#نوحه
#شب_عاشورا
#شب_دهم_محرم
در کرب و بلا یاران(امشب شب عاشوراست)۲
شوری شده برپا و(امشب به حرم غوغاست)۲
اصحاب و بنی هاشم در مناجات
در کنار حسین عمه ی سادات
واویلا واویلا از صبح فردا۲
اصحاب و بنی هاشم(در شور و نوا هستند)۲
در خیمه ی عشق و نور(در حال دعا هستند)۲
در خیمه ها بود شور و نوایی
بر جان ها می رسد بوی جدایی
واویلا واویلا از صبح فردا۲
گل های رسول الله(عطشان و بدون آب)۲
از فرط عطش اصغر(در خیمه بود در خواب)۲
رباب دلشکسته در تب و تاب
در خیمه ها گردد به دنبال آب
واویلا واویلا از صبح فردا۲
قرآن خدا زیباست(با صوت علی اکبر)۲
گرید ز غمش زینب(فردا بشود پرپر)۲
امشب مشغول دعا گل لیلا
فردا پیکرش شود اربا اربا
واویلا واویلا آه و واویلا۲
شور دگری برپاست(در خیمه ی خیر الناس)۲
چون که بود از رحمت(پاسدار حرم عباس)۲
سقای حرم است و میر لشکر
فردا دستش جدا گردد ز پیکر
واویلا واویلا از صبح فردا۲
یک خواهر غمدیده(در تاب و تب است امشب)۲
در خیمه ی خود گریان(جانش به لب است امشب)۲
زیر لب می گوید امان از فردا
در بین دشمن ها می شوم تنها
واویلا واویلا از صبح فردا۲
با نور دلش زینب(گرم سخن است امشب)
می نالد و گرید در(رنج و محن است امشب)۲
ای برادرجانم امان از فردا
پیکرت بر زمین سر بر نیزه ها
واویلا واویلا از صبح فردا۲
زینب گل دین امشب(همراه حسین باشد)۲
با یاد غم فردا(در شورش و شین باشد)۲
گوید برادرجان من بی شکیبم
فردا پس از تو تنها و غریبم
واویلا واویلا از صبح فردا۲
#نوحه
#امام_حسین
#روز_دهم_محرم
#سبک_طفل_یتیمی_ز_حسین_گمشده
من می روم اکنون به سوی میدان
یا زینب یا زینب
با گریه ات قلب مرا مسوزان
یا زینب یا زینب
نور دلم گشته وداع آخر
یا زینب یا زینب
دعا نما بهرم یگانه خواهر
یا زینب یا زینب
بینی ز کینه گشته اربا اربا
یا زینب یا زینب
علی اکبر گل ام لیلا
یا زینب یا زینب
بینی روی دستم علی اصغر
یا زینب یا زینب
با تیر کین گردیده پاره حنجر
یا زینب یا زینب
نقش زمین بینی مه مدینه
یا زینب یا زینب
در خیمه سوز و گریه ی سکینه
یا زینب یا زینب
غربت کنی ای خواهرم تو احساس
یا زینب یا زینب
آن دم که افتد هر دو دست عباس
یا زینب یا زینب
بینی که حرمت مرا دریده
یا زینب یا زینب
گردد کنارم قامتت خمیده
یا زینب یا زینب
بینی که شمر از کین سویم دویده
یا زینب یا زینب
سرم شود با دست او بریده
یا زینب یا زینب
بینی که آتش می زنند به خیمه
یا زینب یا زینب
سر مرا زنند به روی نیزه
یا زینب یا زینب
بینی که من شهید کربلایم
یا زینب یا زینب
تو در نماز شب نما دعایم
یا زینب یا زینب
#وداع_روز_عاشورا
.
