eitaa logo
کانال نوحه و روضه مداح دلسوخته(عرشیان عشق)
5هزار دنبال‌کننده
345 عکس
321 ویدیو
119 فایل
لینک های کانال های مداح دلسوخته: کانال مداح اهل بیت (ع) حاج یوسف ارجونی @yousofarjonei مولودی و عروسی @MadahanKhoorshed نوحه و روضه @Arsheyan_Eshgh روضه دفتری @Taranom_Noor ختم خوانی https://eitaa.com/joinchat/4272554106C86c6a6b80a
مشاهده در ایتا
دانلود
. گردیده محرم مهدی دل ها شده پر غم مهدی آمده ماه محرم در کجایی تو شیعه گشته غرق ماتم کی میایی تو یابن الزهرا مهدی بیا۲ در شورش و شینم مهدی گریان حسینم مهدی ای عزیز فاطمه صاحب عزایی تو چشم من مانده به در تا که بیایی تو یابن الزهرا مهدی بیا۲ من درد و تویی درمانم با یاد حسین گریانم کن نظر بر حال من یار غریب من کم شده از هجر تو دیگر شکیب من یابن الزهرا مهدی بیا۲ از هجر رخت بیمارم تنها تو شدی غمخوارم جانم از هجران روی تو بود بر لب کن نظر بر من به حق عمه ات زینب یابن الزهرا مهدی بیا۲ امشب که پر از احساسم من ریزه خور عباسم مهدی زهرا به حق اشک پنهانت کن نگاهی از کرامت بر محبانت یابن الزهرا مهدی بیا۲ .
۵ عزیز مرتضایی تو،گل خیر النسایی تو الا ای یوسف زهرا،شهید کربلایی تو حسین جانم حسین جانم۲ دوباره گشته مهمانت،کنار خوان احسانت حسین فاطمه امشب،بود دستم به دامانت حسین جانم حسین جانم۲ گل زهرا حسین جانم،نگه بر اشک و آهم کن به حق خواهرت زینب،نگاهم کن نگاهم کن حسین جانم حسین جانم۲ حسین جان عاشقت هستم،ز طفلی دل به تو بستم دوباره ای گل زهرا،بگیر از مرحمت دستم حسین جانم حسین جانم۲ تو را دارم چه غم دارم،در این عالم چه کم دارم هر آن چه داده حق بر من،حسین جان از حرم دارم حسین جانم حسین جانم۲ روم هر جا بگویم من،بود عرشی مقام تو بود فخرم در این عالم،که هستم من غلام تو حسین جانم حسین جانم۲ تو هستی افتخار من،ولایت اعتبار من شود در احتضار من،دمی آیی کنار من حسین جانم حسین جانم۲ حسین جانم حسین جانم،دلم کرده هوای تو نما دعوت غلام خود،بیایم کربلای تو حسین جانم حسین جانم۲ دوباره فصل ماتم شد،همه دل ها پر از غم شد تمام دیده ها گریان،مه ماتم محرم شد حسین جانم حسین جانم۲ منم هر دم به تاب و تب،رسیده جان من بر لب بده سوزم بده اشکم،به حق خواهرت زینب حسین جانم حسین جانم۲ ‌
۸ ماه محرم است،هنگامه ی غم است از داغ تو حسین،هر دل به ماتم است لبیک یا حسین۴ هر جا به پا شده،بزم عزای تو هر شیعه ی علی،گرید برای تو لبیک یا حسین۴ هر محفل عزا،دارالامان ماست تسکین زخم تو،اشک روان ماست لبیک یا حسین۴ هر محفل عزا،رضوان شیعه است با اشک بر حسین،هر شیعه بیمه است لبیک یا حسین۴ بر شیعه ی علی،نور دو عین تویی شافع به روز حشر،مولی حسین تویی لبیک یا حسین۴ هر محفل عزا،باشد پناه ما امشب بود حسین،بر تو نگاه ما لبیک یا حسین۴ در جود و مرحمت،هستی تو بی نظیر مولی کرم نما،دست مرا بگیر لبیک یا حسین۴ .
