💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه چهارم
🔶 بخش اول
🔶 خلاصه بحث های شب های گذشته این شد که بین وظیفه و نتیجه تفاوتی نیست و عملا یکی اند.
مکتب نتیجه گرایی بنتام را با هم مرور کردیم ، دیدیم که تعریفی که او با آن هفت قانون از سود و نتیجه دارد ، دقیقا خود تکلیف است.
او همه را مکلف به لذت بردن کرد و باید از کیفیت و عمومی بودن این لذت مراقبت بکنید.
همه مکلف هستیم به لذت بردن با هم در سطح بالا و پایدار.
در برابر مکتب بنتام ، مکتب کانت است.
مکتب کانت ، دقیقا ضد نظریه بنتام است ولی سرانجام به همان چیزهایی که ما گفتیم می رسد.
کانت می گوید ، فقط وظیفه!
نتیجه اصلا مهم نیست.
در نظر او فقط باید به تکلیف عمل کرد. باید به آنچه که عقل می گوید عمل شود.
لذت اصلا ارزشی ندارد ، بعد اینگونه مثال می زند که یک آدم جنایتکار ، مثل هیتلر از آدم کشتن لذت می برد و به تبع آن ممکن است یک جامعه ای از آدم کشتن لذت ببرد یا از استعمار جامعه دیگر لذت ببرد ، این لذت بردن در مکتب بنتام که هدف و نتیجه بود ، حال در مکتب کانت نتیجه ای است که دارد حاصل می شود ولی ارزش اخلاقی ندارد.
یعنی حتی اگر انجام وظیفه موجب لذت بردن بشود ، ارزش اخلاقی خود را از دست میدهد.
به طور مثال اگر یک مادر به فرزندش محبت کند ، چون از این محبت کردن لذت می برد پس دیگر ارزش اخلاقی ندارد!
در نتیجه نیت باید ادای وظیفه باشد و نه چیز دیگری.
کانت یک کتابی دارد به نام 'ما بعد الطبیعه' که مباحث خوبی را در آن بیان می کند.
مثلا می گوید خوبی ذاتی فقط اراده ی خیر است.
بله اراده ی خیر ، اراده خیر همان چیزی است که عقل آن را خوب می داند.
عقل ، عدالت را خوب می داند.
اما چرا؟ فقط برای اینکه عدالت اجرایی شود و نه برای اینکه به تو بگویند که انسان عدالت مداری هستی.
کانت می گوید:
حتی اگر کار و وظیفه را برای ارزش اخروی انجام دهی ، ارزش اخلاقی ندارد چون تو یک تاجر هستی و معامله می کنی.
و یا حتی اگر یک کاسبی احتکار نمی کند از ترس اینکه مجازاتش کنند ، این احتکار نکردن او ارزش اخلاقی ندارد.
باید صداقت داشته باشی چون صداقت خوب است ، نه برای اینکه منتظر پاداشی از طرف دیگران باشی.
نکته جالبی در این بحث هست که نتیجه همان وظیفه است. می گوید اگر به وظیفه عمل کنی ، هم به وظیفه عمل کردی و هم به نتیجه رسیدی و نمی شود وظیفه و نتیجه را از هم تفکیک کرد.
قرآن و اهل بیت (ع) هم همین را می گویند که ما مکلف به انجام وظیفه هستیم ، اما مقداری با تفاوت بیان می کنند.
همه ما مکلف هستیم که به نتیجه برسیم و به نتیجه فکر کنیم.
حزم یعنی چه؟ یعنی دوراندیشی ، روایات متعددی داریم که تایید کننده حزم است.
دوراندیشی یعنی "من نظر فی عواقب الامور".
آدم عاقل و حکیم کسی است که عاقبت کار ها را می بیند.
یعنی یک انسان حکیم به نتیجه فکر می کند که سرانجام چه رخ میدهد ، وظیفه ات این است که به نتیجه فکر کنی.
کانت می گوید:
اگر کسی صرفا برای حرمت و احترام دوستی و رفاقت به دوست و رفیق اش کمک کند ، کار او دارای ارزش اخلاقی نیست.
حتی اگر کاری به منظور رسیدن به سعادت یا بهره مندی از کمال انجام شود ، باز هم دارای ارزش اخلاقی نیست.
جالب است بدانید که پدر لیبرالیسم ، کانت است.
یعنی الآن کل غرب متاثر از نظریه های کانت است .
