eitaa logo
کانال اشعار اهل بیت علیهم السلام. هستی محرابی
251 دنبال‌کننده
89 عکس
10 ویدیو
1 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸اولین مکتوبِ «لوح محفوظ» ... در نقلی آمده است که امام جواد علیه‌السلام فرمودند: 📋 أَوَّلُ مَا جَرَیٰ بِهِ الْقَلَمُ عَلَی اللَّوْحِ قَتْلُ الْحُسَیْنِ علیه‌السلام ▪️اول چیزی که قلم بر لوح محفوظ، ثبت و ضبط کرد، شهادت سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» بود!(۱) 🔖 در نقلی دیگر هم آمده است: وحی شد به قلم: 📜 «اُکْتُبْ عَلَی اللَّوْحِ: اَنَّ الْحُسَیْنَ یُقْتَلُ غَریبا». ▪️ای قلم! بنویس بر لوح: «به درستی که حسین علیه‌السلام غریب و بی‌کس کشته می‌شود!» 🥀 قلم عرض کرد: خداوندا ! چه کسی حسین صلوات‌الله‌علیه را می‌کشد؟ ندا آمد: یزید ملعون او را شهید می‌کند. پس جاری شد قلم بر لوح و سبقت گرفت به لعنِ یزید بی‌اذن خداوند عالم. 📜 فَاَوْحَی اللّهُ تَعالی اِلَی الْقَلَمِ: اَنَّکَ اسْتُحْقِقْتَ الثَّناءِ بِهذَا اللَّعْنِ. ▪️پس وحی کرد خداوند عالم به قلم: تو مستحق ثنا و مدح شدی به سبب لعن بر یزید.(۲) 🥀 بعد از آنکه قلم اینگونه نوشت، به درگاه الهی عرضه کرد: الهی سر من هم جدا شود مثل سر منوّر حسین «صلوات‌الله‌علیه»! تا من هم شریک باشم در ثواب شهداء در رکاب او!(۳) 📚(۱)البکاء للحسین، میرجهانی، ص‌۲۶۱ 📚(۲)انوار الشهاده،یزدی،ص۶۴ 📚(۳)شعشعة الحسینیة، یزدی،ص۶۳(نسخه خطی) ✍ خدای متعال اینگونه اراده فرموده تا که تمام عالم خلقت، دائر مدار خونِ مطهر سیدالشهداء «صلوات‌الله‌علیه» باشد و سنگ بنای خلقت، از این مبدأ شروع شود... 📝 سر شکست از غم داغ تو «قلم» تا که نوشت: «خنجری کُنْد… کُنَد قطع سر پاک حسین» در ازل ما را نوشتند از محبّانِ حسین(ع) تا قیامت دستِ ما باشد به دامانِ حسین کربلا ما را به سوی خود هدایت می‌کند تا چراغی هست روشن در شبستانِ حسین(ع) چیست در نامِ حسین اینگونه دل را می برد پس هزاران جانِ ما بادا به قربانِ حسین لحظه ای از یاد او جان و دلم غافل نشد می کُشد آخر مرا این دردِ هجرانِ حسین گریه هایم را غزل کردم برای غربتش شد ردیف و قافیه یکسر نواخوانِ حسین آرزویی در دلِ من نیست جز  یک اربعین پای شش گوشه شوم زوّار و مهمانِ حسین هستی ام را می کنم نذرِ علیِ اصغرش خواستارم از خدا لطفِ فراوانِ حسین روضه دارد می رود کم کم به سمتِ کربلا اشک می ریزم برای جسمِ بی جانِ حسین سینه از کرب و بلایش زخم دارد تا ابد ای به قربانِ حسین و کامِ عطشانِ حسین من که بیمارم در این دارالشفای عاشقان نسخه من گرد و خاکِ کنجِ ایوانِ حسین می نشینم روبروی قابِ چشمانِ ضریح تا بگیرم حاجتِ خود را ز دستانِ حسین ما مرامِ عاشقی را از حسین آموختیم عشقِ ما یعنی همان در پای پیمانِ حسین راه را گم کرده ای آقا نشانت می دهد خانه ی امنِ جهان، آغوشِ احسانِ حسین! ( ای که روحت تا قیامت شاد باد اربابِ من کربلایت تا ابد آباد باد اربابِ من! )