۱۰ ای شیعیان دوباره،هنگام ماتم آمد ماه حسین زهرا،ماه محرم آمد واویلتا واویلا۲ ای عاشقان دوباره،ماه غم حسین است گریان تمام عالم،محرم حسین است واویلتا واویلا۲ ماه غم حسین و،عالم به شور و شین است در ارض و در سماوات،ذکر همه حسین است واویلتا واویلا۲ ماهی که در غم یار،ریزد سرشک زینب نام حسین زهرا،گردیده ذکر هر لب واویلتا واویلا۲ ماه گلان پرپر،ماه علی اکبر پر خون شود در این ماه،روی علی اصغر واویلتا واویلا۲ ماهی که باشد حساس،ریزد ز دیده الماس شود ز ظلم دشمن،جدا دو دست عباس واویلتا واویلا۲ ماهی که از ستم ها،آتش زنند به خیمه تن ها به روی خاک و،سرها رود به نیزه واویلتا واویلا۲
غزل مصیبت حضرت مسلم علیه السلام وسط کوفه گرفتار شدم یار نیا میهمانم که مرا داده غم آزار نیا اوّل صبح همه جمع به دورم بودند شب رسید و سر من ماند به دیوار نیا آه حسرت کشم و دست زنم بر دستم هر قدم ذکر لب من شده صد بار نیا خسته ام زخمی ام و سخت به تو محتاجم تو طبیب منی امّا سرِ بیمار نیا خجلم بیشتر از تو ز روی مادر تو که کشاندم ، گُلش را وسط خار نیا هر چه از کوفه کشیده پدرت فهمیدم شیر تنها شده در حلقهء کفتار نیار بین گودال که با سر به زمین اُفتادم یاد گودال تو اُفتادم و اشرار نیا دست من بست کسی قافله آمد یادم بُرد با چکمه مرا تا دَمِ دربار نیا سنگ باران که شدم داد زدم یا زینب(س) سنگ تیز است شود مقنعه گُلدار نیا پایِ زینب برسد وای اگر در کوفه می شود مضحکهء شهر به بازار نیا روسری دزد در این شهر فراوان باشد محض ناموس در این قوم بزه کار نیار گیسویم را که کشیدند کشیدم ضجّه مو بُلند است رقیّه زنم جار نیا مجتبی صمدی شهاب محرم ۱۳۹۸
غزل اول جلسه ای شب دوم محرم من آمدم که گریه کنم دست من بگیر ترسم زمان رود شود این عرصه زود، دیر قسمت نشد اگر که جوانمرگ تو شوم لطفی نما شوم درِ این خانه پیرِ پیر باشد مرا به نوکری خود مکن قبول من داد میزنم که شمائی به من امیر ماه محرّم است خودم که نیامدم ! زهرا(س) مرا کشانده دوباره به این مسیر چونکه شفای تو اشک است، فاطمه(س) بر گریه بر عزای تو کرده مرا اجیر آخر شنیده ام به غمت خنده کرده اند بر خشکی لبان تو در خشکی کویر مثل زنی که مُرده جوانش شبانه روز من زار میزنم به تن رفته در حصیر مجتبی صمدی شهاب
غزل اول جلسه ای شب سوم محرم خانه زادیم در این خانه که بیت النّور است قبله گاه مَلَک و جنّ و پری و حور است گریه کردیم و به ما اذن زیارت دادند اشک ما را به حرم بُرد، حرم کِی دور است؟ اشک ارثی است به هر بی سر و پایی ندهند طعم شیرینی محض است اگر چه شور است مجلس روضه بساطی است که بر خادمی اش از فرشته چِقَدَر دور و بَرش مأمور است شب سوم که رسیدیم تأمّل کردیم بین عُشّاق شب قدر شبی مشهور است دست هر کَس که به دامان رقیّه نرسد نوهء فاطمه چون مادر خود مستور است چقَدَر بهر دفاع از حرمش جان دادند هر که شد مُنکر آن بُقعه یقینا کور است هر کسی خوب نداند که رقیّه چه کشید روضه چیز دگری با نفس منصور* است گفته منصور که مو شعله بگیرد سخت است گره اش وا نشود سوختگی ناجور است *حاج منصور ارضی(حفظه الله) مجتبی صمدی شهاب محرم
