eitaa logo
نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
6.4هزار دنبال‌کننده
551 عکس
745 ویدیو
128 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjo مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
زمزمه؛ اُم المؤمنین.mp3
زمان: حجم: 2.26M
علیهاالسلام 🔹ام المؤمنین🔹 چه ماهی شده برام ماه رمضون صدای شیون میاد از آسمون تو رفتی بهارمون شده خزون تا واکنی بازم چشاتو خانوم غربت می‌باره از تو چشمام آروم ای، هم‌سفرۀ درد و غمم ای، یار و انیس و همدمم وای، بعد از تو غرق ماتمم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همین‌که اسمت میاد روی لبام می‌ریزه اشکام به روی گونه‌هام خدیجه! دلگرمی بودی تو برام‌ زخم زبون شنیدی عمری اما بازم منو هیچ‌وقت نذاشتی تنها ای، زیبایی دنیای من ای، بانوی بی‌همتای من وای، با رفتنت ای وای من ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نمی‌شه نبودن تو باورم دوباره چشاتو وا کن یاورم یتیمی زوده برای دخترم زهرا نداره بی تو جز غم حاصل مهرت نمی‌ره تا قیامت از دل وای، تو رفتی اُم المؤمنین وای، بی‌تو شدم تنهاترین وای، اشکای زهرا رو ببین شاعر: نغمه‌پرداز:
زمینه؛ اَينَ مِثلُ خَديجَة،.mp3
زمان: حجم: 3.53M
علیهاالسلام 🔹أينَ مِثلُ خَديجَة🔹 شب غريبىِ ختمُ المرسلينه شب جدايى از اُم المؤمنينه غم بى مادرى با زهرا چى كرده بميرم تنهاترينه روى دست بابا، می‌بينه كفن مادره سخته غربت اما، سخت‌تر اون نگاه آخره اَينَ مِثلُ خَديجَة، يار رسول الله اَينَ مِثلُ خَديجَة، دلدار رسول الله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ جا داره آسمون امشب خون بباره يتيم مكه باز يارب بی‌قراره از آتيش فراق می‌سوزه وجودش اشكاش ادامه داره دل‌تنگ با بغض می‌گه، رفتى چاره‌ساز مشكلم رفتى بی‌تو ديگه، غم سايه كرده رو دلم اَينَ مِثلُ خَديجَة، جان رسول الله اَينَ مِثلُ خَديجَة، جانان رسول الله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ وقتى كه فاطمه مرثيه می‌خونه با ناله‌ش همه عرشُ می‌سوزونه واى از ماتمِ دخترى دل‌پريشون كه نگاش كاسۀ خونه كاشكى می‌شد مادر، براى من قرآن بخونى كاشكى می‌شد مادر، كنار فاطمه‌ت بمونى اَينَ مِثلُ خَديجَة، ماه رسول الله اَينَ مِثلُ خَديجَة، همراه رسول الله شاعر و نغمه‌پرداز:
واحد؛ الوداع یا رسول الله.mp3
زمان: حجم: 1.95M
علیهاالسلام 🔹الوداع یا رسول‌الله🔹 فدات، همۀ زندگی و دار و ندارم صدات، که میاد من دیگه غصه‌ای ندارم دیگه، لحظۀ‌ جدایی‌مون رسیده انگار می‌خوام، سرمو این آخری رو پات بذارم اسممو ببر که بازم، سرمو بالا بگیرم آره من خدیجه‌ام بانوی خونۀ پیمبر اولین زن مسلمون همدم و مأنوس قرآن دست خالی نمی‌مونم شکر حق فردای محشر دستمو بگیر، ای پناه من خداحافظت، تکیه‌گاه من «الوداع یا رسول‌الله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خدا، می‌دونه چقدر برا تو بی‌قرارم دیگه، غصه‌ای به غیر تنهاییت ندارم تو این، دم آخری بازم از پیش چشمام داره، می‌گذره خاطره‌های بی‌شمارم خدا زهرا رو به ما داد، دخترم خیر کثیره دخترم بهونۀ خلقته و عزیز باباست گفتی که غصۀ زهرا غصۀ دل منم هست دوس نداشتی که ببینی یه روزی