eitaa logo
AmirIzadiHamedani14
437 دنبال‌کننده
72 عکس
312 ویدیو
6 فایل
نشر آثار و اطلاع رسانی جلسات امیر ایزدی همدانی
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم رب الحیدر 🔸 🔹 # فاتح_خیبر 🔸 🔹 💐 💐 علیه السلام شاعر: ای برقِ ذوالفقارِ تو را مظهر ، آفتاب در آسمان تو راست ثناگستر ، آفتاب تا در سما مدیحِ تو خوانَد بر اختران هر دم کند قصیدة نُو از بر ، آفتاب یک لحظه بی ولایِ تو از پشت کوهها بیرون نکرده بهر تجلّی ، سر ، آفتاب چون در مدارِ مهرِ تو شد مهر ، پایدار در تیرگی است مشعلِ روشنگر ، آفتاب بی حبّ تو اگر به فلک ، جلوه گر شود بیند ز نارِ خشمِ خدا ، کیفر ، آفتاب از کعبه رخ نمودی و نورت جهان گرفت آنسان که سرزند سحر از خاور ، آفتاب دیوار کعبه باز شد از بهرِ مادرت تابید از تو در حرمِ داور ، آفتاب خورشیدِ آسمان امامت تویی که هست از ذرّه نیز پیشِ رُخَت کمتر ، آفتاب قَدْرِ تو آن قَدَر که سزد در کمالِ فخر بر سر نهد ز خاکِ رهت افسر ، آفتاب هستی ابوتراب و تراب از تو مفتخر کآمد به چاکرانِ درت نوکر ، آفتاب از ردّ شمس ، بر همه گردید آشکار امرِ تو راست بندة فرمانبر ، آفتاب گر نورِ اوست در همه آفاق ، جلوه گر بر سر گرفته سایه ای از قنبر ، آفتاب میرِ حُنین و بدری و وقتِ مصافِ خصم سر باز تو است مهر و مه و اختر ، آفتاب از حمله های حیدریِ تو ، دری ندید تابید بعدِ جنگ چو بر خیبر ، آفتاب در رزمگاه ، تافت به اعجازِ ذوالفقار گاهی به نعشِ مرحب و گه عنتر ، آفتاب سر لشگرِ سپاهِ رسول خدا ، تویی سربازِ کوچکی است در این لشگر ، آفتاب بر خیلِ روبهان زدی ، ای شیر ، یک تنه این زَهْرِه را ندیده ز شیرِ نر ، آفتاب عین الله است چشمِ تو ، دستت یَدُاللَّه است فرشِ قدومِ تو است به هر معبر ، آفتاب « دندان تابناکت و رخسار چون مهت این بر ستاره خنده زند آن بر ، آفتاب » « هر جا که روی ماهِ تو طالع شود ، بُوَد با آن همه ضیاء ز سُهی کمتر ، آفتاب» [1] « خاکی که سایة تو اَش از خاک برگرفت در نقره گیردش قمر و در زر ، آفتاب » « در بارگاهِ جاهِ تو قندیل ، آسمان در روضة معطّرِ تو مجمر ، آفتاب » [2] صاحب لوای احمد و ساقیّ کوثری از کوثرِ ولای تو زد ساغر ، آفتاب توبا حقیّ و با تو بُود حق ، عَلَی الدّوام نَبْوَدْ از این حقیقت ، روشنتر ، آفتاب با دست خویش ، وصله به کفش و ردا زدی آن وصله را به فرق ، کند افسر ، آفتاب آن دلبری که با نظری ، دل بری ز خلق کس پیشِ حُسنِ تو ندهد دل بر ، آفتاب « آن سروری که بهرِ نمازش ز باختر آوَرْد باز ، معجزِ پیغمبر ، آفتاب » « رایت اگر سکونِ فلک اقتضا کند بر زورقِ سپهر شود لنگر ، آفتاب » [3] روز غدیر کرد به تبریک ، در رهت هر پَرْتُوَش نثار ، دو صد گوهر ، آفتاب بودند مهر و ماه ، قرین در غدیر خم با ماهتاب بود چو بر منبر ، آفتاب دیدند خَلْق ، دستِ تو در دستِ عقل کل آنسان که دید از فلک این منظر ، آفتاب ز امرِ حقت ، رسول ، ولی خوانْدْ ، یا علی بشنید این کلام ، چو بحر و بر ، آفتاب تا کور ، چشمِ خصمِ تو گردد در آن میان ز انجم ، سپند ریخته در مجمر ، آفتاب دارم یقین چو زُمرة حجاج ، با شعف بیعت نموده یکدله با حیدر ، آفتاب با حُکمِ انتسابِ تو ، تکمیل گشته دین قرآن یکی گواهِ من ، آن دیگر ، آفتاب نعمت ، تمام گشت به یُمنِ ولایتت بگرفته از ولایتِ تو زیور ، آفتاب آن روز ، حق به مکتبِ اسلام شد رضا چون مومنین بُود به همین باور ، آفتاب ای کشتیِ نجاتِ بشر ، ناخدای صبر انداخته به ساحلِ تو لنگر ، آفتاب تا بنده است بهرِ تو تابنده در فلک بی مُهرِ مهرِ تو است یقین ابتر ، آفتاب از پاک سیرتان همه وصفِ تو می شنید وقتی که می گذشت ز هر کشور ، آفتاب ای قاری کتابِ خدا ، قبل از نزول از دوستیِّ تو شده روشنگر ، آفتاب گرمِ صلات بودی و دادی زکات را در دستِ تو است حلقة انگشتر ، آفتاب شمع هدایتیّ و به گِرد تو می زند پروانه وار ، بهر طوافت پَر ، آفتاب « دستِ تو چون محیط و در آن آسمان ، صدف در این صدف ز ریزش تو گوهر ، آفتاب » « در قلزمِ جلال تو ، فُلکی است نُه فلک کاورا بُود به وقتِ سکون لنگر ، آفتاب » [4] تو کیستی ؟ که گر ندهی رخصتِ ظهور ظاهر به چشم کس نشود دیگر ، آفتاب بشنید در کشاکشِ صفین بارها مدح تو از صحابة پیغمبر ، آفتاب تکبیر گفت در فلک آن روز پُر ز سوز با دیدنِ مبارزة اشتر ، آفتاب قرآن تویی ، نه آنچه به نی کرد عمر و عاص بر یاریِ معاویة دون در ، آفتاب هرگز ز رجس ، پاک نگردد عدویِ تو تابد هزار قرن به خاکش گر ، آفتاب 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 بالمس لینک زیربه ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم مراسم چهلمین روز گذشت خادم الحسین علیه‌السلام حاج محمدرضا حجاریان (ره)
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸 علیهاالسلام 🔹 🔸 بنام خداوند فرد و صمد که افراشت هفت آسمان، بی عمد خداوند بخشنده‌ی مهربان که حتی دهد دشمنان را امان شنو داستانی که پُر حکمت است خردمند را مایه‌ی عبرت است پس از خطبه‌ای که به پیش همه بیان کرد با سوز دل، فاطمه به قرآن، مکرّر نمود استناد بداد آبروی دو غاصب، به باد فدک را به زهرا عدو پس نداد ز اموال، چیزی به او پس نداد علیّ ولی گفت با فاطمه الا روح تطهیر! یا فاطمه بیا، شِکوه پیشِ ابوبکر بر به نزدش برو در غیاب عمر بگو: ای به ناحق، خلیفه شده ثمر بر درخت سقیفه شده به فرض محال، ار به دورانِ تو فدک بود ملک تو، از آنِ تو اگر که فدک را به پیش همه طلب می‌نمودی ز تو، فاطمه سزا بود کز احترام رسول فدک را دهی هدیه بهر بتول نبی، اجر و مُزدِ رسالت نخواست ز کس جز مودت به عترت نخواست منم وارث خلق او، خوی او منم روح بین دو پهلوی او کنون دخترش را تو غمخوار باش به حکم مودت، مرا یار باش فدک را به من باز ده از وفا بس است این جنایات و جور و جفا کسی کز رضایش بُوَد حق، رضا پذیرفت این گفته‌ی مرتضی لذا در غیابِ عمر، فاطمه که بر آفرینش بُوَد قائمه روانه شدی دخت خیر البشر به نزد ابوبکر، آن کان شر همان نکته‌ها یک به یک، باز گفت ابوبکر شد منقلب چون شنفت پذیرفت گفتار دخت رسول قباله‌ی فدک داد دست بتول حبیبه‌ی حبیبِ خدا، شاد شد ز قید غم و غصه، آزاد شد برون چونکه از نزد بیگانه گشت به صد شوق، راهی سوی خانه گشت ولیکن عمر ناگه از ره رسید از او راز پرسید و پاسخ شنید چو آگه شد از راز، کفتارِ پیر در آن خلوتِ کوچه، گشتی دلیر قباله‌ی فدک را به دور از همه عمر خواست در کوچه از فاطمه به درخواستش فاطمه تن نداد قباله‌ی فدک را به دشمن نداد عمر جز جنایت، خیالی نداشت مکان، بِه از آن کوچه خالی نداشت عمر دید بی ناصر، آن ناصره لگد زد به صدیقه‌ی طاهره شرار عداوت چو قلبش گداخت لگد را رویِ سینه‌ی او نواخت از آن ضربه‌ی سخت، بانوی دین به کوچه ز کین گشت نقش زمین چو برخواست با روحِ افلاکی‌اش از آن خاک، با چادر خاکی‌اش عمر، عارضِ ماه، نیلی نمود هدف، صورت او به سیلی نمود چو با ضربه، سیلی به رویش نشست به گوشش همی گوشواره شکست جهان را همه آه و ناله گرفت عمر چون به زور، آن قباله گرفت بر آن نامه انداخت آب دهان سپس پاره کردش ز مردم، نهان به نفرینِ او، فاطمه لب گشود بگفت: ای ز جورت، رخ من کبود چو این نامه‌ی ریز ریز از جفا کند پاره پاره دلت را خدا بدان ( ایزدی ) خالق خاک