چطور می شود از این همه قانون گرایی و وظیفه گرایی آزادی استخراج می شود؟ این خودش نتیجه است ، تکلیف همان نتیجه است.
1⃣قانون مدار که می شوی ، لذت می بری.
2⃣قانون را طوری پایه گذاری می کنیم که همه بتوانند لذت ببرند.
چه تعداد افرادی موافق ازدواج مرد با مرد هستند؟
خب 80 درصد قبول کردند ، پس تصویب شد.
ببین از الآن به بعد دیگر نیتت باید خود انجام ازدواج باشد ، فقط وظیفه و نه چیز دیگر!
این شد ، مکتب وظیفه گرایی کانت.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 25.mp3
5.04M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه بیست و پنجم
#ملکوت_اعمال / 25
📅97/08/20
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 26.mp3
4.76M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه بیست و ششم
#ملکوت_اعمال / 26
📅97/08/21
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه چهارم
🔶 بخش دوم
🔶 گفته بودیم که این ها کارشان این است که عذاب وجدان را خاموش می کنند.
مشکل صحبت های بنتام و حرف های کانت دقیقا در کجاست؟
آیا مشکل در این است که وظیفه و نتیجه را تفکیک کرده اند؟
نه ، در پایان نظریات این ها هم وظیفه و نتیجه یکی میشود.
مشکل اینجاست که تعریفشان از انسان غلط است.
برای یک انسانی قرار است برنامه ریزی کنند ، که وجود عقل برای آنها تفاوتی ندارد و اصلا عقل یک چیز اضافی است!
مسکرات و ابزار زایل کننده ی عقل به آدم می دهند تا عقل را از او بگیرند؛ چون عقل اضافی است.
می گوید آقا تو لازم نیست از عقلت استفاده کنی ، من برنامه و اندیشه را به تو می دهم تو فقط لذت ببر.
لذت را هم تعریف می کند.
به نظرتان تعریف اصلی انسان چیست؟
انسان از زوایای مختلف تعاریف مختلفی دارد ، آن تعریفی که مورد بحث ماست ، این است که انسان در تعریف قرآن ، یک موجود مطلقا محتاج است و احتیاجش هم فقط به یک نفر است ، خدا.
《يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ》
ﺍﻯ ﻣﺮﺩم ! ﺷﻤﺎﻳﻴﺪ ﻧﻴﺎﺯﻣﻨﺪﺍﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ، ﻭ ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺑﻰ ﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﺳﺘﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . (فاطر/15)
ای مردم شما محتاج هستید و احتیاجتان هم فقط به خداست.
حالا تعریف آن ها چیست؟
کانت می گوید ، تو محتاج هستی و احتیاجت فقط به قانون است.
بنتام می گوید تو محتاج هستی و احتیاجت فقط به لذت است.
مشکل این است که این سطح رفع کننده ی احتیاج را پایین آورده اند.
عَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ
ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻰ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺁﻣﻮﺧﺖ ؛ ﻭ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻓﻀﻞ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﺳﺖ .(النساء/113)
بزرگان فرمودند که (مَا لَمْ تَكُن تَعْلَمُ ) یعنی اینکه یک چیزهایی در شانیت دانستن تو نبوده است و این با (مَا لَمْ تَعْلَمُ ) یعنی اینکه نمی دانستی فرق می کند.
یعنی اگر هزار سال هم می گذشت نمی فهمیدی که یک سری چیز ها را باید بدانی.
قرآن به انسان می گوید که تو نیاز داری یک سری چیز ها را بدانی که اگر من نبودم این نیاز را در خود نمی دیدی.
چرا این گونه است؟
چون انسان مثلا هفتاد سال عمر می کند و خیلی چیز ها را نمی تواند بداند.
در این عالم انسان روابطی با موجوداتی دارد که باید به دنبال شناخت این ها برود.
موجوداتی مثل ملائکه ، من با ملائکه نسبت دارم ، باید این نسبت و روابط خودم را با آنها کشف کنم.
زمانی که شما در یک لایه از زندگی نگاه می کنی ، در همان لایه دنبال نتیجه می گردی.
قرآن لایه های بالاتر را نشان میدهد.
می فرماید مثلا هزار لایه دارد و تو به همه این ها نیاز داری.
وظیفه یعنی چه؟
وظیفه این است که انسان نیازها را برطرف کند.
