eitaa logo
شیخ غلامعلي بدرلو
1.3هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.5هزار ویدیو
252 فایل
یاهو زَكَاةُ الْعِلْمِ بَذْلُهُ لِمُسْتَحِقِّهِ وَ إِجْهَادُ النَّفْسِ فِي الْعَمَلِ بِهِ تصنیف غررالحکم، حدیث ۱۳۲ http://eitaa.com/Arshiv_Gholam ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Sheikh_Gholamali
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم‌ گرفته از این روزگار زجرآور جهان که لطف ندارد بگو نجف چه خبر تمام کون و مکان را اگر نگاه کنی جز او کسی به نظرها نمی رسد به نظر همه اجاره نشین شهنشه نجفیم زمین عمارت شخصی اوست سرتاسر مسیح می شوم و مُرده زنده خواهم‌‌ کرد به دست من برسد خاک پایی از قنبر هوارِ میثم تمّار روی دار این بود ضرر نکرده کسی که در عشق کرده ضرر هراسِ مرگ بدل شد به اشتیاق وصال "فَمَن یَمُت یَرَنی" تا شنیدم از مادر به خاکِ تیره نخواهد نشست میّت ما درون قبر بریزند تربت حیدر دل شکسته ی ما را چه می شود بخرند برای او بفرستند، هِدیه روز پدر چه عافیت چه بلا، راضی ام به تقدیرم به دستِ دست‌خدا هست تا قضا و قدر مَبین که پیرهن وصله دار می پوشد تراب با نظر بوتراب گردد زر به جز علی چه کسی قادر است وقت نبرد سلاح خویش ببخشد به دشمن کافر امیر بودن و هم سفره ی فقیر شدن از عهده ی احدی غیر از او نیامده بر نوشتم آنچه که خوبیست را به پای علی نوشتم آنچه بدی هست، پای آن سه نفر یکی ز جنگ فراری یکی بلاگردان بگو کدام شود جانشین پیغمبر؟! اگر ملاک جگر هست؛ "ماجرای ِ مَبیت " اگر که قدرت بازوست؛ قلعه ی خیبر کَنَنده ی در خیبر اگر چه بوده ولی شکسته است غرورش در آستانه ی در "رضا قربانی، گروه یا مظلوم" @Arshiv_Gholam
کریم های دو عالم به نام زاده شدند زبان زدِ همه ی خاص و عام زاده شدند اگر که ظرف نباشد توقّع مِی نیست شراب ها همه از فیض جام زاده شدند چقدر خام شدم تا مرا کمی بپزند پیاله ها همه از خشت خام زاده شدند تو امر کردی و تکویناً استجابت شد و عاشقان تو با یک کلام زاده شدند جواب دادن تو اشتیاق می آرد سلام ها ز علیک السّلام زاده شدند چه خوب شد که محبّان حلال زاده ی عشق و دشمنان حَسن هم حرام زاده شدند حسن حسین و یقیناً حسین هم حسن است نشسته ام که ببینم کدام زاده شدند همین دو تا پسر فاطمه همان اوّل امام زاده شدند و امام زاده شدند چقدر دور و بر تو فرشته ریخته است بزرگ ها همه با احترام زاده شدند بساط نوکری ما کنار تو پهن است از اوّل ایل و تبارم غلام زاده شدند عجیب نیست به دنبال گنبدت هستیم کبوتران همه بالای بام زاده شدند چه بهتر است که بنشینی و سکوت کنی که از قعود تو صدها قیام زاده شدند @Arshiv_Gholam