#نوحه
#شام_غریبان
#امام_حسین
#شب_یازدهم_محرم
کربلای حسین،غرق در ماتم است
در فراق حسین،دیده ها زمزم است
هر کجا بینی بزم غم برپاست
کربلا امشب شام عاشوراست
آجرک الله زینب کبری
زین همه ظلم و کین،خونجگر زینب است
در فراق حسین،جان او بر لب است
زین مصیبت ها قامتش خم شد
سوزد از این غم صبر او کم شد
آجرک الله زینب کبری
یک طرف زینب و،اشک نور دو عین
یک طرف ناله ی،کودکان حسین
یک طرف نور چشم پیغمبر
پشت خیمه دفن علی اصغر
آجرک الله زینب کبری۲
یک طرف پیکری،از بنی هاشم است
گوشه ی خیمه ای،غرق خون قاسم است
یک طرف غربت می شود احساس
یک طرف افتاده تن عباس
آجرک الله زینب کبری۲
یک طرف تن پاک،مانده بر روی خاک
بدن اطهری،شده از کینه چاک
یک طرف افتاده گل پرپر
یک طرف افتاده علی اکبر
آجرک الله زینب کبری۲
یک طرف بانوی،مانده در آفتاب
یک طرف خونجگر،گشته بانو رباب
یوسف زهرا با تن صد چاک
بی کفن افتاده تنش بر خاک
آجرک الله زینب کبری۲
#سبک_همه_جا_بروم
#شام_غریبان #امام_حسین
#محرم ۱۴۰۰
.
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
______
#حضرت_علی_اکبر
با سر نیزه تنت را چه به هم ریخته اند
ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند
سنگها روی لب خشک تو جا خوش کردند
این عقیق یمنت را چه به هم ریخته اند
وسط معرکه ای رفتی و گیر افتادی
سر فرصت بدنت را چه به هم ریخته اند
تابه حالا نشده بود جوابم ندهی
وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند
چشم من تار شده به چه مداواش کنم
یوسفم پیرهنت را چه به هم ریخته اند
عمه ات آمده تا دست به معجر ببرد
پدر بی کفنت را چه به هم ریخته اند
ابروان تو حسینی ست و چشمت حسنی ست
این حسین و حسنت را چه به هم ریخته اند
🔸شاعر:
#علی_اکبر_لطیفیان
ــــــــــــــــــ
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
______
#حضرت_علی_اکبر
چگونه جمع کند پارههای جانش را؟
به خیمهها برساند تن جوانش را
شکفت روی لبانش: علی عَلَی الدنیا...
همین که غرق به خون دید پهلوانش را
علی، همان که جهان محو در شمایل اوست
ندیده هیچکجا، هیچکس نشانش را
همان که در شب میلاد او پدر فهمید
پیمبر آمده زیبا کند جهانش را
به آنکه تشنۀ معنای «قاب قوسَین» است
بگو نظاره کند ابروی کمانش را
میان سجده خدا را فقط صدا میزد،
جهان کفر، اگر میشنید اذانش را
چقدر زخم مصور، چقدر مصرع سرخ
خبر دهید جوانان نوحهخوانش را
به هر طرف که نظر کرد اکبرش را دید
خبر دهید ندارد دگر توانش را...