فاطمه تنهاست نذا دخترم، غصه‌دار بشه رنج و ماتمش، بی‌شمار بشه «الوداع یا رسول‌الله» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه عمر، می‌گرفت عطرتو روز و ماه و سالم میرم، با عبای خوشبوی تو خوش به حالم نشد، ببینم خوشبختی دخترمونو بمون، تو کنار زهرا ای پناه عالم مادرش فداش شه آخه، خیلی دخترم غریبه خیالم راحته که همیشه هرجا هستی یارش دستشو بذار تو دست بهترین یاور و یارت تو شب عروسی جای منو خالی کن کنارش من سپردمت، به خدا عزیز پیش دخترم، برام اشک نریز «الوداع یا رسول‌الله» شاعر و نغمه‌پرداز:
. شعر برگزیده هفتمین‌ محفل شعر علیهاالسلام السلام علیک یا خدیجه امّ المؤمنین ما بیابانیم و تشنه زیر باران آمدیم طالب فصل بهاریم و زمستان آمدیم روسیاهیم و به اذن ماه تابان آمدیم دستمان خالیست، مانند گدایان آمدیم قلب هامان را سراسر غرق در گُل کرده ایم تا به امّ المؤمنین یک دَم توسّل کرده ایم تا خدا یک نردبان با ذکر مادر ساختیم سفره ای روی پَر روح الامین انداختیم از زمین تا عرش را با بال لطفش تاختیم باز قدرش را به قدر قطره ای نشناختیم می شود ولله از هست دو عالم بی نیاز ریزه خوار ِ سفره ی اُمّ الیَتامی‌' در حجاز مادر ما آفتاب و نوربخش ِ ماه بود مکّه در گمراهی و او آشنای راه بود از زمان خلقتش، محبوب عندالله بود چون خدا از شاهکار خَلق او آگاه بود در کنار هم هزاران حُسن را با عشق چید تا خدیجه مادر ما شیعیان را آفرید بانویی که با عفافش بوده عفّت استوار شد کنیز خانه ی او آسیه با افتخار ثروت او شد توان ضربه های ذوالفقار مصطفی را شد همیشه در مصیبتها،قرار در ستایش های او این بس که با جان، مصطفی بارها فرمود: «إنّی قَد رُزِقْتُ حُبَّها» یار و غمخوار پیمبر شد لیاقت داشته دامنش معصومه پرور شد لیاقت داشته حامل انوار کوثر شد لیاقت داشته مادر یک نسل اطهر شد لیاقت داشته یازده دُرّ امامت، حاصل از دریای اوست سرّ هستی خلایق، خلقت زهرای اوست مادر ما قبل بعثت هم مسلمان بوده است جنس انفاسش هم از آیات قرآن بوده است او برای جان خاتم بهتر از جان بوده است بر خلاف آن زنی که شاخ شیطان بوده است آن زنی که ایستاده روبه روی مصطفی بوده مرگ او دمادم آرزوی مصطفی منکر اصل ولایت، نیست امّ المؤمنین دختر طاغوت امّت، نیست امّ المؤمنین قاتل شاه رسالت ، نیست امّ المؤمنین مظهر بخل و حسادت، نیست امّ المؤمنین غرق ظلمت بود آن که در کنار نور بود داشت بر زهرا حسادت، چون اجاقش کور بود در زنان، فاسق تر از آن نیست بر روی زمین لعنتش شد ذکر اعظم بر لب روح الامین می نویسم کوری خصم امیرالمومنین شد مقامش با کمی ارفاق، امّ المفسدین تهمتش بر ماریه کافیست تا پیش همه حد زند آن را امام ما، عزیز فاطمه صاحب عنوان امّ المؤمنین، پس با یقین شد خدیجه اشرف زوجات ختم المرسلین بانویی که هست بر انگشتر خاتم،نگین جان و مالش شد کریمانه نثار راه دین طعم تلخ بی کسی ها را چشید و صبر کرد طعنه ها از مردم مکه شنید و صبر کرد عاقبت تنها طبیب درد طاها پرکشید آه ! بین ناله ی محزون زهرا پرکشید در عبا مادربزرگ بی کفن ها پرکشید وای! از آن پیکری که ارباً ارباً پرکشید شد ستاره در ستاره ماه دلجوی حسین شد سپید از چیدن هر عضو، هر موی حسین ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. سلام الله علیها بند🌹 اولین بانویِ دین شد خدیجه در زمین بانیِ اسلام شد و سیدة الْمؤمنین ثروتش را در رَهِ عشقِ پیمبر کرد فدا در تمامِ لحظه ها او بود کنارِ مصطفی همسرِ طاها مادرِ زهرا حامیِ دینِ سَید الْبَطحا 📿 بی بی اُمُّ الْفاطمه 📿 بند🌹🌹 منشأ عشق و وفا جلوه ی حجب و حیا میرود از مکّه و محشری گشته به پا روی دوش مصطفی شال عزا و ماتم است قامت زهرای اطهر زین غم عُظمیٰ خم است آه و واویلا اسوه ی زن ها پر زند سوی جنت الاعلا 📿 بی بی اُمُّ الْفاطمه 📿 بند🌹🌹🌹 (زبانحال حضرت زهرا) ای همیشه یاورم قُوَّت بال و پرم در عزای تو نشست خاک غم روی سرم بعد تو مادر به پای عشق پاک مرتضیٰ میشوم پشت دره خانه اسیر شعله ها با دلی خونبار زخمیه مسمار قسمتم گردد خنده ی اغیار 📿 مظلومه یا فاطمه 📿 ✍️به قلم: (یاحسین) 👇
. مثنوی (س) تنها تو ام المومنین هستی خدیجه تنها تو زهرا آفرین هستی خدیجه افسوس که هرگز نکردند احترامت شعب ابیطالب نبوده در مقامت دارایی ات را داده ای پای محمد تو سنگ خوردی بارها جای محمد تو خون دل‌ها در رهِ اسلام خوردی تو طعنه و دشنام از اقوام خوردی دین خودت را کرده‌ای بر احمد اعلام السابقون السابقون‌ آوردی اسلام تو حیدری بودی به احمد راست گفتی قبل از غدیر خم علی‌مولاست گفتی با تو دل پیغمبر آسوده است مادر تو ذوالفقارت ثروت ات بوده است مادر سرمایه‌ات سود اش همش خیرات باشد دارو ندار تو فقط زهرات باشد وقتی امین مکّه تنها شد تو ماندی در بدترین اوقات او خود را رساندی مرهم شدی بر جای زخم سنگ باران تو شیر زن بودی میان خیل مردان نسل تو نورانی است و داده نتیجه مادر بزرگ اهلبیتی تو خدیجه مارا ببخش از اینکه کم یاد تو هستیم در سال یک بار است بر داغت نشستیم ما یک دهه مانند عاشورا بگرییم تا که شبِ دَه، بر غمت حالا بگرییم رفتی پیمبر بی تو تنها گشت مادر سال عروجت سال غمها گشت مادر بعد از تو روز خوش ندیده همسر تو بی تو همیشه غصه خورده دختر تو وقتی عبای همسرت بر تو کفن شد اشک پیمبر هم بر آن دور از وطن شد مادر خدارا شکر تو آنجا نبودی بین اسیران بین آن زنها نبودی 🖍️ ✍ .
. تو آن زنی که فلک آستان تو بوسید حجاب و عصمت و تقوی به دور تو گردید تو آن زنی که خداوند انتخابت کرد فروغ مهر پیمبر به خانه ات تابید تو آن زنی که ز پاکی میان اهل قریش طلوع  زهره ی زهرا  ز دامن تو دمید تو آن زنی که مسلمان شدی نخستین روز سلام بر تو ز خالق  ز جبرییل  رسید تمام هستی تو هدیه گشت بر اسلام خدا تمامی اسلام را به تو بخشید نمانده است بجز آه در بساطت اگر کفن برای تو گردید جامه ی خورشید   قسم به اشک پیمبر قسم به عام الحزن که چشم ابر همیشه ز داغ تو بارید ✍ .
. باده ی مهر پیمبر جوشد از پیمانه اش بانویی که کعبه میگردد به دور خانه اش غم نباشد ، گر از او دورند زنهای قریش چار بانوی بهشتی هست چون پروانه اش روز تکذیب تمام شهر ، شد حامی دین آفرین بر آن زن و بر غیرت مردانه اش از صدای گریه ی کوثر دل خورشید سوخت دیده زمزم گشت و جوشید اشک دانه دانه اش فقر ، میگرید برای غربت آن بی کفن چون کند یاد از جلال و حشمت شاهانه اش آنکه اسلام است زیر سایه ی ایثار او سایبانی نیست بر آن تربت ویرانه اش ✍ .