از پیمبر یا خدا درباره ی حیدر بپرس یعنی از گوهرشناسان قیمت گوهر بپرس معنی مرد خدا را نیمه شب از نخل ها معنی شیر خدا را روز از لشگر بپرس هیچ دیواری نمی شد مانع راه علی از شکاف کعبه و دروازه ی خیبر بپرس نه! فرار از جنگ هرگز در مرام شیر نیست قصّه را از بدر یا احزاب یا خیبر بپرس در دل تاریخ آوای "سلونی" زنده است مشکلات سخت را از صاحب منبر بپرس گاه برتر می شود یک نوکر از صد پادشاه این تناقض علّتی دارد که از قنبر بپرس در جهنّم با علیّ یا در بهشت بی علیّ؟ شوق آتش را از ابراهیم پیغمبر بپرس جمع خواهد شد محمّد با علیّ در یک بدن؟ ما نمی فهمیم این را از علی اکبر بپرس "مجتبی خرسندی" @Arshiv_Gholam
شیرش حلال آنکه مرا خاک پاش کرد نانش حلال آنکه مرا مبتلاش کرد هر آنچه می دهد کرمش کم نمی شود باید کریم بلکه کرم را گداش کرد پایم اگر به سمت جهنّم نمی رود دستم توسّلی به ضریح عباش کرد موسی و خضر و یوسف و عیسی به جای خود هنگام مشکلات، نبیّ هم صداش کرد تصویر اوست عکس تمام پیمبران او را خداش آینه انبیاش کرد کعبه برای آمدنش بود نه طواف پس کعبه را برای قدومش بناش کرد خیلی گره زدند به اسلام باز کرد هر آنچه کرد پنجه مشکل گشاش کرد در کودکی ش نیز علی مرد جنگ بود پس ذوالفقار نیست اگر لافتی ش کرد در آستان یک نخ عمّامه سرش باید تمام خلق جهان را فداش کرد ردّ می شد از محله ی ما دلدل علی افتاد سنگ زیر سمّ او، طلاش کرد "علي اكبر لطيفيان" @Arshiv_Gholam
گاهی اگر خیلی سراغ گریه و آهیم دلواپس و مضطرِّ باقیمانده‌ی راهیم بسیار کمبود محبّت بین دل داریم ما سائل قدری نوازش از یداللّهیم ثابت قدم که نیستیم أمّا گذشت آخر از ما مُذبذب‌ها که در این عشق، گه ‌گاهیم مابین قنبر‌های خود هم باز ما را دید مایی که پیدا نیستیم اندازه‌ی کاهیم با اینکه خرما بر نخیل است او به سائل داد لطف و نظر کرده به ما هر چند کوتاهیم در برکه چشمان ما تصویر ماه افتاد ما در کنار برکه‌ یعنی پیش آن ماهیم با چاه، جای آدمی او درد و دل می‌کرد غبطه خورِ آن جایگاه ویژه‌ی چاهیم او خود خودش حبّ خودش را در دل ما کاشت ما از أمیرالمؤمنین دیگر چه می‌خواهیم؟ در دل اگر جز حبّ او آید زیان کاریم گر راه ما غیر از نجف افتاد گمراهیم "حسن معارف وند" @Arshiv_Gholam
باید اینجا حرم درست کنند چار تا مثل هم درست کنند با امام حسن سزاوار است چند باب‌الکرم درست کنند با طلا دور مرقد سجّاد بیتی از محتشم درست کنند به تولّای باقر و صادق صحن دارالقلم درست کنند نزد ام‌ّالبنین نمادی از مشک و دست و علم درست کنند «دودمه» نه در این مکان باید شاعران «چاردم» درست کنند با کریمان «کریم‌خانی»ها قطعۀ «آمدم» درست کنند دور گنبد چهار گلدسته ولی از داغ خم درست کنند کاش هر چیز را نمی‌سازند کوچه را دست کم درست کنند کوچه را در ادامۀ طرحِ از حرم تا حرم درست کنند "مهدی رحیمی" @Arshiv_Gholam