مثلا یک دانشجو وظایف دانشجویی اش این است که کارهایی را انجام بدهد تا نیاز ها را تامین کند.
تو موظف هستی که نیازهای رسیدن به یک نقطه آرمانی در دانشگاه را تامین کنی تا نتیجه حاصل شود.
حالا یک سوال اینکه ما وظیفه داریم در این عالم چه کسی را راضی کنیم؟
سمت چه کسی برویم؟
اصلا زندگی یعنی حرکت ، ما وظیفه داریم به کدام سمت برویم؟
از الآن به بعد دیگر هدف قرب به الله داری نه قرب به لذت.
تا قبل از این تکلیف تو تقرب بود ولی الآن دیگر تکلیف حرکت به سمت آن منبعی است که نیاز تو را تامین می کند.
یکی از رفقای ما می گفت که رفته بودیم در یکی از رستوران ها بعد یکی برای ما قبل از غذا دسر آورد گفت آقا نوش جان کنید. بعد نشست و گفت که شما هستید که ما هستیم شما نباشید ما هم نیستیم. یک عارفی بود ولی جهتش برعکس بود!!
نقل شده است که در خواب به مجنون گفته بودند تو اینقدر استعداد داشتی چرا به آن سمت رفتی؟ چرا عاشق لیلی شدی؟
گفت آقا امکانات نبود ، ما استاد نداشتیم.
البته آیت الله جوادی آملی می فرمودند که یک سطل خون لیلی برایش فرستاد و گفت:
آن که عاشقش شده بودی این بود.
اصلا چرا پسر عاشق دختر میشود؟
بعد وظیفه خود میداند که او را راضی نگه دارد ، وظیفه میداند که به او نزدیک شود ، به خاطر اینکه در خود نیاز می بیند.
هیچ وقت خود را نسبت به کسی که خودتان را نسبت به او محتاج نمی دانید ، موظف نمی دانید.
من وقتی خودم را محتاج به شما ندانم ، خود را موظف نمی دانم که کاری را برای شما انجام بدهم.
حالا این حرف که فقط به خدا نیاز داریم یعنی چه؟
آیا یعنی اینکه مثلا به آب و غذا و خانواده و جامعه و... نیاز نداریم؟
فرقه ملامتیه می گفتند که یک کاری انجام بده که مردم از تو بدگویی کنند. ارزش اجتماعی را برای چه می خواهی؟ خدا را داشته باش.
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه چهارم
🔶 بخش سوم
🔶 از این جا به بعد وارد بحث دیگری میشویم.
باید لذت ببریم یا نه؟
در نماز لذت ببریم یا نه؟
آیا اینطور است که باید خدا راضی شود و لذت را می خواهیم چه کار؟
یک تصور غلط عرفانی این است که فقط وظیفه داری خدا را داشته باشی و بقیه را رها کن.
ما به پول نیاز داریم یا نه؟
پول باید داشته باشیم یا نه؟
پس خدا در کجای کار است؟
آیا خدا رازق است می دهد؟
پس پول را نگیریم ، خدا خودش به ما میدهد.
روایتی از ابو مریم است که مرحوم مجلسی می فرماید که این روایت صحیحه است یعنی از نظر سند خیلی محکم است.
امام باقر (ع) از پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند:
قال رسول الله ص :
《وَ مَنْ قُتِلَ دُونَ مَظْلِمَتِهِ فَهُوَ شَهِيدٌ》
(الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 52)
کسی در راستای حفظ پولش کشته شود ، شهید است.
می دانستید آنقدر باید از پولتان مواظبت کنید تا حتی کشته شوید؟ و اینکه اگر کشته شوید شهید هستید؟ بعد می دانستید شهید نظر می کند به وجه الله؟
مرحوم آیت الله شیخ هادی روحانی که نماینده ولی فقیه بودند در مازندران ، بنده منزل ایشان رفته ام.
منزل ایشان در یکی از روستاهای مازندران بود.
محافظ ایشان برای بنده از باغ مرحوم شیخ هادی روحانی تعریف می کرد ، می گفت که یک شبی یک دزدی از در پشتی باغ وارد باغ شد و یک کیسه پرتقال پر کرد و همینطور که می خواست از دیوار بالا برود ، لحظه ای بعد احساس می کند که کیسه سبک است. وقتی به پایین نگاه می کند ، می بیند حاج آقای روحانی پایین ایستاده اند و دارند کمک می کنند تا کیسه را بالا ببرد!
