استاد برای بار هزارم به همه اخطار داد:
(تجربه زیسته رو دست کم نگیرید.
از تجربه زیسته خودتون بنویسید. )
یکی از همکلاسی ها گفت: (استاد من مدتیه فقط مشغول خونه هستم. و حس نمیکنم سوژه خاصی توی تجربه زیسته الانم داشته باشم.)
جمله بعدی استاد من و تکون داد:
(یعنی میگید زندگی یک خانم خونه دار هیچ نقطه عطفی نداره؟
اینطور نیست.
شما باید زاویه دوربین و نگاهتون رو تغییر بدید. اگه خودتون نمیتونید این نقاط عطف رو ببینید از آدم های اطرافتون درباره خودتون بپرسید.
ویژگی خاص شما رو چی میدونن؟ تصمیمات خاص شما رو چی میدونن؟
گاهی اونقدر که دیگران ما رو خاص میدونن خودمون این نگاه رو نداریم. باید زاویه نگاهمون رو عوض کنیم و به زندگیمون طور دیگه ای نظر کنیم.
درباره تجربه زیسته یه نکته طلایی دیگه هم وجود داره:
درباره چیزهایی دوست دارید بنویسید که تجربهشون نکردید؟
خوب برید و تجربه کنید. مرزهای تجربتون رو گسترش بدید و ابعاد وجودتون رو متنوع تر کنید تا بتونید متنوع تر بنویسید.)
پ.ن: این تصویر محل زندگی سوژه آخرین داستانی هست که بدون تجربه زیسته نوشتم. متنبه شدم و قراره رویه رو تغییر بدم🥷
#روزنگار
۴
۱۰
۰۲
آنِ۵۷ 🇮🇷
Mad Max
Dickinson
داستان این مجموعه که در قرن 19 روایت می شود، محدودیت های جامعه، جنسیت و خانواده را از دیدگاه شاعر و نویسنده جوان و پر هیایو، امیلی دیکنسون، به تصویر می کشد.
خوشحال میشم برام نامه بفرستید.
شنوای نظراتتون هستم.
به هر حال ناشناس برای همین وقتا خوبه.
دوستی و راستی🥷
برای شنیدن هم:
https://daigo.ir/pm/zFw3qt
آنِ۵۷ 🇮🇷
بازه های زمانی زیادی به من گذشته که تو این وضعیت معلق قرار گرفتم. تو وضعیتی که هیچ پیامی دریافت نمی
اگه پیامی هم دریافت نشه این نوشته تلنگر خوبی برای خودمو و خودمونه🌿
#سوال
_خیلی اکتیوی، ازت خوشم میاد.کانالتو هم دوست دارم. هرچی برات مفیده به اشتراک میزاری وفقط موندم چطور و از کجا این همه وقت داری؟
شاید سرجمع فعالیت این مدلیم تو روز دوساعت مفیده که پخشه بین ۲۴ ساعت. اما همونو اینجا ثبت میکنم که بعدا یادم بمونه.
خدا به زمان بی برکت و زودگذرم بیشتر آگاهه...واقعا بحث وقت داشتن زیاد یا بیکاری نیست( که اکثر رفقای بچهدار من اینطور فکر میکنن و فعالیت این سبکی زیاد رو علامت بیکاری هرکسی غیر خودشون میدونن)🙃.اینجا و کلا مجازی بخشی از یه کل بزرگتره که همه اون تکه به اشتراک گذاشته شده نایسش رو میبینن و اون بخش درب و داغونش از دید بقیه پنهونه💔😅
هدایت شده از لحنِ نگاه (روزمرگی های یک معلم)
2_5197663774013670463.ogg
141.2K
شاید تو هم
بر اثرِ کلمه ای
زنده شدی..
هدایت شده از تروسکه/ زهرا مهدانیان
بارها بهش فکر کردهام
درِ اینجا را ببندم
درِ هر جایی که مینویسم را هم
نوشتن عسل شیرینی نبود که وعدهش، هیبت پر شکوهش نشان میداد...
واژهها، حروف صیقل خورده کف رودخانه نبودند...
چندبار سوختم؟
چندبار بریدند و بریدم؟
گفتم: اصلا میروم یک صفحه باز میکنم، اسم مستعارم را یک چیز پرتی میگذارم و بعد بی سانسور، بدون استعاره و کنایه، همه چیز را مینویسم. بعد منتظر مینشینم آدمهای هفت پشت غریبه بخوانند... آدمهایی که هیچوقت گذر چشمهایشان به چشمهایم نیافتد که بگویند: تو هنوز هم فلان طوری که نوشته بودی؟ چه خبر از فلان چیز که چند روز قبل نوشتی؟ راستی فلان مسئله که گفته بودی چه شد؟
خیالم راحت باشد، کسی واژههایی که از حنجرهام وارد دنیا نشد و چکید روی کاغذ را در صورتم نمیکوبد...
من از تمام نوشتن دلم آن دنیای امنش را میخواست...نشد