غزل مصیبت ورودیه شب دوم نگرانی من از چهرهء زردم پیداست تو مگو خواهر من منزل آخر اینجاست دلهُره کُشت مرا خواهر خود را دریاب باورم نیست که این دشت همان کرب و بلاست آیه میخوانی و ارکان تنم می لرزد نیستی فکر من انگار دو چشمم دریاست نگران توأم ای یار بیا برگردیم با تو بودن همه اُمّید دلم بعد خداست از بَرم دور مشو بَندِ دلم پاره شود بازی اینگونه مگر با دل بیمار رواست؟ شانه ات را برسان تا که به آن سر بنهم از نگاهم تو ببین درد دل من پیداست به مدینه ببری کاش رُباب و طفلش منّت آب از این کور دلان بی معناست از سرت مویی اگر کم بشود می میرم چه رسد تا که ببینم سرِ نعشت دعواست من چگونه سرِ جسم تو به گودال آیم تا ببینم تن تو بی زره و خود و عباست نگرانم که نوک نیزه به حلقت برسد یا ببینم به شکم خُفته تنت در صحراست همهء دلخوشی ام مثل تو بر عبّاس است بی ابالفضل شوم مُشکل من معجرهاست حاضرم تا ابدالدّهر بسوزم امّا من نبینم سرِ تو سایه ء من از بالاست مجتبی صمدی
غزل اول جلسه ای شب چهارم محرم حضرت حُرّ علیه السلام حُرمت گذاشت هر که به زهرا(س) بزرگ شد اندازهء تمام دو دنیا بزرگ شد در وادی حسین(ع) هرآنکه قدم گذاشت قطره ولی به وسعت دریا بزرگ شد مجنون خلوص داشت اگر ماندگار ماند مجنون بزرگ شد که لیلا بزرگ شد اینجا ادب مسیر رسیدن به قُلّه هاست سَر خَم نمود حضرت حُر تا بزرگ شد او سجده کرد و قبلهء خود را عوض نمود تیره نماند و چون شب یلدا بزرگ شد آغوش وا نمود و پذیرفت توبه را در پیش خلق بیشتر آقا بزرگ شد حُرّ پیر وادی همهء اهل توبه است بر اهل توبه مُرشد و بابا بزرگ شد آزاده بود و رفت و به آزاده ها رسید با یک نگاهِ بهتر از امضا بزرگ شد ترسید اگر چه اهل حرم از اُبُهتش کوچک شد و به اذن مسیحا بزرگ شد امّا نبود تا که ببیند که کربلا داغش برای زینب کبری بزرگ شد گر چه سرش شکست ولی سر جُدا نشد نیزه فرو که رفت گلوها بزرگ شد در بین آن همه سرِ بر نیزه روضهء نیزه به گوش رفتن سقّا بزرگ شد مجتبی صمدی
۱۳ شد محرم مه خون دوباره شیعه گردیده محزون دوباره یاد داغ حسین اشک زینب ناله دارم دل خون دوباره آه-موسم غم آمد آه-فصل ماتم آمد آه-باز محرم آمد یا حسین یا مولی۳ شد محرم به شور و به شینم یاد داغ شه عالمینم سوزم و گریم و ناله دارم یاد غم های مولی حسینم آه-این بود پیمانم آه-بر شه عطشانم آه-دم به دم گریانم یا حسین یا مولی۳ شد محرم مه داغ اکبر مه شش ماهه ی گشته پرپر شد محرم مه داغ قاسم مه سر روی نی پاره پیکر آه-ای حبیبم مولی آه-غم نصیبم مولی آه-بی شکیبم مولی یا حسین یا مولی۳ شد محرم به تاب و تبم من دل خونین و جان بر لبم من لحظه لحظه بریزد سرشکم یاد سوز غم زینبم من آه-من ز غم لبریزم آه-یاد تو برخیزم آه-اشک غم می ریزم یا حسین یا مولی۳ شد محرم مه کربلا شد همه عالم ز غم در عزا شد مهدی فاطمه سوزد از غم زین مصیبت به لب این نوا شد آه-شده چون شب روزم آه-دم به دم می سوزم آه-شعله می افروزم یا حسین یا مولی۳ .
