⏺#سینه_زنی_حضرت_ام_کلثوم س
ای غصه دار، خون مظلوم
عزیز زهرا ، ام کلثوم
خواهر زینب، جان فدای تو
قلب ما باشد، مبتلای تو
⏺ای گل حیدر، آیه ی کوثر
گرچه به اسلام ، یار و مجیبی
در بین شیعه ، خیلی غریبی
بر خروش تو ، جمله مدیونیم
از غمت بانو ، زار و محزونیم
⏺ای گل حیدر ، آیه ی کوثر
از درد و غم جان، بر لب بودی
در کربلا با زینب بودی
میزدی ناله ، در دل صحرا
دیده ای رأس ، بر روی نی را
⏺ای گل حیدر ، آیه ی کوثر
#حضرت_ام_کلثوم
.
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
مدح و مرثیه حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
ندارد عشق در مدح کسی جز یار مفهومی
فدایت ایکه بر هفت آسمان عشق منظومی
تویی کوه کرم چون حضرت شیر خدا آری،
چرا که با شما دیگر، نماند عبد محرومی..
اگر زهراست خورشید جهان، تو ماه او هستی
که اینگونه میان ظلمت شبها تو معلومی
تویی معصومه پرورده، تویی معصومه از این رو..
که هم دختر وَ هم خواهر وَ هم عمه به معصومی
نباشد مدح تو کار کسی غیر از خدای تو
که مداح تو اللّه و.. تو مدح حیّ قیومی
تو اسرار خدایی چون اَب و اُم و اَخیهایت
که در دنیای فانی فاش گویم، سرّ مکتومی
فدای نام زیبایت، به قربان صفاتِ تو...
تویی ام الحیا، ام الوقار و ام کلثومی
به طفلی در میان کوچه ها غم دیده چشمانت
که از طفلی به رنج و غصهی سیلی تو محکومی
پس از روز دوشنبه، روز عاشورا میان آمد
سری بر نیزه ها بود و.. تویی کز ناله مغمومی
بمیرد «ملتمس» وقتی، نوشته مقتل این غم را
که بی عباس در کوفه، تو مظلومی تو مظلومی
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#حضرت_ام_کلثوم
.
زمان:
حجم:
291.5K
#نوحه
#حضرت_ام_کلثوم
🎤استاد مصطفی رمضانی
#حضرت_ام_کلثوم
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
#شعر_راضی
#محمدحسنزاده
در کربلا تو ، همراهِ زینب
بر نیزه دیدی ، سرِ بُریده
صد پاره پیکر ، دیدی حسین را
در قتلگاهش ، در خون تپیده
یا ام کلثوم ، یا ام کلثوم
خون گریه کردی ، در سوگ اکبر
دیدی چو او را ، صد پاره پیکر
ناله زدی تا ، دیدی بُریده
تیرِ سه شعبه ، گلویِ اصغر
یا ام کلثوم ، یا ام کلثوم
با کام عطشان ، در آن بیابان
آتش گرفتی ، از داغ عباس
رنجِ اسارت ، زندان و غارت
را کرده ای چون ، زینب تو احساس
یا ام کلثوم ، یا ام کلثوم
سروده از شاعر آستان اهلبیت علیهم السلام ، #استاد_محمد_حسن_زاده (راضی)
.
