eitaa logo
بصیرت،پاسخ به شبهات وشایعات
5.4هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.7هزار ویدیو
9 فایل
بسوی حقیقت بصیرت،روشنگری پاسخ به شبهات وشایعات (شبهه ازشما،پاسخ ازما) مامکلف به تکلیفیم،نه نتیجه حق جو وحق طلب باشیم (بروز ترین کانال پاسخ به شبهات وشایعات روزدنیای مجازی) ارتباط با ادمین 👇👇 @Aliomidiani
مشاهده در ایتا
دانلود
متن شبهه: درگوشم اشهد الله نخوانید وقتی نمیفهمم چیزی را به من تحمیل نکنید بگذارید بزرگ شوم تا بفهمم تا خودم انتخاب کنم زندگی ام را بگذارید بخوانم و مطالعه کنم در گوشم از اذان و گلدسته نگویید میخواهم خودم خدایم را بشناسم میخواهم خودم بنویسمش وقتی خودش را به من نشان داد نگذارید این ابهامی که خدا کیست و چیست در ذهنم رخنه کند بگذارید خودش دستم را بگیرد برایم از بی دینی و ارتداد نگویید از اعدام و سنگسار بگویید از بی دینی و فاحشه شدن نگویید به من نگویید جرم است بدون چند آیه عربی با کسی که تمام زندگی ام است بخوابم تحمیل نکنید چیزی را که از قالب درک خارج است به من از لبخند کودکان گویید به من نگویید هرچه هست و نیست این است به من از تفسیرش بگویید از زبانش به من از کشتار بگویید از کفار از دختران نُه ساله ای که در خون حجله غلتیدند به من از زنان حرم سرا بگویید از شکم و زیر شکم گویید از زنان به اسارت برده و به عقد در آمده از فاحشه های بهشت گویید از نهر های عسل و شراب از تاک های انگور بگویید شما دیده اید ؟ جهنم را چه ؟ خوانده اید ؟ بگویید که خدا را دیده اید ؟ پیامبران را چه ؟ مهدی را دیده اید ؟ آن وحی ها را چه ؟ برایم از منطق بگویید چند دین وجود دارد و چند دسته ؟ همه خدا و دینشان کامل است و برتر کدام درست است ؟ چند خدا مگر وجود دارد ؟ برایم از عقل بگویید از واقعیت از کودکانی که زنده اند امّا مرده اند از بازار کلیه ها گویید از این همه ناهنجاری گویید از وضع زندان ها گویید میتوانید اگر میدانید از گور های دسته جمعی گویید از قتل و غارت و تجاوز و جنگ بگویید مهدی کی میاید ؟ این جمعه ؟ آن جمعه ؟ شاید ... ؟ خدا وجود دارد ؟ قبول به عنوان یک علّت من هم میگویم وجود دارد ولی فقط به عنوان یک علّت نه بیشتر دین چیست ؟ مگر جز نشاندن بعضی مزخراف بر کُرسی ؟ دین من عقل من است و راه درست را از عقل و منطقم میجویم نه از چند کتاب که دست نوشته است خدایی که در این کتابها به استنداد رسیده است آیا وجود خارجی دارد ، یا بر گرفته از ذهن هایی هرزه بوده است ؟ فقط چون در کتاب ، از زبان خدا نوشته است که من وجود دارم ، پس وجود دارد ؟ باشد مرا زیر مشت و لگد گیرید تو میدانی و من نمید انم 👈داشتن مغز دلیل قطعی بر انسان بودن نیست، چرا که بادام و پسته هم مغز دارند،، تنها راه تکامل انسانیت شعوره،، پاسخ شبهه: ✳️ نویسنده میتوانست به جای انکار تک به تک، در یک جمله خدا را انکار کند. چرا که انکار خدا انکار بقیه تعالیم دینی راهم به دنبال دارد. معنا ندارد که دینداری،«خواستی» و براساس«میل و خواهش های نفسانی» باشد.زیرا واقعیت خارجی با دوست داشتن و نداشتن تغییر نمی کند.پس اگر کسی دوست دارد خدا نباشد و یا دوست دارد که آخرین پیامبر نباشد،موجب نمیشود خدایی نباشد و یا پیامبر اسلام آخرین پیامبر نباشد.