eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.3هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
@Farsna(5).mp3
5.48M
🍃🌺 ❣ به صحــــرا بنگــرم صحـــــرا تو بیـــــنم❣🍃 ولادت پربرڪت آفاجانمون، حضرت امیرپــــدرجــــانمون مـــــبارڪمون باشه🌸🍃🌸 . 🎙 ڪلیڪ‌ڪن،صفاڪن👇 ❣| @Asheghaneh_halal
✍ . . . باید به خود جرأت داد✌️✌️✌️ فرمانده جان، سردارجان شهید حسن باقرے خیلے خیلےدوس دارم شبیه شما باشم💪💪💪💪💪 همین قد پرقدرت و پرصلابت💪💪💪 همین قد اهل دویدن و تلاش ڪردن💪💪💪 برای اسلام و امام زمانم روز و شب نشناسم. میشه دستمو بگیرید و ڪمڪ ڪنید در این راه. . . . این شب عزیز و ولادت پدرجانمان ☺️ را خدمتتون تبریڪ میگم🎉🌸🎉 راستے!فرمانده،روزتون‌مبارڪ‌باشه. الگوی‌زندگےمن‌یڪ‌صفحه‌از‌قرآن را میخوانم و به شما تقدیم خواهم ڪرد. چرا ڪه شما زنده اید و نظاره‌گر. دعاڪنید در نزد حضرت مهدی شرمنده نباشم. 🍃🌸 . . شما هم دوس دارید توی این چالش شرڪت ڪنید☺️✋ یڪ صفحه قرآن رو بخونید و هدیه ڪنیدبه الگوی شهیدتون😇 اگه تمایل دارید💪 به پــل ارتباطے پیام بدید.🌸🍃 ڪار برای امام زمانمـ خستگےندارد☺️👇 🌸| @asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
#خادمانه✍ . . . باید به خود جرأت داد✌️✌️✌️ فرمانده جان، سردارجان شهید حسن باقرے خیلے خیلےدوس دارم ش
💚🍃 اگه شما هم دوس دارید شرڪت ڪنید. به ما پیام بدید و بگید الگوی شهیدتون ڪیه و یڪ متن خطاب به ایشون (علیه‌السلام) رو تبریڪ بگید، و متعاقبلا یڪ صفحه قرآن رو انتخاب ڪنید ڪه بخونید و به ایشون هدیه بدید. 🍃🌸🍃 به ایشون👇👇👇 پیام بدید. 🆔 @yazahra_ebrahim
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💚🍃 اگه شما هم دوس دارید شرڪت ڪنید. به ما پیام بدید و بگید الگوی شهیدتون ڪیه و یڪ متن خطاب به ایشون
[• 🌸 | • ] یڪے از ڪاربران عزیزمـــون پیرامون برامون نوشتند:) منم به نوبه‌ی خودم پنج صفحه قرآن میخونم و ثوابش رو با عشق تقدیم میکنم به دوستان جآنم:) . . راستے اسمشون گمنامِ💔 ما هم برای ڪاربر مےنویسیم✍ الهے ڪه نگاه شهید سایه‌سار زنـــدگیتون باشـــهـ😇 😇 ✌️ 💚 ڪاربرای‌امام‌زمانم خستگـــے‌نداره☺️👇 🇮🇷| @Asheghaneh_halal
4_5771814289178363277.mp3
8.87M
🍃🎈 🎁 °•اۍدنیامبارڪت‌باد، آمد!•° «أَشْهَدُأَنَّ‌عَلِيّاًأمِيرَالمُؤمِنينَ‌وَلِىُّ‌الله» مبارڪ استـ هر نمازم بــه‌ نام زیباۍ{ تو } ... میلاد حضرتش بر شما تهنیت باد. 🎉🌴 پــــر و بــالم علیــهـ برڪت سالم علـــیهـ🎉🌴 👏👏👏👏👏 نـــوڪر فـــاطمه ام❣ نـــقش مـــدالــم علــیهـ🍃🌸 🎤ڪربلایے‌سید‌رضا‌نریمانے ڪار واسه امام زمان، خستگے نداره✌️🇮🇷☺️👇 🎉| @Asheghaneh_halal 🍃🎈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👑🍃 تـــــ😍ــــــا نـــــفــ🌸ـــــس هســت❣ ز دل ڪـــــم نــــشود👌 گــــرمےعشق♥ 💍 💍 @asheghaneh_halal 👑🍃
°🐝| |🐝° 🤨] بِ تولی دِشم دشمنامون عونه تِتونیم تموم شد. فَدت شیشه‌عا مونده . 🤪] نجاه تُن عَستِ عودمُ توش بيِبینم. عیلی ‌م عوشجلم. 😏] ایندا عَم زده وُلود تُلونا ممنوح❌ استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_چهل_و_نه آخیشی گفت و سعی کرد قدم برداره که انگار پای راستش قفل
