eitaa logo
نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
6.4هزار دنبال‌کننده
551 عکس
745 ویدیو
128 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته : کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی http://eitaa.com/yousofarjo مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
. بااشک دیده اومدم اگرچه نوکری بدم تورابه جان مادرت مکن ازاین خونه ردم ازکوچیکی تابه حالا گدای این خونه منم تموم دلخوشیم اینه برای توسینه زنم حسین من.حسین من/۴/ تموم افتخاره من عشق تواعتباره من بانگاهت که وامیشه هرگره ای زکاره من اگرتورارهاکنم بگوکجابرم حسین نمیشوم نمیشوم زدرگهت جداحسین حسین من.حسین من/4/ ع . یا رب دلم از غمِ حسین محزون کن در سینه ی ما ،محبتش افزون کن جز مِهر حسین ،هر آنچه باشد به دلم خون ساز و ز راه دیده ام بیرون کن . مدح امام زمان(عج) مجلس به امام زمان(عج) خوانی چرا به کوی محبّت نمی بری ما را  سبب ز چیست نگارا نمی خری ما را پرستوی حرم و گو شه قفس مردن  برای اوج گرفتن بده پری ما را خدا کند به دلت مهر این غلام افتد به رنگ سرخ شهادت درآوری مرا اگر چه غفلت من سد راه احسان است  بیا ز راه محبّت بزن سری ما را بیا و خیبر جانها به دست خود بگشا  امیر خسته دوران که حیدری ما را خدا کند که دگر از تو دل نگردد دور قبول خویش نمایی به قنبری مرا میان گلشن وصلت شکوفه ی عشقیم امید آن که نگارا بپروری ما را @Arsheyan_Eshgh
. دلم از روز ازل خورده به نامت ارباب کن دعا تا که شوم عبد مدامت ارباب گر دهی یا ندهی حاجت من میدانی تا قیامت شده ام عاشق نامت ارباب به همان ذکر حسین جان که نوای زهراست نام تو در دو جهان کرده قیامت ارباب لحظۀ روضه چه باکم ز گنه معتقدم نفس وحشی بشود عاشق و رامت ارباب بِشِکن بال و پرم را که کنون آمده ام نتوانم که پرم از سر بامت ارباب دیدن کرب و بلای تو نصیبم چو نشد کنم از دور ز دل عرض سلامت ارباب تو بیا جان یتیم حسنت کن نظری تا شوم نوکر دربست و غلامت ارباب جان قاسم تو بیا و بخرم، تا بشوم سینه بشکسته فدایی قیامت ارباب مستم از باده ی لعلی ز عسل شیرین تر قاسمی مسلکم و تشنه ی جامت ارباب تیغ بر دست شدم بی سر و پای عشقت تا که لبیک بگویم به پیامت ارباب غربتت می کشدم عاقبت ای شاه غریب  گر بگوشم بر سد حزن کلامت ارباب لحظه ی مرگ چه باکی که کنی امدادم جان فدای تو و این مشی و مرامت ارباب قاسم نعمتی✍ وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن   ............................. . یک عمر در عزاي تو باران نوشته‌ايم اسم "هواللطيف" فراوان نوشته‌ايم اسم هو اللطیف خدا را یکی یکی دور و بر حسینیه‌هامان نوشته‌ایم با دست‌خط گریه، عزای حسین را یک عمر بر کتیبه‌ی ایمان نوشته‌ایم مومن دلش عزای حسین است و والسلام این را برای هر چه مسلمان نوشته‌ایم ما جمله‌ی «حسین و نعم الامیر» را روی کفن به دیده‌ی گریان نوشته‌ایم هر قطره می‌چکیم که پیدایتان کنیم بر روی پلکمان غم کنعان نوشته‌ایم اين گريه اين عبادت شيرين خويش را نذر كبوتران خراسان نوشته‌ايم سرهاي ما اگر چه به نيزه نشد ولی در پای نیزه گریه فراوان نوشته‌ایم .
. مناجات و گریز به روضه حضرت زهرا(س) در روضه ایم و روضه ی رضوان گدای ماست اینجا دعای حضرت زهرا برای ماست حالا که فرصت است غنیمت شمار عمر فردا به زیر سردی این خاک جای ماست *دردم نهفته به ز طبیبان مدعی* گردِ عبای حضرت جانان دوای ماست *آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند* یک گوشه چشمشان به خدا کیمیای ماست این اشک، رحمتی است که از عرش می رسد این چاه زمزمی است که در چشم های ماست اینجا میان عرش خدا سیر می کنیم بالا نشسته ایم و جهان زیر پای ماست این اشک ها همیشه گره باز می کنند گریه برای فاطمه مشکل گشای ماست ما عهد بسته ایم بمیریم در غمش مردن برای روضه ی مادر بنای ماست دست شکسته، سینه ی زخمی، رخ کبود این واژه ها خلاصه ی شرح عزای ماست .... قنفذ رسید و بازوی مادر سیاه شد در ازدحام، پهلوی مادر سیاه شد ۱۴۰۲ .