و آب نمود این دعا از کرم مستجاب کسی که بُوَد نارِ دوزخ کمش همی پاره، فیروز کرد اشکمش 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم نظر عجیب عالم درباره سلام‌الله‌علیها 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از پیرغلامان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 کار قدیمی ببینید ▫️اجازه بدهید به ۳۰ سال قبل یعنی ایام فاطمیه سال ۱۳۷۳ برویم و واحدخوانی ذاکر پیشکسوت کاشان، حاج اسماعیل اخباری را ببینیم. ▫️این ویدیو در حسینیه پنجه‌شاه ضبط شده و صدای ضجه و ناله زنان و مردان از هر طرفی شنیده می‌شود. ▫️حاج اسماعیل، امروز بزرگ مداحان کاشان است و القاب مختلفی به او در ستایشگری اهل‌بیت علیهم‌السلام داده‌اند. 🆔 @Pirgholamanir
بسم الله الرحمن الرحیم علیه السلام علقمه_همدان علیهاالسلام
✅السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله علیه ۲شب مراسم عزاداری صدیقه طاهره سلام الله علیها همراه با دعای کمیل شب جمعه ودعای ندبه روز جمعه ساعت ۷ صبح زمان: ۸ و۹آذر۱۴۰۳ ساعت ۱۸/۳۰ مکان : منزل مرحوم رجبعلی قرائتی هیئت محبان الائمه شهرستان کوهپایه @moheban_alaemmeh
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیک یا اباعبدالله الحسین حفظه‌الله دوستان امام حسین علیه‌السلام را کشان کشان به سمت بهشت می‌برند... باتشکر از آقای قاسمی (خوانسار) 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم آیا پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌وآله) جریان شهادت حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) و غصب فدک و سقط حضرت محسن را اشاره کرده بودند؟ 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از امیر ایزدی
41.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام بسم رب المهدی 💐 🔸 🔸 🔸 🔸 🔸 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم در 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم با اين نقشه فدک حضرت فاطمه سلام الله عليها را غصب کردند 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🎥 ای که با سکوت و شکست عالم سنی تمام شد... چرا از پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله به و رسید ولی به سلام‌الله‌علیها نرسید؟ 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج. حجه الاسلام یزدانی
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
بسم رب الزهراء (علیهاالسلام) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ (( )) سورة نور ، آیة رحمت تویی بر حُجَج بالغه ، حجّت تویی مادحِ شخصِ تو ، خدای جلیل خادم دار الشرفت ، جبرییل و آنکه بجز وحی ، نگفتا سخن گفت : فدای تو شود جان من هستیِ هستی همه از هست توست ختم رسل بوسه زنِ دست توست دست تو ، تفسیر یَدُالله بود حافظِ جانِ اسدُ الله بود کیستی ؟! ای کشتة راهِ ولی کیستی ؟! ای عقده گشای علی قدرِ تو را قدر ، بیان می کند شانِ تو ، تطهیر عیان می کند اهل کسا را تو بهین محوری بر پدری ، مادری و دختری اسوة اخلاص و وقار و عفاف بذل کُنِ جامة شام زفاف نبضِ جهان ، قلب پر احساس توست گردش افلاک ، چو دستاس توست الگوی هر بانوی آزاده ای داشته ای زندگیِ ساده ای ای همه بینایی و شور و شعور خود زده ای نان جوین در تنور بیشتر از حدّ توانِ علی هیچ نبودت طلب از آن ولی خواستی آندم که ز حیدر ، انار خواسته ات داد ، خداوندگار خانة تو مهبطِ تنزیل بود وحی ، در آن حجره بیامد فرود نور ، از آن خانه به خورشید تافت کاین شرف و قدر ، در آفاق یافت بود ز فرطِ شرف ، آن