eitaa logo
کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
5.2هزار دنبال‌کننده
369 عکس
329 ویدیو
119 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
297.4K
مداح:پرندوش سبک زمینه ➖➖➖➖➖➖ فاطمیه شد به پا شد همه عالم عزا ناله ی مهدی شده مَحرم ارض وسما مهدی سوی کجاعازمه تربت مخفی فاطمه العجل یا صاحب الزمان..... ➖➖➖➖➖➖ فاطمه شد خون جگر از لگد و میخ در از غم شش ماهه اش پشت در است محتضر بیت حیدر شد کرب وبلا محسن مظلومش شدفدا العجل یا صاحب الزمان..... ➖➖➖➖➖➖ قامت حیدر کمان اشک دوچشمش روان روبه روی دیده اش باغ گلش شد خزان بیعت شد با دشمن خدا بسته شد دست خیبرگشا العجل یا صاحب الزمان...... ➖➖➖➖➖➖ ناله کنان زینبین آن دوگل عالمین شاهد مظلومیت هم حسن وهم حسین فاطمه شد دیگر نیمه جان دارد بر لب ذکر الامان العجل یاصاحب الزمان...‌ شاعر_علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
510.8K
سبک زمینه مداح:پرندوش ببین شبیهت ، قدم کمونه اشک دوچشمم،برات روونه گل امیدم،خشکیده گشتو بهار قلبم ، رو به خزونه چه بی قراری ، بالا میاری ، دست دعا برای رفتنت ز پیشم بمون کنارم،باغ وبهارم،با رفتنت زهرا نزن تیشه به ریشه م یافاطمه یافاطمه،بمون همیشه ماه حیدر یا فاطمه یا فاطمه، مرو تویی پناه حیدر مرو مرو ای فاطمه جان...... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو رو می بینم ، از غصه سیرم در پشت در باز روضه می گیرم با یاد مسمار، درمونده میشم، با یاد محسن،بازم می میرم ماه مدینه،ای بی قرینه،شدی اسیر تازیانه های کینه بهر ولایت،دادی تو جانت،رفتی ز پیش حیدرت با زخم سینه یافاطمه یافاطمه،بمون همیشه ماه حیدر یا فاطمه یا فاطمه، مرو تویی پناه حیدر مرو مرو ای فاطمه جان...... 🌸🌸🌸🌸🌸 دربین کوچه،اون ثانی پست حامیّ مولا ، راه تو رو بست شدی تو نیلی،ازضرب سیلی رویت کبوده،از ضرب اون دست دلم کبابه، به روت نقابه ،فقط حسن قضیه ی اینو میدونه گوشه به گوشه،رفته ز هوشه،روضه گوش پاره ی تو رو میخونه یافاطمه یافاطمه،بمون همیشه ماه حیدر یا فاطمه یا فاطمه ، مرو تویی پناه حیدر مرو مرو ای فاطمه جان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
در بیت در بستـه، بـا سینــۀ خسته                                   مولا علی گرید ولی آهسته آهسته ای یار تنهایم، مظلومه زهرایم با اشک پیوسته،دست از جهان شسته                              یـاد آرد از ضــرب در و پهلــوی بشکسته ای یار تنهایم، مظلومه زهرایم ای هست و بــود من، یـاس کبـود من                                با رفتنت بگسسته از هم تار و پود من ای یار تنهایم، مظلومه زهرایم  می سوزم از آهت بر روی چون ماهت                                 جـان علی گــردد فــدای عمر کوتاهت ای یار تنهایم، مظلومه زهرایم حامی دین گشتی، نقش زمین گشتی                              بـا جـان خـود یــار امیـرالمومنین گشتی ای یار تنهایم، مظلومه زهرایم ای شمـع خــاموشم یـار کفن پوشم                                 داغ تو و محسن نمی گردد فراموشم وای از شــرار نـــار از صدمــۀ مسمــار                                 ای کاش بـودم جای تو بین در و دیوار ای یار تنهایم، مظلومه زهرایم  