وقتی دخیل ها گره این درند و بس این خانواده نیز گداپرورند و بس اینان که سنگ را به نظر فضّه می‌کنند از کودکی قبیله ی شان زرگرند و بس در آستان شمع که طور مقدّس ست پروانه ها همیشه مقرّب ترند و بس دل دادن و ندادن ما دست ما نبود اینان به شیوه ی خودشان دل برند و بس بگذار بشکنند دلم را یکی یکی اینجا فقط شکسته دلی می‌خرند و بس ارباب زاده ها همه ارباب میشوند چون بنده زاده ها که همه نوکرند و بس این خانواده ای که مرا صید کرده اند حالا اسیر زلف علی اکبرند و بس وقتی میان کوچه‌ی ما راه می رود یک شهر در زیارت پیغمبرند و بس ای بهترین؛ یگانه ترین آفریده ها پیغمبر تمام پیمبر ندیده ها "علی اکبر لطیفیان" @Arshiv_Gholam
عاشقت شد از ابتدا این قدر دوست دارد تو را خدا این قدر بغلِ کعبه هم به جان خودت ما نگفتیم ربّنا این قدر بی سبب نیست شهرت آهو آن قدر گریه کرد تا این قدر حرمت می رسیم زود به زود دل نبرده کسی ز ما این قدر چقدر عاشق خودت شده ای جلوی آینه نیا این قدر کربلا رفتم و نجف رفتم من ندیدم برو بیا این قدر از خدا هم سرت شلوغ تر است چه کسی داشته گدا این قدر کرمت مایه خجالت ماست کم نوشتم ولی چرا این قدر؟ مزد یک بار ما سه بار شماست هیچ کس سر نزد به ما این قدر وقت مردن بیا کنارم باش! ظرف ما را مکن طلا این قدر کربلای مرا به تو دادند پس اذیّت نکن مرا این قدر این که عاشق شما شده ایم کار ما بود یا شما این قدر؟! "علی اکبر لطیفیان" @Arshiv_Gholam
کافرِ رویِ توام ای بُتِ زیبای خدا سائل کوی توام عالیِ اعلای خدا انبیاء دستِ توسّل به تو دارند علی دستگیرِ همه ای، دستِ توانای خدا آخرِ جاده یِ توحید تو را می‌بینم چون تجلّیِ صفاتَت شده مَبنای خدا دست من نیست که دارم به خودم می‌بالم آفریده شدم از خاکِ کفِ پای خدا آنچه فهمیده ام از ناد علیّ ات این است اسم تو هست همان باطنِ معنای خدا کاش میشد که دوباره دم ایوان نجف دو سه ساعت بنشینم به تماشای خدا تو خداوند منی طَفره نرو لو رفتی شب معراج، نبیّ دیده تو را جای خدا عرقِ چشمِ مرا باز درآورده غمت مردِ مظلومِ مدینه، تک و تنهای خدا ظلمتِ مُطلقه و ریشه ی شیطان بوده آنکه سیلی زده بر صورت زهرای خدا “لات و عُزّی و هُبَل” روزِ دوشنبه با هم سر بریدند وقیحانه زِ یحیای خدا "رضا قربانی" @Arshiv_Gholam
از لطف التماسِ صداهايِ آهوان بي گريه هم گرفت دعاهايِ آهوان آهو زياد محضر معشوق مي‌رود پس وصلمان كنيد به پاهايِ آهوان يك عدّه اي شدند گدا كلبِ كهف را ما نيز مي‌شويم گداهايِ آهوان نانم حرام ميل كبوتر شدن كنم وقتي كه هست حال و هواهايِ آهوان صورت گذاشتن به كفِ پات واجب است آن هم در آستانِ خداهاي آهوان صيّاد نيز پايِ تو را بوسه مي‌زند با ذكر يا امام رضاهايِ آهوان آهو شديم پس كرمت را نشان بده مثل هميشه آن حرمت را نشان بده ما زلف داده ايم پريشان شود همين دل داده ايم دستِ تو حيران شود همين آئينه ي مرا سحري تكّه تكّه كن باشد كه خرج گوشه ي ايوان شود همين دردِ مرا علاج مكن با طبابتت با خاكِ زير پاي تو درمان شود همين حالا كه هم غذاي غلامان خانه ايم خوب است آدمي ز غلامان شود همين آنكه به