eitaa logo
دوره ویژه تاریخ تحلیلی اهل بیت ع - استاد دكتر صفری فروشانی
448 دنبال‌کننده
1 عکس
0 ویدیو
45 فایل
دوره ویژه تاریخ تحلیلی اهل بیت (ع) استاد تمام دكتر نعمت الله صفری فروشانی [استاد تمام گروه تاریخ اهل بیت (ع) در مجتمع آموزش عالی تاریخ، سیره و تمدن اسلامی وابسته به جامعة المصطفی (ص) العالمیة]
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ناصر صفری
از مهم ترین جلسات این دوره صدمین جلسه است که موضوع آن استثنایی بوده وبه بررسی اهداف . روش و کارکرد های این دوره میپردازد که آن را جداگانه به اشتراک میگذارم👇
118 - امام علی (ع) ق85 1403.09.07 ادامه/ 2-4-2- دوره حکومت: ادامه/ 2-4-2-6- خوارج: [ق2] [1-] اهمیت: بسیاری از مطالبی که در جلسه‌ی گذشته ارائه شده به اهمیت برخورد می‌کرد و اهمیت را می‌رساند، اما ممکن است برخی از نکات مانده باشد، مانند: 1. اولین فرقه‌ی کلامی نظامی منسجم جدا شده از بدنه‌ی اسلام. 2. شیعیان سابق (تشیع سیاسی). 3. ضربه‌ی سنگین به حکومت امام علی (ع). 4. کمک به تثبیت حکومت امویان. 5. تکفیر امام مشروع مستقر (برای اولین بار می‌رسیم به بحث تکفیر). [2-] واژه‌ها (مفاهیم): [1-2-] مارقین: - مرق = به معنای نفوذ تير در هدف و خارج شدن از آن سوى. - اولین واژه که برای خوارج به کار رفته. - واژه‌ی اسلامی. - در روایات نبوی: • پیامبر (ص) اولین کسی که آن‌ها را توصیف کرده. • پیشگویی از منبع الهام غیبی. • روایات بسیار زیاد است که قابل انکار نیست (قابل اثبات است و نفی آن مشکل است). - واژه‌ای بسیار ظریف است که این مصداق را به خوبی بیان می‌کند. - تقریباً هم معنای غلو می‌شود: • فرقش با غلو: معمولاً "مرق" افقی به کار می‌برند، اما "غلو" عمودی به کار می‌برند. • معمولاً برای غالیان کلمه‌ی مارقین استعمال نشده، و از موارد نادر زیارت جامعه این تعبیر به کار رفته: «الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ». • در بعضی از راویات داریم که «كُونُوا اَلنُّمْرُقَةَ اَلْوُسْطَى»، نمرقه وسطی: یعنی بالشی که دو طرف آن خالی است، یعنی شما نه مثل مارقین باشید، نه مثل قاصرین باشید. - به تعبیر امروزی آن‌ها کسانی هستند که امام (ع) را از قطار دین پیاده می‌کنند. - مطالعه کنید: تاریخ تطور واژه‌ی "مرق". [2-2-] خوارج: - اولین بار در کلام امام علی (ع): «لاَ تَقْتُلُوا اَلْخَوَارِجَ بَعْدِي»، و این نشان می‌دهد که کوفیان این واژه را می‌شناختند و امام (ع) روی این ارتکاز مردمی آن را به کار برده. - خَرَجَ: • خَرَجَ من: از داخل یک مجموعه‌ای خارج می‌شود. • خَرَجَ إلی: غایت و هدف خروج، رفتن به سمت یک جایی. • خَرَجَ عن: از درون می‌آید به بیرون. • خَرَجَ علی (محل بحث ما): ~ به معنای بغی و شورش. ~ بار منفی دارد: خروج بر حکومت مستقر مشروع. [3-2-] حَرُورِیَّه: - منسوب به حروراء. - روستایی نزدیک کوفه. - فاصله 3 Km با کوفه در مسیر بصره. [4-2-] بُغاة: - جنبه‌ی نظامی وسیاسی در نظر می‌گیرد. - مصداق آیه: {وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ} حجرات: 9. - تفاوت با دو گروه قبلی (ناکثین و قاسطین) ندارد که همه‌ی آن‌ها بغاة هستند. [5-2-] شُراة: - از آیه: {وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ}. - اسم خودشان از قرآن می‌گیرند. [6-2-] مُحکِّمه: - یعنی کسانی که تحکیم را پذیرفتند که نپذیرفتند یا کسانی که حکم به کفر غیر خود دادند (نافیان تحکیم یا کسانی که حکم دادن به کفر خلیفه و دیگر مسلمانان). - در دوره امام علی (ع) استعمال نمی‌شد، بعد از آن که شکل کلامی خودشان گرفتند در آن دوره استعمال شده که باز المحمکه الاولی و المحکمه الثانیه داریم. این واژه‌های که بر کلیت خوارج اطلاق می‌شد و همه‌ی خوارج را شامل می‌شد، اما واژه‌های دیگر که آن‌ها خاص است مانند: اباضیه، ازارقه، نجدیه، صُفریه که همه‌ی این واژه‌های خاص بعد از دوران امام علی (ع). [3-] بحث تاریخی خوارج (بازه‌ی زمانی: 37-40هـ.