من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن عاقبت از غمِ دوریِ حرم می میرم نیستم لایق آن پس تو بیا احسان کن فکر و ذکرم، شب و روزم شده رویای حرم نوکرت را بطلب وارد این رضوان کن آنقَدر در دلِ خود شوقِ زیارت دارم یک نگاهی به منِ بی سر و بی سامان کن مطمئنم که گدا را نبری از یادت جانِ مادر تو بیا درد مرا درمان کن هیچ دانی که علاجِ غمِ ما روضه ی توست سختِ ما را تو از این روضه بیا آسان کن چشمه‌ی اشکِ من از داغِ غمت خشکیده دیده‌ی خشکِ مرا ابرِ پُر از باران کن جانِ ناقابلِ من نذرِ علمدارِ تو باد علقمه پای ابالفضل مرا قربان کن قتلگه حنجرِ خشکیده به خنجر می گفت رحم بر این لبِ خشکیده و این عطشان کن کربلای تو به اندازه ی آغوشِ خداست تو به اندازه ی آقایی خود احسان کن! @Asharemehrabi313
یا حسین جان من به عشقِ کربلایت زنده ام هم به عشقِ گنبد و گلدسته هایت زنده ام از غم و شور عزایت سخت افتادم ز پا من به لطفِ تربتِ دارالشفایت زنده ام آگهی از حالِ من آقا که از شوقِ وصال از نگاهِ مرقد و صحن و سرایت زنده ام هر شبِ جمعه به یاد مرقد شش گوشه ات یا به شوقِ روضه، با اشکِ عزایت زنده ام روز و شب داغِ علمدارِ حرم دارم به دل یاد سقای حرم زیرِ لوایت زنده ام تا که عاشورا بیایم در میانِ قتلگه همرهِ مادر بمیرم من برایت زنده ام تا که اصغر تیر آمد بر گلوی نازکش من برای ناله های بیصدایت...زنده ام زنده ماندم تا که در پایین پایت جان دهم گاه سر بر خاکِ قبرت گه به پایت...زنده ام! @Asharemehrabi313
زمان: حجم: 1.09M
یا حسین جان من به عشقِ کربلایت زنده ام هم به عشقِ گنبد و گلدسته هایت زنده ام از غم و شور عزایت سخت افتادم ز پا من به لطفِ تربتِ دارالشفایت زنده ام آگهی از حالِ من آقا که از شوقِ وصال از نگاهِ مرقد و صحن و سرایت زنده ام هر شبِ جمعه به یاد مرقد شش گوشه ات یا به شوقِ روضه، با اشکِ عزایت زنده ام روز و شب داغِ علمدارِ حرم دارم به دل یاد سقای حرم زیرِ لوایت زنده ام تا که عاشورا بیایم در میانِ قتلگه همرهِ مادر بمیرم من برایت زنده ام تا که اصغر تیر آمد بر گلوی نازکش من برای ناله های بیصدایت...زنده ام زنده ماندم تا که در پایین پایت جان دهم گاه سر بر خاکِ قبرت گه به پایت...زنده ام! 🌹 مداح اهل بیت 🎧 مجتبی باآبرو 🎤 الزقنا زیارت الحسین علیه السلام 🤲 # الهم عجل لولیک الفرج🤲
رمضان گر چه دلم غرقِ مناجات و دعاست هر کجا ندبه کند این دلِ من رو به خداست نه شبِ جمعه که چون مهدیِ زهرا(س)با اشک قبله ام هر شب و هر روز سوی کرب و بلاست! @Asharemehrabi313
از ماذنه ها بوی خدا می آید گلبانگِ نسیمِ ربّنا می آید این لحظه ی افطار عجب بوی خوشی از صحن و سرای کربلا می آید!  @Asharemehrabi313
شبِ جمعهَ ست و دخیلِ حرمِ اربابم عطرِ سیبِ حرمش کرده مرا بی تابم در تحیّر شده ام حالِ دلم ویرانی ست که در این ظلمتِ شب در به درِ مهتابم!