به خیمه آمدن او دوباره ممکن نیست
نگیرد عمه اگر زیر بازوانش را
🔸شاعر:
#فائزه_زرافشان
ــــــــــــــــــ
#یا_باب_الحوائج
چند خط روضه ،
زبانحال خانم ربابه مادر حضرت علی اصغر 😭😭😭😭
پسرم از نفس افتاد… به دادم برسید
داد از این همه بی داد به دادم برسید
تشنه ام ؛شیر ندارم ؛چه کنم ؛حیرانم
باید آخر چه به او داد به دادم برسید
دیگر از شدت گرما و عطش همچو کویر
چاک خورده لب نوزاد به دادم برسید
بوی آب و دل بی تاب و سپاهی بی رحم
طفلی و این همه جلاد به دادم برسید
آب دامی ست که دلبند مرا صید کند
وای از حیله ی صیاد به دادم برسید
با پدر رفت و ندانم چه شده کز میدان…
شاه پیغام فرستاد : به دادم برسید
بارالها چه بلایی سرش آمد که حسین
میزند این همه فریاد به دادم برسید
#علی_اصغر🖤
#طفل_رباب💔
🏴 اشعار #شب_هشتم_محرم
______
#حضرت_علی_اکبر
خواهم که بوسه ات زنم اما نمی شود
جایی برای بوسه که پیدا نمی شود
لب را به هم بزن , نفسی زن که هیچ چیز
شیرین تر از شنیدن بابا نمی شود
این پیرمرد بی تو زمین گیر می شود
بی شانه ی تو مانده اگر پا نمی شود
هر عضو را که دیده ام از هم گشوده است
جز چشم تو که بر رخ من وا نمی شود
خشکم زده کنار تو و خنده هایشان
خواهم بلند گردم از این جا نمی شود
ای پاره پاره تر ز دل پاره پاره ام
گفتم بغل کنم بدنت را,نمی شود
باید کفن به وسعت یک دشت آورم
در یک کفن که پیکر تو جا نمی شود
حجله گرفته پای تنت مادرم ببین
اشکم حریف گریه ی زهرا نمی شود
🔸شاعر:
#حسن_لطفی
___________________
#حضرت_علی_اکبر_دودمه
#دودمه
می رسد از همه دشت صدایت اما
خبری نیست ز تو
خواستم تا که نهم بین عبایت اما
خبری نیست ز تو
..............
تیغ بردار و به پیکار علی وار برو
ای علی جانم علی
در دل معرکه چون حیدر کرار برو
ای علی جانم علی
..............
#علی_سلطانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دودمه - هشتم محرم سبک ای اهل حرم...
پیغمبرِ مختارِ سپاهم علی اکبر
علی اکبرِ لیلا (۲)
ای حیدرِ کرّارِ سپاهم علی اکبر
علی اکبرِ لیلا (۲)
#محرم
#هشتم_محرم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#دودمه
#علی_علیالدنیا_بعدک_العفا
⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام⏺↘️
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم
اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم
#دودمه
#ویژه_ایام_محرم
#شب_هشتم_محرم
#روضه #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام
می زنم من دست بر هم می زنی تو دست و پا ، حیدر کرب و بلا
خاک عالم بر سر این روزگار بی وفا ، حیدر کرب و بلا
⏺دودمه شب هشتم محرم حضرت علی اکبر علیه السلام
ای پراکنده شده پیکر تو دور و برم ، پسرم ای پسرم
اربا اربا شده از داغ تو بابا جگرم ، پسرم ای پسرم
مداح_کربلایی_احمد_نظری
نوحه_زنجیر_زنی
حضرت_علی_اکبر ع
سنتی
وای و وای اکبرم
ای گل پرپرم ای زجان بهترم
علی اکبر جوانم علی آرام جانم
انا فتحنا لک فتحا مبینا
اکبر به میدان میرود ای حی دانا
یارب نما رحمی بر این تازه جوانم
ده نصرتی یارب به نور دیدگانم
ترسم نیاید زین سفر آرام جانم
خوش میخرامد در برم با قدر رعنا
علی اکبر جوانم
وای و وای اکبرم ای گل پرپرم ای زجان بهترم علی اکبر جوانم علی آرام جانم
کامی از این تازه جوان آخر ندیدم
شبها کنار بسترش من آرمیدم
یارب چه زحمت ها که در پایش کشیدم
شبها کنار بسترش من آرمیدم
علی اکبر جوانم علی آرام جانم
