°•| #ویتامینه🍹 |•°
امام صادق علیہ السلام:
♢مرد در خانہ و نسبت بہ خانواده اش
♢نيازمند رعايت سہ صفت است
♢هر چند در طبيعت او نباشد:
1⃣خوشرفتارے☺️
2⃣گشاده دستے به اندازه💰
3⃣غيرتے همراه با خويشتن دارے💪
#آقایونحواستونهست😬
لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇
°•|🍊|•° @asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°||👳||°
#طلبگی
(🍃)اگر توی این سـه جـا
خودتون رو زدید زمین،
رشد معنوی میڪنید..
#رشدمعنویمیخوایبسمالله...
@asheghaneh_halal
°||👳||°
🍒•| #دردونه |•🍒
یجاهایے باید به نوجوان
اعلام موضع رو یاد داد 😎
✨اعلام موضع درموارد خاص✨
مرحله اول باید نه گفتنو یادداد
مثلا دوستش اونو بجایے دعـوت میکنه
ڪه ناخوشاینــده
اونوقتــــه که باید وارد مرحله اول شد
#محڪم_ومحڪمتــر بگــه من نمیام
اگه دید جواب نمیـــده وارد مرحله دوم
که #سیدیخشدار نام داره میشــه
ڪه میگه ن مے یاام
اگه وضعیت کمی قرمــز باشه
مرحله ســوم رو که #پیــامد هست
اجــرا میڪنیم
مثلا میگــه اگه اصرار ڪنے به پدرت میگم
تو یه موارد دیگه مثلا میگه اگه پولمو ندے
زنگ میزنم تعزیرات
ومرحله آخـــر که تیــر خلاصه
#گیجبازیــه
مثلا دوستش میگه بریم پارتے
خودشو به گیج بازی میزنه
میگــه فردا امتحان ریاضی داریم
دقت ڪنید این نڪات رو توهمه مراحل
زندگے ونه فقط نوجوانے میشه بکاربرد
#نڪاتریزوتربیتےوکاربردے 😊👇
👶🏻•• @asheghaneh_halal
1_44209175.mp3
2.06M
😍🍃
🍃
#ثمینه
واے
∞]•همه آرزومونه شهيــ❣ـد بشيم
∞]•پيش فاطمه ما رو سفيـ😌ـد بشيم
∞]•ما همه ز نسل و خون حیدریمـــ😍
∞]•ما همه فداییان رهبریمــ😇
#حاج_حسین_سیب_سرخے
#اوصیکم_بدانلود📥😉
🍃@asheghaneh_halal
😍🍃
😜•| #خندیشه |•😜
ســـالِ دلبــر 1398 بـــا همهـ
تـــوان خـــود وارد میدان شده اســت☺️
یــهـ وقت ناراحتـــش نڪنید با حرفاتون
ڪه سیل عظــیم در انتظارتان خواهد بود😱
فعــلا تشــریف بیارید دوره هـــم
یڪم بخنـــدیم😂 تـــا سیـــل نـــم نمڪ
بــهـ سراغمــان نیامده است😁
(بهـ سراغ من اگــر مےآیید نرم و آهستهـ بیایید، مبادا که ترک بردارد چینے نازڪ تنهایے من😄) بـــا عشق تقدیم به #سیل_جان
#پــــــــــــَڪ_خنـــده😎
و امــــا بعـــد از سفــر ڪاری ڪه روحانےجان بهـ قشم داشتنــد و فشرده ڪارهای خـــود را ردیف ڪردند، یڪ منبع آگــاه اعلام ڪرد ڪه ایشان بهـ
تهـــران بــازگشتنــد😄😎
ای بابا مـےگـفتیــد مـــا خدمت مےرسیدیم
اینهمــه راه شمــا برگشتید یهـ وقت بد نـــباشهـ😱😱😱😱
راضےبه زحمــت نبودیم😌
فقط اگــهـ تشریف بردید مناطق سیل زده لطفا بهـ همـــراهاتون بگید،قبل از وارد شدن بهـ چادرای هموطنامون ڪفشاشونو در بیارین اونجــا #عمــارتشون نیست ڪه خیلے احساس راحتے ڪنند😎😁😃
راستے سفـر ڪاری خوش گذشت😜
#مخـــاطب_خــاص😌
مـــا را بهـ خیـــر تو امیدی نیست✋
شــــر مـــــــ👊ـــرسان😄
بهـ دور از همهـ شوخےها
خــداروشڪر ڪه سپــاه هست
خــداروشڪر ڪه آستان قدس هست
خداروشڪر ڪه ارتش هست
خــداروشڪر ڪه کمیته امداد هست
خـداروشڪر #سردار_سلامے_هست
ڪه بره و از نزدیڪ دردودل مــردم با جون و دل گوش بده✋
