ایشان در همان جلسه‌ی آن شب استفاده کردند؛ همان‌طور که در آیه اول «أذکرکم» بود، که وقتی خدا انسان را یاد کند، دیگه انسان چی می‌خواد! اینجا هم فرمایش‌شون این بود که این «اکبر» - البته در آن جلسه نظرشون به تفسیر نبود، چون هر جملات و آیات را می‌توان از آن استفاده استقلالی کرد- لذا نظر مبارکشون بر این است که متعلقِ «اکبر» ذکر نشده، یعنی اگر مفضل‌علیه چیز خاصی بود، - عنایت ایشان این‌طور بود- ذکر می‌شد؛ چون ذکر نشده، پس عمومیت و اطلاق دارد؛ «لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» یعنی ذکر خدا بنده‌اش را اکبر است از هر چیز؛ دیگه از این بزرگتر{نداریم}، بالاترین کمال است؛ که انسان به جایی برسد که خدا او را یاد کند؛ اکبرُ من کلّ شئ. این استفاده‌ای است که در آن مجلس شبانه داشتند. 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
الله اکبر.mp3
1.19M
🎧 مقام تکبیر «قُلِ اللَّهُ ۖ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ» (انعام-۹۱) 👤 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
26.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ذِكْرُ اَللَّهِ عَلَى كُلِّ حَالٍ «لَيْسَ سُبْحَانَ اَللَّهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ فَقَطْ ... »(امام صادق-ع- بحار الأنوار، ج۷۲، ص۳۱) 👤 🔗 @almenhaj 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸عجله در سلوک انسانی که به دنبال حقیقت می‌گردد، بلاتشبیه شبیه یک فرزندی هست که پدرش برایش لباس می‌خرد، کیف می‌خرد، کتاب و دفتر می‌خرد، قلم و مداد می‌خرد، در مدرسه او را ثبت‌نام می‌کند، معلم و کلاس برایش فراهم است، ساعت‌های بازی‌اش مشخص است؛ هر مقداری که او توجه داشته باشد که در چه مقطعی از تحصیل است، و در چه سطحی از هوش و استعداد است، و آن جایگاهی که در آن هست را بهتر درک کند و از محدوده‌ی خودش پا را فراتر نگذارد؛ بهره بیشتری می‌برد: «طُوبی لِمَنْ عَرَفَ قَدْرَه و لَم یَتَعَدّ» انسان در تحصیل کمال، نوعاً به خاطر اینکه خودش را خیلی عقب می‌بیند، عجله می‌کند؛ و شیطان چون می‌داند وقتی که سرعتِ انسان زیاد شود، خسته می‌شود و به مقصد نمی‌رسد؛ امر به عجله می‌کند. لذا شیطان هم دغدغه‌اش را زیاد می‌کند که عقب افتادی! و هم ترغیب می‌کند که عجله کن! چون می‌داند که با سرعت زیاد زمین می‌خورد. هر کسی در هر جایگاهی که هست، این توجه را باید داشته باشد، که رفاقتش با خدا بهم نخورد: «یا رفیق من لا رفیق له» خدا با بنده‌اش رفیق است، خدا بنده‌اش را دوست دارد؛ خدای متعال می‌فرماید که من با تو رفق دارم تو هم با من رفق داشته باش؛ یعنی اینکه قدم به قدم بیا، عجله نکن، به خودت تحمیل نکن، با تکلُّف نیا: «اللهُ عَدُو مَنْ تَکَلَّفَ» اگر دیدی حال نماز نداری، نشسته بخوان؛ حال نداری دراز کشیده بخوان؛ ولی رفاقتت را با من بهم نزن! گناهْ رفاقت‌مان را به هم می‌زند. چشم به تو دادم، ولی خودم نزدیک‌تر از چشم به تو هستم: « يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ»(غافر-۱۹) یک نگاه خلاف از دید خدا پنهان نیست؛ ولو به موبایل نگاه کنی، ولو به صفحه تلویزیون نگاه کنی، من هم در نگاه تو هستم! مابین نگاه تو و آن تصویر هستم، در آن تصویر هم هستم: «بِكُلِّ شَيْ‌ءٍ مُحِيط»؛ تکلُّم که می‌کنی، هم در زبان تو هستم، هم در صوت تو هستم، هم در ارتعاشات صوت تو هستم؛ چون همه ظهورات از من است. یک دوست، کسی را که دوست دارد، نمی‌رنجاند: «المُحِبُّ لِمَنْ أَحَبَّهُ مُطِیع» مُحِب کسی است که مطیعِ محبوبش باشد. 👤 بخشی از بیانات یکی از شاگردان سلوکی مرحوم سعادت‌پرور(ره) 📚 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
