قسمت دوم :
#روضه_هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#روضه_امام_حسن_مجتبی
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
سلام ما به بقیع و
بُقاع ویرانش
برآن حریم که باشد
مَلک نگهبانش ..
سلام ما به بقیع
آن تجسم غربت !
( هرچی میخای غربت ببینی ، بیا بریم مدینه .. )
سلام ما به بقیع
آن تجسم غربت !
گواه بر سخنم ،
تربت امامانش ...
#شاعر_حاج_سید_رضا_موید
( دلی که مدینه میره ، دلسوخته میشه برمیگرده ، مدینه همش غربتِ ، همش مظلومیتِ ... مشهد که میری ، اگه با هواپیما سفر کرده باشی ، شب که میرسی روی مشهد ، ازاون بالا نگاه میکنی ، اونجایی که تو مشهد از همه جا نورانی تره ، حرم امام رضاست ، از همون بالا به بغل دستیت میگی فلانی اونجا حرمه ، از اون بالا دستت رو به سینه میگیری سلام میدهی : السلام علیک یا ابالحسن ...
اما مشخصه بقیه چیه ؟
شب که با هواپیما میرسی مدینه ، از اون بالا نگاه میکنی ، همه جا روشنه ، فقط یه قطعه زمین کنار حرم پیغمبر (ص) ، تاریکه ، میگی اونجا بقیعِ ، اونجا قبر امام حسنِ ، همونجا اشک تو چشمت حلقه میزنه ، امشب اومدی برا اون آقای غریب گریه کنی ... )
#رباعی :
ای بقیع ای حریم سوته دلان
جان به قربان اشکِ زُوّارت
آرزو دارم ای بقیع ، امسال
سر گذارم به روی دیوارت ..
1395
قسمت سوم :
#روضه_هشت_شوال
#سالروز_تخریب_بقیع
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
آدم مدینه هم که میره ، دلش میخاد بره خونه ی مادر ... خونه ی مادر صفاست ، خونه ی مادر محبتِ ، خونه ی مادر همه چیز هست ، ائمه هم مهمان مادرشون هستند در مدینه ...
اگر قبر امام حسن ( علیه السلام ) ، نشان داره ، قبر امام سجاد ( علیه السلام ) نشان داره ، اما قربون اون خانمی برم ، کسی نمیدونه قبرش کجاست ... ؟ آی مدینه ... میدونم برای مادر ناله داری ، بارک الله ، ... مادر مادر مادر ...
مدینه در کجاست ،
مزار فاطمه ؟
کجا گشته خزان ؟
بهار فاطمه ؟
( فاطمه ، فاطمه
فاطمه ، فاطمه .. ) تکرار
قربونت برم ، اون روزی که تو کوچه های مدینه زمین خوردی ، اون روزی که جلوی چشم امام حسن ، زمین خوردی ، اون روزی که جلوی چشم زینب ، زمین خوردی ، وای وای ی ی ... )
من مرغ عشق حیدرم
اما شکسته بال من
( اونایی که امضای مدینه رو گرفتند ، برای ما هم بگیرند ... )
من مرغ عشق حیدرم
اما شکسته بال من
دنبالِ رد خونِ من
زینب دوَد ، دنبال من
#قسمتی_از_شعر_آقای_انسانی
سیلی گرفت قدرت بینایی مرا
دیوار میکند کمکم راه میروم
دیگر مپرس
از من و از ناتوانیام ...
وقتی دیر بیایی خونه ، مادرت چشم به راهته ، حتما برات غذا میزاره ، مادر دیگه ، نگاش به دره ، پسرم کی میاد ؟
اما خونه ای که مادر نداره ، خیلی بی صفاست ، خاموشه ، تاریکه ، اصلا مادر پشتوانه ی آدمه ، اونایی که مادر دارند ، خدا مادرشون رو براشون نگهداره ...
اصلا اگه همه غمهای عالَم روی سینه ی آدم باشه ، چند دقیقه که کنار مادر بشینی باهاش حرف بزنی ، آروم میشی ... اصلا بعضی از حرفا رو حتی به بابات هم نمیتونی بگی ، اما مادر ...
عجیبه ، دعا کنید برای مادرها ، اون شیر پاک مادرت بوده که تو امشب ، تو مجلس امام حسن اومدی ، تو مجلس ائمه بقیع اومدی ، داری اشک می ریزی ، ان شاءالله این جمع رو در مدینه داشته باشیم ، حاجات خودتو در نظر بگیر ، یکی از شرایط استجابت دعا ، استغفار است ، هر کجا نشستی ، همه با هم : الهی العفو ...
1395
.
|⇦•دلم امشب به روضه...
#روضه_هشت_شوال سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲ به نفس حاج حسین سازور
●━━━━━━───────
دلم امشب به مجلس روضه
خسته و بیقرار میآید
یک کبوتر شده که از سمت
حرمی پر غبار میآید
گرد غربت نشسته بر روی
پر و بال کبوترانهی دل
میچکد لاله لاله اشک درد
امشب ازخلوت شبانهی دل
با من ای دل بگو کجا رفتی
که پر از ماتم و شراره شدی
تو چه دیدی در آن دیار غریب
که شکستی و پاره پاره شدی
گفت رفتم به سرزمینی که
عطر اندوه و بغض ماتم داشت
خاک آنجا همیشه دلگیر و
آسمانش همیشه شبنم داشت
به خدا رنگِ خاک میگيرد
پر و بالِ كبوتران بقيع
روزها هم هميشه در آنجا
آفتاب است سايهبان بقيع
نه حرم، نه رواق، نه گنبد
نه ضريح و نه صحن و گلدسته
هست آنجا مزار خاكیِ
چهار مردِ غريب و دلخسته
در نواحی نوحه و ناله
شعلهٔ بیكرانهای دارد
نه فقط قبر چار مرد غريب
بانوی بی نشانهای دارد
اين زمينِ دلشكسته از آهِ
غربت و نالههای مادر بود
همدم اشكهای مادرمان
يك بغل لالههای پرپر بود
و در اين باغ آتش سرخی
در دل سبز ياسمن گل كرد
شعلهی زهرِ كينهها بينِ
جگر پارهی حسن گل كرد
چند روزی گذشت و خاك بقيع
عطر غمناك اشك و ناله گرفت
و به دست همان كمانداران
بدنِ ياس رنگ لاله گرفت
اين زمين يك زمين ساده كه نيست
اين زمين خاك غربتآباد است
اين زمين دلشكستهی داغِ
گريههای امامِ سجاد است
اين زمين از تبار شیون«اشک» و آه
به خدا هر سپيده زائر داشت
آسمانی پر از ستاره از
روضههای امام باقر داشت
خاكهای غريب اين صحرا
روزگاری تبِ شقايق داشت
تا سحر در كبود چشمانش
اشكِ سرخِ امام صادق داشت
اين زمين يك زمين ساده كه نيست
باغي از داغ لاله و ياس است
در تبِ نالههای محزونِ
مادر بيقرار عباس است
در حوالی اين ديار غريب
از غم يار آشنا میخواند
در مدينه كنار خاكِ بقيع
روضهی سرخ كربلا میخواند
#شاعر : #یوسف_رحیمی✍
*از بس که امام حسنمادریه..
بایدم در جایی حضرت به خاک سپرده شود
که بوی مادر از آن استشمام می شود..*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_تخریب_بقیع
#تخریب_بقیع
#حاج_حسین_سازور
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
👇