مهرباني ات ايمان نياورد در ازدحام حشر پشيمان شود همين لطف تو را به خاطر اين آفريده اند كه آتش خليل، گلستان شود همين كلِّ زمين بناست اگر كشوري شود بهتر كه پايتخت خراسان شود همين از جلوه ات كنار بزن اين نقاب را تا آفتاب پاره گريبان شود همين سلماني ات نيامده ظرفش طلا شود اين جا نشسته است كه سلمان شود همين حالا كه محمل تو رسيده ست شهر طوس حرفي بزن كه شهر مسلمان شود همين اين بندگيِ ما به قنوتِ تو كامل است توحيدِ ما به شرط و شروطِ تو كامل است جز تو نمي‌شويم گرفتار هيچ‌كس هرگز نمي‌شويم هوادار هيچ‌كس از آن زمان كه با حرمت آشنا شديم اصلاً نرفته ايم به دربار هيچ‌كس اينجا به زائرانِ تو فيضي كه مي‌رسد آن را نمي‌دهند به زوّار هيچ‌كس نانِ كسي به غير تو من را حلال نيست خود را نمي‌كنم بدهكار هيچ‌كس حالا كه تو امام رئوفِ جهان شدي ديگر نمي‌شويم گنه‌كار هيچ‌كس جز تو كسي سه بار عيادت نمي‌كند در پاسخ زيارتِ يك‌بار هيچ‌كس شب‌هاي قدر غير تماشايِ رويِ تو دل خوش نمي‌كنيم به ديدار هيچ‌كس فردا بگير دستِ مرا ايّهالرّئوف يا ايّهالامام رضا ايّهالرّئوف "علی اکبر لطیفیان" @Arshiv_Gholam
🔰تبلیغ غدیر واجب است 🔹ذات هر کس در قیامت نقش پیشانی اوست نقش پیشانی ما باشد غلام حیدرم @Arshiv_Gholam
اگرچه کاهم از آتش إبا نخواهم کرد نماز سوختنم را قضا نخواهم کرد بدون مهر تو خورشید را نمی‌خواهم بدون نام تو حتّی دعا نخواهم کرد به کیمیاگری چشم فضّه‌ات سوگند که غیر خاک تو را توتیا نخواهم کرد به جز به دشمن مولا، به جز به دشمن تو نثار هیچ کسی ناسزا نخواهم کرد در آن مقام که مادر گریزد از فرزند بگو که نوکر خود را رها نخواهم کرد بگو چکار کنم تا صدا کنی پسرم که من به نوکری‌ام اکتفا نخواهم کرد تو مادر منی و اختیار دار منی بگو بیار سرت را صدا نخواهم کرد منی که کشته عشق حسین تو هستم به جز رضای تو را خونبها نخواهم کرد علی که تکیه عالم به اوست، می فرمود که جز به فاطمه‌ام إتّکا نخواهم کرد تو رو به قبله ترین کعبه و علی قبله‌ست به غیر تو به کسی اقتدا نخواهم کرد چنین که خاطرت آزرده است از کوچه به حشر کوچه برای تو وا نخواهم کرد «محسن عرب خالقی» @Arshiv_Gholam
باز هم چرخیده دنیا در مدار دیگری آمده از عرش أعلا ذوالفقار دیگری تا حسین آرام جانش شد، برای او نشد هیچ‌کس همواره آرام و قرار دیگری می‌رسد روزی که زینب می‌شود یار حسین آن زمانی که ندارد هیچ یار دیگری خار در می آورد از پای طفلانش ولی می‌رود با هر قدم در پاش خار دیگری هیچ وقت أمّا نیفتاد از تکاپو، از نبرد کارهایی کرده است و مانده کار دیگری ابن سعد و شمر و خولی شد شکار نطق او بعد هم شد ابن مرجانه شکار دیگری گرچه امشب آنچنان لب وا نشد بر مدح او باز مدحش می‌کنم لیل و نهار دیگری دوست دارم «یاعلی» را، دوست دارم یاعلی! من هم آخر میثمی باشم به دار دیگری ای زبان لکنت بگیری گر نگویی یاعلی یاعلی و یاعلی و یاعلی و یاعلی «حسن معارف وند» @Arshiv_Gholam @HassanMaarefvand