وای و وای اکبرم ای گل پرپرم ای زجان بهترم علی اکبر جوانم علی آرام جانم
این آرزو بردم به دل ای حی سبحان
چشم و دلم روشن شود
گردد عصای پیری من از دل و جان
اما جوانم در یم خون گشته غلطان
علی اکبر جوانم علی آرام جانم
وای و وای اکبرم ای گل پرپرم ای زجان بهترم علی اکبر جوانم علی آرام جانم
اهل حرم از خیمه گه بیرون بیاید
تماشای قدر علی اکبر نمایید
علی اکبر جوانم علی آرام جانم
اهل حرم از خیمه گه بیرون بیاید
تماشای قدر علی اکبر نمایید
جسم علی در عبای من گذارید
پیرو جوون بر نعش اکبر خون ببارید
علی اکبر جوانم علی آرام جانم
وای و وای اکبرم ای گل پرپرم ای زجان بهترم علی اکبر جوانم علی آرام جانم
کامی از این تازه جوان آخر ندیدیم
شبها کنار بسترش من آرامیدم
یارب چه زحمت ها که در پایش کشیدم
شبها کنار بسترش من آرمیدم
وای و وای اکبرم ای گل پرپرم ای زجان بهترم علی اکبر جوانم علی آرام جانم
Poyanfar - Donya Mahale Gozare (128).mp3
3.15M
دنیا محل گذره ولی از روضه هات نه حسین
دنیا محل گذره از تو و کربلات نه حسین
دنیا محل گذره ولی از بین الحرمین نگو که بگذرم حسین
کربلا خونه ی امیدمه خونه ی آقای شهیدمه حسین
ای تموم باورم حسین چجوری از تو بگذرم حسین
منو بخر ببر حرم حسین بخر ببر حرم حسین
عزیزم حسین
خیلی تو رو میخوام حسین با تو دنیا را دارم حسین
خیلی تو رو میخوام حسین آقا تنهام نذارم حسین
خیلی تو رو میخوام حسین
همیشه تکیه گاهمی تو سختیا پناهمی
دانلود مداحی دنیا محل گذره ولی از روضه هات نه محمد حسین پویانفر
راهی که شروعشه روضه هات
آخرش میرسه به کربلات حسین
ای پناه آخرم حسین همیشه یار و یاروم حسین
منو بخر ببر حرم حسین بخر ببر حرم حسین
عزیزم حسین
دنیا برام جهنمه اگه از تو جدا شم حسین
دنیا برام جهنمه اگه پیشت نباشم حسین
دنیا برام جهنمه اگه تو روضه ها نیام اگه تا کربلا نیام
زندگی با غم تو سر میشه گریه هام آب رو آتیشه حسین
سایه ی رو سرم حسین میبینی خیلی مضطرم حسین
منو بخر ببر حرم حسین بخر ببر حرم حسین
ای پناه آخرم حسین همیشه یار و یاروم حسین منو بخر ببر حرم حسین بخر ببر حرم حسین
#پویانفر
4_6041937645850855481.mp3
6.98M
زمینه شب هشتم
حضرت علی اکبر علیه السلام
حجله بیارید
جوونا واسه جوونِ حسین
افتاده رو خاک تن ماهِ آسمون حسین
زیر بغلاشو بگیرید
آخه جَوون از دست داده
زیر بغلاشو بگیرید
روی تن اکبر افتاده
بابا دید با نیزه زیرو روش کردن
نیزه رو فرو توی گلوش کردن
مؤذن حرم اذان بگو برا بابا
یه یاعلی بگو پیش پدر پاشو از جا
اشهد ان علیا ولی الله
تسلیت بگید جوونا به ثارالله
الهی توی روضه بابای شهید نباشه
الهی نعش پسری پیش پدر نپاشه
سخته برای هر پدری
بمیره جوونش ببینه
دست و پا روی خاک بزنه
به صورتش خون بشینه
با صورت آقا روی زمین افتاد
همه گفتند اولش حسین جون داد
پاشیده شد تنش تا دور دورا توی صحرا
عمه اگه نبود کارش تموم میشد اینجا
اشهد انا علیا ولی الله
تسلیت بگید جوونا به ثارالله
اونایی که از علی تو سینه کینه داشتند
رو تن اکبر یه عالم زخم تازه کاشتند
اونقده با نیزه زدنش
نشناختش بابا پر از شک شد
اونقده با نیزه زدنش
بدن علی مُشبّک شد
رشید کربلا پا تا سرش پُر از تیر شد
موهاش سفید شد و بابا پیشش یهو پیر شد
موذن حرم اذان بگو برا بابا
یه یاعلی بگو پیش پدر پاشو از جا
اشهد انا علیا ولی الله
تسلیت بگید جوونا به ثارالله
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
نوحه مسجدی - تاسوعا - سبک صادقِ آل مصطفی...