آستان سجده گهِ مهر و مهِ آسمان خواجة لولاک ، به هر صبح و شام شد سوی آن خانه به عرضِ سلام قبله گه اهل ولا خانه ات ختم رسل ، مُحرمِ کاشانه ات همره شُویِ تو ز بعدِ نماز سوی سرای تو شد آن دلنواز سفره ات آمادة مهمان نبود چون خبر از نان به سرِ خوان نبود زود به محراب شدی در سجود مائده از خُلد بیامد فرود حرف همین است که مالک رقاب رزق دهد بر تو بدون حساب ای که جهان جیره خور خوان توست کون و مکان ، بندة فرمان توست حضرت صدّیقة کبری تویی دادرسِ شیعه به عقبا تویی پیش تو ، ای بانوی صاحب کرم قامتِ سروِ نبوی بود خم عطرِ جنان یافته از سینه ات نور خدا تافت بر آیینه ات ماهِ نُو ، از نورِ رُخت گم شود گرچه فروزنده چو انجم شود ای سه شب از نان جوینِ تو سیر گشته فقیری چو یتیم و اسیر اختر رخشندة برج عطا بانیِ نازل شدنِ هَلْ اتی وقت نمازِ تو ، به خیل ملک داشت مباهات ، خدای فلک ای ز تو دین یافته پیرایه ها در همه دم ، غمخورِ همسایه ها خیل ملک ، محو نماز شبت آیت عظمای خدا ، زینبت چهره به پای تو نهاده حسین آنکه بُوَد آبروی عالمین ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ برای مشاهده سایر سروده‌های فاطمی حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔 http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔 http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 🔸 🔹 ای که بی‌یاری، بگو: یا فاطمه ای که بیماری، بگو: یا فاطمه درد اگر داری، بگو: یا فاطمه قبلِ هر کاری، بگو: یا فاطمه طالبِ یاری؟ بگو: یا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) او ز هر رجس و پلیدی، پاک بود قدر و شانش برتر از ادراک بود نور چشم‌خواجه‌ی لولاک بود علت پیدایش افلاک بود نور می‌بخشد به دل‌ها فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) فاطمه، تطهیر و قدر و کوثر است او جوابِ طعنه‌های ابتر است مایه‌ی آرامش پیغمبر است بر پدر، هم دختر و هم مادر است چون بُوَد امّ ابیها فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) حاجب کاشانه‌اش جبریل بود خادم آن خانه، میکاییل بود سائل درگاهش اسرافیل بود خطبه خوانش ز امر حق، راحیل بود بود تنها کفوِ مولا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) فاطمه، رونق به قرآن می‌دهد شیعیان را درس عرفان می‌دهد جان برای حفظ جانان می‌دهد فاطمه بر مردگان، جان می‌دهد دم دهد بر صد مسیحا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) هستیِ هستی، همه از هست اوست دست حق، یعنی علی، پابست اوست با امیر المومنین پیوست اوست روز محشر، کارها در دست اوست کار ما آنجا بُوَد با فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) کیست زهرا؟ قره العینِ رسول طاهره، منصوره، صدیقه، بتول انبیا دارند فضلش را قبول از ملالِ او، نبی گردد ملول هست آری، روحِ طه فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) ( هَل اتی ) یک سوره در تکریم اوست مصطفی، مامور بر تعظیم اوست سیرِ گردون نیز با تنظیم اوست چار عنصر، یک به یک، تسلیم اوست هست مهرِ عالم آرا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) نیمه شب، با خالق بنده نواز چون کند خلوت، پیِ راز و نیاز لعن گوید در قفای هر نماز بر دو شیخِ کفر کیشِ فتنه ساز داده اینسان درس بر ما فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) ( ایزدی ) خدمتگزار فاطمه است شکر لله، جیره خوار فاطمه است تا قیامت، داغدار فاطمه است متن اشعارش، شعار فاطمه است طبعِ او، کرده شکوفا فاطمه ( گر گرفتاری، بگو: یا فاطمه ) 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