318.3K
. اَلسَلامِ علی بهجت قلب رسول الله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ زمینه (بستر) ــــــــــــــــــــــــــــــ بارونه ـ تو چشات تا سحر، همه شب بارونه (2) ای مادر ـ تو چشای منم، تا می‌سوزی تو تب بارونه (2) ای قد خمیده محنت کشیده لاغر شدی و... رنگت پریده جا کرده درد در همه جای وجود تو آتش به جان من زده پلک کبود تو آثار غصه پر شده در تار و پود تو وای مادر ـ مادر ای مادر (4) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ محزونی ـ پر دردی ولی، نمیگی با کسی از دردات (2) ای مادر ـ همه‌ی غصه‌ی، تو شده این روزا غریبی آقات (2) ای یاس خسته ای پر شکسته خوندی نماز و ... بازم نشسته با خنده‌هات دوباره بده جون به خونه‌مون باز نون بذار با دست خودت توی سفره‌مون تازه جوون ما که شده قامتت کمون وای مادر ـ مادر ای مادر (4) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پنهونه ـ چرا چند وقتیه، از همه روی تو، مادر جان (2) پلک تو ـ متورم شده، زخمه ابروی تو، مادر جان (2) هم نیمه جانی هم قد کمانی در نو بهارت... رنگ خزانی عطر بهار حضرت حیدر فقط تویی دارو ندار حضرت حیدر فقط تویی چون ذوالفقار حضرت حیدر فقط تویی وای مادر ـ مادر ای مادر (4) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ التماس دعای شهادت
. نذر (س) ------------ الا ای مادر فرزندی از جنس پیمبرها کجا دارند فرزندی چو فرزند تو مادرها نه از جنس پیمبرها که بالاتر بُوَد آری علی شیر خدا ، حَبْلُ الْمَتیِن بهتر ز بهترها تویی یا فاطمه بنت اسد مام حقیقت ها تویی یا فاطمه بالاتر از مریم ، وَ هاجرها تو ای بانوی بی همتا چه گوید شاعری چون من به وصف تو قلم گویا ، دهان لبریز گوهرها به رویت کعبه هم آغوش وا کرد و پذیرا شد یقینش بود داری با خودت خورشید باورها اَلا ای مادرِ روشن ترین سرچشمه ی هستی ز نسل ات پا گرفت آئینه ی صبح مطهرها تَراوش می کند عطر ولایت از تو ای بانو شکفته زیر پایت بس که گلبوی صنوبرها بگوید تا مدیحت را برای مردم عالم مکرّر می رود «یاسر» گذارد پا به منبرها ** حاج محمود تاری «یاسر» .
. عجل اللّه تعالی فرجه الشریف و روضه‌یِ حضرت زهرا سلام اللّه علیها فاطمیه قصّه‌یِ حالِ پریشانِ مرا هر که شنید گوشه‌ای زانویِ غم زد بغل وُ آه کشید هر کسی ذرّه‌ای از زندگی‌ام را حس کرد لبِ خود از غمِ عمری که هدر رفته گَزید چقَدَر با عملم آبرویش را بردم چقَدَر او پدرانه به سرم دست کشید نفسِ سرکش به کجاها نکشانید مرا ؟! بازگرداند مرا قطره‌یِ اشکی که چکید مثلِ ویرانه دلم سرد وُ خراباتی بود روضه گرمی وُ صفا را رویِ قلبم پاشید وسطِ روضه‌یِ مادر یادتان افتادم بینِ آن روضه که میخی نفسِ یاس برید مادری پشتِ درِ سوخته‌ای خورد زمین از رویِ در شده رد هر که سویِ خانه دوید فَأَغِث مادرتان خورده زمین أدرکنی العجل اِی پسرِ مصحف وُ آیاتِ امید .