افتاده مشکِ کاروان بر خاکِ صحرا
ذکرِ لبِ صاحب زمان آه و واویلا
شکسته از غم کمرم بعد از تو هستم
تنهاترین شاهِ جهان آه و واویلا
واویلتا واویلتا یا ابوفاضل (۴)
چه بر سرِ تو آمده آب آورِ من
افتاده آخرین امیدِ دخترِ من
ستونِ خیمه یِ تو را می کشم یعنی...
آماده یِ اسارت باش ای خواهرِ من
واویلتا واویلتا یا ابوفاضل (۴)
تیرِ ستم دیده هایت دَریده عبّاس
بوسیده ام دو بازوی بریده عبّاس
چشمِ حرامیان شده خیره بر خیمه
دخترِ دردانه یِ من ترسیده عبّاس
واویلتا واویلتا یا ابوفاضل (۴)
پهلو زدی بر نیزه ها غوغا به پا شد
آتش رسید و خیمه ها ماتم سرا شد
چنگی رسید و لاله یِ گوشی دریده
معجر کشیدن عادتِ دشمنِ ما شد
واویلتا واویلتا یا ابوفاضل (۴)
#محرم
#تاسوعا
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#نوحه_مسجدی #علقمه #کربلا
⚫️ روضه حضرت علی اکبر (ع) / 1⃣
آن نازنین جوان عازم میدان گردید و از پدر بزرگوار خود رخصت جهاد طلبید، حضرت او را اذن کارزار داد.
علی علیه السّلام چون به جانب میدان روان گشت آن پدر مهربان نگاه مایوسانه به آن جوان کرد و بگریست و محاسن شریفش را به جانب آسمان بلند کرد و گفت: ای پروردگار من! گواه باش بر این قوم هنگامی که به مبارزت ایشان میرود جوانی که شبیه ترین مردم است در خِلقت و خُلق و گفتار با پیغمبر تو و ما هر وقت مشتاق میشدیم به دیدار پیغمبر تو نظر به صورت این جوان میکردیم. خداوندا! بازدار از ایشان برکات زمین را و ایشان را متفرّق و پراکنده ساز و در طُرق متفرّقه بیفکن ایشان را و والیان را از ایشان هرگز راضی مگردان ؛ چه این جماعت ما را خواندند که نصرت ما کنند چون اجابت کردیم آغاز عدوات نمودند و شمشیر مقاتلت بر روی ما کشیدند.
آنگاه بر ابن سعد صیحه زد که چه میخواهی از ما، خداوند قطع کند رحم تو را و مبارک نفرماید بر تو امر تو را و مسلّط کند بر تو بعد از من کسی را که تو را در فراش بکشد برای آنکه قطع کردی رحم مرا و قرابت مرا با رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلّم مراعات نکردی، پس به صوت بلند این آیه مبارکه را تلاوت فرمود: (اِنّ اللّه اصْطفی آدم ونُوحاً و آل اِبراهیم و آل عِمران علی العالمین ذُرِّیةً بعضُها مِن بعضٍ واللّهُ سمیعٌ علیمٌ. ) و از آن سوی جناب علی اکبر علیه السّلام چون خورشید تابان از افق میدان طالع گردید و عرصه نبرد را به شعشه طلعتش که از جمال پیغمبر صلی اللّه علیه و آله و سلّم خبر میداد منوّر کرد شعر: ذکروُا بِطلْعتِهِ النّبیّ فهلّلوُا لمّا بدا بیْن الصُّفُوفِ و کبّروُا فافْتنّ فیهِ الناظِرُون فاِصْبعٌ یُؤْمی اِلیْهِ بِها و عیْنٌ تنْظُرُوا پس حمله کرد و قوّت بازویش که تذکره شجاعت حیدر صفدر میکرد در آن لشکر اثر کرد و رجز خواند: همی حمله کرد و آن لئیمان شقاوت انجام را طعمه شمشیر آتشبار خود گردانید. به هر جانب که روی میکرد گروهی را به خاک هلاک میافکند، آن قدر از ایشان کشت تا آنکه صدای ضجّه و شیون از ایشان بلند شد و بعضی روایت کرده اند که صد و بیست تن را به خاک هلاک افکند.
