.
|⇦•بسترت را جمع کن از خانه..
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها ویژۀ ایام فاطمیه _ حاج محمدرضا غلامرضازاده
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
بسترت را جمع کن از خانه، بیماری بس است
زیر چشمت گود افتاده است، پس زاری بس است
از همان روزی که تو تب کرده ای تب کرده ام
خوب شو خوبم کنی سه ماه بیماری بس است
تو به فکر گریه ای من هم به فکر گریه ام
این تبسم کردن از روی ناچاری بس است
لاله، لاله، لاله، لاله، لاله، لاله .. تا به کی؟
جای خالی در لباست نیست گل کاری بس است
من مرتب میکنم این خانه ات را تو فقط
لحظه ای هم دست از دیوار برداری بس است
*برا بی بی بلند بلند گریه کنید .. آخه تو مدینه کسی براش گریه نمیکنه .. خدا میدونه وقتی مجلس بی بی رو پر رونق میگیرید دل بچه هاش شاد میشه .. خدا رو شکر بچه شیعه ها جای ما بلند بلند گریه میکنن .. آخه بچه هاش پیراهن های عربی رو به دهان گرفته بودن آروم آروم گریه میکردن .. نمیدونم مریض بدحال داشتی یا نه !!.. طولِ درمانش وقتی زیاد میشه هی نگران میشی .. اجازه بدید زبان حال بگم: زینب صدا میزد داداشم حسین، مادرمون چرا خوب نمیشه ..*
ایشکسته بال پس کی استراحت میکنی
هر زمان کهپا شدم دیدمتو بیداری، بس است
اینطرفداری از من کار دستت داده است
بعد ازاین کاری مکن دیگر طرفداری بس است
وقت کردی یک کفن هم بعد پیرهن بباف
زندگیکردن برای من بس است، آری بس است
باشد امشب میروم پیش خدا رو میزنم
بسترت را جمع کن از خانه بیماری بس است
شاعر : علی اکبر لطیفیان
چندین بار وقت ملاقات گرفتن شیخ عباس قمی میفرماید اومدن پیش امیرالمومنین(ع)، علی(ع) برو از فاطمه(س) اجازه بگیر ما لحظاتی در خدمتش باشیم، اومد پیش فاطمه(س) بی بی اینا اجازه میخوان نگاه کرد به مولا صدا زد علی(ع) جان خانه، خانۀ تو هست منم همسرتم .. اگه تو بخوای من حرفی ندارم .. این نامردا اومدن تو خانه هر کاری کردن دیدن بیبی روشو برمیگردونه و نگاه بهشون نمیکنه .. میخوام بگم نانجیبا اینجا اجازه گرفتن اما مدتی قبل .. بمیرم برا اون ساعتی که بدون اجازه وارد خانه شدن .. خانه رو به آتش کشیدن .. مادر ما امد پشت در خانه اما اون حرامی چنان با لگد به در زد .. یا زهرا ..
ــــــــــــــــــ
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
#حاج_محمدرضا_غلامرضازاده
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
قسمت چهارم
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
#روضه_عاطفی
نیمه ی شب زینبِ چهار ساله ، دید سلمان اومد ، مقداد اومد ، اباذر اومد ... خدا اینا این موقع شب ، خونه ی ما چه کار دارند ؟
دید آمدند دورِ تابوتِ #مادر رو گرفتند ! الهی دختر بی مادر صدای منو نشنوه ! نمیدونم دیدید تا به حال ، دختری که داغ مادر می بینه ، چند جا صدای ناله اش بلند میشه :
یه جا وقتی دارند تابوتِ #مادر رو از درِ خونه بیرون می برند ، این دختر داد میزنه ! میگه مادرم رو نبرید ، نبرید !
خدا مادرم را کجا می برند ؟
گمانم برای شفا می برند !
مرو مادر من ، مرو مادر من
مرو مادرم ..
من از شما سئوال میکنم ، آیا اون نیمه ی شب ، زینب میتونست داد بزنه یا نه ؟ من تصور میکنم سرش رو روی دیوار گذاشته بود ، میگفت مادر نرو !
شمع خموشِ مارا
از خانه بردند !