۱۴ موسم غم شد،فصل ماتم شد دیده ها گریان،چون محرم شد یا حسین جانم۴ ماه خون ماه،اشک و آه آمد ماه مظلوم،بی سپاه آمد یا حسین جانم۴ موسم غم هاست،خون دل زهراست بر حسین هر جا،بزم غم برپاست یا حسین جانم۴ ماه اصغر ماه رباب آمد بر همه عالم،این خطاب آمد یا حسین جانم۴ ماه خون ماه،علی اکبر شد از سوی دشمن،پاره پیکر شد یا حسین جانم۴ عاشقان ماه،گل لیلا شد پیکر پاکش،اربا اربا شد یا حسین جانم۴ همه هم ناله،با بنی هاشم می شود کشته،حضرت قاسم یا حسین جانم۴ شیعیان ماه،اشجع الناس است به فدای دین،دست عباس است یا حسین جانم۴ عاشقان ماه،نور عین آمد زینب کبری،با حسین آمد یا حسین جانم۴ ماه عشق و نور،ماه مهر و شور کربلا آید،قافله از دور یا حسین جانم ماه اشک و غم،خون شود دل ها گریه ها دارد،حضرت زهرا یا حسین جانم۴ می شود مولی،غرق خون پیکر زینب کبری،می زند بر سر یا حسین جانم۴ .
۱۵ موسم ماتم است،فصل سوز و غم است عاشقان حسین،ماه محرم است در غم و ماتم همه ی دل ها سوزد و گرید در جنان زهرا آه و واویلا۴ محرم آمده،بزم ماتم به پاست سوزد هر دل ز غم،همه جا کربلاست گشته آماده لشکر عدوان تا برد از کینه سر مهمان آه و واویلا۴ اربا اربا شود،پیکر اکبرش خونجگر می شود،از غم پسرش می نهد صورت بر گل لیلا سوزد و گرید از غمش بابا آه و واویلا۴ در همین ماه خون،شیرخوار اصغرش با تیر حرمله،پاره شد حنجرش بر روی دستش شیرخوار اصغر حنجر خونین می زند پرپر آه و واویلا۴ در همین ماه خون،قاسم در خون نشست زیر سم ستور،استخوانش شکست در غم قاسم صبر او کم شد تا که دید او را قامتش خم شد آه و واویلا۴ در همین ماه خون،گل ام البنین با عمود آهن،شده نقش زمین در همین مه از ستم دشمن دست عباسش شد جدا از تن آه و واویلا۴ محرم زد شرر،بر قلوب همه بر لب عالم است،نام او زمزمه فاطمه گوید نور عین من غریب مادر ای حسین من آه و واویلا۴
سرم گرم "حسین" است خورد در عالم ذر تا نظر ما به حسین سجده کردیم که شد گرم سر ما به حسین فاطمه دست کشیدست به چشم تر ما گره خوردست اگر چشم تر ما به حسین یک شب آمد پی ما گفت شما مال منید! دیگر افتاد از آن شب‌ گذر ما به حسین دل ما وادی امنش شده، فاخلع نعلیک! بخدا سوخته مردم جگر ما به حسین صد برابر شده این وسع کم ما به حسن سود خالص شده حتی ضرر ما به حسین چهارده قبله خدا خلق نموده اما.. انس دارد نفس بیشتر ما به حسین پدری کرده برای همه نوکرهایش بدهی داشت از اول پدر ما به حسین گریه کردیم و جراحات تنش بهتر شد جلوه کردست در عالم هنر ما به حسین درحسینیه همه زائر ارباب شدیم وصل شد تا که دل یک نفر ما به حسین کاش در موقع تلقین گدا سر برسد آن زمانیکه رسیده خبر ما به حسین اربعین باز میایم حرم ان شالله منتهی میشود آخر سفر ما به حسین
