eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.2هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🐝°| #نےنےشو |°🐝 اینچه یچه عفته قبل از لوز دختل😎 عمه دختلا دنبال هدیه لوزشون عستن🎁 بلای ما پسلا ڪه ڪلا هیچ لوزی بلامون نیشت عیل قابل دلڪه😅 طبیعت لوز داله🔨 ما ندالیم😅 عُب ما افتخال نمیدیم😌 لوزی به ناممون باسه😉 😎| جانِ جانان تو قول بده همیشه اینجـــوری ذوق بزنے😍 من خــودم همه روزا رو به نامت میڪنم☺️ استودیو نےنےشو آب قنـــــــــ🍭ـــــــد فراموش نشه👶👇 °🍼° @Asheghaneh_halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_ویک شروین شانه ای بالا انداخت. - انصرافت چی شد؟ بی خیال شدی؟ -فعل
🍃🍒 💚 سعید پرید بالا و گفت: - خونه کرایه کردی؟ شروین استارت زد. - فعلاً خونه مهدوی ام سعید سوت زد. - چه شود! یه کم که گذشت سعید پرسید: - این مهدوی چه جوری آدمیه؟واقعا همونقدر که نشون میده مثبته؟ فکر نمی کنم خیلی شبیه هم باشید. چطور اینقدر باهاش مچ شدی؟ - خودمم نمی دونم. همیشه فکر می کردم اینجور آدمها خیلی ترسناکن اما شاهرخ اصلاً اینجور نیست. شاید من اشتباه می کردم. به هرحال با اینکه احساس می کنم زیاد نمی شناسمش ولی باهاش راحتم - به نظر من خیلی بهش اعتماد کردی - اون کاری با من نداره که اعتماد من بهم ضرر بزنه - خیلی خوش بینی - من به از اون بدتر اعتماد کردم. حالا شاهرخ شده لولو؟ - من از روی دلسوزی می گم. خود دانی... * نشسته بود و کتاب می خواند. شاهرخ با سینی وارداتاق شد. یکی از آبمیوه ها را جلوی شروین گذاشت و پرسید: -چی می خونی؟ -شعره، از کمدت برداشتم شاهرخ نگاهی به کتاب کرد و پرسید: -خب؟ شروین بدون اینکه سربلند کند گفت: - خب به جمالت! شاهرخ آبمیوه اش را روی میز گذاشت، پاهایش را روی هم انداخت، دستش را روی تکیه گاه مبل گذاشت و به شروین خیره شد: - نمی خوای بگی دیشب چه خبر بود که نصفه شب هوس دیدن من به کلت زد؟ بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_ودو سعید پرید بالا و گفت: - خونه کرایه کردی؟ شروین استارت زد. -
🍃🍒 💚 شروین سرش را به طرف شاهرخ چرخاند. -بالاخره من باید بدونم برای چی باید به تو غذای مفت و جای خواب مجانی بدم؟ شروین کتاب را بست مدتی به کتاب خیره شد و بعد پرسید: - میشه من اینجا بمونم؟ -خونه خودتون که با کلاس تره شروین آهی کشید ولی حرفی نزد. - پس قبول داری. خب پاشو برو خونتون! شروین انگار حرف شاهرخ را نشنیده باشد گفت: - گاهی فکر می کنم اصلاً بچه اون خانواده نیستم. انگار منو از سر راه آوردن - شایدم از نوانخانه! - بایدم حال منو درک نکنی با شنیدن این جمله شاهرخ دست از شوخی برداشت. - مشکل تو فقط دختر خالته؟ -مشکل من خانوادمه بعد انگار عقده اش باز شده باشد گفت: - اصلاً منو نمی بینن شاهرخ. انگار شب کلاه غیبی سرمه! اگر من یک ماه خونه نباشم هیچ کس نمی فهمه. می خوای امتحان کنی؟ فکر می کنی از دیشب که از خونه زدم بیرون کسی سراغم رو گرفته؟ فقط یه بار زنگ زدن اونم برای دعوا! اصلاً براشون مهم نیست که من چه کار می کنم. کی می رم، کی میام. چی دوست دارم چی ندارم. بابام که چسبیده به ماشیناش. باورت میشه من فقط گاهی که پول تو جیبم رو ازش می گیرم باهاش حرف می زنم؟ اونم حتی گاهی می ریزه به حسابم. فقط به فکر اینه که چطور یه بنز رو بکنه 2 تا. مامانم که .... فلان روز مهمونیه. فلان شب تولد دوستمه. امروز نوبت آرایشگاهمه. فردا پروئه لباس، صبح کلاس یوگا و ... هزار تا کوفت و زهر مار دیگه. باور کن هانیه، خدمتکارمون، بیشتر حواسش به منه. خسته شدم شاهرخ، خسته شدم... شاهرخ اشکی را که در چشم های شروین حلقه زده بود اما غرورش مانع پائین آمدنش می شد دید. - به نظرت فرار کردن از خونه راه حل مناسبیه؟ تا کی میشه فرار کرد؟ -نمی دونم. اما لااقل کمتر اعصابم خرد میشه. دیگه نمی تونم تحملشون کنم. اصلاً بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_دویست_وسه شروین سرش را به طرف شاهرخ چرخاند. -بالاخره من باید بدونم برای