بعد ایشان گفته بودند که اگر خواستی باز هم بیا ولی از درب اصلی نیا چون محافظ ها می گیرندت!
حالا اگر ایشان از پولشان محافظت می کردند چه میشد؟
ایشان می توانستند که با دزد درگیر شوند و تا مرز کشته شدن بروند قبول دارید در نظر ما خیلی بد بود؟
البته اینکه یک ضعیف نیازمند مالت را ببرد فرق می کند تا اینه یک گردن کلفت عنود باشد. در برابر اولی بهتر است کمکش کنی که ببرد. ولی در برابر دومی باید بایستی حتی اگر تا مرز کشته شدن بروی.
در ادامه روایت پیامبر میفرمایند:
《ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا مَریَمَ هَلْ تَدْرِی "مَا دُونَ مَظْلِمَتِهِ" قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الرَّجُلُ یُقتَلُ دُونَ أَهْلِهِ وَ دُونَ مَالِهِ وَ أَشبَاهِ ذَلِکَ فَقَالَ یَا أَبَا مَریمَ إِنَّ مِنَ الْفِقْهِ عِرفَانَ الحَقِّ.》
ای ابامریم! آیا می دانی تعبیر "دون مظلمته" یعنی چه؟ گفتم: فدایت شوم، اینکه کسی به خاطر خانواده و مالش و نظایر آن کشته شود. حضرت فرمود: ای ابامریم! بخشی از "فقه"، شناخت حق است.
🔔 @Aminikhaah_Media
نظام تقديم 27.mp3
5.29M
🔈 #تاثیر_درک_مهندسی_خلقت_بر_معنویت
📢 #پارت_سوم - #نظام_تقدیم
🔊 جلسه بیست و هفتم
#ملکوت_اعمال / 27
📅97/08/22
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه چهارم
🔶 بخش چهارم
🔶 شما تصور کنید مثلا یک آدم بزرگواری مثل آیت الله بهجت ره رفتند در خیابان و دارند بیل می زنند ، شما چه حسی پیدا می کنید؟! بعد اگر این کار را هم برای کسب درآمد انجام دهند چطور؟!
خیلی بد است مگر نه؟
شاید این حس را داشته باشید اینطور آدم ها فقط باید نماز بخوانند و به کارهای عرفانی بپردازند ، درست است؟
محمد بن منکدر می گوید آمدم در خیابان ، امام باقر (ع) را دیدم ، رفتم حضرت را نصیحت کنم ایشان مرا نصیحت کردند.
آمدم در یکی از خیابان های مدینه در گرمای سوزان تابستان در وقت ظهر ، دیدم ابوجعفر (ع) (امام باقر ع) با آن درشت اندامی سنگین وزنی در حالیکه دو غلام سیاه هم زیر بغل های حضرت را گرفتند ، آمدند در خیابان.
حضرت آمده بودند به زمینشان سر بزنند و کسب درآمدی کنند.
می گوید که گفتم آیا کسی که از اشیاخ و بزرگان است و اوضاع مالی و ثروت خوبی دارد ، در این شرایط سخت می آید برای طلب دنیا؟
(به نظرتان این صحنه اگر در زمان ما اتفاق می افتاد ، بعضی از مردم چه می گفتند؟
چه تصورات بدی پیدا می کردند؟)
میگوید که با خودم گفتم الآن می روم ایشان را موعظه می کنم ، رفتم جلو سلام دادم ایشان جواب سلام را خیلی با بی محلی داد و از ایشان عرق زیادی سرازیر بود.
گفتم : خدا تو را اصلاح و درست کند.
گفتم آیا کسی که از اشیاخ و بزرگان است و اوضاع مالی و ثروت خوبی دارد ، در این شرایط سخت می آید برای طلب دنیا؟
اگر در این حال بمیری چه می کنی؟
حضرت فرمودند اگر در این حالت بمیرم در حالت اطاعت خدا و عمل به وظیفه که همان کسب درآمد است مرده ام.
آقا مگر پول در آوردن نتیجه نیست؟ خیر ، وظیفه است.
بله عمل به وظیفه برای خداست ولی مال و ثروت هم مهم است.
آقا ما شنیده بودیم که امیرالمومنین ع هر چیزی که بدست می آوردند وقف می کردند!
بله ، ولی حضرت جای دیگری هم کسب درآمد می کردند ، اما معمولا اینها را نمی گویند.