ق.): 1- پیشا نهروان. 2- نهروان. 3- پسا نهروان. [1-3-] پیشا نهروان: - نُطفه شدن آن‌ها: قبل از دومة الجندل. - فرزند و طفل شدن: بعد از ما جرای حکمیت به ضرر امام علی (ع) در دومة الجندل. - تثبیت: بعد از حُکم حَکم‌ها. - مخالفت با توافق‌نامه. - اولین مخالف: عروة بن أُدَيَّةَ. - شعار "لا حکم إلا لله". - اعتراف به اشتباه خود. - توبه. - فشار به امام علی (ع) و یارانش برای توبه. - تکفیر امتناع‌کننده از توبه. - علت تکفیر: ارتکاب کبیره. - وجوب قتل کافر. - عدم ورود به کوفه و یا خروج از کوفه (یک عدّه‌ای وارد کوفه نمی‌شوند وقتی که امام ع و دیگران به کوفه برمی‌گردند و یک عدّه‌ای از طرفدارانشان از کوفه به این‌ها می‌پیوندند و به حروراء می‌روند). - تمرکز در حروراء. - رفت و آمد دارند به کوفه. - تبلیغات شدید علیه امام علی (ع). - تبلیغات در مسجد. - مواجهه حضرت امام علی (ع): 1. دستور به عدم اخراج آن‌ها از مسجد. 2. عدم قطع حقوق مادی. 3. عدم برخورد نظامی. 4. عدم برخورد حقوقی و کیفری. 5. خط قرمز امام (ع) دست بردن به سلاح (اقدام نظامی علیه حکومت). - اشتداد عملی کارهای آن‌ها (از نظر عملی به کار خودشان شدّت می‌دادند). - تفتیش عقاید: اعتراف‌گیری برای توبه، قبول شعار "لا حکم إلا لله" و اعتقاد به عدم مشروعیت و کفر امام علی (ع). - جنایت و قتل. - غضب امام علی (ع). - عصبانیت مردم. - در اولویت قرار دادن ریشه‌کن کردن آن‌ها. 🔰 کانال دوره در ایتا: @AnalyticalHistoryofAhleBait
119 - امام علی (ع) ق86 1403.09.14 ادامه/ 2-4-2- دوره حکومت: ادامه/ 2-4-2-6- خوارج: [قسمت3] ادامه/ [3-] بحث تاریخی خوارج (بازه‌ی زمانی: 37-40هـ.ق.): [2-3-] واقعه‌ی نهروان: [1-2-3-] زمان جنگ: - انتهای حکمیت: ماه رمضان 37هـ.ق. - زمان جنگ: دو قول وجود دارد: 1) 9 صفر 38هـ.ق (بلاذری نقل کرده). 2) ذو الحجه 37ه.ق (دیدگاه مادلونگ). - قول معتبر و نزدیک‌تر به واقع آن است که کوتاه‌تر باشد؛ وقتی که بحران شدیدی پیش می‌آید حکومت باید به زودی اقدام کند. [2-2-3-] مکان جنگ: - نهروان: • نزدیک بغداد (حدود 25km). • نزدیک دجله. • فاصله حدود 190km از کوفه. - چرایی انتخاب نهروان: • دورتر باشند از کوفه • به راحتی می‌توانند فعالیت بکنند. • سرزمینی باشد که شیعیان امام علی (ع) در آن‌جا حضوری زیادی نداشته باشند. [3-2-3-] شهادت عبد الله بن خَبَّاب بن اَرَت، شخصیت‌شناسی: - تولد اوایل هجرت. - از یاران مخلص امام علی (ع). - حضور فعال در جنگ صفین. - بعد از حکمیت در وفاداری امام علی (ع) صحبت می‌کند. - شجاع. - عامل امام علی (ع) بر نهروان. - دیدگاه عبد الله بن خَبَّاب درباره‌ی امام (ع): "إنَّه أعلمُ بِاللَّهِ مِنْكُمْ، وأشدُّ تَوقِّيًا عَلَى دينه، وأنفذُ بصيرة"، تاریخ الطبري، ج 5، ص82. - کشتن ابن خَبَّاب. - تأثر فراوان امام علی (ع) و یاران. - جرقه‌ی اقدام نظامی. - درخواست امام (ع) از خوارج برای تحویل قاتلان. - عدم قبول خوارج. - امام (ع) در صدد ریشه‌کن کردن آن‌ها برآمد. [4-2-3-] اقدامات امام علی (ع): - امام (ع) در صدد جمع‌آوری سپاه برای جنگ با معاویه (تا 65,000 نیرو جمع‌آوری شده). - برخی گفتند در امام (ع) نخلیه بود و برخی دیگر گفتند در مسیر شام. - شنیدن خبر شهادت عبد الله بن خَبَّاب. - اصرار برخی از اصحاب برای ریشه‌کن کردن خوارج. - فرار یا ترک سپاهیان از سپاه امام علی (ع). - کاهش جمعیت سپاه. - تغییر مسیر امام (ع) از شام به سمت خوارج. - روشنگری‌های موفق امام علی (ع): • تعداد خوارج: از 4,000 تا 12,000 گفتند. • ارسال اصحاب برای گفتگو: 1. عبد الله بن عباس (حاججهم بالسنة). 