در یقین استاد گشتم تا گمان آموختم سود ها کردم در اینجا تا زیان آموختم سرخ در می‌آیم از دست مزارم روز حشر این کرامت را ز طرز زعفران آموختم زعفران از طوس می روید نه از طور کلیم باختر را من ز راه خاوران آموختم ای به خاک سرخ طوست هرزه رو سرخ و سپید این لُغُز را من ز شرم آهوان آموختم رنگمان کرده است دوران، باز أمّا طوسی‌ام پای بر جا ماندنم را از مکان آموختم پنجره پولاد تو رو سوی دریا باز شد تا از آن پرچم دو موجی بادبان آموختم شُرشُر اشک است چشم شیخ و شاب شاد را کعبه را خواندم دو پلک ناودان آموختم صد چمن در سجده روئیدم در این صحن عتیق نو به نو توحید دیدم جان به جان آموختم باده نوشیدم ز سقّاخانه‌ی تو جای آب از چراغ صحن تو رنگین کمان آموختم زائرانت را چو دیدم شوکتت آمد به چشم دولت خُم را ز فهم استکان آموختم هر قدر می‌گفت خادم گریه را آرام کن من به راه خویش رفتم همچنان آموختم عشق تعلیمی به اوّل مرتبت آوارگی است من تو را بی خانمان بی خانمان آموختم جز رضا چیزی نمی‌شاید نمی‌شاید به تو من چنین تسلیم را بی ترجمان آموختم هرچه من آموختم از این رواق تو، به تو در صف آئینه کاری بی زبان آموختم می‌توان در صحن کهنه رو به سویت سجده کرد نکته های نو به نو از بتگران آموختم زیر ایوان طلا جفتی معلّم خفته‌اند از کبوتر های مشهد آشیان آموختم همچو رنگ از خود جهیدم در صحاری وجود از رم آهوی وحشی صد جهان آموختم خواندمت صد بار و در هر بار بارم داده ای من اجابت را ز کوه مهربان آموختم دعبلم، دوشم بدان خلعت امیدی بسته است خواستن از دوست را از شاعران آموختم «محمد سهرابی» @Arshiv_Gholam @sohrabimohammad
ﻋﺎﺷﻘﺎن ﺑﯿﻘﺮار ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ ﻫﻤﻪ اﺳﻔﻨﺪ ﻧﺎر ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ ﻓﺮق ﺑﯿﻦ ﻋﻠﯽ و زﻫﺮا ﻧﯿﺴﺖ اﯾﻦ دو آﯾﯿﻨﻪ دار ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ اﯾﻦ ﺑﻪ آن ﺟﻠﻮه داده آن ﺑﺮ اﯾﻦ ﻫﺮ دو ﺳﺮﮔﺮم ﮐﺎر ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ در ﻧﺠﻒ ﺑﺎش زاﺋﺮ زﻫﺮا عارفان در ﻣﺰار ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ ﭼﺸﻢ ﯾﺎرﻧﺪ در ﺷﻤﺎﯾﻞ ﻫﻢ اﯾﻦ دو ﻋﯿﻦ ﻋﯿﺎر ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ اﯾﻦ ﺑﻪ آن ﭘﺸﺖ ﮔﺮم و آن ﺑﺮ اﯾﻦ ﻻﺟﺮم ذواﻟﻔﻘﺎر ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ درﮔﺮﻓﺘﻪ ﺟﻤﺎل ﺑﯿﻦ ﺟﻼل اﯾﻦ ﻣﻌﺎﻧﯽ ﺷﮑﺎر ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ ﻓﺎﻃﻤﻪ اﯾﺰد اﺳﺖ و اﯾﺰد او اﯾﻦ دو ﭘﺮوردﮔﺎر ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ در ﺟﺰا ﺧﻠﻖ ﮐﺰ ﺳﺮ ﺗﺸﻮﯾﺶ ﺷﺎﻫﺪان ﻓﺮار ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﻤﺎن زﻟﻒ دل ﭘﺮﯾﺶ ﻗﺴﻢ ﻓﺎﻃﻤﯿﻮن ﮐﻨﺎر ﯾﮑﺪﮔﺮﻧﺪ @Arshiv_Gholam
