از شب عاشورا به بعد هر شب حسین علیه السلام؛ همه را جمع میکند حتی من و تو را! و بعد از کم کردن نور خیمه، می‌گوید: ماندن یا رفتن، اختیار با خودتان است... آهای من ، در گناه میمانی !؟ یا میروی سمت حسین(ع)؟! نفْس‌ات را زمین می‌زنی و دلت را به آسمان بدهی ؟! امام منتظر ماست! #حسینِ‌من

در هوای عشق تو ما را خبر از خویش نیست! #راحم_تبریزی #حسین‌من #اربعین

مادرم آب که میخورد مداوم می‌گفت به فدای لب عطشان ابا عبدالله... #حسینِ‌من #اربعین

اگر راه کربلا باز شد و به کربلا رفتید و ما در جمعتان نبودیم؛ به جای رزمندگانِ شهید، صدا بزنید: ای حسین شهید، شهدایِ ما به عشقِ آزادیِ کربلایت آمدند... #شهیدعلیمردان_آزادبخت #حسینِ‌من #اربعین

پرچمت را هر کجا دیدم دویدم یا حسین... #حسینِ‌من #اربعین

زیر این پرچم همیشه خیر دیدم یا حسین... #حسینِ‌من #اربعین

محشر کبری به پا کرده است آن ذبح عظیم بار بربندید، بسم الله الرحمن الرحیم... #حسینِ‌من #اربعین

بنویسید شدم پیر اباعبدالله... #حسینِ‌من #اربعین

خوشا به حال شما که گذشته‌اید از مرز نشسته بر تنتان خاک کربلای حسین... #حسینِ‌من #اربعین

ز کودکی در این خانه نوکری کردم گدایی در این خانه عزتم شده است #ميلاد_الياسوند #حسینِ‌من #اربعین

‌گفتم ای عشق مرا دستِ نياز است دراز طلبِ خويش به نزدِ كه برم؟ گفت:‌حسين #حسینِ‌من #اربعین

این دل مبتلای من شیفته‌ی هوای توست #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله #حسینِ‌من #اربعین

عجب چراغ شگفت‌آوریست حسین که هرچه باد وزد می‌شود فروزان‌تر... #حسینِ‌من #اربعین

حسرتش ماند به دل، پای پیاده، حرمت خوش بحال قدمِ راهِ تو را پیموده... #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله #حسینِ‌من #اربعین

تو نغمه‌ی محبوبمی دلیل حال خوبمی... #حسینِ‌من

چشم بر هم زدم قافله‌ات آمد و رفت... #حسینِ‌من

هرجا غم تو نیست همان‌جا جهنم است هرجا عزای توست بهشت مکرر است #حسینِ‌من #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله

حسین جان! من هرگز در زندگی به اندازه الان که خودم را به تو سپرده‌ام احساس امنیت نکرده‌ام... #حسینِ‌من

لباس مشکی ما را به امضایت مزین کن تفضل کن محرم باز برداریم پرچم را... #حسینِ‌من

آدم وقتی تمامیت قلبش رو با خدا و امام حسین-علیه‌السلام- تعلق بده، پرده‌های حجاب ازش کنار میرن، و این ربطی به اینکه چنتا مکه رفتی یا در سال چند بار میری مشهد یا کربلا نداره. ملا آقای زنجانی تو سفری به کربلا، رسید به منطقه‌ای و توقف کرد، چوپان دهاتی بهشون نزدیک میشه و میپرسه -کجا میری؟ ایشون میگن +کربلا! - میری برای چی؟ + میرم یه سلامی به امام حسین بدم برگردم. - سلام میدی جوابم میگیری؟ +نه، مگه شما سلام میدی جوابم میگیری؟ - من اگه جواب نگیرم سلام نمیدم! ملا اقای زنجانی گفتن اگه راست میگی یه سلامی بده ببینیم. چوپان مودبانه رو به سمت کربلا می ایسته دست به سینه میذاره و میگه صلی الله علیک یا اباعبدالله و اشکش جاری میشه ازینجا ببعد ملا اقای زنجانی روایت میکنن و میگن خدارو شاهد میگیرم از تمام ملکوت پاسخ سلامش اومد که علیک السلام... گفتم که بگم توی تعویض پرچمی از همین راه دور سلام بدیم به اربابمون، و مطمئن باشیم با جاری شدن اشکمون جوابمونو دادن. ان‌شاءالله روزی برسه صدای و علیک السلام آقامونو بشنویم و همون لحظه جان بدیم. #حسینِ‌من

وَ الْوِتْرَ الْمَوْتُورَ... #حسینِ‌من

دوست دارم ز غم‌ات سر به بیابان بزنم آن بیابان که مسیرش، ز نجف تا کربلاست #حسینِ‌من

الحق که مهر تربت اعلیِ کربلا از ردپاى"زینب کبرى"معطر است... #حسینِ‌من #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله

از ما استخوان‌هایی خواهند ماند که حسین علیه السلام را دوست دارند و روحی که آواره‌ی اوست... #حسینِ‌من

اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان مرا ببخش نمردم پس از محرمتان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم‌تان؟ بگیر امانتی‌ات را خودت نگه دارش که چند وقت دگر می‌شویم محرمتان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه مادر برای ماتمتان دلم بگیر که محکم‌ترش گره بزنی به لطف فاطمه بر ریشه‌های پرچم‌تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان بیا دوباره بخوان روضه‌های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان چه شام‌ها که زدی سر به گریه‌ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان... #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله #حسینِ‌من