haj amir abbasi4_5870532703727650842.mp3
زمان:
حجم:
5.01M
#زمینه
شد آتش دل ما سوز مصیبت تو
با نوای #حاج_امیر_عباسی
#وفات_حضرت_خدیجه
شد آتش دل ما،سوز مصیبت تو ، یومُ العَزای ما شد،روز مصیبت تو
ای بانوی بهشتی،ای نور حیّ سرمد ، شد جاری از غم تو،اشک از دو چشم احمد
یک حُجره از حریمت،دارُالشفای ایمان ، با ثروتت نمودی،یاری ّ دین و قرآن
مأنوس اشک و آه است،در ماتم تو طاها ، رفتی و در فراقت،گشته یتیمه زهرا
در هجر روی دلبر،غمپروری چه سخت است ، گوید به اشک و ناله،بی مادری چه سخت است
امّا امان ز دنیا،از درد و غصه هایش ، از بی مُروّتی ها،از مکر و فتنه هایش
پیچیده در گلستان،صوت حزین بلبل ، روزی رسد که زهرا،پرپر شود چو یک گل
دلها به یاد داغش،محزون و خسته گردد ، که در ره ولایت،پهلو شکسته گردد
در پیش چشم دشمن،ذکر علی کلامش ، با قدّ خم نموده،همراهی ِ امامش
شاعر: #حاج_امیر_عباسی
.
یا ام المؤمنین
#وفات_حضرت_خدیجه (س)
سلام مادر حضرت فاطمه
به غمهای احمد تویی خاتمه
سلام مادر مؤمنین زمین
ارادت به تو در رگ و ذاتمه
تو هستی صدف فاطمه گوهرت
نگاه تو همواره مرآتمه
اصالت ، سخاوت خصایای تو
گدای در بیت تو حاتمه
و ساعات بی تو برای نبی
چه سخت و غریب و پر از ماتمه
خدیجه شدی تا قیامت کنی
ز دین محمد حمایت کنی
ببخشی همه مال خود را که دین
درخشد به گیتی شبیه نگین
به جز ثروتت جان دهی در ره
رسول خدا رحمت العالمین
به چشمان کفار مکه شدی
تو تیری چنان میله ی آتشین
شنیدند زمان و زمین که به تو
هزار آفرین گفت جهان آفرین
در این ماه مهمانی ایزدی
شده دل ز داغ تو زار و حزین
سکوتم شکست بغض من وا شده
شب قدر من با تو احیا شده
تو رفتی و بعد از تو آمد خزان
به چشم نبی تیره شد این جهان
تو رفتی و زهرا گرفته دلش
به تنگ آمده سینه ی آسمان
بگرید برایت چو ابر بهار
همان دختری که شده بی نشان
همان پاره ی قلب احمد که شد
به دست ستم قامت او کمان
الهی به حق خدیجه بگیر
خودت انتقامی از آن ظالمان
بزن شعله بر ریشه ی نحسشان
به دست توانای صاحب زمان
شاعر : #علی_صمدی -قم✍
.
.
#وفات_حضرت_خدیجه
تو آن زنی که فلک آستان تو بوسید
حجاب و عصمت و تقوی به دور تو گردید
تو آن زنی که خداوند انتخابت کرد
فروغ مهر پیمبر به خانه ات تابید
تو آن زنی که ز پاکی میان اهل قریش
طلوع زهره ی زهرا ز دامن تو دمید
تو آن زنی که مسلمان شدی نخستین روز
سلام بر تو ز خالق ز جبرییل رسید
تمام هستی تو هدیه گشت بر اسلام
خدا تمامی اسلام را به تو بخشید
نمانده است بجز آه در بساطت اگر
کفن برای تو گردید جامه ی خورشید
قسم به اشک پیمبر قسم به عام الحزن
که چشم ابر همیشه ز داغ تو بارید
#حضرت_خدیجه
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
#وفات_حضرت_خدیجه
باده ی مهر پیمبر جوشد از پیمانه اش
بانویی که کعبه میگردد به دور خانه اش
غم نباشد ، گر از او دورند زنهای قریش
چار بانوی بهشتی هست چون پروانه اش
روز تکذیب تمام شهر ، شد حامی دین
آفرین بر آن زن و بر غیرت مردانه اش
از صدای گریه ی کوثر دل خورشید سوخت
دیده زمزم گشت و جوشید اشک دانه دانه اش
فقر ، میگرید برای غربت آن بی کفن
چون کند یاد از جلال و حشمت شاهانه اش
آنکه اسلام است زیر سایه ی ایثار او
سایبانی نیست بر آن تربت ویرانه اش
#حضرت_خدیجه