هدایت شده از AmirIzadiHamedani14
حدیث کسا.mp3
14.84M
باسلام قرائت بیایید با زمزمه این حدیث نورانی و باز نشر آن در فضاهای مجازی و درگاه‌های مختلف برای برآورده شدن (عجل الله فرجه) و برآورده شدن حوائج منتظرانش و شفای بیماران دعا کنیم... ، است و نباید از مداومت بر قرائت آن، کوتاهی کرد... مخصوصاً در ایام فاطمیه. با نشر این فایل صوتی در ختم ۱۴۰۰۰۰ به قصد فرج، با ما شریک فیض باشید. ، بدرقه راهتان.... هر روز با وضو و رو به قبله و باحضور قلب بشنوید و زمزمه کنید. برای مشاهده سایر سروده‌های حاج امیر ایزدی همدانی می‌توانید با لمس لینک زیر وبلاگ شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com یا با لمس لینک زیر به کانال ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14
29.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم باتشکر از برادرم آقای خیرخواه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم به و سلام الله علیهما 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم چیست و چرا در زندگی حضرت سلام الله علیها تا این حد پررنگ است؟؟ 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیهاالسلام 🔸 🔹 خلق، چون ذاتِ تورا خالق یکتا می‌کرد در وجودِ تو، صفاتش متجلّا می‌کرد لیله القدری و قَدرَت زهمه پنهان است کوثر اَستی که خدا هدیه به (طه) می‌کرد تویی آن خیرِکثیری که خداوندکریم به محمد ز رهِ مرحمت، اعطا می‌کرد پدرت لحظه‌ی گلبوسه زدن بر دستت اَلفِ قامتِ خود، دال صفت، تا می‌کرد خانه‌ی کوچکِ تو، قبله‌ی پیغمبر بود وای بر هرکه خبر داشت و حاشا می‌کرد موقعِ نافله، رو بر درِ این خانه، به شوق نیمه شب آمده، سجّاده‌ی خود، وا می‌کرد می‌گذشت از درِآن بیت و به آوای جلی غنچه‌ی لب، به سلامِ تو، شکوفا می‌کرد مقصد از لولو و مرجان، دو جگرگوشه‌ی توست که خداوند، عیان‌شان، ز دو دریا می‌کرد (هَل اتی) قصه‌‌ای از بخششِ بی منّت‌تان وصفِ ایثارِ شما، ایزد دانا می‌کرد بی وجودت نَبُد از احمد و حیدر، نامی به طفیلِ تو، خدا خلقتِ دنیا می‌کرد زیر دینِ تو بُوَد گردنِ گردون، زهرا مِهر، وام از رخِ ماهِ تو، تمنّا می‌کرد مهرِ چهرِ تو، سه نوبت همه جارا به سه رنگ غرق، در روشنی از شرق مُصلّا می‌کرد بود این نور، همان نورکه در وادیِ طور حق برآن کاو (اَرنی)گفت، هویدا می‌کرد با عروجِ تو، ز محراب به هنگام نماز فخر بر خیلِ ملک، حیّ تعالی می‌کرد حکم می‌کرد همه خلوتِ زهرا نگرید کز سرِ صدق و یقین داشت خدایا می‌کرد چه رکوعیّ و خشوعیّ و خضوعی داری؟! که خدا منتظرش بود و تماشا می‌کرد بود سجّاده‌ی تو،گلشن و هر سجده،گلی رنگ و بویش، همه جنّات، مُصفّا می‌کرد ازبهشت، آب برایش به بیابان بردند فضه‌ات چون طلبِ آب گوارا می‌کرد شیعیانِ تو، بریده شده‌اند از آتش نامِ نیکوی تو، این مساله افشا می‌کرد عقل کل گفت:کسی پی به مقامت نَبَرد واژه‌ی (فاطمه) بر خلق، چو معنی می‌کرد باقرت چونکه ز تب، جسمِ شریفش می‌سوخت ذکرِ یا فاطمه‌اش درد، مداوا می‌کرد جزئی از مهریه‌ات، کلّ زمین می‌باشد خالقِ ارض و سما، این سند، امضا می‌کرد حیدر و تو،که دو کُفوید، گرانمایه به هم وصلتان کور، همی دیده‌ی اعدا می‌کرد گر چه بودید دو تن، روحِ شما بود یکی باید این فاصله‌ها خاتمه پیدا می‌کرد نور با نور، درآمیخت ز تزویج شما برزخِ بین، تلاقیّ دو دریا می‌کرد خطبه‌ی عقد چو می‌خواند در آن‌دم، راحیل زیرلب، شکرخدا، سید اسرا می‌کرد درّ و یاقوت و زبرجد به نثارت افشاند شادی از وصلِ شما،شاخه‌ی طوبی می‌کرد دخترِ خواجه‌ی لولاک و به تن، رختِ عروس ذوقی و شوقی از این منظره، بابا می‌کرد لحظه‌ای رَختِ عروسی، چو به پایت پیچید پدرت باخت ز رخ، رنگ و خدایا می‌کرد گفت: یا رب! به زمین، فاطمه هرگز نخورد نکند یاد ازآن کوچه و غوغا می‌کرد پدرت داد امانت،همه هستش به علی بس سفارش که بدان عاشق شیدا می‌کرد رویِ نیکویِ تورا داد به داماد، نشان شویِ تو، رویِ تو، بی عیب، تماشا می‌کرد نی پدر، مادرِ حیدر بُد و نه مادرِ تو نه عجب، گر که غمی، در دلتان جا می‌کرد عوضِ آن سه، نبی گشت شما را همراه یکتنه، حکمِ خداوند، چو اجرا می‌کرد زد به همراهِ شما گام در آن خانه‌ی بخت رازها بر دو جگرگوشه‌اش افشا می‌کرد اشک از چشمِ خدا بینِ پیمبر می‌ریخت یاد از مادرت آن لحظه که اسما می کرد فاطمه! ای همه‌ی هستی پیغمبرها پدرت وصفِ تو، با امّ ابیها می‌کرد شوهرت دست خدا بود، ولی از کارش دستِ پُر مهرِ تو، پیوسته گره وا می‌کرد بلکه آن چشم خدا، وجه خدا را می‌دید تا به لبخندِ تو، یک لحظه تماشا می‌کرد تلخیِ گردشِ ایّام ز یادش می‌رفت باز چون سفره‌ی دل، در برِ زهرا می‌کرد زهره‌ی نُه فلکی، مایه‌ی فخر ملکی فخر از خلقِ تو، خلاقِ توانا می‌کرد حجت الله، تویی بر همه حجت‌هایش محسنت بود اگر، کار مسیحا می‌کرد نی غلط گفتم! اگر کشته نمی‌شد محسن فخر از خادمی‌اش، حضرت عیسی می‌کرد بشکند پای کسی که لگدش او را کُشت دودِ این شعله، سیه، عرشِ مُعلّا می‌کرد کشته شد محسن و آنکس که چنین فرمان داد سندِ تیر به اصغر زدن امضا می‌کرد آنکه این شعله برافروخت به کاشانه‌ی وحی رهبری، بر همه نمرود صفت‌ها می‌کرد با خبر بود که این شعله ز بیت زهرا رخنه در خیمه‌گهِ زینب کبری می‌کرد تیرِ سمّی که عدو، صبح دوشنبه انداخت عصرِ جمعه به هدف خورده و جا وا می‌کرد تشنه لب کشته شد از کین، پسرِ مادرِ آب عترتش نوحه‌گری، در دلِ صحرا می‌کرد یکی از پیکرِ او، پیرهنِ کهنه کشید یکی عمّامه‌ی او را ز سرش وا می‌کرد ساربان، دیده بر آن حلقه‌ی انگشتر داشت دیگری بهر سرش نیزه مهیّا می‌کرد استخوان‌های تنش زیر سُمِ اسب شکست نعلِ تازه، اثرِ نیزه به اعضا می‌کرد زینبش در برِ او آمد و گویی نشناخت با تعجّب، نگهی جانب مولا می‌کرد گفت: آیا تو حسین منی؟ ای راحت جان! کاش می‌بود کسی، حلّ معمّا می‌کرد این مصائب که دلِ فاطمه را سوزانده ( ایزدی ) بادل بشکسته چو انشا می‌کرد زیر لب،لعن به اصحاب سقیفه می‌گفت خاطرغمزده اینگونه تسلامی‌کرد
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیهاالسلام 🔸 🔹 امشب دل من یاد از صدیقه ی اطهر کرد پرواز، سوی یثرب، مانند کبوتر کرد عرض ادب و اخلاص، بر شخص پیمبر کرد آنگه به بقیع آمد، صد شور و نوا، سر کرد والله! چنان زهرا، مظلومه به عالم نیست بر تربت پاک او، یک سنگِ نشان هم نیست ای شیعه! بدان زهرا دریای نبوت بود هم صاحب عزّت بود، هم کان کرامت بود تصویر نجابت بود، تفسیر ولایت بود بر خیلِ حجج، از حق، او اُسوه و حجت بود ما حجت حق خوانیم، صدّیقه ی کبری را برتر ز ملک دانیم، انسیّه ی حورا را زهرا که ز مریم هم در رتبه، فضیلت داشت دو خوبتر از عیسی، در بیت ولایت داشت در خانه، ملائک را مشغول به خدمت داشت سه نور، عیان از رخ، هنگام عبادت داشت وقتی که عبادت در محرابِ دعا می کرد نوری ز رُخَش می تافت گه سرخ و سپید و زرد پیغامبرِ اکرم، آن خسروِ فرّخ فال چون فاطمه را می دید، می رفت به استقبال می کرد به تعظیمش، آن قدّ الف را دال گلبوسه ز دست او می چید به صد اجلال بودش همه جا بر لب، تجلیل و ثنای او می گفت که جان من، بادا به فدای او زهرا به یمِ خلقت، بُُد گوهرِ پیغمبر واندر فلک عصمت، بُد اخترِ پیغمبر نسلِ نبی از او ماند،شد کوثرِ پیغمبر هم دختر پیغمبر، هم مادرِ پیغمبر فرمایشِ پیغمبر، بشنو که بسی نیکوست فرمود: خدا راضی است، بر آنچه رضای اوست صد شکر که ما الفت با فاطمه را داریم غم نیست ز بیش و کم، تا فاطمه را داریم در موج بلا ذکرِ یا فاطمه را داریم هر کس به کسی نازد، ما فاطمه را داریم او رحمتِ سرمد بود، او بضعه ی احمد بود این نفسِ علی بود و آن نفس محمد بود جز قول نبی نَبوَد، این حرف که می گویم فرمود که عطرِ خلد، در سینه ی او جویم یاد آیدم آن گلشن، این گل ز وفا بویم زهراست ز حق، روحِ مابینِ دو پهلویم هم روشنیِ چشم و هم قلبِ رسول است این آرامِ دلِ حیدر، زهرای بتول است این آنگه که اجل، جان را سازد ز تنِ ما دور رخساره ی مان آید، بر خاکِ سیاهِ گور ما راست نه زر، نه زور، در لانه ی مار و مور در وحشت و در ظلمت آیند دو تا مأمور گویند که ( مَن ربّک ؟)، پرسند: امامت کیست؟ دینت چه؟ پیمبر، که؟ کو قبله؟ کتابت چیست؟ با اذنِ خدا گویم بر دو ملکِ خوش خو ( الله ) بُوَد ربّم، ذکر لبِ من ( یا هو ) پیغمبرِ من احمد، بر کعبه نمودم رو در محضرِ قرآنش، یک عمر زدم زانو با عهد غدیر خم، پابست ولی هستم از آن سه نفر، بیزار، من یار علی هستم من عمر خودم را صرف در خوف و رجا کردم مداحیِ پیغمبر، با شیر خدا کردم یک عمر، عزاداری، بر خیرِ نسا کردم گریه به حسینِ او، هر صبح و مسا کردم از گریه ی عاشورا، ره توشه گرفتم من گلبوسه، مکرّر از شش گوشه گرفتم من از بیع و شرایم در بازارچه ی دنیا سودی به کف آوردم که نیست زیان، آن را سرمایه ی من این است، حبّ علیِ اعلا بغضِ همه دشمن ها، با دوستیِ زهرا پیوسته دلم بوده با فاطمة الزهرا باشد طپشِ قلبم یا فاطمة الزهرا زهرا که دلی سوزان، از غربتِ حیدر داشت از غاصبِ حقّ او، شکوه به پیمبر داشت آثارِ جفای خصم، بر صورت و پیکر داشت از بعدِ نمازش لعن، بر آن دو ستمگر داشت باید که برائت را از فاطمه آموزیم تا مشعلِ تقوا را، در دهر، بر افروزیم تا چند نهان سازیم، از خلق، حقایق را؟ باید همه بشناسند دو شیخِ منافق را دو قاتلِ محسن را، دو غاصبِ فاسق را تشخیص دهند از هم، نالایق و لایق را سوگند به ذاتی که در حشر بُوَد قاضی یک دم نشده زهرا از آن دو نفر، راضی از بهر فریب خلق، دو دشمنِ خون آشام که تیغ زدند از کین، بر شاهرگِ اسلام دادند ز بیشرمی، بر شیر خدا پیغام اکنون که بُوَد زهرا، در موجِ غم و آلام دو رکنِ حکومت را، رخصت به عیادت ده فرصت، پیِ دلجویی، از بانوی جنّت ده حیدر که بُوَد مظهر، خلاقِ توانا را چون حلقه به انگشتش دارد همه دنیا را ز این قصّه، خبر آورد چون اُمّ ابیها را رخصت طلبید از او، تا ره دهد آنها را پس فاطمه فرمودش: این خانه، سرای توست من خادمه ات هستم، جانم به فدای توست بوبکر و عمر را که بودند سراپا شر رخصت به عیادت داد، در خانه ی خود، حیدر این کار، نشان باشد از غربتِ آن سرور دادند سلام آنها بر دخترِ پیغمبر بشنید سلام، امّا گرداند از ایشان، رخ یعنی که به کافرها زهرا ندهد پاسخ زهرا که دلی خون داشت، از آن دو نفر، گمراه از دیده فشاند اشک و از سینه برآورد آه فرمود کلامی را تا خلق شوند آگاه از سیره و کردارِ ناموسِ رسول الله گفتا که به قلبی زار، در راز و نیازِ خویش لعنت به شما گویم، از بعدِ نمازِ خویش ای ( ایزدی ) از زهرا، آن اسوه ی قرآنی کز همّتِ او باقی است، آثار مسلمانی برگیر همین درس و این ایده ی نورانی شیخین نما لعنت، مادام که بتوانی آماده جانبازی، در راه ولایت باش تا آن نفسِ آخر، از اهل برائت باش 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🤲 التماس دعای فرج.