تابوتِ مادرم را
شبانه بردند ..
مدینه در نوایِ
اَمَن بُجیب است ؟
مادر به خانه برگرد ،
بابا غریب است ...
.. گریه خوبه با ناله همراه باشه ، این سوزِ جگرتو سرِ زبونت بیار و ناله بزن !
یه جایِ دیگر هم دختر مادر مرده صدایِ ناله اش بلند میشه : میدونید کجا ؟ موقعی که میخان بدنِ #مادر رو تویِ قبر بزارن !
اصلا اگر مادر دختر خردسال داشته باشه دخترش رو نمیارن ، تا دفنِ مادرش رو ببینه ! دخترش رو بغل میکنند می برند میگن نبینه ! دارند مادرش رو دفن میکنند !
اما بمیرم برا اون بچه هایی که اون شب میدیدند بابا داره بدنِ مادر رو دفن میکنه !
📖 #متن_روضه
🔊 مناجات با امام زمان عج و روضه مادر سادات
⚫️ شب شهادت حضرت زهرا س | #بخش_اول 🔻
*
غم تو گر نبود ، آدمی نمیماند
نه آدمی! که ملک هم نمیماند
آقا، نیازمند دو عالم، به یک اشاره توست
یعنی اگه تو بخوای من عاقبت بخیر میشم، یعنی اگه تو بخوای مادرت منو میخره، یعنی اگه تونگاه کنی کربلایی میشم، آقا دیدی گفتم یه روز به دردت میخورم، ببین روز معمول اومدم برا مادرت روضه گرفتم، شما هم فردا تو گرفتاریم بیا، نزاری چشم به راه بمونم، من برا مادرت کم خودمو نزنم
نیازمند دو عالم ، به یک اشاره توست
اگر تو ناز کنی، عالمی نمی ماند
مولا، به گریه، به گریه ی شب حجران کشیدگان سوگند
قسم قسم بلندیه بالاست، یعنی به همه اونایی که شبا تا صبح برا اومدنت گریه کردن
به گریه شب هجران کشیدگان سوگند
اگر دمی تو بخندی، غمی ، نمی ماند
(اباصالح، بابات شده، خونه نشین)2 (سادات برا بعدیش منو ببخشن)
اباصالح، مادرتون خورده زمین
وای جونم به این گریه کن، احمدلله آرزمون بود خدمت آقامون برسیم برا روضه مادرش، همینجور که نمیشه، الآن بگو اومدم پیش یه پرچم دار فاطمیه،یه نفری پرچمو برداشته، آره پرچم فاطمیه رو برداری کمر خم میشه، این جماعتی که اومدن از دم این در رد شدن، دیدن یه نوکر گریه کن نشسته، روضه رسمیت گرفته، آقا میاد، ایشالا دم در وایسادی، مگه میشه پسر برا مادر نیاد، چطور مادر برا پسر میاد
گفت دورو بر حرم امام حسین خونه داشت، (خوب دل بدید)، مجاور حرم آقا (قدیم حالا نه، هنو حرم به این شکل نشده بود)، یه پول و پله جمع کردن خونه ها رو بخرن حرم بزرگ بشه، یکیشون امام حسینی تر بود گفتن اینو آخر میریم میخریم، خونه ها رو خریدن، آخر اومدن در خونه این مرد، احوال پرسی این ورا، گفتن اومدیم خونتو برا حرم بخریم، یه نگا به اینا کرد، خونه منو؟، آره، گفت نمیفروشم، یکی دوبار اصرار دیدن میگفت نه نمیفروشم، اینا بر گشتن از فردا عمله آورد بنا آورد نقاش اورد خونه رو نوسازی کرد، به گوش حرمی ها رسید ناراحت، تا شنید خونشو میخایم رفت باسازی کرد، بعد یه هفته جارو زدن کارگرا اومدن بیرون، کلید و برداشت بدو اومد حرم، هنو خونمو میخاین؟ آره اما تو خونتو درست کردی، گفت آره حالا خونمو میدم ، ما چیز خراب به حسین نمیدیم، چی میخام بگم، امروز بگو آقا دیدم دلم یخورده خرابه، شنیدم روضه مادرته، آوردم روضه، دلم جلا بگیره، اگه به کارت اومد مال تو...