یک آیه ای در قرآن است که فقط امیرالمومنین به آن عمل کرده است ، هیچ کسی نه قبل از امیرالمومنین و نه بعد از حضرت به آن عمل نکرده است.
《يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نَاجَيْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَةً》
ﺍﻯ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ! ﺯﻣﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻫﻴﺪ ﺑﺎ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﮔﻔﺘﮕﻮﻯ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﻛﻨﻴﺪ ، ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﮕﻮﻯ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺻﺪﻗﻪ ﺩﻫﻴﺪ.(المجادله/12)
آیه نازل شد که هرکس می خواهد پیامبر را ببیند ، باید پول پرداخت کند ، باید صدقه بدهد.
می دانستید که کسی به دیدار و نجوای با پیامبر نیامد؟
و می دانستید که امیرالمومنین که خودشان نفس ، داماد و تربیت شده ی پیامبر اند ، هر روز می رفتند کار می کردند و یک درهم سرمایه گذاری می کردند تا صدقه بدهند و بعد از آن سوال بپرسند؟
سوال های حضرت هم کوتاه بود ، مثلا یکی از سوال هایشان این بود: 《یا رسول الله ما الحیله》
یعنی چاره چیست؟
پیامبر فرمودند: 《ترک الحیله》
بعد از مدتی که مشخص شد کسی نمی آید ، آیه نازل شد که بدون صدقه با پیامبر نجوا کنید و به ایشان مراجعه کنید.
أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيْ نَجْوَاكُمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ
ﺁﻳﺎ ﺗﺮﺳﻴﺪﻳﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﮕﻮﻯ ﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺻﺪﻗﺎﺗﻰ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯﻳﺪ ؟ ﭘﺲ ﭼﻮﻥ ﻧﭙﺮﺩﺍﺧﺘﻴﺪ ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺗﻮﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﭘﺬﻳﺮﻓﺖ ، ﭘﺲ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﺩﺍﺭﻳﺪ ﻭ ﺯﻛﺎﺕ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺍﻃﺎﻋﺖ ﻛﻨﻴﺪ ، ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻋﻤﺎﻟﻰ ﻛﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻰ ﺩﻫﻴﺪ ، ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ .(المجادله/13)
آیه نازل شد که آیا ترسیدید قبل از گفتگوی محرمانه صدقاتی بپردازید؟
خب حالا شما بگویید پول خوب است یا بد؟
🔔 @Aminikhaah_Media
پرديس انديشه 06.mp3
22.53M
🔈 #پردیس_اندیشه
🔊 #تحلیل_مغالطه / 6
📅97/08/23
#مشهد
#دانشگاه_فردوسی
🔔 @Aminikhaah_Media
زندگي به سبک بندگي 01.mp3
14.96M
🔈 #زندگی_به_سبک_بندگی
🔈 مروری بر حدیث عنوان بصری
🔊 جلسه اول
📅97/08/23
#مشهد
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه چهارم
🔶 بخش پنجم
🔶 آقا سلامتی خوب است یا نه؟
ورزش و غذای خوب و
برنامه ریزی و... خوب است یا لازم نیست؟
مگر نباید علما طالب دنیا نباشند؟
خب پس نباید اینقدر سالم باشند و عمر زیاد داشته باشند.
ولی شما می بینید که فلان عالم نود سال عمر می کند! چرا؟
پیامبر اکرم فرمودند که خدای متعال به انبیاء وحی کرد به مردم خبر بده.
هر بنده ای که یک روز فقط برای من روزه بگیرد ، سلامتی جسم به او می دهم.
خب بالاخره برای خدا روزه بگیریم یا برای سلامتی؟
برای خدا روزه بگیر سلامتی هم به تو میدهد.
این دو تا یکی هستند ، سلامتی را برای چه می خواهی؟ مگر برای خدا نمی خواهی؟
مثلا روایت داریم که میفرمایند سوره واقعه را هرشب بخوان تا روزی ات زیاد شود.
حالا سوال این است که آیا کسی هست که این مطلب را بداند و هرشب برای خدا سوره واقعه را بخواند؟
ما روزی و مال را برای چه می خواهیم ؟
ما برای چه غذا می خوریم؟
می دانید که براساس آنچه که توقع دارید از نتیجه ، تکلیف خودتان را همان می دانید؟
بطور مثال می گوید ما کار می کنیم تا غذا تهیه کنیم و خود و خانواده را سیر کنیم ، یعنی وظیفه را سیر کردن خود و خانواده اش می داند.