2. صعصعه بن صوحان (سخن‌ور). 3. ابو‌ایوب انصاری (هر کسی به ابو‌ایوب بپیوندد در امان است، پرچم عفو). • عفو ترک‌کنندگان معرکه: از 1,500 تا 1,800 رفتند (معرکه را ترک کردند). • توصیه به عدم آغازگری جنگ. • تأثیرات روشنگری‌ها: باقی ماندن پهار هزار و کمتر (در حالی که تعداد سپاه امام ع 14,000 نفر است). • نامه به سران خوارج و توضیح جریان‌ها و این‌که این کاری که شما می‌کنید کاری درستی نیست. [5-2-3-] ترک‌کنندگان معرکه: - توبه نکردند. - باقی بر فکر خوارج. - منابع انسانی خوارج. - آن‌ها فقط در مقابل امام علی (ع) نایستادند و به امام علی (ع) نپیوستند (جنگ نکردند، معرکه را ترک کردند). 🔰 کانال دوره در ایتا: @AnalyticalHistoryofAhleBait
120 - خوارج ق4.mp3
58.08M
«دوره ویژه تاریخ تحلیلی اهل‌بیت ع» جلسه 120 تاریخ 21/09/1403 جناب استاد دکتر نعمت‌الله صفری فروشانی
120 - امام علی (ع) ق87 1403.09.21 ادامه/ 2-4-2- دوره حکومت: ادامه/ 2-4-2-6- خوارج: [قسمت4] ادامه/ [3-] بحث تاریخی خوارج (بازه‌ی زمانی: 37-40هـ.ق.): ادامه/ [3-2-] واقعه‌ی نهروان: [6-2-3-] ماهیت‌شناسی امام علی (ع) از خوارج: 1) اهمیت امام علی (ع): 1. امام. 2. طرف مقابل. 3. دقیق. 4. اقدام به جنگ کرده. 5. سرکوب. 6. دل‌سوز و دغدغه‌مند. 2) دیدگاه امام علی (ع) درباره‌ی خوارج: 1. عدم وابستگی به دشمنان بیرونی. 2. استناد گمراهی به درون: - "وَ قَالَ عليه‌السلام -وَ قَدْ مَرَّ بِقَتْلَى اَلْخَوَارِجِ يَوْمَ اَلنَّهْرَوَانِ-: «بُؤْساً لَكُمْ لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ»، فَقِيلَ لَهُ: مَنْ غَرَّهُمْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ؟ فَقَالَ: «اَلشَّيْطَانُ اَلْمُضِلُّ وَ اَلْأَنْفُسُ اَلْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ، غَرَّتْهُمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ فَسَحَتْ لَهُمْ بِالْمَعَاصِي وَ وَعَدَتْهُمُ اَلْإِظْهَارَ فَاقْتَحَمَتْ بِهِمُ اَلنَّارَ»، نهج البلاغه، حکمت 323. - شیطان و هوای نفس: • غرور. • تعصب. • خشک‌مغزی. • جهالت. • آرمان‌طلبی بیهوده. 3. عدم شناخت دقیق منابع اسلامی (قرآن وسنت). 4. ارزیابی امام (ع) از عملکرد خود: - «فَإِنِّي فَقَأْتُ عَيْنَ اَلْفِتْنَةِ، وَ لَمْ يَكُنْ لِيَجْتَرِئَ عَلَيْهَا أَحَدٌ غَيْرِي، بَعْدَ أَنْ مَاجَ غَيْهَبُهَا وَ اِشْتَدَّ كَلَبُهَا» نهج البلاغه، خطبه 93، همچنین رجوع کنید به تاریخ یعقوبی، ج2، ص193. • در آوردن چشم فتنه. • کاری منحصر به فرد (فقط من می‌توانستم این کار بکنم). 5. پیش‌بینی از آینده: - «أَمَا إِنَّكُمْ سَتَلْقَوْنَ بَعْدِي ذُلاًّ شَامِلاً، وَ سَيْفاً قَاطِعاً، وَ أَثَرَةً يَتَّخِذُهَا اَلظَّالِمُونَ فِيكُمْ سُنَّةً» نهج البلاغه، خطبه 58. - «كَلاَّ وَ اَللَّهِ، إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِي أَصْلاَبِ اَلرِّجَالِ، وَ قَرَارَاتِ اَلنِّسَاءِ، كُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ، حَتَّى يَكُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلاَّبِينَ» نهج البلاغه، خطبه 60. - استمرار خواهند داشت (این حرکت از بین نرفته). - بد سرانجام (تا جایی که دزد شدند). 6. مقایسه خوارج با قاسطین (سپاه معاویه): «فَلَيْسَ مَنْ طَلَبَ اَلْحَقَّ فَأَخْطَأَهُ كَمَنْ طَلَبَ اَلْبَاطِلَ فَأَدْرَكَهُ» نهج البلاغه، خطبه 61. 