دست تو مرحم زخم ، همه شه پرها
از کرامات تو گویند سر منبرها
(بانوی، آسیه و ساره و مریم زهرا)2
نه یجوری باید صداتو خرج کنی، تو امروزی قمی، قم المقدسه، کنار حرم این خانم، یجوری خرج کن خودتو، شما اهل منبر به ما اینا رو گفتید فردا قیامت دارن حسابتو میزنن خوب روز شهادتم که مدینه بودی، مدینه نبودم قم بودم، یه خانم میاد ما دیدیم دلت مدینست، گفتم برات مدینه نوشتم، تا شما هستید نباید بزارید امام حسن داد بزنه، امروز روزشونه، امروز بیاید زیر بغلای حسینو بگیرید
بانوی، آسیه و ساره و مریم زهرا
که کینزان تو، هستند همه دخترها
بی بی جان نه، نه فقط ام ابیها، به شما باید گفت
مادر خلق خدا، مادر پیغمبرها
غلط کرد زدت خانم، تا چشم کار میکنه بچه سید نشسته، من چی بگم جلو بچه های حضرت زهرا، مادرتونو زدن، انگار بد هم زدن، مادرتون راه نمیتونست بره، ای نامرد، تنها گیر آوردی، حالا یه همچین غلطی کردی، جلو پسر، مادر نمیزنن، موهاش سفید شد امام حسن، امروز مادرتون از صبح خودش کاراشو کرد، فضه میگه دیدم دم ظهر، خانوم وسط حجره غش کرد، آه، من همونطور، که سید اولاد حضرت زهرا روضه رو برد یه جا، منم میبرم
بی بی جان، همه چو ارباب، سرم را به کف پات نَهَم
مثل امروز، اومد تو حجره دید هر کی صورت یجا گذاشته، امام حسن صورت رو صورت، زینب صورت رو سینه، اومد پایین پا، منو نگاه، اومد پایین پا، پارچه رو زد کنار، صورتو گذاشت کف پا، منو ببین، میزد یا اُمّاه، یا اُمّاه، سر آورد بالا دید نگاه نمیکنه، دوباره زد یا اُمّاه، یا اُمّاه نگاه کرد دید چشماش وا نشد، بغضش ترکید، صدا زد مادر، تا حالا نشده بود، حسین صدات بزنه، تو جوابشو ندی، کاش این ماجرا همین جا تموم میشد، اینجا مادر جواب پسرو نداد، کربلا، هلال میگه دم گودال، دیدم داره بیرون میاد، سرتا پاش خونیه، زیرعبا چیزی قایم،( بعضی ها امامه برداشتن، یا الله)، دست و پاش میلرزه، گفتم تو که کارتو کردی، چرا دست و پات میلرزه، صدا زد هلال، داشتم، میبریدم ، صدایی شنیدم، فریاد بُنَیّه، بُنَیه، بُنُیه، حسین، حسیـــــــن
#مناجات_با_امام_زمان_عج
#روضه_حضرت_زهرا
#حکایت
🎤 حاج حيدر خمسه
قسمت سوم :
#روضه_هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
آدم مدینه هم که میره ، دلش میخاد بره خونه ی مادر ... خونه ی مادر صفاست ، خونه ی مادر محبتِ ، خونه ی مادر همه چیز هست ، ائمه هم مهمان مادرشون هستند در مدینه ...
اگر قبر امام حسن ( علیه السلام ) ، نشان داره ، قبر امام سجاد ( علیه السلام ) نشان داره ، اما قربون اون خانمی برم ، کسی نمیدونه قبرش کجاست ... ؟ آی مدینه ... میدونم برای مادر ناله داری ، بارک الله ، ... مادر مادر مادر ...