🔸ترکِ سخنوری گفتاری از آیت‌الحق مرحوم رضوان‌الله تعالی‌‌علیه «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً كَسَرَتْ قُلُوبَهُمْ خَشْيَةُ اَللَّهِ فَاسْتَنْكَفُوا عَنِ اَلْمَنْطِقِ وَ إِنَّهُمْ لَفُصَحَاءُ بُلَغَاءُ أَلِبَّاءُ نُبَلاَءُ يَسْتَبِقُونَ إِلَيْهِ بِالْأَعْمَالِ اَلزَّاكِيَةِ لاَ يَسْتَكْثِرُونَ لَهُ اَلْكَثِيرَ وَ لاَ يَرْضَوْنَ لَهُ اَلْقَلِيلَ يَرَوْنَ أَنْفُسَهُمْ أَنَّهُمْ شِرَارٌ وَ إِنَّهُمُ اَلْأَكْيَاسُ اَلْأَبْرَارُ». (امیرالمؤمنین-ع- الزهد، جلد۱، صفحه۵) همانا براى خداوند متعال بندگانى است كه خشيت و ترس خدا، دل‌هايشان را شكسته و از سخنورى خوددارى مى‌کنند؛ با اين كه ايشان افرادى فصيح، بليغ، خوش‌فكر و با استعداد هستند. براى تقرّب به خداوند به وسيله اعمال نيك و خالص از يكديگر سبقت مى‌گيرند؛ زيادى عمل براى ايشان نمودار نيست و به اندك راضى و قانع نمى‌شوند؛ خود را (در مقابل پروردگار) پست و شرور مى‌شناسند؛ با اين كه ايشان زيرك، هوشمند و نيك‌انديش هستند. «اَلِبّاء» جمع «لبیب» به معنای عاقل است. به تعبیر مرحوم علامه، این‌هایی که لبیب هستند، یعنی ملکوتی هستند: «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ»(آل‌عمران-۱۹۱) به تعبیر ایشون «اَلِبّاء» یعنی عاقلِ ملکوتی هستند. «نبیل»(نُبَلَاء) هم همین‌طور، به معنای حاذق و نجیب است؛ این‌ها صاحبان ذکاوت هستند، که بسوی خدا سبقت می‌گیرند: «سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ»(حدید-۲۱) به اعمال ذاکیه سبقت می‌گیرند. «لاَ يَسْتَكْثِرُونَ لَهُ اَلْكَثِيرَ» اگر شب و روز مشغول عبادت و بندگی باشند، عبادت‌شان را زیاد نمی‌بینند: چگونه سر ز خجالت بر آورم برِ دوست / که خدمتی بسزا بر نیامد از دستم. «وَ لاَ يَرْضَوْنَ لَهُ اَلْقَلِيلَ» به کم هم راضی نمی‌شوند؛ «يَرَوْنَ أَنْفُسَهُمْ أَنَّهُمْ شِرَارٌ» الله‌اکبر! باوجود اینکه این‌ها «لَفُصَحَاءُ بُلَغَاءُ أَلِبَّاءُ نُبَلاَءُ» هستند، اما خودشان را شرور می‌بینند. مرحوم آیت‌الله برهان می‌گفت بعضی‌ها را ما در نجف اشرف دیدیم تا یک سر و صدایی می‌شد، یا یک چیز ناراحت کننده پیش می‌آمد، می‌گفتند «هذه منّی یُصِیبُ الخلائق»، این بدی از من است که مردم مبتلا شدند؛ لا اله الا الله! «وَ مَا أَصَابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِمَا كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ»(شوری-۳۰) خودشان را شرار می‌بینند، می‌پندارند اشقیا هستند؛ و بعد در خود عبارت هست «وَ إِنَّهُمُ اَلْأَكْيَاسُ اَلْأَبْرَارُ»، از ابرار و نیکوکاران هستند؛ از زیرکان هستند؛ اما در عین حال برای خودشان ارزشی قائل نیستند. وَ قَالَ النَبِیُّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: «اَلْعَافِيَةُ عَشَرَةُ أَشْيَاءَ تِسْعَةٌ مِنْهَا فِي اَلصَّمْتِ إِلاَّ عَنْ ذِكْرِ اَللَّهِ وَ اَلْعَاشِرَةُ مِنْهَا فِي تَرْكِ مُجَالَسَةِ اَلسُّفَهَاءِ».(معدن الجواهر، جلد۱، صفحه۷۰) نبی مکرم می‌فرمایند: «عافیت در ده چیز است، نه تایش در سکوت است؛ دهمی‌اش در ترک هم‌نشینی با سفیهان است.» مرحوم آقای برهان نقل می‌کرد که یک زمانی هسته خرما می‌گذاشتند در دهان‌شان، سنگ می‌گذاشتند، وقتی می‌خواستند صحبت کنند، فکر می‌کردند، اگر فایده‌ی آخرتی داشت، این هسته یا این سنگ را در می‌آوردند و بعد صحبت می‌کردند؛ زبان خودشان را عقال می‌کردند. فرمایش مرحوم علامه این بود که انسان خودش را نمد هر مجلسی قرار ندهد. 📚 بخشی از جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom
26.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مقام محمود يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿٢٧﴾ ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿٢٨﴾ (سوره فجر) ملائکه الهی مشغول طواف و خدمت آنها می‌شوند؛ و بر کرسی‌ کرامت الهی تکیه می‌زنند، و خداوند بر آنها طلوع می‌کند و مشرف می‌شود؛ این محل و مقام شهود است. و خداوند از آنان راضی و خشنود است؛ این مقام محمود است. 📚 آیت‌الحق مرحوم جلسات شرح حدیث‌ معراج از کتاب «سرالإسراء»/جلد اول تألیف حجت‌الحق مرحوم ؛ سال ۱۳۸۴/۸۵ 📢 «مدرسه معارف علامه طباطبایی» را دنبال کنید: تلگرام: https://t.me/allaamehwisdom اینستا: https://www.instagram.com/allaamehwisdom ایتا: https://eitaa.com/AllaamehWisdom توییتر: https://twitter.com/allaamehwisdom بله: https://ble.ir/allaamehwisdom آپارات: https://www.aparat.com/allaamehwisdom