7. توصیه به شیعیان: - «لاَ تُقَاتِلُوا اَلْخَوَارِجَ بَعْدِي» نهج البلاغه، خطبه 61. - "كُنَّا عِنْدَ عَلِيٍّ فَذَكَرُوا أَهْلَ النَّهْرِ فَسَبَّهُمْ رَجُلٌ، فَقَالَ عَلِيٌّ: «لَا تَسُبُّوهُمْ، وَلَكِنْ إِنْ خَرَجُوا عَلَى إِمَامٍ عَادِلٍ فَقَاتِلُوهُمْ، وَإِنْ خَرَجُوا عَلَى إِمَامٍ جَائِرٍ فَلَا تُقَاتِلُوهُمْ، فَإِنَّ لَهُمْ بِذَلِكَ مَقَالًا»"، مصنف ابن ابی شیبه، ج7، ص559، ح37916. 8. استناد به قرآن و معرفی آن‌ها با آیات قرآنی: - آیه 103-104 سوره‌ی کهف: {قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُم بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (103) الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا (104)}. - در تفسیر مجمع البیان آمده: "وروى العياشي بإسناده قال: قام ابن الكواء إلى أمير المؤمنين عليه السلام، فسأله عن أهل هذه الآية، فقال: «أولئك أهل الكتاب، كفروا بربهم، وابتدعوا في دينهم، فحبطت أعمالهم، وما أهل النهر منهم ببعيد» -يعني الخوارج-"، مجمع البیان، ج6، ص392. - در مستدرک الحاکم عن عامر بن واثله قال: "سَمِعْتُ عَلِيًّا رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، قَامَ فَقَالَ: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِيَ، وَلَنْ تَسْأَلُوا بَعْدِي مِثْلِي»، فَقَامَ ابْنُ الْكَوَّاءِ فَقَالَ: مَنِ الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْرًا وَأَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ؟ قَالَ: «مُنَافِقُوا قُرَيْشٍ»، قَالَ: فَمَنِ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا؟ قَالَ: «مِنْهُمْ أَهْلُ حَرُورَاءَ»"، المستدرک علی الصحیحین، ج2، ص383، ح3342. - جهل مرکب دارند. - آیا مستحق مذمت هستند در حالی که جاهل مرکب بودند؟ ج/ • آن‌ها وسائل آگاهی داشتند. • قاصر نیستند. • مقصر هستند. • مسئول هستند. • خداوند هیچ ارزشی برای اعمال آن‌ها قائل نیست. • در یک مرتبه‌ای فکر می‌کردند که یحسنون صنعا. • آن‌ها "اخسر" هستند (خسران‌بارترین افراد). 9. مسلمان بودن خوارج (آن‌ها باغی و مارق هستند، نه مشرک یا منافق): - «وَ لَكِنَّا إِنَّمَا أَصْبَحْنَا نُقَاتِلُ إِخْوَانَنَا فِي اَلْإِسْلاَمِ عَلَى مَا دَخَلَ فِيهِ مِنَ اَلزَّيْغِ وَ اَلاِعْوِجَاجِ وَ اَلشُّبْهَةِ وَ اَلتَّأْوِيلِ»، نهج البلاغه، خطبه 122. - "أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ أَهْلِ النَّهْرَوَانِ: أَمُشْرِكِينَ كَانُوا؟ قَالَ: «مِنَ الشِّرْكِ فَرُّوا»، فَقِيلَ: يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ مُنَافِقِينَ كَانُوا؟ قَالَ: «الْمُنَافِقُونَ لٰا يَذْكُرُونَ اللّٰهَ إِلّٰا قَلِيلًا»، فَقِيلَ لَهُ: فَمَا هُمْ؟ قَالَ: «قَوْمٌ بَغَوْا عَلَيْنَا فَنَصَرَنَا اللَّهُ عَلَيْهِمْ‌»"، الجعفریات، ص234، همچنین ر.ک: مصنف ابن ابی شیبه، ج7، ص563، ح37942. - "و أقبل التاسع و اسمه حبيب بن عاصم الأزدي فقال: يا أمير المؤمنين! هؤلاء الذين نقاتلهم أكفار هم‌؟ فقال علي: «من الكفر هربوا و فيه وقعوا». قال: أفمنافقون‌؟ فقال علي: «إن المنافقين لا يذكرون اللّه إلا قليلا». قال: فما هم يا أمير المؤمنين حتى أقاتلهم على بصيرة و يقين‌؟ فقال علي: «هم قوم مرقوا من دين الإسلام كما مرق السهم من الرمية، يقرأون القرآن فلا يتجاوز تراقيهم ، فطوبى لمن قتلهم أو قتلوه»."