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
#وفات_حضرت_خدیجه
87_ عزای حضرت خدیجه سلام الله علیها
عزای حضرت حوا عزای هاجر شد
عزای مریم عذرا عزای کوثر شد
بگو به کعبه لباس سیاه بر تن کن
بگو به مکه که چشم تو تا ابد تر شد
به جبرئیل بگو آیه آیه نوحه کند
که نوحه خوان مصیبت ، خود پیمبر شد
غبار غصه بر آئینه ی رسول نشست
و سر به جیب عزا ذوالفقار حیدر شد
دل نبی که شکست از غم ابوطالب
غمی رسید که این داغ دو برابر شد
چه روزها که زنان قریش طعنه زدند
به دختری که به در یتیم همسر شد
میان آنهمه تکذیب شهر ایمان داشت
زدند سنگ ، اگر بر رسول ، سنگر شد
شد اولین زن تاریخ که گل اسلام
به عطر اشهد توحید او معطر شد
تمام هستی خود داد تا به لطف خدا
به مادر همه ی اهل بیت مادر شد
نبود تا که ببیند عروسی زهرا
چقدر غربت بی مادری فزونتر شد
نبود تا که ببیند چه زود یاس بهشت
به رنگ سرخ شهادت رسید و پرپر شد
نبود تا که ببیند شهید دختر او
میان آتش دیوار و آتش در شد
نبود تا که ببیند ز ضربه های غلاف
کبود بازوی آن بضعه ی پبمبر شد
نبود تا که ببیند چو لاله غرق به خون
گلوی تشنه ی شبیر و لعل شبر شد
نبود تا که ببیند که بوسه گاه رسول
میان گودی خون بوسه گاه خنجر شد
نبود تا که ببیند ز تیر حرمله ها
چگونه غرق تبسم علی اصغر شد
کنار تربت او آفتاب میسوزد
کسی که بر سر اسلام سایه گستر شد
اگرچه دور، از آن تربتم ، ولی دل من
کنار قبر غریبانه اش کبوتر شد
#حضرت_خدیجه
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
.
#وفات_حضرت_خدیجه
86_ عزای حضرت خدیجه سلام الله علیها
مدح و مرثیه
نظم را نام تو لبریز از فصاحت میکند
شعر زیر سایه ات ، کسب سعادت میکند
از خدا بر تو سلام آورد جبرئیل امین
بر درت پیک خدا عرض ارادت میکند
مادر صدیقه و صدیقه ی امت تویی
طاهری و دین ز تو کسب طهارت میکند
در هجوم وحشی زخم زبان ابتران
دامن پاک تو کوثر را روایت میکند
در بهشت از قصر مروارید داری خانه ای
خاک راهت سرمه در چشمان جنت میکند
قافله در قافله سرمایه دادی... عاقبت
کاروان تو محبت را تجارت میکند
چله ای خرما رساندی در حرا اما رسول
در عوض سیب بهشتی با تو قسمت میکند
پیشتر از دیگران دین تو کامل گشته بود
تا که قلبت با غدیر نور بیعت میکند
بر سر سجاده ی اسلام تو اول زنی
که نمازی آسمانی را اقامت میکند
شمع سان ، لب بسته، میسوزد ز داغ غربتت
قبر ویران تو را هر کس زیارت میکند
در رثایت شعر میگوید امیرالمومنین
اشک پیغمبر ز داغ تو حکایت میکند
مجلس ختم تو را ای برترین امهات
با دلی محزون به پا ختم رسالت میکند
داغ تو ، مرگ ابوطالب ، شده غم روی غم
چشم قرآن گریه بر این دو مصیبت میکند
رفتی و دیگر ندیدی دشمن پیمان شکن
حمله با آتش به سوی بیت عصمت میکند
رفتی و دیگر ندیدی بین آن دیوار و در
دخترت ، خود را مهیای شهادت میکند
رفتی و دیگر ندیدی کربلا بر نیزه ها
سوره ی فجر شما قرآن تلاوت میکند
رفتی و دیگر ندیدی زیر باران عطش
کودک ششماهه ای اتمام حجت میکند
رفتی و دیگر ندیدی خیمه های تشنه را
سیلی و کعبه نی و بیداد ، غارت میکند
رفتی و دیگر ندیدی دست های بسته ای
با عزیزان تو صحبت از اسارت میکند
....رفتی و یک روز می آیی و خواهی دید که
طالب حق شما بر پا قیامت میکند
#مدح_حضرت_خدیجه
#میثم_مومنی_نژاد ✍
.