واقعیات خارجی و حقیقت،با خواست و هوس های ما تغییر نمیکند. مشکل نویسنده در باور نکردن او به وجودخداست . میگوید؛« در گوشم نگویید تا بزرگ شوم وبا مطالعه راه خودم را پیدا کنم».پس الان که بزرگ شده چرا مطالعه نکرده است؟ چرا صدهها جلد کتابی که فیلسوفان ونویسندگان اسلامی در نوشته اند حتی یک جلد آنرا مطالعه نکرده است؟ چون میگوید«بایک کلمه که گفته میشود خداهست باید قبول کنیم خداهست»پس معلوم میشود مطالعه ی او فقط در حد خواندن همین یک جمله بوده است. نویسنده اول باید دلایل موحدان در اثبات خدا را مطالعه کند وسپس اگر قانع نشد وقبول نکرد با استدلال ومنطق تک تک نظرات آنها را رد کند. نه اینکه مطالعه نکرده با بغض و کینه و قلم فرسایی علیه خدا و جبهه گیری کند.نویسنده نه تنها کتابهای اثبات خدا را مطالعه نکرده بلکه هیچ مطالعه ایی هم در و اسلامی نداشته است. وبصورت کاملا سطحی وناقص به اظهار نظر پرداخته است.نویسنده میگوید«تنها راه تکامل انسانیت شعوره» نویسنده دم از شعور میزند ولی باید گفت آیا حکم نمیکنه وقتی بیش از یک ونیم میلیارد از ساکنان کره زمین به اسلام معتقدند وبیش آن تعداد هم به وجود خدا معتقدند حتی شده یکبار هم انسان به مطالعه ی دلایل این جمع کثیر انسانی اقدام کند؟ اقدامی که نویسنده انجام نداده وزحمت مطالعه را به خود نداده است ویکسره به سراغ انکار مطلق رفته است.در زیر به بخشی از نظرات ادعایی نویسنده میپرازیم: ادامه پاسخ👇👇👇
💢تو را به روحِ کوروش بخوان در فضای مجازی عجیبی زیست میکنند، از طرفی خود را آریایی، وطن پرست و عاشق ایران معرفی میکنند، در حرف مدام کوروش را نبش قبر میکنند اما نمادهای و خودمان را در عمل فراموش کرده اند. مثلا ما و داریم، خودمان تاریخ فرهنگی با سابقه مشخص داریم، اما برای و کریسمس سر و دست میشکنند، کسی این نمادها را نفی نمیکند اما چرا این همه خودباختگی! اروپا و آمریکا، خودشان مبدا تحول و خودشان را روز تولد پیامبرشان حضرت مسیح(ع) میدانند و جشن میگیرند، حضرت مسیح برایشان جایگاه مشخص و با عظمتی دارد، اما در ایران، که از غرب تقلید میکنند و هر روز روبه کعبه آمالشان سر به سجده میگذارند وقتی سخن از میشود دهن به انتقاد باز کرده و نادیده میگیرند! این جماعت نه ایران و نه غرب را بدرستی فهم نکرده اند در نتیجه با برداشتهای ناقص فقط یک امر را به جامعه تزریق میکنند: @Antishobhe
۱۳۹۸/۴/۲۳ ⬅ ۱۱ذی‌القعده ۱۴۴۰ 🔸ولادت حضرت امام رضا«ع» _(۱۴۸ه‍ ق) 🌸🌸🌸🌸🌸 ✨ حکمتی از نهج‌البلاغه حضرت علی«ع» 📖 موضوع: «ع» . ▫▫▫ ‼ نکات : ✅ همانگونه كه در بيان اسناد اين كلام شريف اشاره شد، اين سخن مربوط به 27 نهج البلاغه است. ✅توضيح اينكه : يكى از شيطنت هاى اين بود كه براى روحيه مردم عراق و به خصوص على«ع» گهگاهى عده اى را مى فرستاد تا هاى غافلگيرانه و ناجوانمردانه اى به شهرهايى كه نزديك مرز شام بود انجام دهند؛ ➖عده اى را به قتل برسانند، جمعى را مجروح كنند واموالى را به ببرند. ✅اين همان روشى است كه در طول تاريخ خودكامه از آن بهره گيرى مى كردند. ➖در يكى از اين حملات كه در شهر مرزى انبار (اين شهر اكنون نزديك مرزهاى سوريه و اردن است) به وسيله «سفيان بن اوس» انجام گرفت، ✅هنگامى كه به امام«ع» رسيد بسيار ناراحت شد. در كوفه خطبه اى خواند (خطبه 27 نهج البلاغه معروف به ) و سخت لشكريان، اصحاب خود و مردم كوفه را و نكوهش كرد، زيرا اين جسارت اصحاب معاويه ناشى از بى تفاوتى بود. ✅آنگاه امام«ع» سكوت كرد تا عكس العمل مردم را در مقابل آن خطبه آتشين ببيند. ➖همه خاموش شدند و سخنى نگفتند. ✅✔مرحوم خلاصه اين ماجرا را به اين صورت نقل كرده است : 🔻«هنگامى كه امام«ع» خبر ياران معاويه به انبار و غارت آنجا را شنيد 🔻شخصاً پياده به سوى «نخيله» كه لشكرگاه معروف كوفه بود به راه افتاد. 