، الفتوح، ج4، ص272. [7-2-3-] خود جنگ نهروان: - دو صف در مقابل هم. - تلاش فراوان امام (ع) برای روشنگری. - پرچم ابو‍‌ایوب انصاری. - تشویق به ترک معرکه. - فرستادن رسول. - تعداد لشکریان: • لشکر خوارج: 1,800 سواره و 1,500 پیاده (حدود 3,300 تا 4,000 نفر). • لشکر امام (ع): 14,000. - چگونگی جنگ: محاصره و قتال: • نظرات. • روحیه. • انگیزه. - نتیجه: • کشته شدن و زخمی شدن همگی به جز 10 نفر (یکی از آن‌ها ابن ملجم). • پیش‌گویی امام (ع): «مَصَارِعُهُمْ دُونَ اَلنُّطْفَةِ، وَ اَللَّهِ لاَ يُفْلِتُ مِنْهُمْ عَشَرَةٌ، وَ لاَ يَهْلِكُ مِنْكُمْ عَشَرَةٌ» نهج البلاغه، خطبه 59، و در خطبه 60: "وقال عليه‌ السلام -لما قتل الخوارج فقيل له يا أمير المؤمنين هلك القوم بأجمعهم-: «كَلاَّ وَ اَللَّهِ، إِنَّهُمْ نُطَفٌ فِي أَصْلاَبِ اَلرِّجَالِ، وَ قَرَارَاتِ اَلنِّسَاءِ، كُلَّمَا نَجَمَ مِنْهُمْ قَرْنٌ قُطِعَ، حَتَّى يَكُونَ آخِرُهُمْ لُصُوصاً سَلاَّبِينَ»". • به غنیمت رسیدن اموال منقول آن‌ها، اسلحه و مرکب. • بازگرداندن غلامان و کنیزان. • دستور اکید به مداوای مجروحان. 🔰 کانال دوره در ایتا: @AnalyticalHistoryofAhleBait
121 - خوارج ق5.mp3
53.21M
«دوره ویژه تاریخ تحلیلی اهل‌بیت ع» جلسه 121 تاریخ 28/09/1403 جناب استاد دکتر نعمت‌الله صفری فروشانی
121 - امام علی (ع) ق88 1403.09.28 ادامه/ 2-4-2- دوره حکومت: ادامه/ 2-4-2-6- خوارج: [قسمت5] [4-] نیافته‌ها (ما چه چیزهایی را در مبحث خوارج نیافتیم که باید می‌یافتیم): [1-4-] اهمیت نیافته‌ها: 1. کمک به پیشبرد دانش. 2. نشان دادن خلأها. 3. ایجاد موضوع برای تحقیقات جدید. [2-4-] موارد نیافته‌ها: [1-2-4-] شخصیت‌شناسی سران خوارج: - مثلا: • عبد الله بن کوّاء. • حرقوص بن زهیر. • عروة بن أُدَیَّة. • حمزة بن سنان. • شریح بن اوفی. - کمبود داده‌ها در منابع؛ به خاطر این‌که آدم‌هایی مهمی نبودند (گمنام بودند). -پس می‌توانیم بگوییم که این "شورش گمنامان" بوده. [2-2-4-] ارتباط شورش با جایگاه قبیله‌ای: - آیا این شورش‌ها با جایگاه قبیله‌ای شورشیان ارتباطی دارد یا نه؟ مثلاً اگر ما قبیله‌شناسی کنیم می‌توانیم بفهمیم که چه قبایلی خوارج‌خیز است و چه قبایلی خوارج‌خیز نیست؟ ج/ ما طرف عدمش را داریم؛ گزارش نبودها داریم: گزارشی داریم که انصار و مهاجر و قبیله‌های فاخر -مثل قریش و بنی‌مغیره و بنی‌مخزوم- از خوارج نبودند. - این‌ها نه تنها نبودند بلکه علیه آن‌ها بودند. - گزارش نبودها خودش یک گزارش است (عدمیات می‌تواند خودش گزارش باشد). - قبایل پر تعداد و کلان (قبایلی که خوارج از آنها بودند): • بنی‌تمیم. • بنی‌ربیعه. • ازد. - البته بسیاری از آدم‌های خوب هم از این قبایل هستند، پس ما نمی‌توانیم بگوییم که این قبایل خوارج‌خیز هستند. - قبایل خوارج هم قحطانی بوده و هم عدنانی، مختص به قبایل عدنانی نیست. - بنابراین ما فعلاً در این زمان نمی‌توانیم یک تناسبی بین قبیله و بین خوارج‌خیز بودن آن پیدا کنیم، ولی زمات های بعد شاید پیدا بشود (مثلاً بعدها گفته شده بنی‌شیبان معمولاً خوارج‌خیز هستند). - این بحث را، بحث نکردیم چون احتمالاً به نتیجه نمی‌رسیم. [3-2-4-] ارتباط علمی: - عدم گزارش ارتباط آن‌ها با ابن مسعود یا شاگردان او: • ابن مسعود از استاد‌های درجه‌ی یک بود که خیلی تاثیر گذاشت در کوفه. • یک مطلب کلی داریم که باید بررسی بشود که اصلاً شاگردان ابن مسعود از جنگ‌های امام علی (ع) کناره گرفتند و در آن نبودند، در حالی که خوارج سابقه جنگی دارند، در جنگ صفین بودند و در جنگ جمل شاید بوده باشند، رزم‌آوران بودند. - قرّاء: نسبت عموم و خصوص من وجه بین قرّاء و خوراج (بعضی از خوارج از قرّاء هستند و بعضی از قرّاء از خوارج نیستند). [4-2-4-] چگونگی مواجهه با سابّ (سب‌کننده) و ناصبی: 1) مفهوم‌شناسی: 1. سب: - به معنای فحش. - با لعن فرق می‌کند؛ لعن = نفرین (دعای به بد علیه کسی). 2. نصب: - به معنای بنیان گذاشتن. - قدر متیقن از ناصبی: نصب العداوة لعلي أو أولاده أو لزوجته فاطمه الزهرا .