مدح هر چه گشتم شهر کوفه مالک اشتر نداشت مسلم درمانده غیر طوعه همسنگر نداشت شهر بود و قصه ی مسلم فروشی بلال در وجودش ذره ای از غیرت مادر نداشت انتظارم از سلیمان بیش از اینها بود حیف هیچ کس مانند او حرف مرا باور نداشت نامه بود از جانبش هر روز دستت می رسید کفتر نامه برش ای کاش اصلا پر نداشت پرسه می زد در پی تیر سه شعبه حرمله کاش که بازار کوفه دیگر اهنگر نداشت لشگر ابن زیاد از معجزات سکه است ابن مرجانه میان چنته غیر از زر نداشت تشنه ی خون تمام بستگان حیدر اند کوفه ی نامرد دست از کشتن من برنداشت در عجب از حکم قاضی القضات کوفه ام تیغ می زد بر تو گرچه دست بر خنجر نداشت پرده را بالا زدند از پیش چشمان ترم دخترت را دیدم اما بر سرش معجر نداشت زجر های شهر می آیند چنگم می زنند حرف دارم می زنم با کینه سنگم می زنند از دل از دشمنی لبریز می ترسم حسین از سپاه شهر نفرت خیز می ترسم حسین پیرمردان حریصی را به چشمم دیده ام از عصای چوبی ناچیز می ترسم حسین خنجر کندی نشانم می دهد شمر لعین از همین تیغ نگشته تیز می ترسم حسین دختران خویش را قول غنیمت داده است خیلی از خولی و چشم هیز می ترسم حسین در ضمیر من لبانت خودنمایی می کند از وجود خیزران هم نیز می ترسم حسین طاقت دیدن ندارم کوره ای از آتشم میروم پیش قدم های تو قربانی شوم مسلم اما پیرو اسلام اینان نیستم تا بفهماند به عالم من مسلمان نیستم بر سر دار بلا با سر نه با پا می برد پیکرم را دشمنت برعکس بالا می برد این بدان معنی ست که حرمت ندارد این بدن بی عبا و بی عمامه بی ردا و پیرهن محض خوشنودی امثال سنان و حرمله پیکرم را می برند آخر به سوی مزبله با غم غربت چه بر روز من آوردی حسین کاش می شد از میان راه برگردی حسین
مدح سر به دیوارِ غصه، بغضم را مستحقِ نگاه می بینم جگر گُر گرفته ی خود را زخمی تیغِ آه می بینم زودتر از شما سفیرت را راهیِ قتلگاه می بینم گریه گاهی به مرد می چسبد به درِ بسته خورده ام آقا غم تو آمد و غم خود را دیگر از یاد بُرده ام آقا غمم این بود بچه هایم را دستِ دشمن سپرده ام آقا... باغ پُر میوه ای ندیدم من! دیدنی نیست این خزان برگرد کوفه با تو پدرکُشی دارد! جانِ مولا به شهرمان برگرد شمر تا چکمه را نپوشیده به مدینه حسین جان برگرد سرِ ارباب من سلامت باد به فدای سرت شکست سرم نذر کردم مدینه برگردد نذر آن خواهرت شکست سرم کوچه ای تنگ هم مقصر بود از غمِ مادرت شکست سرم کوفه با کوچه های باریکش زخم دیروز را نمک می زد جایِ مزد دعای بارانت تیشه بر ریشه ی فدک می زد کوفه با ازدحام بازارش اشک های مرا محک می زد میهمان را که سر نمی بُرند! میزبانی چنین! کجا دیدی!؟ کودکان سنگ می زنند به من بازی روزگار را دیدی!؟ بغلش کن، ببوس رویش را دخترم را اگر شما دیدی ⏹