🏴 #زمینه و #شور ایام وفات شهادت گونه اخت الحسین علیه السلام #حضرت_ام_کلثوم سلام الله علیها
#زمینه_حضرت_ام_کلثوم
#شور_ام_کلثوم
#بیاکنارم_این_دم_آخر
🏴بند اول
بیا کنارم،این دم آخر
غریب مادر،حسین برادر
ببین تو حالم،رو زار و مضطر
عزیز خواهر،حسین برادر
یه عمره که از غمت
شکسته این قلب من
دارم میمیرم حسین
به خواهرت سر بزن
رسیده جونم به لب
بیا پیشم یا اخا
غریب دور از وطن
بی کفنه کربلا
حسین مظلومم من ام کلثومم
🏴بند دوم
خودم دیدم از،بالای تل که
با لب تشنه،سرت جدا شد
جسمتو دیدم،که زیر سمها
پاره و رَاءست،رو نیزه ها شد
یه عمره دارم داداش
روضه میخونم برات
لعنت به اونی که کرد
منعت از آب فرات
داداش هنوز یادمه
اون نگاهه آخرت
ای نور دیده بیا
منتظره خواهرت
حسین مظلومم من ام کلثومم
🏴بند سوم
بعدت کشیدم،عذاب دنیا
رفتم با زینب،منم اسارت
خودت دیدی که،کجاها رفتم
بهم میکردن،چقدر جسارت
دارم میشم راحت از
فکر و خیال و غما
از غصه ی کربلا
کوفه و شام بلا
دارم هنوز رو تنم
از اونروزا من نشون
بیا که از دوریه
تو خواهرت میده جون
حسین مظلومم من ام کلثومم
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
✍️🎶کربلایی امیرحسین سلطانی
زمینه؛ راوی غم حسین.mp3
زمان:
حجم:
2.76M
#حضرت_ام_کلثوم علیهاالسلام
#زمینه
🔹راوی غم حسین🔹
چادر تو چادر زهرا
خطبۀ تو خطبۀ مولا
تو راوی غم حسینی
ای یاور زینب کبری
هنوزم اشکات دمادمه
دلت پر از حُزن و ماتمه
غروب هر روز برای تو
مثه غروب دهم محرمه
بگو برای ما از غربت خون خدا
بگو برای ما از روضههای کربلا
بگو برای ما از مصحف پرپر شده
بگو برای ما از خورشید رو نیزهها
«وای مظلوم حسین»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هیبت تو هیبت دریا
غیرت تو غیرت سقا
شبیه کوهی با صلابت
شدی یار زینب کبری
همسفر یاس و لالهای
همنفس اشک و نالهای
تو هجوم تازیانهها
سپر بلا برای سهسالهای
بگو برای ما از غربت شام بلا
بگو برای ما از اَلبَلاءُ لِلوِلا
بگو برای ما از لبهای غرق به خون
بگو برای ما از قاری و طشت طلا
«وای مظلوم حسین»
شاعر: #یوسف_رحیمی
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
واحد؛ یا اُمّ الحسنین.mp3
زمان:
حجم:
1.19M
#حضرت_ام_کلثوم علیهاالسلام
#واحد
🔹انظُر اِلینا🔹
غروبا که چشم افق خونباره
حال من از غم تو دیدن داره
همهش میگم که لحظۀ دیداره
خورشید من رفتی سفر، تو آسمونی غرق خون
معراج تو رو نیزه بود، اِنّا الیه راجعون
رو نیزهها رفتی، سوی عرش خدا
بعد از تو ما موندیم، با شام بیوفا
اُنظُر اِلینا یا شهید الشهدا
«سیدنا المظلوم، شهید الشهدا»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادم نرفته آخرین باری که
گفتی شب فراق ما نزدیکه
رفتید و این دنیا چقدر تاریکه
ماه شبای روشنم، رفت و شبم شد بیسحر
خبر اومد از علقمه، ای وای شد شق القمر
جای اباالفضلم، میدونی خالی بود
غروب عاشورا، توی آتیش و دود
گلهای یاس تو، همه شدن کبود
«سیدنا المظلوم، شهید الشهدا»
شاعر: #جمعی_از_شاعران
نغمهپرداز: #حسین_حاجی
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
زمینه؛ اُخت الزینب.mp3
زمان:
حجم:
5.91M
#حضرت_ام_کلثوم علیهاالسلام
#زمینه
🔹اخت الزینب🔹
کیه بشنوه ندبهتو اما، مثه ابر بهاری نباره
تو که خطبههای باشکوهت، عطر فاطمی داره
تویی کوثر امابیها، بنت الزهرا
تویی سورۀ عصمت و تقوا، بنت الزهرا
تویی آیۀ غربت زهرا، بنت الزهرا
تویی وارث مادری مظلوم، بنت الزهرا
تو نگات غم مادره معلوم، بنت الزهرا
دل تو نمیشه دیگه آروم، بنت الزهرا
میدیدی باز، با چشمی تر
باغی از گل یاس، شده پرپر
شده تازه، غم مادر
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سفرهدار غریبی بابا، راویِ شب آخر مولا
بگو سهم علی بوده یک عمر، دنیایی از غمها
بگو با کوفۀ بیوفاها، بنت الحیدر
از یتیمنوازیهای مولا، بنت الحیدر
اجر خوبیهاش این نبود اما، بنت الحیدر
خطبۀ تو که شمشیر مولاست، بنت الحیدر
توی دلها قیامتی برپاست، بنت الحیدر
هر کی دشمن حیدره رسواست، بنت الحیدر
خطبه بخون، علی زندهست
بگو با دل خون، علی زندهست
تو دلهامون، علی زندهست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلا اگه دشت بلا شد، تویی کوه صبوری و طاقت
حتی دشمنتون شده حیرون، از این همه عزت
تویی یار و پناه یتیما، اُخت الزینب
تویِ اوج مصیبت و غمها، اُخت الزینب
تویی همدم زینب کبری، اُخت الزینب
اگه غم شده رو دلا آوار، اُخت الزینب
اگه خالیه جای علمدار، اُخت الزینب
روی دوشته پرچم ایثار، اُخت الزینب
أمَّن یُجیب، داری بر لب
از حسین غریب، بخون امشب
بخون واسه دل زینب
شاعر: #یوسف_رحیمی
نغمهپرداز: #اکبر_شیخی
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
.