س‌ . علیهم السلام. - مراتب نصب: • عداوت (قدر مسلم). • عدم محبت. • تقدیم غیر بر امام (ع). • انکار فضایل امام (ع) یا کم کردن آن یا برخی از آن. • انتساب فضایل امام (ع) به دیگران. صدق نصب بر این چهار مراتب اخیر محل بحث است، به خصوص "تقدیم بر غیر". - مصداق‌یابی نصب در زندگانی امام علی (ع): • ناکثین، قاسطین و مارقین آن‌ها مسلماً نصب و دشمنی با امام (ع) دارند. • آن‌ها مصداق اتمّ ناصبی هستند به خاطر این‌که با امام (ع) جنگ کردند. 2) مواجهه امام علی (ع): - برخورد شدیدی نداشت. - «إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَيْنَا»: • باغی هستند. • مسلمان هستند. • اخ هستند. - برخورد شدید در صورت کشیدن سلاح. - برخورد واکنشی. 3) روایات: - سابّ النبی (ص): اجماع شیعه و کثیری از اهل سنت بر برخورد شدید و شدّت عمل؛ روایات وجود دارد. - سابّ امام علی (ع): روایات ما اعدام علاوه بر احکام دیگر. - سابّ الزهراء (ع). - سابّ ائمه (ع): روایاتی از ائمه (ع) داریم که فرمودند اگر درباره حضرت امام علی (ع) چیزی نمی‌گوید فعلاً کارش نداشته باش. 4) احکام فقهی (نظر فقها): - قتل. - برخی موارد قتل به اذن امام (ع). - عدم ازدواج با آن. - بایکوت سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی (هیچ ارتباطی با آن‌ها نداشته باشید). 5) تعارض سیره امام علی (ع) با روایات و احکام فقهی و توجیه آن: س1: چرایی اختلاف بین سیره امام علی (ع) و روایات و احکام فقهی؟ (آنچه مسلم است روایات با سیره امام علی (ع) مخالف است) س2: چرایی عدم استناد به سیره امام علی (ع)؟ س3: چرایی سکوت مطلق از سیره امام علی (ع)؟ - پاسخ در رفع تعارض (پاسخ استحسانی و ادعایی است، مستند نیست): 1. بررسی تاریخی واژه (نصب): • استفاده از آن از امام صادق (ع) به بعد. • به نظر می‌رسد بعد از سقوط امویان است؛ چون اگر در دوره‌ی امویان باشد باید همه را بکشید. • پایان یافتن سبّ رسمی دولتی (سبّ سیاسی بنی امیه برداشته شد). • تقویت هویت شیعی. • شدّت عمل در روایات شاید به خاطر این که جلوگیری از انتقال سبّ سیاسی به سبّ اجتماعی. 2. تفاوت حاکم (امام علی علیه السلام) با غیر حاکم (بقیه ائمه علیهم السلام)؛ چون حاکم معمولاً به خاطر کار غیر نظامی شدّت عمل به ویژه با شهروند خود به خرج نمی‌دهد. 3. گسترش حبّ و شناخت اهل‌بیت (ع) در زمان امام صادق (ع) به بعد. 4. آن سبّی که در روایات هست و قدر متیقن است، سبّ به جهت اهل‌بیت (ع) بودن. 🔰 کانال دوره در ایتا: @AnalyticalHistoryofAhleBait
122 - امام علی (ع) ق89 1403.10.05 ادامه/ 2-4-2- دوره حکومت: 7-2-4-2- لعن ابتدایی از سوی امام علی (ع): برخی از گزارش‌های تاریخی می‌گویند که امام علی (ع) شروع‌کننده‌ی لعن بود و در مقابل کار معاویه کار واکنشی بود که تقریبا این یک مطلب مسلمی فرض شده است. [1-] اهمیت: 1. ورود در منابع تاریخی فراوان. 2. اشکالات کلامی. 3. ذوق‌زدگی برخی از شیعیان. 4. مستلزم تبرئه نسبی معاویه. [2-] محتوا: 1. لعن اشخاص با نام و نشان: - اختلاف در لیست و تعداد آن‌ها: • وقعة صفین: 7 نفر: معاويه، عمرو عاص، حبيب بن مسلمه فهری، ضحّاك بن قيس، وليد بن عقبه بن ابی مُعیط، عبد الرحمن بن خالد بن وليد و ابو موسى‌ اشعری. • انساب الاشراف و تاریخ طبری: 7 نفر: معاويه، عمرو عاص، حبيب بن مسلمه فهری، ضحّاك بن قيس، وليد بن عقبه بن ابی مُعیط، عبد الرحمن بن خالد بن وليد و ابو الاعور سلمى. - در گزارش «وقعة صفین» همه‌ی آن‌ها از سپاه معاویه مگر ابو موسی اشعری. - تفاوت «وقعة صفین» با «انساب الاشراف» و «تاریخ طبری» در ابو موسی اشعری. 