با همین روی سیاهم بار بستم آمدم زشت و زیبا، خوب یا بد، هرچه هستم آمدم غصه ام را بیشتر از خلق، مادر میخورد طعنه وقتی میخورم فوراً به او بر میخورد با لباس پاره هم دارم بهای بهتری چونکه دارم دعوت از مشکل گشای بهتری با دو دست خالیم کوه گناه آورده ام بر علی مرتضا امشب پناه آورده ام بچه که بد می شود، بابا پریشان می شود او خودش منتّ کِشِ طفل گریزان می شود راه این آلوده افتاده به دریای نجف خوب شد من را سپردی دست آقای نجف هر زمانی که دلم از مردم دنیا گرفت گرد و خاک بارگاهش گرد و خاکم را گرفت می کشد بار مرا بر شانه اش تنها علی نیمه شب در می زنم این خانه را با یاعلی یا علی! ای آنکه از روی گدا غم می بری موقع افطار، ما را کربلا هم می بری رو به ایوان طلا گفتم اذان، گفتم حسین من اراد الله خواندم، پشت آن گفتم حسین خواهری از خیمه ها تا بین گودالش رسید شمر بیرون آمد و زهرا به دنبالش رسید گفت مادر؛ روبروی قبله ام محراب ریخت تشنه بودی، پیش چشمت کاسه های آب ریخت مثل تو گیسو پریشان است مادر هم حسین زنده بودی و شدی با نیزه ها درهم حسین هم روی نی، هم به زیر پای لشکر دیدمت پیکرت پاشیده بود از هم... فقط بوسیدمت
بی قیمتیم و قیمت ما می‌شود حسین در اوج فقر، ثروت ما می‌شود حسین زهرا میان عرش دعاگوی جمع ماست وقتی که ذکر هیئت ما می‌شود حسین این روزها مساجد ما هم حسینیه است در این دهه عبادت ما می‌شود حسین این چند قطره اشک به پای غمش کم است بعد از وفات، حسرت ما می‌شود حسین همراه کم حجاب نشسته محجبه بنیان‌گذار وحدت ما می شود حسین ما ملت امام حسینیم و تا ابد پشت و پناه ملت ما می‌شود حسین آن لحظه‌ای که خلق سرافکنده می‌شوند در روز حشر، عزت ما می‌شود حسین یارب تو شاهدی که در ایام اربعین یکجا تمام حاجت ما می‌شود حسین زهرا اگر مؤید دل‌های ما شود سرمایه‌ی محبت ما می‌شود حسین وقتی که بالحسین شروع دعای ماست مشغول استجابت ما می‌شود حسین ✍
دیگر مهارِ بغضِ جانکاه؛ کارِ من نیست ماندن میانِ طوفانِ آه؛ کارِ من نیست در چاهِ نفْس درگیر با ظلمتم شب و روز دیگر نفس کشیدن در چاه؛ کارِ من نیست یک عمر از رفیقِ ناباب ضربه خوردم دیگر رفاقتِ با گمراه؛ کارِ من نیست از توبه گفته ام به، هر عاصیِ پشیمان تفسیرِ آیهٔ یأس...که راهکارِ من نیست با هر إلهي العفو چون رویِ خوش نشان داد پس ناامیدی از این درگاه؛ کارِ من نیست دل کندن از بهشتی که وعده داده شاید... دل کندن از خدایِ دلخواه؛ کارِ من نیست * شمر(لع) آمد و به هم ریخت با گریه حالِ شعرم توصیفِ وضعِ گودال؛ والله کارِ من نیست خنجر کشید و میگفت استادِ قتلِ صبرم کُشتن که در زمانِ کوتاه؛ کارِ من نیست آقایِ ما عطش داشت! شمشیر خورد و شرحِ بارانِ نیزه هایِ ناگاه؛ کارِ من نیست!
حسین، کشتهٔ دیروز و رهبر روز است قیام اوست که پیوسته نهضت‌آموز است تمام زندگی او، عقیده بود و جهاد اگرچه مدت جنگ حسین یک روز است... حسین و ذلّت تکریم ظالمان، هیهات! که آفتاب عدالت از او دل‌افروز است به نزد او که شهادت، به جز سعادت نیست ردای مرگ برایش قبای زر دوز است رهین همت والای سیّدالشهداست هر آن‌که از غم اسلام در تب و سوز است... حرارتی که ز عشق حسین در دل‌هاست برای ظالم هر عصر، خانمان‌سوز است... ✍مرحوم
به صحنش آمدم پیچیده گویا عطر سیب اینجا همان عطری که می‌سازد ز هر لالی خطیب اینجا چه تصویری از این بهتر؟چه شوری هست شیرین‌تر؟! "هلا بیکم" به زائرهاش می‌گوید حبیب اینجا چه اکسیری میان بارگاه خویش دارد که زده بر دامنش دست توسل هر طبیب اینجا مسلمان و یهودی و مسیحی فرق دارد؟ نه... نمی‌ماند کسی از بارِ عامش بی نصیب اینجا خریده کربلا را تا که زائرخانه‌اش باشد غریب است و نمی‌خواهد کسی باشد غریب اینجا :: میان قتلگاه انگار دستی می‌رود بالا به لب دارد گمانم مادری "امن یجیب" اینجا به خود که آمدم دیدم که تا امروز می‌آید صدای بغض "هل من ناصر" مردی غریب اینجا نوشته می‌شود با تیغ مردی از تبار او سرودِ انتقام حضرت شیب الخضیب اینجا ✍