این وقت حرارت آفتاب و شدّت عطش و کثرت جراحت و سنگینی اسلحه او را به تعب در آورد، علی اکبر علیه السّلام از میدان به سوی پدر شتافت عرض کرد که ای پدر! تشنگی مرا کشت و سنگینی اسلحه مرا به تعب درآورد.علی اکبر علیه السلام به سوی پدر شتافت و عرض کرد پدر تشنگی مرا کشت و سنگینی اسلحه مرا به تعب آورد آیا ممکن است به شربت آبی مراسقت کنی؟
حضرت سیلاب اشک از دیده فرمود و گفت: ای فرزند مقاتله کن زمان قلیلی پس مقاتله کن زمان قلیلی پس زود است که ملاقات کنی جدت محمد صلی الله علیه و آله و سلم راپس سیراب کند تو را به شربتی که تشنه نشوی هرگز و در روایت دیگر هست که امام فرمود بیاور زبانت را پس زبان علی را در دهان مبارک گذاشت و مکید و انگشتر خود را داد که در دهان مبارک بگذارد.
📚منبع:
منتهی الامال، ص ۸۸۶
#شب_هشتم
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_ع
#محرم۱۴۰۰
#دودمه
#روز_عاشورا
می رود تنها به میدان یوسف کربوبلا/
یا اباصالح بیا
ساعتی دیگر زند در بین مقتل دست و پا/
یا اباصالح بیا
🌸🌸🌸🌸🌸
بر روی تل ،عمه ی سادات گشته نیمه جان/
العجل صاحب زمان
دیده خون از حنجر خشک برادر شد روان/
العجل صاحب زمان
🌸🌸🌸🌸🌸
شد بریده حنجر مظلوم زهرا از قفا/
یا اباصالح بیا
زیر مرکب استخوان سینه اش شد جابه جا/
یااباصالح بیا
🌸🌸🌸🌸🌸
رأس پاک شاه دین رفته به روی نیزه ها/
یا اباصالح بیا
پیکر صد پاره اش در بین مقتل شد رها/
یا اباصالح بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#دودمه
#شب_هشتم_محرم
#شهادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
ارباً اربا شد تن پیغمبر کربوبلا/
یا اباصالح بیا
عضو عضو پیکر پاکش شده با خون حنا/
یااباصالح بیا
🌸🌸🌸🌸🌸
با عبا بردند اکبر را به سمت خیمه ها/
یا اباصالح بیا
پاره های پیکرش را چیده اند روی عبا/
یا اباصالح بیا
🌸🌸🌸🌸🌸
شد حسین مویش سپید از محنت داغ جوان
العجل صاحب زمان
گوئیا که در کنار اکبرش او داده جان
العجل صاحب زمان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#دودمه
#شب_عاشورا
شد حسین امشب برای خواهرش آرام جان/
العجل صاحب زمان
عصر فردا می شود تنها میان دشمنان/
العجل صاحب زمان
🌸🌸🌸🌸🌸
دارد امشب اکبر و عباس و قاسم،کاروان/
العجل صاحب زمان
صبح فردا باغ گلها می شود اینجا خزان/
العجل صاحب زمان
🌸🌸🌸🌸🌸
در حرم غرق عبادت گشته شاه کربلا/
یا اباصالح بیا
عصر فردا می رود رأسش به روی نیزه ها/
یا اباصالح بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#دودمه
#شب_تاسوعا
#شهادت_حضرت_عباس_علیه_السلام
در میان علقمه دست عمویت شد جدا/
یا اباصالح بیا
خورده بر رأسش عمود آهنینی بی هوا/
یا اباصالح بیا
🌸🌸🌸🌸🌸
در میان هلهله آمد حسین ناله زنان/
العجل صاحب زمان
در کنار حضرت عباس شد قامت کمان/
العجل صاحب زمان
🌸🌸🌸🌸🌸
عضو عضو حضرت عباس از تن شد جدا/
یااباصالح بیا
پیکر صدپاره اش در بین دشمن شد رها/