🔻مردم نيز به دنبال آن حضرت به راه افتادند؛ 🔻(جمعى از اصحاب) عرض كردند : اى اميرمؤمنان! شما بازگرديد ما اين را حل مى كنيم»؛ (لَمَّا بَلَغَهُ إِغَارَةُ أَصْحَابِ مُعَاوِيَةَ عَلَى الاَْنْبَارِ فَخَرَجَ بِنَفْسِهِ مَاشِياً حَتَّى أَتَى النُّخَيْلَةَ وَ أَدْرَكَهُ النَّاسُ وَقَالُوا يَا أَمِيرَ الْمُوْمِنِينَ نَحْنُ نَكْفِيكَهُمْ). ✅🔻در اينجا بود كه امام علیه السلام فرمود: «شما از حل مشكلات خودتان با من برنمى آييد چگونه مى خواهيد مشكل ديگران را از من كنيد؟»؛ (فَقَالَ مَا تَكْفُونَنِي أَنْفُسَكُمْ فَكَيْفَ تَكْفُونَنِي غَيْرَكُمْ). 🔸اشاره به اينكه شما قادر به از خويشتن نيستيد چگونه مى توانيد از من دفاع كنيد. 🔹 به سرزمين شما حمله مى كند، نفرات شما را به مى رساند، اموالتان را غارت مى كند و شما نشسته ايد و تماشا مى كنيد! ➖سپس مى افزايد: «(مشكل ديگر اين است كه) رعاياى پيشين از ستم فرمانروايان خود شكايت مى كردند؛ ولى من امروز از ستم دارم»؛ ✅اشاره به اينكه شما گوش به سخنان من نمى دهيد، من را اطاعت نمى كنيد. گويا دشمن، اين را احساس كرده و بى مهابا به سرزمين شما حمله مى كند. ✅مى داند كه شما مرد جنگ و و حيثيت و سرزمينتان نيستيد و همين امر سبب جسارت او شده است. ✅ اين سخن شبيه مطلبى است كه در خطبه 121 وارد شده كه امام«ع» مى فرمايد : ➕من مى خواهم شما دردم را درمان كنم در حالى كه خودتان من هستيد». در پايان مى افزايد: «گويى من هستم و آنها پيشوا يا من فرمانبر و محكومم و آنها فرمانده و حاكم». ✅🔻 ؛ پس از ذكر اين جمله مى افزايد: «هنگامى كه امام علیه«ع» اين سخن را درضمن گفتارى طولانى ـ كه قسمت برگزيده اى از آن ضمن خطبه ها گذشت ـ بيان كرد، دو نفر از يارانش جلو آمدند. 🔻يكى از آنها عرض كرد: من جز اختيار خودم و برادرم را ندارم، امر فرما تا كنيم. 🔻امام علیه السلام فرمود: شما دو نفر در برابر آنچه من مى خواهم (كه بسيج يک است)، چه كارى مىتوانيد انجام دهيد؟ ✅❌سرانجام، اين سخنان در آنان كرد و گروه زيادى بيدار شدند و «سعيد بن قيس همدانى» با هشت هزار نفر به سپاه غارتگر معاويه پرداختند؛ ➕اما آنها را بر قرار ترجيح داده و از مرزهاى عراق گريخته بودند. ✅❗نكته !❗ از خطبه ها و كلمات مختلف اميرالمومنان«ع» استفاده مى شود كه آن حضرت از جمعى از اصحاب و ياران خود بسيار افسرده و ناراحت بود ✔و معتقد بود اگر آنها و اهل كارزار بودند ❌هرگز معاويه و شاميان نمى توانستند را به دو پاره تقسيم كنند و حكومتى خودكامه و به سبك سلاطين جور در منطقه خود به وجود آورند؛ ✅ كه بعدها نيز سرچشمه انواع مفاسد و مظالم در كشور اسلام شد و چهره را مشوه ساخت 🔸و آثار «ص» را در مناطق مختلفى كمرنگ يا بى رنگ نمود ➖و چقدر دردناک است براى فرماندهى كه از هر نظر آماده باشد، ➖هم برنامه داشته باشد و هم تدبير و هم