خب این کار چه اجر و پاداشی دارد؟
اجر مطابق عمل است و وظیفه مطابق نتیجه است.
پاداش و اجر این فرد فقط همین است که خود و خانواده اش را سیر کند و نه بیشتر!
یک عارفی روی زمین یک دانه سبزی دید ، آن را برداشت و برد ، بعد گفت: من این سبزی ها را باید بخورم و با خودم به ملاقات خدا ببرم.
حاج ملاهادی سبزواری مرغ نمی خورد.
ایشان یک دختری داشت که فیلسوف بود.
دختر ایشان از حاج آقا سوال کردند که چرا مرغ نمی خورید؟
بعد گفته بودند که برای این نمی خورم که دلم برای این حیوان می سوزد.
دخترشان جواب داده بودند که خودتان مگر به ما فلان درس را درس نداده اید که اگر مرغ را بخوریم یک جزئی از ما میشود و بعد با رفتن ما به سمت ملاقات خدا ، مرغ هم به ملاقات خدا میرود؟
موظف هستیم که مثلا مرغ ها را با خود به ملاقات خدا ببریم!
ممکن است یک نفر بگوید که ما موظف هستیم که مثلا نماز بخونیم و یک غذایی هم بخوریم ، خب بعدش چی؟
بعد می خواهی چکار کنی؟
یا فلان دعا را بخوانیم.
خب دعا را خواندی ، بعد چه میشود؟
می دانستی باید از خدا پول و ثروت بخواهی؟
روایت داریم که خدا میفرماید نمک سفره تان را هم از من بخواهید.
یعنی حتی اگر از دیگری هم چیزی را درخواست کنی ، اولا وظیفه تو بوده است که از او خواستی ثانیا اینکه درواقع از خدا خواستی.
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 #دوراهی_وظیفه_و_نتیجه
🔷 جلسه چهارم
🔶 بخش ششم
🔶 می دانستید روایت داریم که مسائل و گرفتاری هایتان را به مومنین بگویید؟
تو موظف هستی که مشکلت را به دوست مومنت بگویی تا به تو کمک کند اگر نگویی ، او تو را یاری نمی کند و خدا او را مجازات می کند.
خب آقا مگر نباید مشکلت را به خدا بگویی؟
خب خداوند هم به واسطه این دوست مومن تو می خواهد تو را یاری کند.
مگر کسی غیر از او در این عالم هست؟
«لَیسَ فِی الدّارِ غَیرُهُ دَیارٌ»
یعنی در عرض او مالکی وجود ندارد.
یک روایتی داریم که از نظر سندی هم قوی است.
حماد می گوید من نزد امام صادق ع بودم ،
فکلمه شیخ من اهل العراق
یک شیخی از اهل عراق آمد نزد امام صادق ع و داشت با حضرت صحبت می کرد.
فقال له مالی ارا کلامک متغیرا
حضرت فرمودند که چرا حرف زدنت تغییر کرده است؟
گفت : سقطت مقادیم فمی فنقص کلام
یعنی ، دندان جلویی ام افتاده است ، نمی توانم خوب حرف بزنم.
حضرت فرمودند:
و انا ایضا قد سقط بعض اسنانی حتی انه یوسوس الی الشیطان فیقول لی ...
من هم جدیدا یکی از دندان هایم افتاد ، شیطان مرا وسوسه می کند که اگر بقیه دندان هایت بیافتد چه طور می خواهی غذا بخوری؟
من هم می گویم:
«لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»
با این شیطان را رد می کنم.
البته میدانیم که وسوسه کردن امام معصوم ع توسط شیطان با بقیه متفاوت است و اثر ندارد.
اصلا وسوسه های شیطان در چه جاهایی است؟
شیطان جاهایی که بخواهد وظیفه و نتیجه را مخلوط کند ، وسوسه می کند ، با چه وسوسه می کند؟
با نیازت تو را وسوسه می کند!!
در این روایت هم چون میداند امام صادق ع به دندان نیاز دارند ، از این روزنه و کانال وسوسه می کند.
یکی از اساتید در قم می گفتند :
من یک جمله ای از یک بزرگی شنیدم زندگی ام چندین سال است که عوض شده است.