مدینه در کجاست ،
مزار فاطمه ؟
کجا گشته خزان ؟
بهار فاطمه ؟
( فاطمه ، فاطمه
فاطمه ، فاطمه .. ) تکرار
قربونت برم ، اون روزی که تو کوچه های مدینه زمین خوردی ، اون روزی که جلوی چشم امام حسن ، زمین خوردی ، اون روزی که جلوی چشم زینب ، زمین خوردی ، وای وای ی ی ... )
من مرغ عشق حیدرم
اما شکسته بال من
( اونایی که امضای مدینه رو گرفتند ، برای ما هم بگیرند ... )
من مرغ عشق حیدرم
اما شکسته بال من
دنبالِ رد خونِ من
زینب دوَد ، دنبال من
#قسمتی_از_شعر_آقای_انسانی
سیلی گرفت قدرت بینایی مرا
دیوار میکند کمکم راه میروم
دیگر مپرس
از من و از ناتوانیام ...
وقتی دیر بیایی خونه ، مادرت چشم به راهته ، حتما برات غذا میزاره ، مادر دیگه ، نگاش به دره ، پسرم کی میاد ؟
اما خونه ای که مادر نداره ، خیلی بی صفاست ، خاموشه ، تاریکه ، اصلا مادر پشتوانه ی آدمه ، اونایی که مادر دارند ، خدا مادرشون رو براشون نگهداره ...
اصلا اگه همه غمهای عالَم روی سینه ی آدم باشه ، چند دقیقه که کنار مادر بشینی باهاش حرف بزنی ، آروم میشی ... اصلا بعضی از حرفا رو حتی به بابات هم نمیتونی بگی ، اما مادر ...
عجیبه ، دعا کنید برای مادرها ، اون شیر پاک مادرت بوده که تو امشب ، تو مجلس امام حسن اومدی ، تو مجلس ائمه بقیع اومدی ، داری اشک می ریزی ، ان شاءالله این جمع رو در مدینه داشته باشیم ، حاجات خودتو در نظر بگیر ، یکی از شرایط استجابت دعا ، استغفار است ، هر کجا نشستی ، همه با هم : الهی العفو ...
1395
#روضه_حضرت_زهرا
زبانحال حضرت علی (ع) در شهادت حضرت زهرا (س)
دلداریم
منه غمون اولدی گران
بهاریمی پوزدی خزان
تیره دی سنسیز بو جهان
گوز آچ اویان فاطمه جان
غمخواریم
دور نئجه گور قهر زمان
قلبیمی ایلوبدی نشان
ای گل گلزار جنان
گوز آچ اویان فاطمه جان
سینمده
نار هجرون چکور شراره
مرتضی دن کسیلدی چاره
یانارام فرقت نگاره
سنله گیتدی زهرا صفای خانه میز
سنسیز سوندی مشکات آشیانه میز
دلداریم
دیزیمده یوخ تاب و توان
حال دیلیم یوزده عیان
دیده توکور اشک روان
گوز آچ اویان فاطمه جان
غمخواریم
قاپیم یانوب اولدی اولان
شعله چکوب دارالامان
دور ای پر و بالی سینان
گوز آچ اویان فاطمه جان
مسمار
در و سینه عزیز طاها
نئجه شرح ایلیوم خدایا
نئجه قالسون اورکده یارا
سنله گیتدی زهرا صفای خانه میز
سنسیز سوندی مشکات آشیانه میز
#دلداریم_منه_غمون_اولدی_گران
#زلفی_تبریزی
﷽🍁
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨💫
Shab2Fatemieh2-1402[02].mp3
13.4M
▪️حتماً دری که سوخته را میتوان شکست
#روضه_حضرت_زهرا
🎙بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 #فاطمیه_دوم۱۴۰۲
نام تو را نوشتم پشت جهان شكست
آهسته از غم تو زمين و زمان شكست
پرسيد آسمان چه نوشتي كه اين چنين
گفتم كه فاطمه، كمر آسمان شكست
هجده بهار ديدي و در سوگ تو دلم
بعد از هزاروسيصدوچندين خزان شكست
اي دل بسوز و بشكن تا باورت شود
حتماً دري كه سوخته را ميتوان شكست
گفتم كه قل اعوذو بربٍ، خدا گريست
من شر حاسدٍ دلش از حاسدان شكست
بانوي نور در دلتان رنگي از خداست
زيباتر است بر قد رنگين كمان شكست
با هر دري كه بعد نگاه تو باز شد
انگار در گلوي علي استخوان شكست
شاعر: مهدی مردانی
4_6010111208043054315.mp3
4.16M
#روضه_حضرت_زهرا
نوحه فارسی یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشم انتظارم، مهدی بیاید
تا تربتت را، پیدا نماید
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشم انتظارم، مهدی بیاید
تا تربتت را، پیدا نماید
مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریده
مادر چرا خون از گریبانت چکیده
مام دو عالم، مادر، خانه نیاز است
سجاده بگشا مادر، وقت نماز است
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشم انتظارم، مهدی بیاید
تا تربتت را، پیدا نماید
در کودکی شد قسمت من خانه داری
هم خانه داری می کنم هم سوگواری
گریم برای، نور دو عینت
هر شب دهم آب، دست حسینت
دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی
امشب در آغوش لحد کاشانه کردی
دیشب گرفتی اشکم ز دیده
امشب ز داغت، مادر، رنگم پریده
یا فاطمه من عقده دل وا نکردم
گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم
چشم انتظارم، مهدی بیاید
تا تربتت را، پیدا نماید
دیشب دعا کردی اجل جانت بگیرد
امشب دعا کن دخترت زینب بمیرد
دیشب تو بودی، مادر کنارم
امشب به دیوار عزا سر میگذارم
ای مادر مادر، ناله بزن یا زهرا...
شعری از استاد غلامرضا سازگار
حاج سلیم موذن زاده
👆👆
1.75M
.
#روضه_حضرت_زهرا
#زبانحال_امام_حسن با مادر ...
کاش لبخند تو یکروز به ما برگردد
باز از نانِ تو این سفره معطر گردد
میشود پیشِ خودت گریه کنم آهسته؟
میکنم دِق اگر این درد مکرر گردد
قول دادم به تو حرفی نزنم اما کاش
دو سه شب داد کِشَم سینه سبکتر گردد
میشود روضه بخوانم؟همه خوابند ببین
میشود گریه کنم ؟ چشم کمی تر گردد
کاش میشد بنویسند سَرِ کوچهی ما
آینه زود به یک آه مکدر گردد
کاش میشد بنویسند خدایا نکند
پسری شاهدِ اُفتادنِ مادر گردد
شیر شد تا که علی را وسط کوچه ندید
خواست تا بغضِ علی مُزدِ پیمبر گردد
کوچهای تنگ ، پُر از سنگ حریفت بیمار
اثرِ ضربه چنین چند برابر گردد
یادم اُفتاد که بالای سرت میگفتم
چه کنم تا نَفَست تا نَفَست برگردد
***
یادم اُفتاد که آرام بسوزم با تو
وای اگر خانه پُر از هِق هِقِ دختر گردد
زینبت پا بشود خانه بهم میریزد
نوبتِ او که شود حالِ تو بدتر گردد:
کاشکی تشنهی ما آب نخواهد از شمر
نکند حنجرِ او قسمتِ خنجر گردد
#حسن_لطفی ✍
#فاطمیه
.
|⇦•اجل گم کرده..
#روضه #حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۲ به نفس حاج #مهدی_سماواتی
●━━━━━━───────
"صل الله علیک یا فاطمه الزهرا یا بنت رسولالله و یا زوجة ولی الله.."