. مناجات و گریز به روضه حضرت زهرا(س) در روضه ایم و روضه ی رضوان گدای ماست اینجا دعای حضرت زهرا برای ماست حالا که فرصت است غنیمت شمار عمر فردا به زیر سردی این خاک جای ماست *دردم نهفته به ز طبیبان مدعی* گردِ عبای حضرت جانان دوای ماست *آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند* یک گوشه چشمشان به خدا کیمیای ماست این اشک، رحمتی است که از عرش می رسد این چاه زمزمی است که در چشم های ماست اینجا میان عرش خدا سیر می کنیم بالا نشسته ایم و جهان زیر پای ماست این اشک ها همیشه گره باز می کنند گریه برای فاطمه مشکل گشای ماست ما عهد بسته ایم بمیریم در غمش مردن برای روضه ی مادر بنای ماست دست شکسته، سینه ی زخمی، رخ کبود این واژه ها خلاصه ی شرح عزای ماست .... قنفذ رسید و بازوی مادر سیاه شد در ازدحام، پهلوی مادر سیاه شد ۱۴۰۲
. آقا چه میشود به غلامت  کرم کنی با گوشه ی نگاه  دلش را  حرم کنی از بس که با گنه دلتان را شکسته ام لایق نیم  نگه  به دل  مضطرم  کنی یک گوشه ی نگاه تو دل را جلا دهد دل میدهم تو را که شما گوهرم کنی آقا   مدال  نوکریت  را  ز  من   نگیر من سینه میزنم که تو عاشقترم کنی ازکاروان عشق تو جامانده ام حسین آیا  شود  مرا   تو  مقیم  حرم   کنی؟ یک جرعه ای  بده تو ز صهبای کربلا تا مست آن  شراب و مِیِ  کوثرم کنی ✍ .
. اول جلسه‌ای ای انتهای توبه‌ی آدم حسین جان ای ابتدای سوره مریم حسین جان این روز‌ها شبیه پدر مادرت شدیم با این لباسِ مشکی ماتم حسین جان ما با بهشت کار نداریم تا که هست شش گوشه‌ات میان دو عالم حسین جان آنجا بهشت هست که زهرا نشسته است پس کنج هیاتیم از این دَم حسین جان ما دلخوشیم با تو و شالِ عزای تو هرآنچه غیر تو به جهنم حسین جان تا مرحمِ جراحت لبهای تو شَویم آورده‌ایم اینهمه زمزم حسین جان خرج تو می‌کنیم تمامِ گلوی خویش تا جان دهیم ماه محرم حسین جان با هر هزار و نهصد و پنجاه زخمِ تو فریاد می‌زنیم دَمادم حسین جان دَرهم بخر تمامی ما را...شنیده‌ایم دَرهَم شدی بخاطر دِرهَم حسین جان (حسن لطفی)✍ .
. شعر بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم مو پریشان شده ی زلف پریشان توایم ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم منت از دست طبیبان نکشیدیم دمی چون به دستان شفابخش تو ایمان داریم جانمان خرج عزایت نشود می میریم ما فقط بین حسینیه به تن جان داریم همه چشمیم ، بنه پا ، به خدا دلتنگیم چند یعقوب در این کلبه ی احزان داریم ما شنیدیم برات حرمت دست رضاست انتظار نظر از شاه خراسان داریم كرم دست تو بدجور گدا می طلبد بی سبب نيست اگر ميل كريمان داريم نام تو برده شد و مادرت از راه رسيد رفقا جمع بشينيد كه مهمان داريم بخدا حسرت هر طائر قدسی ست رفیق شوروحالی که دراین روضه ی رضوان داریم
. شعر بهر جارو زدن صحن تو مژگان داریم جگر پاره ز داغ تو به دندان داریم مو پریشان شده ی زلف پریشان توایم ما در آشفتگی عشق تو سامان داریم منت از دست طبیبان نکشیدیم دمی چون به دستان شفابخش تو ایمان داریم جانمان خرج عزایت نشود می میریم ما فقط بین حسینیه به تن جان داریم همه چشمیم ، بنه پا ، به خدا دلتنگیم چند یعقوب در این کلبه ی احزان داریم ما شنیدیم برات حرمت دست رضاست انتظار نظر از شاه خراسان داریم كرم دست تو بدجور گدا می طلبد بی سبب نيست اگر ميل كريمان داريم نام تو برده شد و مادرت از راه رسيد رفقا جمع بشينيد كه مهمان داريم بخدا حسرت هر طائر قدسی ست رفیق شوروحالی که دراین روضه ی رضوان داریم
. در کام جهان عشق خوشایند حسین است آن‌کس که دل از سینه‌ی ما کند حسین است گفتیم که کوتاه‌ترین راه به الله ذرات جهان زمزمه کردند حسین است آنکس که به خاک و گل ما روح دوانید با گوشه‌نگاهی و به لبخند حسین است در مذهب ما جز قسم راست نباشد معصوم‌ترین آیه‌ی سوگند حسین است چون دانه‌ی تسبیح جداییم و کسی که مارا به خدایش زده پیوند حسین است عباس و علی اکبر و سجاد و عقیله این دایره، مجموعه‌ای از چند حسین است در باغچه‌ها شاخه‌ی خشکیده زیاد است در باغ خدا سرو تنومند حسین است ما با احدی غیر خودش کار نداریم چون خاص‌ترین لطف خداوند حسین است ✍ .