یااباصالح بیا
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
#السلام_علیک_یا_علی_اکبر💔🥀
برخیز و رحم کن به دل بى امان من
داغ تو پیر کرد مرا اى جوان من
هفت آسمان به حال تنت گریه می کنند
برخیز اى ستاره ى هفت آسمان من
#شب_هشتم #محرم💔🥀
#روضه علی اکبر سلام الله علیه
زبانحال امام
▪️اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِكَ عَلَيْكَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَ بَقِىَ اللَّيْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِيارَتِكُمْ ...
* یعنی ما یه بار دیگه حرمتو می بینیم آقا؟!! یا دیدار ما به قیامت؟!!یعنی یه شب جمعه ی دیگه میام حرمت یا نه؟!!* اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ ...
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ...
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ ...
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ...▪️
*اومد بالاسر علی اکبرش ، همه دارن نگاه می کنن ، ببینن ابی عبدالله چه جوری میاد ؛ ای جوونها تا حالا دیدی کسی اینجوری بیاد بالاسر جوونش؟!! مرحوم شیخ حرعاملی مینویسد ، هنوز از رو مرکب پیاده نشده بود ، اول خودشو رو زمین انداخت ... نتونست رو پاهاش راه بیاد ... همه دیدن رو زانوهاش داره راه میره ... یاالله ... دو دستش رو گذاشت بر طرفین بین علی اکبر ... آخ صورت به صورت علی گذاشت ... دلش آرام نشد ، نوشتن یه نگاه کرد دید لخته های خون همه ی دهان علی رو پر کرده ... هر چی گفت ولدی علی ... جوابی نیومد ... با انگشت مبارک این لخته های خونو بیرون آورد ، به این خیال که بلکه لخته های خون جلو تکلم علی رو گرفته ... این لخته ها رو بیرون آورد ، بازم گفت ولدی علی ، بازم دید جواب نمیاد ... گفت بزار دهان به دهان بزارم به قول ما نفس بدم بلکه این دم و بازدم باعث بشه رمقی به بدن بیاد ... همین که لب ها رو آورد نفس بده خودش از نفس افتاد ..." دیگه نتونست بلند شه ... همه گفتن حسین جان داده ،کی به ابی عبدالله جون دوباره داد؟!! راوی میگه دیدم یه زنی از خیمه ها داره میاد هی زمین میخوره ، هی بلند میشه ... هی میگه : "يا اُخَيَّةُ وابن اُخَيَّةُ" اول نگران جان حسینه ، پرسیدن این خانم کیه؟ گفتن : "هذه زینب" فقط زینب میدونه شدت علاقه ی ابی عبدالله به علی اکبرو ، تا نفس زینب به مشام حسین رسید ، بلافاصله از بدن جوانش جدا شد زیر بغل خواهر و گرفت ، خودش با احترام ناموسش رو به خیمه برگرداند ... یعنی من نمی تونم ببینم ناموسم بین نامحرمه ... آخ بمیرم چیزی نگذشت ، عصر روز یازدهم شد ... همین زینب آمد کنار گودال ... همه نامحرما دورش حلقه زدن ... "یا صاحب الزمان" یه نگا کرد دید دیگه محرمی باقی نمانده " صدا زد داداش :*
نیست عباس و علی اکبرت
مانده تنها بین دشمن خواهرت
لطف خود را باز یارم کن حسین
خیز از جا و سوارم کن حسین ...