*آخرین روزهای عمر حبیبه خداست بریم کنار بسترش..*
اجل گم کرده بعد از قتل محسن خانه ما را
بیا ای مرگ یاری کن من افتاده از پا را
نه دستی مانده تا گیسوی زینب را زنم شانه
نه پایی تا بگیرم بهر گریه راه صحرا را
ز تو ای دست ممنونم که بر یاری دست حق
گرفتی از غلاف تیغ قنفذ اجر زهرا را
علی تنها تو بشکسته من افتاده همه دشمن
خدا را پس که یاری میکند آن یار تنها را
من از بهر علی گریان علی از بهر من گریان
به نوبت زینبِ غم دیده دلداری دهد ما را
بگیر ای دست سالم دست مجروح مرا بالا
که از صورت بگیرم قطره قطره اشک مولا را
اجل را دور سر گردانده ام تا بر علی گریم
و گرنه پشت آن در گفته بودم ترک دنیا را
*اینم مال شهدا و امواتمان امام راحلمان
همشون بهره ببرن..*
عدو سیلی زد و پهلو شکست و من در آن حالت
گهی دیدم به پهلو گه به صورت دست بابا را
*"ثمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا كَسَرَ مِنَ الْلَطْم"امام صادق علیه السلام می فرماد: سپس لطمه زد انگار میبینم گوشواره در گوش مادرم شکست.. وای مادرم مادرم مادرم.. *
*خدا لعنتشون کنند چنین بنای ظلمی را گذاشتن حسینا، کربلای ها، گریه کنا، دلسوخته ها..کربلا هم... *
یک رخ نمانده بود که سیلی نخورده بود
در پشت ابر، چهره ی هر ماهپاره بود
از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد
از مشت ها بپرس که با گوشواره بود
«صل الله علیک یا ابا عبدالله »
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_مهدی_سماواتی
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
JamadiolAvval 1403.08.24 - Shab 13 - H-Ashouraeian & Gomnam - Fatemiyeh 1 - 01 - Abozar Biukafi - Rouzeh.mp3
7.85M
🔉 #روضه | ما سر نمیدهیم به سامان هیچکس
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
✨ #روضه_حضرت_زهرا
ما سرنمیدهیم به سامان هیچکس
جز تو نمیشویم پریشان هیچکس
تا دامن عطای تو باشد؛ نمیشویم
درعمرخویش دستبهدامان هیچ کس
ریزهخورهمیشه این آستانهایم
با ما نساخته است دگر نان هیچکس
وقتی طبیب ماست طبیب طبیبها
ما تن نمیدهیم به درمان هیچکس
مسکین یتیم اسیر نَه فرقی نمیکند
خالی نمانده پیش تو دستان هیچکس
ایمان ما به شرط ولای تو کامل است
پس مانمیشویم مسلمان هیچکس
با ماتم تو ما غم دیگر نمیخوریم
این دیده نیست غیر تو گریان هیچکس
حالا اگر بناست که روضهسرا شویم
بهترکه روضهخوان دل مرتضی شویم
اینقدر آرزوی پریدن بیا نکن
مظلوم عالمم تو علی را رها نکن
تنهاچراغ خانهی من از برم نرو
سوسو نزن نصیب دلم را عزا نکن
این خانه بیتودر نظرم قبر میشود
با این فراق قبر مرا دست و پا نکن
آخر چرا تو آرزوی مرگ میکنی؟!
پیش حسین دیگر از این کارها نکن
خواب حسین بسته به لالاییات شده
این گونه ازحسین خودت را جدا نکن
#سعید_پیغمبری ✍
غم روی غمه.mp3
10.25M
تو سینه ام دارم نهفته
هزار تا حرف نگفته
الهی که مادرتون جلو چشماتون نیفته
🎙 #سید_مهدی_حسینی
#️⃣ #شهادت_حضرت_زهرا
#️⃣ #فاطمیه
#️⃣ #روضه_حضرت_زهرا
غم روی غمه
توی قلبم آشوب عالمه
که هر روزم صد تا محرمه
وای وای وای
مردنم کمه
برا دردی که توی قلبمه
زمین افتاد پیش چشم همه
وای وای وای
تو سینه ام دارم نهفته
هزار تا حرف نگفته
الهی که مادرتون جلو چشماتون نیفته
دیدم که دستاشو برده بالا
من قد کشیدم اما مادرم افتاد
دیدم که چادرشم شد پاره
شکسته شد گوشواره مادرم افتاد
روبراه نشد
یه جور از پا افتاد که پا نشد
از اون روز چشماش دیگه وا نشد
وای وای وای
مادرم نشست
چه جوری زد که با یه ضرب دست
با هم دو تا گوشواره شکست
تو راه برگشت به خونه
دیدم چشماش رنگ خونه
با گریه میگفت که این راز
عزیزم پیشت بمونه
کاش میشد چادر خاک آلودو
که زیر پاها بودو علی نبینه
کاش میشد زخم روی ابرومو
کبودیای رومو علی نبینه
ای مادر ای وای من ای مادر ...