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹 علیهاالسلام 🔸 🔹 با نام آن کاو بی پناهان را پناه است در دادگاه حشر، قاضیّ و گواه است آن کس که از ظالم ستاند حقّ مظلوم از لطف بی پایان او، کس نیست محروم آن کس که قرآن بر محمد کرد نازل فرمود: دین، جز با ولایت نیست کامل شکر خدا من هستم از اهل ولایت وز دشمنان فاطمه جویم برائت بغض ابوبکر و عمر در سینه دارم وز آلِ بوسفیان، دلی پُر کینه داردم بشنو، اگر هستی تو جویای حقایق از جعفر صادق، همان قرآن ناطق بعد از پیمبر، حُرمت عترت شکستند جای علی، بر منبرِ احمد نشستند بوبکرِ دون را جای حیدر، نصب کردند از زهره ی زهرا فدک را غصب کردند هر چند می دانست آن ناپاک زاده یاءسین، فدک را بهر کوثر، هدیه داده وقتی که شد ابلاغ از فرمان سرمد حکمِ صریحِ ( آتِ ذُی القربی ) به احمد بر دخترش ملک فدک را با سند داد با دستخطّ و مُهر، متنی مستند داد زهرا مُصمّم شد، فدک را پس بگیرد پس، ملک حاصلخیزش از ناکس بگیرد بُرد آن سند را فاطمه با سوزِ سینه در پیشِ چشم مردم شهر مدینه چون بر ابوبکر و عمر، دادی نشانش کردند هتکِ حرمت از او دشمنانش آن کس که نسبت داده بودندش به خطّاب از مادری، بَدنام و شُهره بین اعراب کرد آشکارا، کینه و بغض نهانش افکند بر آن دستخط، آب دهانش بی حرمتیّ دیگری کرد از دوباره کردی سند را پیشِ مردم، پاره پاره آن پاره ها از عداوت بر زمین ریخت با بودنِ اصحابِ ختم المرسلین ریخت آری، ابوبکر و عمر، از حق جدایند کبر و ریا دارند، خصم کبریایند این باطلان، با حق، همی در جنگ هستند بر دامنِ دین، لکه های ننگ هستند عهد پیمبر، عهد حیدر را شکستند بی پرده گویم: قاتلِ صدّیقه هستند در دادگاهی که خداوند است قاضی از این دو تن، زهرای اطهر نیست راضی ای ( ایزدی ) مولا علی، دین قویم است راه علی، اصل صراط المستقیم است بیزار باید بود از اهل سقیفه بیش از همه، از آن سه غاصب، سه خلیفه سیلی زدند این ناکسان، بر روی زهرا نیلی شد از شلّاقشان، بازوی زهرا اینان امیر المومنین را دست بستند در پیشِ چشمش پهلوی زهرا شکستند بر سینه ی زهرا که از نیکوسرشتی بخشیده عطری خوش به گلهای بهشتی زخمی عمیق از میخِ داغِ در نهادند داغش به قلبِ قلبِ پیغمبر نهادند دیدند صابر، بر بلا شیر خدا را واندر غلاف، آسوده شمشیر خدا را دانست دشمن، دوست مأمورِ سکوت است ( عجّل وفاتی ) ذکر زهرا در قنوت است تا کر دو گوشِ مردم و دو دیده، کور است هر چند قلبِ زخمی اش لبریز شور است باید علی گوید سلام و بر رخِ او کس ننگرد، یا کس نگوید پاسخ او خورشیدِ دین، از غربتش با ماه گوید درد دلش را شب به گوشِ چاه گوید در آن میان، هان! روبهان چون شیر گشتند آری، فراری؟ نه! پیِ شمشیر گشتند قنفذ به فرمان عمر، بیداد می کرد از کشتگانِ کفر پیشه، یاد می کرد آنقدر زد بر فاطمه، تیغ و غلافش کز مالیات، عمری، عمر کردی مُعافش بر تن، تمامی، جامه ی تلبیس کردند خوش خدمتی، در محضرِ ابلیس کردند حمله به قدر و کوثرِ قرآن نمودند الطافِ ( طه ) را عجب جبران نمودند! با یک لگد، شش ماهه محسن را عمر کُشت یک سوّم سادات را در پشتِ در کُشت صدّیقه زد فریاد: یا فضّه خُذینی شش ماهه شد کشته، بیا فضّه خُذینی چیدند از کین، غنچه های پرپرش را آن روز، محسن، روز دیگر، اصغرش را 🔹 برای مشاهده سایر سروده‌های می‌توانید با لمس لینک زیر شخصی ایشان را ببینید. 🆔http://amirizadihamedani.blogfa.com 🔹 با لمس لینک زیر به ما بپیوندید: 🆔http://eitaa.com/AmirIzadiHamedani14 🟤 لطفاً برای و و علیهم السلام و این کانال را به دوستان خود معرفی کنید. 🤲 التماس دعای فرج.