ولے مــا همچنـــان اقتدا مےڪنیم
بهـ #معظم_له و با وحــدت و دفاع از عملڪرد دولت راه را ادامهـ مےهیم💪
#جهموری_اسلامے_ایران🇮🇷🇮🇷
وجــود مــا باعث دلگــرمےشماست☺️
#مےدانم😉
•|😜|• @asheghaneh_halal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠🍃
🍃
🇮🇷•| #ایرانیشو |•🇮🇷
در ســال نــــ90ـــود و هــ8ــشت دلـــــبــرمــون نامـــ {رونـــق تـــولــید}رو بــرای ســـال انــتـخاب ڪـردنـد😌
و امــا بـخـشی از پـیام دلـــبــرمون در 8+90👇
🔹تــــولــید اگـــر چــنـانــچہ بــہ راه بــیـفتد،
هــم مـیــتوانــد مــشـڪلات مــعــ👨👩👧👦ــیشـتی را حــل ڪـنـد،
هــم مــیـتـوانـد اسـتغناء ڪشـور از بـیـگانـگان و دشـ🇺🇸ـــــمنـان را تـأمـین ڪند،
هــم مـیـتوانـد مـشـڪل اشـ👷ــتغال را بـرطـرف ڪنـد،
هـم حـتـی مـیـتـواند مـشڪل ارزش پـــ💶ـــول مـلی را تـا حـدود زیـادی بـرطـرف ڪنـد.
+پـس یـاعـلی بـگید و حـماسہ اے بیافرینید اے دوستـان😎
البتہ بیـشتر بایـد دولـــــت حمـاسہ بیافـریند ڪه دولــــتمون هــم بعـد از رفـتن بہ سـواحـل آرامـ 🌊قــشـم اومدن تـا حمـاسہ بہ پـا ڪنن.
#رونــق_تـولـیـد
#حـمـاسہ_بـہ_پــا_ڪـن_اے_دولـــت
#ڪپے🙏⛔️
{👇ოムde ɨŋ ɨraŋ🇮🇷}
(🛍) @asheghaneh_halal
🎯°•| #غربالگرے |°•🎯
۲۴ بهمن ۱۳۵۰ ⌛️
۶۰ نفر زیر بهمن در سردشت خفه شدند،
در حالی که «شاهنشاه آریامهر و شهر بانو که برای استفاده از تعطیلات
سالیانه در سن موریتس به سر میبرند و ساعاتی در روز نیز به اسکی در ارتفاعات پربرف سن موریتس مشغول هستند.»
اما پیشرفت جمهوری اسلامی یعنی اینکه مسئول بیخیال، دیگر حق مدیر بودن را ندارد.
یهـ نمونش برڪناری #مناف_هاشمے
استاندار گـــلستان😎
یعنـــے اوج خـــوشبختے زمــانِ
شــاه بـــوده، شڪ نڪنید😒
•|🎯|• @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_بیست_وپنج ♡﷽♡ تکیه از دیوار میگیرم و سمتشان میروم.اشکهایم را پا
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دویست_بیست_وشش
♡﷽♡
دوباره سمت دکتر سهرابی بر میگردم و میگویم:دکتر باید چیکار کنم حالا؟
اینبار نه گفتن بابا محمد بود شوکه ی مان کرد...
سمتش میروم و میگویم:نه؟؟
بابا محمد دستی به سر و روی تسبیح در دستش می کشد و میگوید: نه...مگه نمیبینی مادرت
راضی نیست!
خنده دار بود اوضاعمان!خیلی خنده دار.ناباور نگاهم را گردش میدهم بینشان.بابا محمد بس کن
ابوذر روی تخت خوابیده کلیه میخواهد!!الان؟ حالا؟ الان وقت احترام به حقوق مادری مادریست
که بیست و چهار سال نبوده؟
سمتش میروم و میگویم:بابا محمد چی میگید؟ بابا ابوذر رو ی تخت دراز کش خوابیده کلیه میخواد
شما میگی نه؟
بدون اینکه پاسخم را بدهد سمت دکتر سهرابی میرود و میگوید:بزاریدش تو لیست پیوند.
داشتم آتش میگرفتم....
سمتش رفتم و رو به رویش ایستادم و گفتم:بابا الان وقتش نیست! به خدا که وقتش نیست!
نگاه عروست کن...داره پس میوفته. قلبشو دیدی چطور میزنه؟ نگاه مادرش کن؟ مامان پری رو
دیدی؟ به اندازه بیست سال پیر شده تو این دوساعت! حالا؟ الان وقتش نیست بابا...