مدح و مرثیه اُمُّ الْمُؤْمِنِين حضرت خدیجه کبری ( س )
------------
پیمبر برتر از هر چیز نور کبریا دارد
وَ بانویی کنار خود لبالب از صفا دارد
پس از لطف خداوند بزرگ خالق هستی
ز اُمُّ الْمُؤْمِنِين دارد هر آنچه مصطفی دارد
وَ اُمُّ الْمُؤْمِنِين باشد خدیجه بانوی ایثار
همان بانوی ایمانی که دستی بر عطا دارد
عطای او بقا بخشیده بر اسلام و قرآنش
بدین خاطر مکانی در حریم هَلْ اَتی دارد
نه تنها میبرد فیض حضور از همسرش احمد
که گاهی سایه بر سر از وجود مرتضی دارد
همیشه بر محمّد عشق می ورزید آن بانو
اگر دل می دهد بر او یَقیِناً دلربا دارد
ز نسل اوست عاشورا که در یک روز تاریخی
شهیدانی چنین گلگون بدن در کربلا دارد
میان لاله زار عشق و ایثار و فداکاری
چو زهرا دخترش او هم حسینِ سر جدا دارد
ز بس غربت نشست از او بروی سینه احمد
فضای حُجره اش حال و هوای نینوا دارد
دل احمد شکست از رفتنِ جانسوز آن بانو
که بهر مصطفی داغش شرار جانگزا دارد
نبی می گرید و زهرای اطهر هم پریشان تر
چه شام تیره ای امشب دلِ بَدْرُالدُّجی دارد
خدیجه ایستاد و جان فدای مصطفایش کرد
که هر عشقی برای خود بها و خونبها دارد
جهان در شورِ ماتم می نشانَد سینه خود را
وَ «یاسر» از مصیبت های او شور و نوا دارد
**
محمود تاری «یاسر»
#وفات_حضرت_خدیجه
.
.
یا ام المومنین یا حضرت خدیجه(س)
در بین زنها برتر خدیجه والا خدیجه
پشت و پناه و سنگ صبور طاها خدیجه
مریم خدیجه ساره خدیجه حوا خدیجه
هاجرخدیجه بهتر بگویم زهرا خدیجه
نازل شده بر دامان پاکش آیات کوثر
تفسیر یاسین تفسیر قدر و طاها خدیجه
اول زنی که آورده ایمان بر همسر خود
هم کفو احمد بی شک ندارد همتا خدیجه
مردی نمود و دارایی اش را در راه دین داد
هرگز نبوده دلبسته بر این دنیا خدیجه
شمشیر حیدر،مال خدیجه، دین را نگه داشت
والی والا عالی اعلا مولا،خدیجه
کوری چشم مرکب سوار جنگ جمل گو
ام الائمه است ام الائمه است تنها خدیجه
در روز محشر در اوج سختی مارا غمی نیست
آنجا بسنجند معیار هرکس را باخدیجه
عشق محمد(ص) عشق به اسلام داریم اما
در وادی عشق ما قطره ایم و دریا خدیجه
از جانب حق آمد کفن بر جسم شریفت
قطعا که بوده جایت در عرش اعلا خدیجه
رفتی ندیدی کرببلا را وقتی کفن شد
جسم حسینت با بوریای صحرا خدیجه
بس کن (بهار) از این روضه بگذر در کربلا هم
حتما رسیده بازینب و با زهرا ، خدیجه
#ابوذر_رئیس_میرزایی (بهار)✍
#وفات_حضرت_خدیجه
.
.
ایام #وفات_حضرت_خدیجه
مجموعه #رباعی
در مدحومرثیه #حضرت_خدیجه سلاماللهعلیها
رباعی۱
در شهر اگرچه رفت و آمد پر بود
هر آینه از مقصد و مسند پر بود
در باور تو خدا یکی، دوست یکی
دیوان تو از مدح محمد پر بود
رباعی۲
هر بار که کفر سدّ راهش شده بود
یکزن همهی پشتوپناهش شده بود
وقتی که قریش نیز تکذیبش کرد
ایمان خدیجه تکیهگاهش شده بود
رباعی۳
هم عالمه بود او و هم عامله بود
هم بالغه و عاقله و کامله بود
جبریل خدیجه را بشارت میداد
وقتی که به نور فاطمه حامله بود
رباعی۴
ای یاور دین حق و حامی رسول
نام تو بلند باد و سعی تو قبول
در وصف تو گفتنی زیاد است، ولی
اینبس که تویی مادر زهرای بتول
رباعی۵
دارد با خود هزار مقصد تاریخ
از آینههای خوب یا بد تاریخ
جز فاطمهوعلی ندیده زوجی
مانند خدیجه و محمد تاریخ
رباعی۶
کوشیدند و هزار خط فهمیدند
تا شمّهای از تو را فقط فهمیدند
تو «راز درست بینهایت» هستی
گیرم که صحیحها غلط فهمیدند
رباعی۷
هر قطرهای از فضائلت یک دریاست
توصیف تو آرزوی اندیشهی ماست
دربارهی اوصاف تو باید چه نوشت؟
«امّا فَهِیَ کَثیرةٌ لاتُحصی»ست
رباعی۸
جبریل امین رساند پیغام به تو؛
ازجانب حق سلام و اکرام به تو
از بس که حمایت از پیمبر کردی
ایمان آورد دین اسلام به تو
رباعی۹
هرچند کهخود فیضعظیماند همه
در سفرهی فضل تو سهیماند همه
ارثیهی سفرهداریات باقی ماند
نسل تو کریمه و کریماند همه
رباعی۱۰
آنقدر که از خدا حیا میکردی
از خواستن عبا ابا میکردی
اما کفن تو از بهشت آمده بود
پس پایهی روضه را بنا میکردی
#مجتبی_خرسندی ✍
.