2. استمرار این لعن. 3. موضع لعن: • در قنوت نماز صبح و مغرب. • پس از نماز صبح و مغرب. 4. واکنش معاویه: - لعن متقابل امام (ع) و یارانش. - اختلاف در لیست و تعداد آن‌ها: • وقعة صفین: 5 نفر: امام على (ع)، ابن عباس، قيس بن سعد، حسنين (ع). • انساب الاشراف: 6 نفر: امام على (ع)، مالک اشتر، حسنین (ع)، ابن عباس، عبدالله بن جعفر. • تاریخ طبری: 5 نفر: امام على (ع)، ابن عباس، مالک اشتر، حسنین (ع). [3-] استناد: [1-3-] اسناد: - اسناد ضعیف است. - یکی از سر حلقه‌های این اسناد عمرو بن سعد اسدی: • مجهول. • راوی روایات غلوآمیز و ضعیف. • به نظر می‌رسد با توجه به گونه‌های دیگر روایاتش می‌خواسته فرهنگ لعن را در کوفه جا بیندازد. [2-3-] منابع: [1-2-3-] منابع اهل سنت: - عمدتاً در منابع تاریخی: 1) وقعة صفین، ج1، ص552: "وَ كَانَ عَلِيٌّ ع إِذَا صَلَّى الْغَدَاةَ وَ الْمَغْرِبَ وَ فَرَغَ مِنَ الصَّلَاةِ يَقُولُ‌: «اللَّهُمَّ الْعَنْ مُعَاوِيَةَ وَ عَمْراً وَ أَبَا مُوسَى‌ وَ حَبِيبَ بْنَ مَسْلَمَةَ وَ الضَّحَّاكَ بْنَ قَيْسٍ وَ الْوَلِيدَ بْنَ عُقْبَةَ وَ عَبْدَ الرَّحْمَنِ بْنَ خَالِدِ بْنِ الْوَلِيدِ»، فَبَلَغَ ذَلِكَ مُعَاوِيَةَ فَكَانَ إِذَا قَنَتَ‌ لَعَنَ عَلِيّاً وَ ابْنَ عَبَّاسٍ وَ قَيْسَ بْنَ سَعْدٍ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ". پيكار صفين (ترجمه وقعة صفين)، ج1، ص776: "چون على نماز صبح و مغرب را مى‌گزارد و نمازش تمام مى‌شد مى‌گفت‌: «بار الها، معاويه و عمرو و ابو موسى‌ و حبيب بن مسلمه و ضحّاك بن قيس و وليد بن عقبه و عبد الرحمن بن خالد بن وليد را لعنت كن.» اين خبر به معاويه رسيد و او نيز چون دست به دعا بر مى‌داشت‌، على و ابن عباس و قيس بن سعد و حسن و حسين را لعنت مى‌كرد". 2) انساب الاشراف، ج2، ص351-352: "فكان علي إذا صلى الغداة قنت فَقَالَ: [اللَّهُمَّ/ 389/ العن مُعَاوِيَة وعمرًا وأبا الأعور، وحبيب بن مسلمة وعبد الرحمان بْن خالد بْن الوليد، والضحاك بْن قَيْس والوليد بْن عقبة]. فبلغ ذَلِكَ مُعَاوِيَة فكان يلعن عَلِيًّا والأشتر، وقيس بْن سَعْدٍ والحسن والحسين وابن عباس وعبد اللَّه بْن جعفر رَضِيَ اللَّهُ تَعَالَى عنهم". 3) تاریخ طبری، ج5، ص71: "و كان إذا صلى الغداة يقنت فيقول: «اللهم العن معاويه و عمرا و أبا الأعور السلمى و حبيبا و عبد الرحمن بن خالد و الضحاك بن قيس و الوليد». فبلغ ذلك معاويه، فكان إذا قنت لعن عليا و ابن عباس و الاشتر و حسنا و حسينا". [2-2-3-] منابع شیعی: - عمدتاً در منابع متاخر: 1) الایضاح، منسوب به فضل بن شاذان، ص63: "ورويتم عن حمّاد بن العوّام عن خضير بن عبد الرّحمن عن أبى المفضّل قال : سمعت عليّا ـ عليه‌السلام ـ قنت فى المغرب فقال: اللهمّ العن معاوية بادئا ، و عمرو بن العاص ثانيا ، و أبا الأعور السّلمىّ ثالثا ، و أبا موسى الأشعرىّ رابعا". 2) بحار الانوار، ج33، ص303: "قال نصر: فكان علي عليه السلام بعد الحكومة إذا صلى الغداة والمغرب وفرغ من الصلاة وسلم قال: اللهم العن معاوية وعمرا وأبا موسى وحبيب بن مسلمة وعبد الرحمان بن خالد والضحاك بن قيس والوليد بن عقبة فبلغ ذلك معاوية فكان إذا صلى لعن عليا وحسنا وحسينا وابن عباس وقيس بن سعد بن عبادة والأشتر. وزاد ابن ديزيل في أصحاب معاوية أبا الأعور السلمي. وروى ابن ديزيل أيضا أن أبا موسى كتب من مكة إلى علي عليه السلام أما بعد فإني قد بلغني أنك تلعنني في الصلاة ويؤمن خلفك الجاهلون وإني أقول كما قال موسى عليه السلام {رب بما أنعمت علي فلن أكون ظهيرا للمجرمين}". 3) الغدير علامه امینی، ج2، ص132-133: "7 - قنوت أمير المؤمنين بلعن عمرو: م - أخرج أبو يوسف القاضي في " الآثار " ص 71 من طريق إبراهيم قال : إن عليا رضي الله عنه قنت يدعو على معاوية رضي الله عنه حين حاربه فأخذ أهل الكوفة عنه، وقنت معاوية يدعو على علي فأخذ أهل الشام عنه ]. وروى الطبري في تاريخه 6 ص 40 قال : كان علي إذا صلى الغداة يقنت فيقول : أللهم ؟ العن معاوية، وعمرا، وأبا الأعور السلمي، وحبيبا، وعبد الرحمن بن خالد، والضحاك بن قيس، والوليد. فبلغ ذلك معاوية فكان إذا قنت لعن عليا، وابن عباس، والأشتر، وحسنا، وحسينا. ورواه نصر بن مزاحم في كتاب صفين ص 302 وفي ط مصر ص 636 وفيه : كان علي إذا صلى الغداة والمغرب وفرغ من الصلاة يقول : أللهم ؟ العن معاوية، و عمرا، وأبا موسى، وحبيب بن سلمة. إلى آخر الحديث باللفظ المذكور، غير أن فيه : قيس بن سعد مكان الأشتر. م - وقال ابن حزم في المحلى 4 : 145 : كان علي يقنت في الصلوات كلهن، و كان معاوية يقنت أيضا، يدعو كل واحد منهما على صاحبه ]. ورواه الوطواط في " الخصايص " ص 330 وزاد فيه : ولم يزل الأمر على ذلك برهة من ملك بني أمية إلى أن ولي عمر بن عبد العزيز الخلافة فمنع من ذلك. وذكره ابن الأثير في " أسد الغابة " 3 ص 144 بلفظ الطبري. م - وقال أبو عمر في " الاستيعاب " في الكنى في ترجمة أبي الأعور السلمي : كان هو وعمرو بن العاص مع معاوية بصفين، وكان من أشد من عنده على علي رضي الله عنه، وكان علي رضي الله عنه يذكره في القنوت في صلاة الغداة يقول : أللهم عليك به . مع قوم يدعو عليهم في قنوته. وذكره على لفظ الطبري أبو الفدا في تاريخه 1 : 179 ]. م - وقال الزيلعي في نصب الراية 2 : 131 : قال إبراهيم : وأهل الكوفة إنما أخذوا القنوت عن علي، قنت يدعو على معاوية حين حاربه، وأهل الشام أخذوا القنوت عن معاوية قنت يدعو على علي ]. ورواه أبو المظفر سبط ابن الجوزي الحنفي في تذكرته ص 59 بلفظ الطبري حرفيا إلى قنوت معاوية وزاد فيه : محمد بن الحنفية، وشريح بن هاني. وذكره ابن أبي الحديد في شرح نهج البلاغة 1 ص 200 نقلا عن كتابي صفين لابن ديزيل (المترجم له ج 1 ص 73) ونصر بن مزاحم. وذكره الشبلنجي في " نور الأنصار " ص 110.". [4-] نقد: [1-4-] استناد: [1-1-4-] استناد منبعی: - در چند کتاب تاریخی آمده. - در همه‌ی کتاب‌های تاریخی نیامده. - در منابع حدیثی نیامده. - در منابع معتبر شیعی اعم از حدیثی و تاریخی نیامده. [2-1-4-] استناد سندی (بحث کردیم). [2-4-] محتوا: 1. آیا لعن با قرآن مخالفت دارد یا خیر؟ (نمی‌توانیم ثابت کنیم چون اصل لعن در قرآن آمده). 2. مخالفت با سیره‌ی امام علی (ع): • نهی از سب. • مخالف روح و منظومه‌ی سیره‌ی امام (ع) و کلمه طلایی ایشان: «إِخْوَانُنَا بَغَوْا عَلَيْنَا». 3. اختلاف در لیست. 4. آمدن نام ابو موسی در گزارش وقعة صفین: • ابو موسی نفوذ دارد. • یک قبیله دارد. • به راحتی نمی‌شود ابو موسی لعن کرد. • لعن در نماز در حالی که ممکن است بعضی از مامومان پشت امام (ع) ابو موسی را قبول داشته باشند. 5. عدم استناد: • اگر چیزی مهم باشد باید به آن استناد و توجه بشود. • عدم استناد ائمه (ع) و اصحابشان و دانشمندان مسلمان. 6. عدم جایگزینی این هفت نفر با دیگران. 7. خلاف گفتمان شیعی. 8. عدم منطق یگانه حاکم بر لیست: • این هفت یک جور نیستند، مثلا عبدالرحمن بن خالد بن الولید نقشی زیادی در سپاه معاویه ندارد. • این هفت نفر جایگاه آن‌ها بالا نیست و نام کسانی که جایگاه آن‌ها بالا هست، در این لیست نیستند. • این هفت نفر نه جامع نه مانع. • خیلی‌ها در این لیست مفقود هستند. 9. مشوه جلوه دادن چهره‌ی امام علی (ع). 10. تبرئه نسبی معاویه. 11. عدم طرح در منابع فقهی (عدم استناد در منابع فقهی). 12. عدم تناسب تاریخی با استمرار: • افراد زیادی باید شنیده باشند. • راویان باید فراوان باشند. • باید سیره بشود. 13. عدم استناد برای لعن از سوی شیعه. 🔰 کانال دوره در ایتا: @AnalyticalHistoryofAhleBait