من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن عاقبت از غمِ دوریِ حرم می میرم نیستم لایق آن پس تو بیا احسان کن فکر و ذکرم، شب و روزم شده رویای حرم نوکرت را بطلب وارد این رضوان کن آنقَدر در دلِ خود شوقِ زیارت دارم یک نگاهی به منِ بی سر و بی سامان کن مطمئنم که گدا را نبری از یادت جانِ مادر تو بیا درد مرا درمان کن هیچ دانی که علاجِ غمِ ما روضه ی توست سختِ ما را تو از این روضه بیا آسان کن چشمه‌ی اشکِ من از داغِ غمت خشکیده دیده‌ی خشکِ مرا ابرِ پُر از باران کن جانِ ناقابلِ من نذرِ علمدارِ تو باد علقمه پای ابالفضل مرا قربان کن قتلگه حنجرِ خشکیده به خنجر می گفت رحم بر این لبِ خشکیده و این عطشان کن کربلای تو به اندازه ی آغوشِ خداست تو به اندازه ی آقایی خود احسان کن! @Asharemehrabi
مقاتل نوشته تو را کشته اند تو را تشنه در کربلا کشته اند بمیرم ز تیغِ جفا کشته اند خلاصه تو را ناروا کشته اند سرِ نیزه قاریِ قرآن شدی تو زیباترین ذبحِ جانان شدی چرا بردنت گودیِ قتلگاه چرا کشتنت تشنه وُ بی گناه ز بالای تل چشمِ خواهر به راه ز تو دل بریده چه با اشک و آه تنت فرشِ جولانِ مرکب شده سیه پوشِ داغِ تو زینب شده نشسته سرِ سینه ات دشمنت عدو کف زنَد وقتِ جان دادنت کجا رفته آن کهنه پیراهنت یقیناً که غارت شده از تنت شده آسمان در نگاهِ تو دود تویی کشته‌ی تشنه بینِ دو رود تو در بحرِ خون میزدی دست و پا دریغا شد آن سر جدا از قفا یکی ضربه میزد تو را با عصا یکی می ربود از تنِ تو عبا بگرید به بالینِ تو مادرت که بهرِ صله شمر برده سرت تو در قتلگه، روی تل خواهرت نگه می کند بر تنِ بی سرت ز بس نیزه ها خورده بر پیکرت به یاد آمدت کوچه وُ مادرت لبت آه بود و دلت کوهِ درد که تیغِ عدو با تنِ تو چه کرد شده راسِ پاکِ تو از تن جدا شده نامِ تو مشعلِ کربلا مقیمِ بهشتِ وصالِ خدا تویی معنیِ سوره ی هل اتی در آغوشِ تو غنچه ای وا شده غمِ زخم هایت شکوفا شده نسیمِ نگاهت چه فریاد داشت چه شِکوه ز بیدادِ جلاد داشت چو داغِ پدر را ز شیاد داشت که نامردیِ کوفه را یاد داشت چو خون تا که جاری شده از لبت شده داغِ تو روضه ی زینبت! @Asharemehrabi
من حرَم لازمم و درد مرا درمان کن یک شبِ جمعه مرا کرببلا مهمان کن عاقبت از غمِ دوریِ حرم می میرم نیستم لایق آن پس تو بیا احسان کن فکر و ذکرم، شب و روزم شده رویای حرم نوکرت را بطلب وارد این رضوان کن آنقَدر در دلِ خود شوقِ زیارت دارم یک نگاهی به منِ بی سر و بی سامان کن مطمئنم که گدا را نبری از یادت جانِ مادر تو بیا درد مرا درمان کن هیچ دانی که علاجِ غمِ ما روضه ی