آن بزرگ فرموده بود که هر وقتی هیچ پولی نداری و فقط به اندازه یک وعده غذا پول داری ، همان یک وعده غذا را مهمانی بده.
ایشان می گفتند که سی سال است زندگی ام با همین کار تامین میشود!
قرآن میفرماید:
《مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللَّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ 》
ﻛﻴﺴﺖ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻭﺍم ﻧﻴﻜﻮ ﺩﻫﺪ ، ﺗﺎ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻳﺶ ﭼﻨﺪﻳﻦ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﻴﻔﺰﺍﻳﺪ ؟ ﻭ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ [ ﺭﻭﺯﻯ ﺭﺍ ] ﺗﻨﮓ ﻣﻰ ﮔﻴﺮﺩ ﻭ ﻭﺳﻌﺖ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ؛ ﻭ [ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﺭﻳﺎﻓﺖ ﭘﺎﺩﺍﺵ ] ﺑﻪ ﺳﻮﻯ ﺍﻭ ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻩ ﻣﻰ ﺷﻮﻳﺪ .
(البقره/245)
یعنی خدا می گوید وظیفه داری این پول را به عنوان قرض به من بدهی تا برایت آن را زیاد کنم و مضاعف کنم.
خب خدایا اگر به این نیت بدهم مگر خالص برای تو میشود؟
خداوند متعال میفرماید که تو داری پول را به من می دهی پس همین اخلاص است ، فقط اینکه خودت را در این کار نبین ، و بدان که این مال هم برای من است و منتظر هم نباش آن چیزی که تو می خواهی به تو بدهم.
خیلی ها می پرسند که ما زن و بچه خودمان را دوست داشته باشیم یا نه؟ چطور همسرم را خالصانه دوست داشته باشم بالاخره یا باید خدا را دوست داشته باشم یا همسرم را؟
خب همسرت را برای چه دوست داری؟
فرموه اند که مومن هرچه ایمانش بیشتر میشود ، همسرش را بیشتر دوست دارد.
یک بخشی از آن نیازی است که می بینی ، که خدا به واسطه او تو را از حرام بی نیاز کرد.
چرا بعضی ها به همسرشان علاقه ندارند؟
چون احساس نیاز نسبت به او ندارند.
بخش دیگر این است که خدا به واسطه او رزق تو را زیاد می کند. یا اینکه ثواب نمازت به واسطه او هفتاد برابر شده است.
پس میشود در حالیکه عاشق خدا باشی ، علاقه مند شدید به همسرت باشی.
علامه طباطبایی بعد از رحلت همسرشان سکته کردند!
آیت الله امینی گفته بودند به علامه که آقا شما گفته بودید باید تعلقات به دنیا را کنار گذاشت ، بعد علامه جواب دادند که من اگر المیزان را نوشتم با همسرم نوشتم.
و همچنین فرموده بودند که المیزان جنبه محسوس آن برای من بود و جنبه غیر محسوس آن برای همسرم بود.
توضیح داده بودند که همسرم چایی را خیلی آرام و بی سر و صدا برایم می آوردند و می گفتند که من نمی خواهم ذهن شما به هم بریزد.
منظور ایشان این بود که اگر من می خواستم هم کار المیزان را انجام دهم و هم کار های روزمره ام را انجام دهم ، المیزان بوجود نمی آمد برای همین همسرم خیلی نقش آفرین بودند.
موظف هستی که اینطور عاشق همسرت شوی.
امام حسین ع یک بیت شعر دارند ، میفرمایند:
من عاشق آن خانه ای هستم که در آن خانه رباب و سکینه زندگی کنند.
شهدا هم چون عاشق خدا بودند ، جانشان را فدا کردند.
پس عاشق همسرشان هم بودند.
روایت داریم که وقتی داشتی می رفتی سفر ، دعا کن که خدایا من که در خانه نیستم ، تو جای من را در خانه پر کن.
یعنی باید احساس دغدغه ات نسبت به خانواده ات را برای خدا ابراز کنی.
🔔 @Aminikhaah_Media
💠 درگذشت پدر مهربان برادر عزیز و ارجمندمان جناب آقای رضا کمالی که تمامی صوتهای کانال با همیاری ایشان تهیه می شود را خدمت ایشان و خانواده محترمشان تسلیت عرض می کنیم.
هدیه به روح پدر عزیز ایشان فاتحه ای ختم بفرمایید.
🔔 @Aminikhaah_Media