💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_چهارصدوسه
به طرف اتاقم میروم.
مانی همراهشان نیست.
چادرم را روی تخت میاندازم و موهایم را مرتب میکنم.
به طرف آشپزخانه میروم و زیر کتری را روشن میکنم.
ظرف بیسکوییت را از کابینت برمیدارم و به طرف سالن میروم.
زنعمو نگاهم میکند
+:زحمت نکش دخترم...
:_چه زحمتی...
برایشان پیشدستی میگذارم و بیسکوییت را مقابلشان میگیرم.
دوباره به آشپزخانه میروم و ظرف میوه را برمیدارم.
زنعمو و عمو درگوشی پچ پچ میکنند.
من که وارد سالن میشوم، از هم فاصله میگیرند و ساکت میشوند.
روبه رویشان مینشینم و پای راستم را روی پای چپم میاندازم.
زنعمو میپرسد
+:مسیح نیست؟؟
:_مسیح که... راستش... نه نیست..
+:این موقع شب،کجاست؟
:_فکر کنم شرکت باشن...
زنعمو یک تای ابرویش را بالا میدهد.
+:مگه باهم برنگشتین؟
:_راستش... یعنی نه... من خودم اومدم..
زنعمو با لحن مادرانهای میپرسد
+:به حساب دخالت نذار، میخوام کمکتون کنم.
سرم را پایین میاندازم.
زنعمو ادامه میدهد
+؛مشکلی پیش اومده عزیزم؟؟
دعواتون شده؟؟
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