. 87_ عزای حضرت خدیجه سلام الله علیها عزای حضرت حوا عزای هاجر شد عزای مریم عذرا عزای کوثر شد بگو به کعبه لباس سیاه بر تن کن بگو به مکه که چشم تو تا ابد تر شد به جبرئیل بگو آیه آیه نوحه کند که نوحه خوان مصیبت ، خود پیمبر شد غبار غصه بر آئینه ی رسول نشست و سر به جیب عزا ذوالفقار حیدر شد دل نبی که شکست از غم ابوطالب غمی رسید که این داغ دو برابر شد چه روزها که زنان قریش طعنه زدند به دختری که به در یتیم همسر شد میان آنهمه تکذیب شهر ایمان داشت زدند سنگ ، اگر بر رسول ، سنگر شد شد اولین زن تاریخ که گل اسلام به عطر اشهد توحید او معطر شد تمام هستی خود داد تا به لطف خدا به مادر همه ی اهل بیت مادر شد نبود تا که ببیند عروسی زهرا چقدر غربت بی مادری فزونتر شد نبود تا که ببیند چه زود یاس بهشت به رنگ سرخ شهادت رسید و پرپر شد نبود تا که ببیند شهید دختر او میان آتش دیوار و آتش در شد نبود تا که ببیند ز ضربه های غلاف کبود بازوی آن بضعه ی پبمبر شد نبود تا که ببیند چو لاله غرق به خون گلوی تشنه ی شبیر و لعل شبر شد نبود تا که ببیند که بوسه گاه رسول میان گودی خون بوسه گاه خنجر شد نبود تا که ببیند ز تیر حرمله ها چگونه غرق تبسم علی اصغر شد کنار تربت او آفتاب میسوزد کسی که بر سر اسلام سایه گستر شد اگرچه دور، از آن تربتم ، ولی دل من کنار قبر غریبانه اش کبوتر شد ✍ .
. همان دینی که شد مدیونت از شعب ابیطالب بر عالم کرده تکریم تو را مهر آفرین واجب شدی زینت فزای خانه ی طاها و آوردی گلی یکتا و در شان علی ابن ابیطالب خدا را دیده ای در چشمهایش بی گمان بانو که قلبت شد به عشق «رحمة للعالمین» راغب کم آورده است حاتم از شکوه بذل و بخشش هات و در تحریر اجر نیکی ات در مانده شد کاتب شدی سنگ صبور خاتم و نگذاشتی یک آن شود غم بر وجودش در هیاهوی زمان غالب اگرچه وصف تو سخت است ام المومنین شاید محمد رفت تا معراج ،وقتی شد تو را صاحب .
. در هیئت مادر، پی ِ مهدی جانیم مانند خدیجه منتظر می مانیم تا نور دل مادر ما برگردد عجّل لولیّک الفرج می خوانیم ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) .
. ایام مجموعه در مدح‌ومرثیه سلام‌الله‌علیها رباعی۱ در شهر اگرچه رفت و آمد پر بود هر آینه از مقصد و مسند پر بود در باور تو خدا یکی، دوست یکی دیوان تو از مدح محمد پر بود رباعی۲ هر بار که کفر سدّ راهش شده بود یک‌زن همه‌ی پشت‌وپناهش شده بود وقتی که قریش نیز تکذیبش کرد ایمان خدیجه تکیه‌گاهش شده بود رباعی۳ هم عالمه بود او و هم عامله بود هم بالغه و عاقله و کامله بود جبریل خدیجه را بشارت می‌داد وقتی که به نور فاطمه حامله بود رباعی۴ ای یاور دین حق و حامی رسول نام تو بلند باد و سعی تو قبول در وصف تو گفتنی زیاد است، ولی این‌بس که تویی مادر زهرای بتول رباعی۵ دارد با خود هزار مقصد تاریخ از آینه‌های خوب یا بد تاریخ جز فاطمه‌وعلی ندیده زوجی مانند خدیجه و محمد تاریخ رباعی۶ کوشیدند و هزار خط فهمیدند تا شمّه‌ای از تو را فقط فهمیدند تو «راز درست بی‌نهایت» هستی گیرم که صحیح‌ها غلط فهمیدند رباعی۷ هر قطره‌ای از فضائلت یک دریاست توصیف تو آرزوی اندیشه‌ی ماست درباره‌ی اوصاف تو باید چه نوشت؟ «امّا فَهِیَ کَثیرةٌ لاتُحصی»ست رباعی۸ جبریل امین رساند پیغام به تو؛ ازجانب حق سلام و اکرام به تو از بس که حمایت از پیمبر کردی ایمان آورد دین اسلام به تو رباعی۹ هرچند که‌خود فیض‌عظیم‌اند همه در سفره‌ی فضل تو سهیم‌اند همه ارثیه‌ی سفره‌داری‌ات باقی ماند نسل تو کریمه و کریم‌اند همه رباعی۱۰ آن‌قدر که از خدا حیا می‌کردی از خواستن عبا ابا می‌کردی اما کفن تو از بهشت آمده بود پس پایه‌ی روضه را بنا می‌کردی ✍ .