. من کيستم که طالب ديدار او شوم يا چيست نقد من که خريدار او شوم او يوسف عزيز و مرا دست بس تهي شرم آيدم که بر سر بازار او شوم در مصر عشق طوطي شيرين سخن منم تا طعمه جو ز لعل شکر بار او شوم او پادشاه مملکت حسن و من گدا يارب چگونه محرم اسرار او شوم ياري که در زمانه بخوبيش يار نيست هست آرزوي خام که من يار او شوم بر بوي پرسشي ز لب آن مسيح دم آن دولت از کجاست که بيمار او شوم با اينهمه فداش کنم جان خويشتن باري ز مخلصان هوادار او شوم در باغ وصل همچو مني را مجال نيست از دور بلبل گل رخسار او شوم آزادي دو کون چو از بندگي اوست خواهم که چون حسين گرفتار او شوم ✍️منصورحلاج عج 🎤 👇
. ********** هنگام سر دادن ، سرش گرمِ مناجات است شاهی که خونش مایه ی فخر و مباهات است افتاد  در گودال  امّا  رفت  بالاتر  چشم  همه  افلاک  از معراجِ او مات است قربانِ آن حاجی که جای موی سر ، سر داد این قتلگاه غرقِ خون بر او چو میقات است خون جامه ی احرام شد ، به به چه احرامی شد آیه نازل : " اِرجعی " وقتِ ملاقات است در خون شناور گشت و یک غسل شهادت کرد غسلی که ترتیبی ندارد ، بی موالات است وقتی سه ساعت وقت برده کشتنش یعنی کُندیِ  خنجر  با  بریدن  در منافات است خنجر مودّب شد ، دمی گریانِ زینب شد شد  آبدار  اما  هنوز  اهلِ  مراعات است از تیغ انکار و دریغ از قاتلش اصرار سر را برید آخر به زحمت ، بس که بد ذات است هر کس به مقتل رفت با دستان پُر برگشت اربابِ  ما  در  هر مکانی بابِ حاجات است خیرالبشر  خیرِ بشر را از خدا می خواست دیدند در گودال هم مشغولِ خیرات است سر داد با عزت که بر نیزه سرش بالاست این سربلندی  حاصلِ فریادِ هیهات است کشتند او را  تا شود دنیایشان آباد غافل از اینکه این جهان دارِ مکافات است ✍ .
. ********** هنگام سر دادن ، سرش گرمِ مناجات است شاهی که خونش مایه ی فخر و مباهات است افتاد  در گودال  امّا  رفت  بالاتر  چشم  همه  افلاک  از معراجِ او مات است قربانِ آن حاجی که جای موی سر ، سر داد این قتلگاه غرقِ خون بر او چو میقات است خون جامه ی احرام شد ، به به چه احرامی شد آیه نازل : " اِرجعی " وقتِ ملاقات است در خون شناور گشت و یک غسل شهادت کرد غسلی که ترتیبی ندارد ، بی موالات است وقتی سه ساعت وقت برده کشتنش یعنی کُندیِ  خنجر  با  بریدن  در منافات است خنجر مودّب شد ، دمی گریانِ زینب شد شد  آبدار  اما  هنوز  اهلِ  مراعات است از تیغ انکار و دریغ از قاتلش اصرار سر را برید آخر به زحمت ، بس که بد ذات است هر کس به مقتل رفت با دستان پُر برگشت اربابِ  ما  در  هر مکانی بابِ حاجات است خیرالبشر  خیرِ بشر را از خدا می خواست دیدند در گودال هم مشغولِ خیرات است سر داد با عزت که بر نیزه سرش بالاست این سربلندی  حاصلِ فریادِ هیهات است کشتند او را  تا شود دنیایشان آباد غافل از اینکه این جهان دارِ مکافات است ✍ .