هیچ نمیگوید و این سکوت دارد راه نفسم را بند می آورد. نگاه میکنم مامان حورا را
سر به زیر گوشه ای ایستاده. منفجر میشوم و سمتش میروم. آستین لباسش را میگیرم و دنبا
خودم میکشمش .... میبینم که با چشمانی گرد شده نگاهمان میکنند ولی منِ آیه دیگر به حد
انفجار رسیده ام... منِ آیه دیگر تاب ندارم.
دنبالم می آید و همانطور میگوید:آیه صبر کن... آیه چیکار میکنی؟
درب اتاق مخصوص استراحت پرستاران را باز میکنم و کسی نیست میفرسمتش داخل اتاق و با
صدای بدی درب اتاق را میبندم. نفس میگیرم بلکه اکسیژن به مغزم برسد و بفهمم که دارم چه میکنم؟
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_بیست_وشش ♡﷽♡ دوباره سمت دکتر سهرابی بر میگردم و میگویم:دکتر باید
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دویست_بیست_وهفت
♡﷽♡
میکنم؟ نمیرسد.نمیفهمم دهان بی فکر باز میکنم و همانطور رو به در و پشت به او با صدای تقریبا
بلندی میگویم:نه؟....
نه؟؟؟
زهرخندی میزنم و تکرار میکنم:نــه؟؟
سمتش بر میگردم و به چشمهای ترسیده اش نگاه میکنم و میگویم: واقعا نه؟؟
بیست و چهار سال نبودی نگرانی کنی برام...حالا یکاره اومدی الان و تو این موقعیت میگی نه؟
حالا یادت افتاده نگرانی کنی؟ حالا که داداشم گوشه ی تخت افتاده و داره درد میکشه ؟ حالا یادت
افتاده بگی نه؟
نگاه مادرش کردی؟ پنج ساله که بودم و تب کردم دو روز تمام بالا سرم بیدار موند و تیمارم
کرد!اونموقع کجا بودی که حالا یادت افتاده بگی نه؟ کل دوران ابتدایی رو اون به جات اومد و پیگیر
وضعیت درسیم شد کجا بودی اونموقع که حالا یادت افتاده نه بگی؟ نگاهش کن... لباس نو تن
بچه هاش نکرد تا وقتی که تن من نکرده بود کجا بودی اونموقع ها که حالا میگی نه؟میشناختی
بابا محمد رو که گفتی نه!میدونستی بهت احترام میزاره ... میدونستی به حرمت حق مادری و اون
چند ساعت درد میگه نه و گفتی نه؟؟
اشکهایش سرازیر شد و لب باز کرد:آیه...ببین...
نگذاشتم حرفش را ادامه دهد و گفتم: نه من هیچی نمیفهمم الان...الانی که ابوذرم گوشه ی تخت
افتاده و من میتونستم کاری براش بکنم و شما نزاشتی هیچی نمیفهمم.... حضرت مادر الان خیلی
خوشحالی نه؟ حس مادرانه ات ارضا شد؟ شدی فرشته ی نجاتو نزاشتی خط به تن بچه ات
بیوفته...
دیوانه وار تشویقش کردم و گفتم:آفرین تو آخرشی... تو یه مادر به تمام معنایی
داد کشید:بس کن آیه ..گوش کن...
من دیوانه شده بودم...خودم هم این آیه را نمیشناختم : بس نمیکنم...
دست گذاشتم زیر بیخ گلویم و گفتم :ببین به اینجام رسیده.... تمومش نمیکنم ... بد کردی با من
امشب حضرت مادر! بد کردی....
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
عاشقانه های حلال C᭄
🎀🍃 🍃 #عشقینه #عقیق♥️ #قسمت_دویست_بیست_وهفت ♡﷽♡ میکنم؟ نمیرسد.نمیفهمم دهان بی فکر باز میکنم و همان
🎀🍃
🍃
#عشقینه
#عقیق♥️
#قسمت_دویست_بیست_وهشت
♡﷽♡
در را باز کردم و به آیین متعجب جلوی در ایستاده توجهی نکردم و برگشتم سمت بخش... دوباره
سراغ بابا محمد رفتم:بابا بس کنید...بیایید و این رضایت نامه ی لعنتی رو امضا کنید
بابا محمد نه نگاهم میکند و نه حرفی میزند. ناباورانه میگویم:بابا...
سمت مامان پری برمیگردم و میگویم: تو یه چی بگو مامان پری
اشاره ام میرود سمت زهرا ی گریان گوشه ی سالن و میگویم: مگه نمیبینید تو چه حالیه؟
هیچ کدام چیزی نمیگویند. مامان پری اما با چشمهایش التماس بابا محمد میکند. تاب نمی آورم
هوای سرد و تلخ بخش را میزنم بیرون...
توی محوطه هی نفس میگیرم ...هی نفس میگیرم بلکه خون برسد به مغزم...بلکه سلول هایم از
این خفقان نجات پیدا کنند....