توست سختِ ما را تو از این روضه بیا آسان کن چشمه‌ی اشکِ من از داغِ غمت خشکیده دیده‌ی خشکِ مرا ابرِ پُر از باران کن جانِ ناقابلِ من نذرِ علمدارِ تو باد علقمه پای ابالفضل مرا قربان کن قتلگه حنجرِ خشکیده به خنجر می گفت رحم بر این لبِ خشکیده و این عطشان کن کربلای تو به اندازه ی آغوشِ خداست تو به اندازه ی آقایی خود احسان کن! @Asharemehrabi313
در ازل ما را نوشتند از محبّانِ حسین(ع) تا قیامت دستِ ما باشد به دامانِ حسین کربلا ما را به سوی خود هدایت می‌کند تا چراغی هست روشن در شبستانِ حسین(ع) چیست در نامِ حسین اینگونه دل را می برد پس هزاران جانِ ما بادا به قربانِ حسین لحظه ای از یاد او جان و دلم غافل نشد می کُشد آخر مرا این دردِ هجرانِ حسین گریه هایم را غزل کردم برای غربتش شد ردیف و قافیه یکسر نواخوانِ حسین آرزویی در دلِ من نیست جز  یک اربعین پای شش گوشه شوم زوّار و مهمانِ حسین هستی ام را می کنم نذرِ علیِ اصغرش خواستارم از خدا لطفِ فراوانِ حسین روضه دارد می رود کم کم به سمتِ کربلا اشک می ریزم برای جسمِ بی جانِ حسین سینه از کرب و بلایش زخم دارد تا ابد ای به قربانِ حسین و کامِ عطشانِ حسین من که بیمارم در این دارالشفای عاشقان نسخه من گرد و خاکِ کنجِ ایوانِ حسین می نشینم روبروی قابِ چشمانِ ضریح تا بگیرم حاجتِ خود را ز دستانِ حسین ما مرامِ عاشقی را از حسین آموختیم عشقِ ما یعنی همان در پای پیمانِ حسین راه را گم کرده ای آقا نشانت می دهد خانه ی امنِ جهان، آغوشِ احسانِ حسین! @Asharemehrabi313
تا صبحِ قیامت برسد بانگِ قیامی چون خونِ خدا ریخته وُ خونِ امامی ثارَاللَهی و منتقمت کیست؟ یدالله... تو بابِ نجاتِ همه ای ، رحمتِ عامی ای کرب و بلا روضه بخوان تا برساند فطرس ز منِ خسته به ارباب سلامی ای بغضِ فرو مانده ی لبهای شقایق ای کاش کمی دشمنِ تو داشت مرامی در کرب و بلا شعله ی غم تا به سما رفت کس غیرِ تو این صحنه نیاورده دوامی کشتند ولی از چه تو را با لبِ تشنه از سوزِ عطش بر سرِ نی سوخته کامی معصومیت چشمِ تو را شمر نفهمید ای آنکه سرِ نیزه مرا ماهِ تمامی زینب نگران بود و درِ خیمه سِپر شد تا حمله به طفلان نکند لشکرِ شامی گشته ز غم و داغِ برادر کمرش خم آنکه دل آزرده ی او داشت پیامی دختر ، ز غم و غربتِ بابا جگرش سوخت چندی ست که جز غم نزده لب به طعامی این لاله ی پرپر شده را تابِ خزان نیست چون جوجه ی پژمرده که افتاده به دامی غمِ این روضه در این نظم همین جاست زینبِ بی معجر و یک مشت حرامی بر پاست اگر تا به ابد بانگِ قیامی جاری ست از آفاقِ خدا خونِ امامی! @Asharemehrabi313