محرم سلام قدم رنجه کردی به روی چشمام پیرهن مشکیمو دوخته زهرا برام جوونیمو میدم به شرطی که محرم سلام نزار ایندفعه کم بشه گریه هام میخوام شب به شب هی بگیره صدام میخوام تا بمیرم به عشق آقام محرم سلام نزار ایندفعه کم بشه گریه هام میخوام شب به شب هی بگیره صدام میخوام تا بمیرم به عشق آقام حسینم حسینم حسینم حسین داره میرسه حسین کاروانش به کربلا حسین جون زینب به کوفه نیا محرم سلام قدم رنجه کردی به روی چشمام پیرهن مشکیمو دوخته زهرا برام جوونیمو میدم به شرطی که محرم سلام نزار ایندفعه کم بشه گریه هام میخوام شب به شب هی بگیره صدام میخوام تا بمیرم به عشق آقام محرم سلام نزار ایندفعه کم بشه گریه هام میخوام شب به شب هی بگیره صدام میخوام تا بمیرم به عشق آقام حسینم حسینم حسینم حسین داره میرسه حسین کاروانش به کربلا حسین جون زینب به کوفه نیا
آید نوای زمزمه ، حَیِّ عَلَی الحسین آید نوای زمزمه ، حَیِّ عَلَی الحسین بشنو صدای فاطمه ، حَیِّ عَلَی الحسین همراه آل فاطمه ، آوای جبرئیل با اضطراب و واهمه ، حَیِّ عَلَی الحسین عالم گرفته نغمة ، قد قامت العزا این است نوحۀ همه ، حَیِّ عَلَی الحسین از کاتبان وحیِ خدا تا پیمبران گویند بی مقدمه ، حَیِّ عَلَی الحسین ای اهل عالم این نفس پاک مصطفاست با ما کند مکالمه ، حَیِّ عَلَی الحسین گویند در حسینیة عرش ، خادمان با بانوان خادمه ، حَیِّ عَلَی الحسین اهل بهشت اهل زمین اهل آسمان این را کنند ترجمه ، حَیِّ عَلَی الحسین پرچم ، علم ، کتیبه ، کُتل ، خیمه ، نوحه خوان خوانند نوحه با همه ، حَیِّ عَلَی الحسین زینب ، سکینه ، نجمه ، رقیه ، حرم ، رباب ذکر زنان عالمه ، حَیِّ عَلَی الحسین حنجر ، گلو ، عطش ، تَه گودال ، نالة یک مادری مکرمه ، حَیِّ عَلَی الحسین گهواره ، گوشواره ،عبا ، جامه ، مقنعه با معجری به زمزمه ، حَیِّ عَلَی الحسین حالا وحوش دشت و بیابان و کوهها با هم کنند همهمه ، حَیِّ عَلَی الحسین باید که پاس دور خیام حرم دهیم همراه میر علقمه ، حَیِّ عَلَی الحسین خون شهید ، اشک اسیر ، آه هر یتیم خاک و پلاک و قمقمه ، حَیِّ عَلَی الحسین خون می چکد ز گریة صبح و مسا هنوز بر زخمهای جمجمه ، حَیِّ عَلَی الحسین تا خیمه ها بپاست بگو ، وَرنه عمرها آنی رسد به خاتمه ، حَیِّ عَلَی الحسین ــــــــــــــــــ
بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را مثل یک مادر که فرزندش ز دستش می رود اقتدا کردم به او ابراز کردم گریه را این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است با غم پنهانی اش همراز کردم گریه را تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا با نگاه او پر پرواز کردم گریه را سایه ای را بر سرم حس می کنم در روضه ها در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را