eitaa logo
🍃🌹با شهدا و اهل بیت🌹🍃
216 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2هزار ویدیو
64 فایل
ارتباط با مدیریت کانال↙️↙️ @Yavar_amar ادمین تبادل ↙️↙️ @Ya_mahdi_1235 مغزخاکستری @khakestary_amar کانال اتحادیه عماریون @et_amarion نفوذیها @Nofoziha_ammariyon با شهدا و اهل بیت علیهم السلام @Ammar_noghtezan
مشاهده در ایتا
دانلود
از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم!🤔 . 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...😞 . 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از 😓 از کوچه گذشتم... . به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 . 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم😓، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... . 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... . 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭😭😭 . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... 〰️〰️〰️〰️〰️ @Ammar_noghtezan
مادر شہید کبیرے مے گفت : پسرم در نامہ اش نوشتہ بود وقتے پیکرم رو براے طواف دور ضریح مقدس امام رضا علیہ السلام آوردند همان جا یک برایم بخوانید . شہید را برای طواف کنار ضریح آوردیم و خواندن زیارت عاشورا خدّام ندادند . در حالے که ب#ا خدام صحبت می کردیم که اجازه بگیریم متوجہ شدیم از شہید جارے شده خدام که این صحنہ را دیدند رفتند تا شستشو را بیاورند تا خون را پاک کنند و دیگر با ما بحث نکردند ما هم از خدا خواستہ فرصت را شمردیم و شروع کردیم زیارت عاشورا خواندن خواندیم و شد تا خدام لوازم شستشو و غیره را آوردند با کمال تعجب هر چه نگاه کردیم اثرے از ندیدیم انگار که اصلا وجود نداشتہ آنجا بود  فہمیدم که . 🌷🌷🌷 ✨✨🍃🕊🦋🕊🍃✨✨ @Ammar_noghtezan