*چه جوری زینب و بردن از گودال ؟!! فقط همین قدر بگم ، دیدن سکینه داره میگه بابا ... بابا ... بابا ... «انظر الي عمتی المضروبه» بابا ببین عمه مو دارن میزنن ...*
نزنیدم که در این دشت مرا کاری هست
گل اگر نیست،ولی صفحه ی گلزاری هست
*همه شهدا رو مهمان کن ، امام راحل فیض ببره شهدای پانزده خرداد فیض ببرن همه پیر غلاما، روضه خوانها ، گریه کن ها که زیر خاک خوابیدن ، همشون رو به این نغمه ی نورانی مهمان کن ...*
حسین جان ...
#روضه
#شب_هشتم
میرزامحمدی
#زمینه
#حضرت_علی_اکبر
#شب_هشتم_محرم
ای صفابخش دل من جان عالم به فدایت
ای علی جان در فراقت ریزد اشکم در قفایت
ای سراپا نور ایمان،می روی تو سوی میدان
می کنم بدرقه ات با،ناله ها و چشم گریان
یا علی اکبرم۴
ای که باشد خلق و خویت اشبه الناس پیمبر
همچو عباس دلاور در شجاعت همچو حیدر
شد رضای حق رضایت،خون تو رمز بقایت
می روی تو سوی میدان،می کنم بابا دعایت
یا علی اکبرم۴
گفته ای بابا به لشکر از تبار حیدر هستم
در شجاعت همچو عباس من گل پیغمبر هستم
ای جوان با بصیرت،پیرو راه حقیقت
می شوی ای گل لیلا،کشته در راه شریعت
یا علی اکبرم۴
تا صدایم کرده ای تو آمدم من در بر تو
سوزم و گریم برایت شده صد چاک پیکر تو
بنگر بر گریه هایم،از غم تو در عزایم
خواهرت در انتظار است،نگران خیمه هایم
یا علی اکبرم۴
غربت من گشته معنا پیکرت شد اربا اربا
زینب غمدیده ی من آمده بهر تسلی
می کند دشمن تماشا،پدرت گردیده تنها
ای گل پرپر ز کینه،بر روی من دیده بگشا
یا علی اکبرم۴
#حضرت_علی_اکبر_ع
از حرم آمد برون...
#سینه_زنی و #_توسل_به_حضرت #_علی_اکبر_علیه_السلام ویژه ماه محرم به نفس #_کربلایی_حسین_طاهری
از حرم آمد برون جلوه ی پیغمبری
با رخ زهرایی و با جَنَم حیدری
صنحه میدان بدل شد به عجب محشری
گفت انا ابن الحسین ریخت بهم لشکری
اَنَا عَلی ابنِ حُسَینَ ابنَ عَلی
موقع جانبازی است رفته ز کف طاقتش
تیغ و سپر در کف و ذکر علی عادتش
خوانده حسین ان یکاد نذر قد و قامتش
با نگهی میکند از پدرش دلبری
اَنَا عَلی ابنِ حُسَینَ ابنَ عَلی
ماه حرم مثل شیر بر دل اعدا زده
از برش تیغ او دشمن او جا زده
گرچه به رفتن شرر بر دل بابا زده
داده به لشکر نشان رزم علی اکبری
اَنَا عَلی ابنِ حُسَینَ ابنَ عَلی
یا علی و یا علی بر لب او کرده گُل
ماه نظر میزند عمه بخوان چهار قُل
داده عنان را ز دست لشکر کوفی به کُل
معرکه ای شد به پا وای چه رزم آوری
اَنَا عَلی ابنِ حُسَینَ ابنَ عَلی
🕊