گفته اند , اذن دخول ماه غم یا فاطمه است روزی اشک محرم های ما با فاطمه است شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن محتشم دم می دهد باز این چه شور و ماتم است گویی آویزان شده از عرش کهنه پیرهن تا که از خانه به قصد روضه بیرون می زنم حیدر کرار می آید به استقبال من فاطمه پایین مجلس مینشیند پیش در می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن خواهرش برسینه می کوبد برادر کاش کاش وقت بوسه از رگت میرفت جانم از بدن آنقدر پای تنت بر سینه و بر سر زدم پیش چشمم پرپرت کردند و من پرپر زدم ــــــــــــــــــ
اگر چه مثل محّرم نمی شوم هرگز اگر چه مثل محّرم نمی شوم هرگز جدا ز روضه و ماتم نمی شوم هرگز مرا ببخش مرا چون که خوب می دانم که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز اسیر جاذبۀ حُسن یوسف یاسم که محو در گل مریم نمی شوم هرگز گناه کارم و حتی بدون اذن شما بدان نصیب جهنم نمی شوم هرگز به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم به پای هیچ کسی خم نمی شوم هرگز قسم به قلب سپیدت سیاهپوش کسی بجز شهید محّرم نمی شوم هرگز نَمی فُرات بیاور چرا که من قانع به سلسبیل و به زمزم نمی شوم هرگز در انتهای غزل من دوباره می خواهم فقط برای تو باشم نمی شوم هرگز ــــــــــــــــــ
4_5886358631716226560.mp3
1.74M
شور ورودیه محرم با صدای سید مهدی میرداماد -( باذن الله و باذن رسول الله و ) باذن الله و باذن رسول الله و باذن ولی الله امیر المومنین ادخلوها بسلام امنین بفرمایید روضه بفرمایید ماتم بفرمایید هیئت دهه اول محرم سینه زنای شاه دین به کربلا خوش امدین * بحول لله و بحول حبیب الله و بحول امین الله توی سینه زنی ذکرم اینه حب الحسین عجننی چقدر خوبه دنیا چه اربابی دارم ینی میشه بازم روی خاکش سر بذارم وعده ما سینه زنا پایین پای کربلا * دلم خونه برا ارباب پریشونه برا ارباب که میخونه صاحب الزمان السلام علی الذبیح العطشان سلام ای دل خسته سلام ای بی یاور سلام ای لب تشنه به زیر نیزه و خنجر *
مداحی_آنلاین_لالا_لالا_عزیزکم_حاج_احمد_واعظی.mp3
10.69M
🔳 احساسی 🌴لالا لالا لالا عزیزکم 🌴خسته شدی بسه یه کم بخواب 🎤حاج 👌بسیار دلنشین لالالالا عزیزکم خسته شدی بسه یه کم بخواب اب به خدا نیست تو خودت بگو دیگه باید چی کار کنه رباب لالالالا علی منم مثه تو تشنمه علی چرا با من قهر میکنی حالا به هر جا سر زدم ولی چه سود یه قطره اب نبود تو خیمه ها لالالالا علی چطوری خوابت می بره علی وقتی که نیستی روی دامنم تو رفتی و راحت شدی حالا اونی که قصه میخوره منم لالالالا علی بی رمق هنوز چشات رو نی پلک میکنه سنگینی رو چشات تو مرد مایی پاشو کاری کن نذار اسیری برن عمه هات   لالالالا علی