#زمینه
#حضرت_ام_کلثوم_زمینه
مثل زینب بلا کشیدی
خیلی از روضه ها رو دیدی
از داغ شش برادر آخر
بعد شش ماه دیگه بریدی
بمیرم برات
هنوز تنای بی سر ، جلوی چشات
چقدر مدینه سینه زد ، پای نوحه هات
دلا رو کربلایی کردی با روضه هات
یامولاتی یامولاتی یامولاتی یاام کلثوم
تو صحرا دربدر شدی و
واسه اطفال سپر شدی و
با شمر و با سنان و با زجر
چل منزل همسفر شدی و
بمیرم برات
تو روی ناقه روی نی ، سر محرمات
گریه میکردی کعبه نی ، میشد هم نوات
با تازیانه ها کبود ، شده سر تا پات
یامولاتی یامولاتی یامولاتی یاام کلثوم
داغی که قلبتو شکسته
نامردیای شام پسته
بعد سه روز معطل کردن
بردنت با دو دست بسته
بمیرم برات
رو زدی به شمر ولی ، نکرد اعتنات
به غیر خارجی کسی ، نمیزد صدات
سر حسین رو نیزه گریه میکرد برات
یامولاتی یامولاتی یامولاتی یاام کلثوم
#علی_سلطانی ✍
#حضرت_ام_کلثوم
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
.
(روضه خوانی #حضرت_ام_کلثوم وگریز به روضه ی حضرت رقیه علیهماالسلام)
باز هم بر پا شده بزم عزا
در میان خانه ی امّ البنین
در حیاط خانه زیر آفتاب
سفره ای شد پهن بر روی زمین
در کنار سفره بین ازدحام
هر دلی از ناله ی زینب شکست
در میان روضه ی گودال باز
زینب ِ قامت کمان از پا نشست
تا که زینب خسته شد،شد نوبت ِ
روضه های امّ کلثوم ِ حزین
گفت: دیدم کربلا تا شام، من
داغ روی داغ ای امّ البنین
نیم روزی باغ گلهای علی
روبه روی چشم من رفته خزان
روی نیزه رأسشان را دیده ام
کربلا تا شام بودم نیمه جان
بس دویدم روی سنگ وخارها
بر کف پایم نشسته آبله
شد جواب ناله هایم روز وشب
خنده های تلخ زجر و حرمله
وای از بازار شام و بزم می
ما کجا و مجلس نامحرمان
روبه روی دختران بی گناه
خون دندان حسینم شد روان
خارجی خواندند ما را شامیان
شد خرابه،خانه ی ما روز و شب
دم به دم آزارها دیدیم ما
از نگهبانان بی شرم و ادب
در میان قحطی آب و غذا
کودکان بودند تشنه،نیمه جان
وای من از لحظه و از ساعتی
که رقیه خواست از من آب و نان
گفتم ای شیرین زبان ِ کاروان
کام عطشانت مرا داده عذاب
من فدای لعل خشکیده ی تو
نیست آب و نان دگر اینجا بخواب
او بهشتی بود روی دامنم
خلق و خویش بود مثل مادرم
هر زمان دلتنگ مادر می شدم
می شد او آرامش چشم ترم
هر زمانی که سخن می گفت او
بوی جنت از دهانش می وزید
هر زمان که دست من را می گرفت
تازه می شد در دل ِخونم امید
او شبیه مادر من فاطمه
قدکمان چونلاله ای پژمرده بود
مثل او از کینه های مرتضی
از عدوی پست،سیلی خورده بود
بس که او طعنه شنید از شامیان
شد میان کوچه ها مویش سپید
شد شکسته از مصیبتها ولی
قامتش از هجر بابایش خمید
آن زمان که در خرابه ناگهان
نیمه شب بی تاب شد از هجر او
از جفای شامیان در بین اشک
با سر بابای خود شد روبه رو
گفت بابایی فدای حنجرت
دشمن از چه رأس پاکت را برید
با چه جرمی ای امام مهربان
پیکرت در بین خاک و خون تپید
لعل تو زخمی،لب من سالم است
دیدمش که خورد چوب خیزران
می زنم لطمه به لب تا که شود
مثل تو خون از لب خشکم روان
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
💠 بخشی از خطبۀ #حضرت_ام_کلثوم (علیهاالسلام) در کوفه
«یا اَهلَ الکوفَةِ!
سوئَةً لَکُم مالَکُم خَذَلتُم حُسَیناً وَ قَتَلتُموهُ وَ انتَهَبتُم اَموالَهُ
وَ وَرِثتُموهُ وَ سَبَبتُم نِسائَهُ وَ بَکَیتُموهُ فُتُّباً لَکُم وَ سُحقاً...»
تمام همهمهها غرق در سکوت شدند
صدای گریۀ او شهر را تکان میداد
میان قوم عرب یک نسبشناس نبود؟
شکوهِ خطبه، علی را فقط نشان میداد
نگاه کرد به تسبیح خواهرش زینب
که این حماسه به او قدرت بیان میداد
کلام دختر نهجالبلاغه نافذ بود
و درس مردی و غیرت به کوفیان میداد
خطاب کرد: «شما تا ابد دو رو بودید،
اگر خدا به شما عمر جاودان میداد
به پاس این همه مدّت که دم تکان دادید
خلیفه کاش همانقدر استخوان میداد
در این معامله، کوفی سفیه بود، سفیه!
که دین خویش نفهمیده رایگان میداد
نشستهاید سر سفرۀ حرام آنقدر
که نامههای شما نیز بوی نان میداد
و رودهای روان را بر آن کسی بستید
که اذن بارش باران به آسمان میداد
شما به نام محمّد چقدر میکشتید
خدا اگر به علی همچنان جوان میداد»
و کاش خطبۀ او تا همیشه جاری بود
و کاش گریه کمی بیشتر امان میداد
📝 #محمدمهدی_خانمحمدی
#وفات_حضرت_ام_کلثوم
.
واحد؛ اشکهای بیامان.mp3
زمان:
حجم:
8.22M
#حضرت_ام_کلثوم علیهاالسلام
#واحد
🔹اشکهای بیامان🔹
کربلا بود و یک کاروان بیپناه
کربلا بود و یک قافله اشک و آه
کودکان یتیم و غریب و اسیر
مانده حیرتزده در دل خیمهگاه
کمر بر استقامت بسته زينب
که یکدم هم ز پا ننشَسته زينب
اگر زينب پناه کاروان بود
تو هم بودی عصای دست زينب
«آه و واویلتا، از غم کربلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کوفه بود و غم و غربتی بیامان
قلبت آتش گرفت و شدی خطبهخوان
«وَیلَکُم» گفتی و اهل کوفه شدند
دلپریشان و گریان و آشفتهجان
ميان شهر پیچیده صدايت
طنین حیدری خطبههایت
تمام کوفه، بانو زير و رو شد
چنان که اشکها شد همنوايت
«آه و واویلتا، کوفه شد کربلا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شام غمها زده شعلهها بر دلت
در خرابه شده اشک و غم حاصلت
مانده بر جانت از کوفه داغی اگر
داغ طشت طلا شد ولی قاتلت
سهساله رفت و زد آتش به جانت
فدای اشکهای بیامانت
نداری طاقت ماندن که این غم
دگر برده ز دل تاب و توانت
«آه و واویلتا، از دیار بلا»
شاعر: #یوسف_رحیمی
نغمهپرداز: #سیدعلیاکبر_حسینپور