بالاتر از اندیشه‌ی دنیاست زهرا بالاتر از بالاتر از بالاست زهرا نور خداوند است هر سو بنگری هست سرّ خداوند است، نا پیداست زهرا اهل قیاس او را نمی‌فهمند هرگز آن‌سوتر از مقیاس انسان‌هاست زهرا درس شهادت را حسین آموخت از او مرد آفرینِ روز عاشوراست زهرا در زندگی چیزی برای خود نمی‌خواست هرچه علی می‌خواست را می‌خواست زهرا روزی که مردم وقت یاری خواب بودند پای غریبی علی برخاست زهرا دل را به آتش زد علی تنها نماند افسوس خود در شعله‌ها تنهاست زهرا پروانه‌ها از شعله‌ها پروا ندارند در سیل آتش کوهِ پا برجاست زهرا در انتهای این مصاف نابرابر پیروز میدان بی‌گمان زهراست زهرا «علی ذوالقدر» @Arshiv_Gholam
بعد زهرا خواهرت خیر النّساء عالم است پس کنیز خواهرت بودن به هر زن واجب است سینه اش بیت المحبّت خانه اش بیت البکاء احترامش بر ملائک هم یقیناً واجب است قسمتی از خاکِ زیر پات را برداشتم هر سحر بوسیدن این خاک بر من واجب است @Arshiv_Gholam
یاربّ نرسد آفتی از باد خزانش آن یاس که شد دیده ی نرگس نگرانش در پرده ی ابهام، زبان شعرا سوخت از بس‌که ندیدند کران تا به کرانش سرچشمه اش از مائده ی "بَضعة منّی" ست خونی که دویده‌ست میان شریانش در قدر و شرافت شب قدری است که باید طاووس ملائک بشود نامه رسانش وقتی که به در می زند از شوق بلند است از سینه ی جبریل صدای ضربانش زهرا اثر سیب بهشتی است که احمد بعد از شب معراج رسیده به دهانش کوثر، غزلی نیست که آسان بتوان گفت جایی که خدا سوره فرستاده به شانش یعنی که پس از "اَنَّ علیّاً وَلیُ الله" یک فاطمه کم داشت مؤذّن به اذانش زهرا مَلَکی بود که نازل شد و برگشت بیهوده در این خاک نگیرید نشانش! والعصر، که فرزند همین فاطمه مهدی است ما منتظرانیم، خدایا برسانش «عباس‌شاه زیدی» @Arshiv_Gholam
🌹ما که فقیریم و یتیمیم و أسیریم🌹 🌹باید فقط از دست او روزی بگیریم🌹 @Arshiv_Gholam
جامعه دوزخی از مردم افراطی بود عقل قربانی یک قوم خرافاتی بود بشر از لطف خداوند مکدّر می شد شرم میکرد اگر صاحب دختر می شد اشک، لالایی بی واژه ی مادر ها بود گورِ بی فاتحه، گهواره ی دخترها بود ناگهان یک نفر این قائله را بر هم زد (عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد) آنکه بر شانه خود پرچم اسلام گرفت دخترش فاطمه بانوی جهان نام گرفت عشق را طبع خداوند به توصیف آورد شرف هر دوجهان، فاطمه تشریف آورد سیّده، محترمه، ممتحنه، حنّانه حانیه، عالمه، اُمّ النّجباء، ریحانه عطر او آمد و عالم نفسی تازه گرفت و به یمن قدمش نام زن آوازه گرفت شهر با آمدنش عاطفه راباورکرد زن به شکرانه او چادرشوکت سر کرد خواست تا خیرکثیرش به دو عالم برسد تا عقیق شرف الشّمس به خاتم برسد مادرانه به طرفداری احمد برخاست تا ابوجهل سر عقل بیاید، برخاست جلوه ای کردو دلیل (زهق الباطل) شد و از آن نور، سه آیه به زمین نازل شد بیگمان بولهب آن‌روز پر از واهمه بود دامن پاک خدیجه ثمرش