💐•• 💚 توکلت کجا رفته؟ ... پس صبرت کو؟ ... پس اون همه ایمانت کو؟ ... تو همون فاطمه ای که بزرگترین مشکلاتم تکونت نمیداد؟ ... فاطمه گریه میکرد و چیزی نمی گفت... سهیل نگاه تاسف باری بهش انداخت و گفت: چرا حرف نمیزنی؟! ... میدونی سکوتت داره اذیتمون میکنه؟ ... صدات خونمون رو گرم میکرد ... داری از من و ریحانه دریغش میکنی فاطمه... وقتی سکوت و گریه فاطمه رو دید، با دستهاش اشکاش رو پاک کرد، نفسی کشید و با مهربونی گفت: میتونی خودت لباسهات رو بپوشی؟ فاطمه با صدایی که از ته چاه می اومد گفت: آره -خیلی خوب، من بیرون ایستادم، پوشیدی صدام کن... داشت از جاش بلند میشد که فاطمه گفت: خودم میام سهیل برگشت و نگاهی به فاطمه کرد و گفت: بچه شدی فاطمه ... خیلی بچه شدی... و از حمام بیرون رفت -پاهات هر روز قوی تر میشه، اما انگار زبونت رو جدی جدی موش خورده ...- -ای خدا! روزگار ما رو ببین، یه روزی نمی تونستیم این فاطمه خانوم رو ساکت کنیم ... حالا باید التماس کنیم که یه ذره ازاون صدای قشنگش رو نصیبمون کنه .... باشه خانوم خانوما ، حرف نزن ... من صبرم زیاده ... توی دلش گفت: تو نمیدونی که چقدر دلم برای بغل کردن و بوسیدنت تنگ شده ... صبرم زیاده، اما دیگه دارم کم میارم ... بی تابتم ... خدایا خودت کمکمون کن... بعد هم در حالی که کانال تلویزیون رو عوض میکرد گفت: هفته دیگه بیکارم، پایه ای بریم مسافرت؟ -آره سهیل که از جواب فوری فاطمه تعجب کرده بود لبخندی زد و گفت: به به، خوب ... کجا بریم؟ -میخوام برم سر مزار علی... ☺️👌 •• @asheghaneh_halal •• 💐••
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_پنجاه توکلت کجا رفته؟ ... پس صبرت کو؟ ... پس اون همه ایمانت کو؟
💐•• 💚 سهیل سکوت کرد، علی رو توی شهر مادری خودشون به خاک سپرده بودند و این مدت دو سه باری بهش سر زده بودند ... به ریحانه که مشغول کشیدن نقاشی بود نگاه کرد، دلش کباب شد ... رو کرد به فاطمه و گفت: همه زندگیت فدای علی دیگه نه؟ ... - -گرچه گفتنش به تو بی فایدست، اما اون کسی که زندست من و ریحانه ایم ... که متاسفانه نمیبینیمون ... تو نه به نیازهای ریحانه اهمیت میدی نه به نیازهای من، نه حتی به نیازهای خودت... فاطمه چیزی نمیگفت، سهیل خسته از سکوت فاطمه از جاش بلند شد و رفت توی اتاق... فاطمه نگاهی به رفتن سهیل کرد، بعد هم به ریحانه، شاید سهیل راست میگفت، توی این مدت اصلا به فکر سهیل و ریحانه نبود، نه وظیفه مادریش رو در قبال ریحانه انجام داده بود و نه حتی وظیفه همسریش رو در قبال سهیل ... اما چطور میتونست علی رو فراموش کنه ... چطور میتونست بی خیال به زندگی عادیش برگرده .... چطور میتونه طوری رفتار کنه که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده ... قرآن رو برداشت و نیت کرد، بازش کرد ... خدای من ... چی میدید؟! دوباره همون آیه... ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا... یاد حرفهای پدرش افتاد، به صبری که ازش خواسته بود. آروم گفت: بابا صبری که ازم خواستی اینجا دیگه غیرممکنه ... غیر ممکنه ... نمی تونم بابا ... اگه بازم ازم انتظار داری، خودت بهم آرامش بده ... خودت آرومم کن... دوباره به ریحانه نگاه کرد و مهربون گفت: ریحانه مامان، میای اینجا، دلم میخواد بغلت کنم... ریحانه خوشحال از جاش بلند شد و در آغوش گرم مادرش قرار گرفت، فاطمه آروم نوازشش کرد و مشغول خوندن لالایی شد: لالا لالا گل پونه.. بخواب ای ناز یک دونه... ☺️👌 •• @asheghaneh_halal •• 💐••
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
[• #خادمانه 🌸 | #پیامچه • ] یڪے از ڪاربران عزیزمـــون پیرامون #چالش‌الگوے‌شهید برامون نوشتند:) من
[• 🌸 | • ] یڪے از ڪاربران عزیزمون ڪه به تـــازگے به ما پیوستند برامون نــوشتند:) سلام من همین الان عضو کانال تون شدم و پست چالش دیدم. ✍الگوی من شهید تورجے زاده هست و این شب عزیز رو به شهید عزیزم تبریڪ میگم و از ایشون می‌خوام ڪمڪم ڪنه همیشه رو سفیدباشم. و قرآن میخونم هدیه به ایشون 🌷 🌴تاحالا قسمت نشده برم دعام ڪنید قسمت بشه برم مزار ایشون. ما خطاب به ایشون مےنویسیم✍ الهےڪه‌به‌آبروی‌حضرت امـــیر‌نگاه‌امام‌زمان‌بدرقه زندگیتون‌باشه. 😇 ✌️ 💚 ڪاربرای‌امام‌زمانم خستگـــے‌نداره☺️👇 🇮🇷| @Asheghaneh_halal