eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
13.4هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_بیست‌وپنج فاطمه یک پیراهن ساده‌ی مشکی به تن کرده، صدای
•𓆩💞𓆪• . . •• •• - نه بابا، این حـــرفا چیه؟؟ اومدنت خیلی آرومم کرد ( می‌خندد ) خواهریم دیگه؟دوقلو؟ - آره دیــگه. دستم را فشار می‌دهد،خیلی بهم ریخته است . . . + فـــردا،مراسـم سومشه،مسجد محله‌مون،میای دیگه؟ البته اگه زحمتی نیست - معلـــومه که میام،گفتی همین مســجد ؟ + آره، چطور؟ - من گاهی میام اینجا واسه نـمـاز. + جدی؟ منم پنجشنبه‌ها و جمعه‌ها میرم . از سر ناچاری می‌خندم - پس دیگه راستی راستی دوقلوییم. ❤ فاطمه سرش را روی شانه‌ام گذاشته و با هم گریه می‌کنیم. کسی صدایش می‌زند، بلند می‌شود، اشک هایش را پاک می‌کند و می‌گوید: ببخشید الان میام امروز،مراسم سومین روز درگذشت پدربزرگ فاطمه است. به در و دیوار مسجد خیره می‌شوم. اینجا برای من حکم زادگاه را دارد. فاطــمـــه با دختری به طرفم می‌آید. میشناسمش،همان دختری است که دیروز عکسش را نشانم داد ؛ فرشته . بلند می‌شوم . - نیکی جون، این دخترخالمه،فرشته. با فرشته دست می‌دهم،به گمانم یکی دو سالی از ما بزرگتر باشد. می‌گویم: خیلی از آشناییتون خوشبختم، تسلیت میگم امیدوارم غم آخرتون باشه. زیرچشم‌هایش،گود افتاده. لبخند کمرنگی می‌زند : مرسی، من تعریف شمارو خیلی از فاطمه شنیدم، ان شاءالله تو شادی‌هاتون جبران کنیم، زحمت کشیدید، من بازم میرسم خدمتتون. مرسی که حواستون به فاطمه هست. لبخند می‌زنم. فرشته می‌رود و با فاطمه می‌نشینیم. خانم‌ها گاهی می‌آیند، به فاطمه تسلیت می‌گویند و می‌روند. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•