فاطمه بود بنویسید که معصومه عصمت زهراست سند محکم اثبات نبوت زهراست دختری که لقب أمّ أبیها دارد پدرش بوسه به دستش بزند جا دارد و خداوند اگر (واعتصمو) می گوید از کرامات نخ چادر او می گوید سوره دهر چنین گفته به مدحش سخنی تا أبد، دهر نبیند به خود اینگونه زنی نه فقط جلوه او سوره ی انسان آورد چادرش یکشبه هفتاد مسلمان آورد راه عرفان خداوند به او وابسته ست جز در خانه زهرا همه درها بسته ست زهد با دیدن او حسّ تفاخر دارد قرة العین نبیّ وصله به چادر دارد همه در خدمت بانوی دوعالم بودند ابر و باد و مه و خورشید و فلک هم بودند فضّه هم بود ولی باز خودش نان می پخت نان برای دل بی‌تاب یتیمان می پخت بارها خادمه اش گفت به لطفت شادم (من از آن روز که در بند تو ام آزادم) فاطمه مرکز پیوند دو دریا شده بود یعنی آیینه پیغمبر و مولا شده بود غیر زهرا که به جز حق به کسی راغب نیست احدی کفو علیّ بن أبی طالب نیست عشق باید که پس از، این، سخن آغاز کند مرتضی در بزند فاطمه در باز کند آفتاب از افق خانه ی شان سر می زد هر زمان فاطمه لبخند به حیدر می زد کار او عشق علی بود چه خیر العملی کیست خوشبخت ترین مرد جهان غیر علی وقت آن شد بنویسید که حجّت، زهراست سند محکم اثبات ولایت زهراست اوّلین شیعه بی‌تاب علی زهرا بود که سراپای وجودش سپر مولا بود یک جهان هم اگر از بیعت خود بر می گشت باز هم فاطمه دور سر حیدر می گشت نسل زهرا و علی سلسله ی طوبی شد میوه این شجره، نایبةُ الزّهرا شد آسمان ها پس از او یکسره کوکب دیدند چادر فاطمه را بر سر زینب دیدند زینب آن زن که علمدار دفاع از حرم است خطبه دم به دمش وارث تیغ دو دم است او که چون مادر خود پای ولایت مانده یک‌تنه فاتحه ی کاخ ستم را خوانده تا أبد در دل ما هست غم عاشورا این خبر را برسانید به تکفیری ها یاعلی از لب سردار نیفتاده هنوز علم از دست علمدار نیفتاده هنوز کیست دشمن که در این معرکه جولان بدهد؟ پسرفاطمه کافیست که فرمان بدهد همه از خاتمه معرکه آگاه شوند فاتحان با خبر از (نصر من اللّه) شوند باز طوفان هدفش وادی شن خواهد بود شیعه عکس العملش سخت و خشن خواهد بود ننگ بادا به ابوجهل، به همدست یهود لعن تاریخ به موذی گری آل سعود سپر خویش کنم غیرت سرداران را به جهانی ندهم یک وجب از ایران را سربلندیم اگر تکیه به دنیا نکنیم آنچه داریم ز بیگانه تمنا نکنیم غرق زخمیم ولی قامتمان خم نشده سایه چادر او از سرمان کم نشده بنویسید امید دل زهرا مهدی ست چاره کار همه مردم دنیا مهدی ست «مجید تال» @Arshiv_Gholam
🌹بارها خادمه اش گفت به لطفت شادم🌹 🌹من از آن روز که در بند توام آزادم🌹 @Arshiv_Gholam
🌻یا أمیرالمؤمنین یا ذا النّعم🌻 🌻یا امام المتّقین یا ذا الکرم🌻 🌻إنّنا جئناک فی حاجاتنا🌻 🌻لاتخیّبنا و قل فیها نعم🌻 @Arshiv_Gholam
4_5951823081587608562.mp3
6.96M
🎙مهر تو بود قبولی صوم و صلاة🎙 🔰 کربلایی علی کرمی @Arshiv_Gholam