eitaa logo
🕊آسمان دیگر🕊
139 دنبال‌کننده
50 عکس
19 ویدیو
7 فایل
یادداشت‌های سیدمحمدباقرمیرصانع @mirsane_smb دانش‌آموخته حوزه علمیه قم دانش‌آموخته دکتری فلسفه اخلاق دانشگاه قم عدم تو همچو مشرق اجل تو همچو مغرب سوی #آسمان‌دیگر که به آسمان نماند ره آسمان درونست پَر عشق را بجنبان پَر عشق چون قوی شد غم نردبان نماند
مشاهده در ایتا
دانلود
پیوند فقه و اخلاق در آینۀ المیزان 1. «وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَاتُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لِتَعْتَدُوا وَمَنْ یفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَاتَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیكُمْ وَ مَا أَنْزَلَ عَلَیكُمْ مِنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ یعِظُكُمْ بِهِ وَاتَّقُوااللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِكُلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ»(بقره: 231) 2. ذیل این آیه شریفه نکاتی درباره رابطه‌ی فقه و اخلاق (به تعبیر دیگر رابطه احکام رفتاری با انگیزه‌ها و خُلقیات) بیان می‌کند. علامه تقیید امساک به معروف و تسریح به احسان را دارای نکاتی ظریفی می‌داند و معتقد است حفظ رابطه زوجیت گاه به قصد ضرر زدن و آزار رساندن به زوجه است و این امری منکر و غیرمعروف است. مانند مردی که همسرش را طلاق می‌دهد و تا عده می‌خواهد تمام شود رجوع به او می‌کند. بعد دوباره طلاق می‌دهد و این کار را تکرار می‌کند. قصد او از این کار اذیت و ضرر زدن به همسر است که در شرع اسلامی از آن نهی شده است. شرع به حفظ رابطه زوجیت زمانی جواز داده است که به انگیزه التیام و انس و آرامشی که خدا میان زن و مرد خواسته است باشد.(طباطبایی، 1390، ج2: 233) طلاق نیز نباید منکر و غیرمعروف باشد و براساس غضب و انتقام گیری از زوجه باشد، بلکه باید به نحو معروف با انگیزه‌های نیک و به صورت متعارف میان مردم باشد. البته در برخی آیات طلاق مقید به معروف و در برخی دیگر مقید به احسان شده است. هر دو قید این نکته را می‌رساند که طلاق نباید غیرمعروف و با انگیزه نادرست باشد اما در احسان نکته‌ای است که در معروف نیست. در طلاق چون ضرر بیشتری متوجه زن خواهد شد، چرا که برای مثال برخی مردان طلاق را مقید به بخشیدن مهریه یا کم کردن آن می‌کنند. این کار هرچند منکر نیست اما خداوند با تقیید به احسان می‌خواهد در این قضیه جانب زنان را گرفته و طلاق را برایشان تسهیل کند؛ چرا که احسان به مرتبه از معروف بالاتر است و در زمان طلاق باید کمک بیشتری به زنان شود.(طباطبایی، 1390، ج2: 234) 3. این تقیید امور فقهی (مربوط رفتار ظاهری) به امور اخلاقی (مربوط به نیات و انگیزه‌ها و خصوصیات خُلقی) منجر به بحثی مهم و کلی شده است. علامه طباطبایی ذیل تبیین آیه 231 اسمِ اشاره «تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلا تَعْتَدُوها وَ مَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ‏» را به معارف مذکور در دو آیه قبل برمی‌گرداند و این معارف را همان آمیختگی احکام فقهی با مسائل اخلاقی می‌داند. ایشان با عبارت «ربما استشعر» می‌فرمایند: «آیه استشعار به این مطلب دارد که تفرقه میان احکام فقهی و اصول اخلاقی و اکتفا به عمل به مجرد احکام فقهی و جمود بر ظواهر و پوسته دین جائز نیست؛ چرا که در این کار مصالح تشریع و غرض دین و سعادت زندگی انسانی از بین می‌رود.» (طباطبایی، 1390، ج2: 235) ایشان چند سطر بعد ذیل وَلَاتَتَّخِذُوا آیاتِ اللَّهِ هُزُوًا دوباره به این بحث برمی‌گردد و کسی که دین را محدود به ظواهر آن کند را به سخره گیرندۀ آیات الهی می‌شمارد؛ چرا که خداوند شرع را برای انسان نیاورده تا بر ظاهر افعال، مانندِ گرفتن، دادن، نگه داشتن و یا جدا کردن، اکتفاء کند. بلکه مصالح عمومی را در نظر گرفته تا جامعه را اصلاح کند و سعادت زندگی انسانی را در آن تمام کند و اعمال را با اخلاق فاضله ترکیب کرده تا نفوس را در آن تربیت کند و ارواح را با آن تطهیر کند و معارف بلند دینی را در آن روشن سازد مانند توحید، ولایت و بقیه اعتقادات. کسی که اقتصار بر ظواهر احکام کند و ما بقی دین را به پشت خود پرتاب کند آیات الهی را به سخره گرفته است.(طباطبایی، 1390، ج2: 237) 4. حال بیاندیشید "یک سخنران معروف" در سحر‌های ماه مبارک رمضان چرا؟ به چه علت؟ به کدام هدف؟ و به چه قیمت؟ اخلاقی بودن را در مقابل ولایتمداری و دیندار بودن عَلَم می‌کند و به طریقی ظریف بر کلیت اخلاق می‌تازد. آن هم با سخنانی که پر از انواع مغالطه است؛ به قول یکی از دوستان: "می‌توان با همین ده دقیقه سخنرانی، یک ترم انواع مغالطه در کلام را تدریس کرد" این صحبتها را می‌توانید در اینجا و چند قسمت ذیل آن ببینید و خود قضاوت کنید. 🖋سیدمحمدباقر میرصانع 🆔https://eitaa.com/AnotherSky