نمیشود...نمیشود...
_خدا...خدا بسه...تمومش کن این کابوسو.
نمیدانم چند دقیقه گذشت که دیدم حاج رضاعلی و امیر حیدر از بیمارستان بیرون می آیند. نگاهی
به ساختمان بیمارستان می اندازم... نمیتوانم تحملش کنم.
داشتند سوار ماشین امیرحیدر میشدند که بی فکر سمتشان میروم...
_حاجی
برمیگردد سمتم...
_اینجایی دخترم؟ دنبالتون بودن.
شانه ای بالا می اندازم و میگویم:مهم نیست...میشه یه خواهشی ازتون بکنم؟
_بفرمایید...
نگاهم میرود سمت امیر حیدری که متعجب نگاهم میکند. سرم را پایین می اندازم ومیگویم: دلم
طاقت نمیاره اینجا بمونم...میشه...میشه همراهتون بیام... میخوام برم امامزاده نزدیک حوزه...
همونجایی که ابوذر همیشه میره...میخوام یکم آروم شم...
بہ قلم🖊
" #نیل_۲ "✨
#ڪپےبدونذڪرنامنویسندهومنبعمجازنیسد☺️
هرشب از ڪانال😌👇
🍃 @asheghaneh_halal
🎀🍃
🍃💚
#مجردانه
پیامبر اڪرم[ص]میفرمایند:
هیچ جوانے نیست ڪھ در جوانے اش ازدواج ڪند مگر آن ڪھ شیطان فریاد برآورد:اے واے بر من! اے واے بر من! دو سوم دینش را از گزند من نگھ داشت...
#بریم_تو_تیم_خدا_نہ_شیطون😉
پ.ن:
NO THING
@Asheghaneh_HAlal
🍃💚
°•| #ویتامینه🍹 |•°
••|مدافع همسرتان
باشید و از همسر خود
در گفتار و ڪردار حمایت ڪنید...
••|بھ هیچ ڪسے
حتے نزدیڪان اجازھ ندهید
بےدلیل از همسر شما عیب جویے ڪنند...
#والاخب_چھ_معنے_میده😕
لحظہ ــهاے ویتامینے در😃👇
°•|🍊|•° @Asheghaneh_Halal
||°👳°||
#طلبگی
📝}• خاطِراتِ شُهَدا..
دیدم شهید صیـاد
مدام به ساعتشان نگاه مےڪردند
علت را پرسیدم، گفتند:
🌺"وقت نماز است"🌺
همان لحظه به خلبان اشاره ڪردند ڪه همین جا فـرود بیـا تا نمازمان را اول وقت بخوانیـم😳👌🏻
🗣}• خلبان گفت:
"این منطقه زیاد امن نیست
اگر صلاح مےدانید تا
رسیدن به مقصـد صبـر ڪنیم "
شهید صیـاد گفتند:
"هیچ اشڪالے ندارد..
ما باید همین جا نمازمان را بخوانیم.. "
خلبان اطاعت ڪرد و هلےڪوپتر نشست با آب قمقمهای که داشتیم وضو گرفتیم و نماز را به امامت ایشان اقامه ڪردیم😉.
وقتے طلبههای شیراز از آیت الله بهاءالدینے درس اخلاق خواستند ایشان فرمودند:
"بروید از صیاد شیرازی درس زندگی بگیرید اگر صیاد شیرازی شدیدهم دنیا را دارید و هم آخرت را.. "
پ.ن:
صیادبیابهمونیادبده
چجورینمازمونوتوخطمقدمجبهه
اولوقتبخونیم💔}•
||°👳°|| @asheghaneh_halal
#چفیه
🔸•• پیوندی، رئیس جمعیت هلال احمر گفته "عاشق رفتارهای پوپولیستی نیستم. خوردن غذا تو یه رستوان در پایان روزی سخت و فشـرده در منطقه سیلزده ڪه نه از صبحانه خبری بوده و نه از ناهار، عیب نیست."
💚•• یاد این خاطـره زیبـا
از #شهیـدحسـنباقری افتادم:
عصر بود ڪه از شناسایے آمد.
انگار با خاڪ حمام کرده بود.
از غذا پرسید.
نداشتیـم یکی از بچـه ها تندی رفت،
از نزدیکے شهر چند سیخ ڪوبیده گرفت.
کباب ها را که دید، داد زد: این چیه؟!
بشقاب را زد ڪنار و گفت:
"هرچی بسیجی ها خوردن،
از همـون بیار. نیست، نون خشڪ بیار"
نگفت من فرمانـدهام و
رفتم شناسایے باید غذای بهتـری بخورم!..
⛔️••آقای پیوندی، شما مسئول کمک به مردم گرسنه سیل زده هستید...
🕊°•. @asheghaneh_halal 🕊°•.