eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.5هزار دنبال‌کننده
21هزار عکس
2.1هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_پانصدوشانزده نیکی با یک کاسه و بشقاب وارد میشود. با تعجب
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . +:آخه من با این دست چطوری بخورم؟ نیکی سرش را پایین میاندازد. کمی،پیاز داغ مظلومیتم را زیاد میکنم. چرا که نه ! اگر برای نیکی ناز نکنم،چه کنم! +:حیف شد خیلی گرسنه بودم... نیکی روی تخت مینشیند و کاسه را از روی پایم برمیدارد. با دقت به حرکاتش خیره میشوم. آرام،قاشق را پر میکند،سوپ اضافی را با لبه‌ی کاسه میگیرد و درحالی که سعی میکند نگاهش به چشمانم نیفتد،به طرف دهانم میآورد. لبهایم از هم فاصله میگیرند و قاشق وارد دهانم میشود. لبخندی از سر رضایت میزنم. ★ +:بازم میخوام... نیکی،کاسه‌ی خالی را نشانم میدهد :_برم بازم بریزم؟ +:نه،بعدا میخورم. نیکی،بلند میشود. :_پس من برم،شمام استراحت کن. هول میشوم،نمیخواهم برود. +:آخ آخ سرم درد میکنه... نیکی با نگرانی کنارم مینشیند :_چی شد؟ +:دستم درد میکنه،سرم درد میکنه..اصلا قلبم هم درد میکنه.. :_میخوای بریم دکتر؟ +:نه تو بشین اینجا..اگه خواستم بمیرم،نذار! نیکی،لبخندِ یک‌وری میزند. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