🍃🍒 💚 شروین این را گفت و نگاهش را از شاهرخ به فرش دوخت. شاهرخ چند لحظه ای به شروین خیره ماند. بعد آبمیوه اش را برداشت و گفت: -فردا صبح حق نداری تا 7 بخوابی و وقتی نگاه متعجب شروین را دید گفت: - فردا روز کوهه. ساعت 5 بیدار باشه شروین داد زد: -چی؟ جون خودت بیخیال. من می خوام بخوابم. همون دفعه که اومدم تا سه روز بدنم بسته بود شاهرخ لیوان شربت را توی سینی گذاشت و همانطور که بیرون می رفت گفت: -اینجا تنبل خونه نیست. اگر می خوای اینجا بمونی باید به حرف من گوش کنی قیافه شروین دیدنی بود! * موبایل زنگ بیدار باش را زد. همانطور که چشم هایش بسته بود دستش را دراز کرد، کمی جستجو کرد تا پیدایش کند و بالاخره صدایش قطع شد. در جایش چرخید و پتو را بالا کشید. صدایی پچ پچ مانند توجهش را جلب کرد. آرام بلند شد. صدا را دنبال کرد . از اتاق شاهرخ می آمد. کمی در نیمه باز را هل داد. نور مهتاب داخل اتاق افتاده بود و هیکلی را که روی زمین خم شده بود را روشن می کرد. دقت کرد. احساس کرد بدن شاهرخ می لرزد. چند دقیقه ای به همان حال گذشت و بعد شاهرخ راست شد. دست دراز کرد و چیزی را از جلویش برداشت کمی که گذشت یکدفعه شاهرخ گفت: -چرا ایستادی پشت در؟ بیا تو جا خورد. آرام در را باز کرد و همانجا توی قاب در ایستاد. - فکر کردم برای بیدار کردنت حالا حالاها اوضاع داریم! - ببخشید نمی خواستم فضولی کنم. فقط کنجکاو شدم شاهرخ به تختش اشاره کرد و گفت: - خب بیا تو شروین از جلویش رد شد و گوشه تخت نشست. شاهرخ را می دید که به جایی خیره شده وآن لبخند گوشه لبش . تسبیح را توی سجاده گذاشت و رو به شروین گفت: - صدای من بیدارت کرد؟ بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒
20.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🍃 🍃 #خادمانه ••📱 ڪلیپ «ترور در آسمان» ••😔بہ مناسبت حملہ ناو آمریڪایے بہ هواپیماے مسافربرے ایران✈️ ••😈سال‌ها قبـل آمریڪایےهاے شیطان‌صفت در تیـرماه ڪشور مـا را بہ عزا نشانـدنـد و عزادارمان ڪردنـد😞 و امسال ڪشور ما در تـیرماه آمریڪایےها را با زدن پهپادشان مأیوس و ناامیـد ڪرد،بمـاند ڪہ مےتوانسیتم هواپیماے دیگر آنها را با همہ خدمہ آن نابود ڪنیم ولے مـا درسمان را از مڪتب خدا آموختیم و بہ واژه‌ے انسانیت عمل ڪردیم✌️🇮🇷 ♥.• بــراے شادے روح همہ‌ے مسافران پـرڪشیده بہ دیـار حق اجماعا صلواتے ختم ڪنید •.♥ 🍃 @asheghaneh_halal 🏴🍃
🍃🎉 #عیدانه یا رب چه قشنگ است و چه زیبا حرم قم•|😌 چون جـنت اعلا، حـرم محتـرم قم •|✋ بانوےجنان، اخت رضا، دختر موسی•|😍 دردانه زهـــرا و ملائـــک خدم قم #عیدتون‌مبارررڪ‌مخصوصاگل‌دخترا😘 @asheghaneh_halal 🍃🎉
🎈🍃 🍃 •| 🎓 |• اینڪه توی این 365 روزِ سال یڪ روز اختصاص داره به مهــربونترین مخلوقات خدا☺️ اونم دقیقا مناسبتے ڪه ولادت خــانم فاطمه معصومه سلام الله علیهاست💙 این نشون میده دخترا ارزشمندترین موجودات روے زمین هستن😍 پــــس قدرِ خودتونو خیلے بدونید😉 و عــاشق خودتون باشین😎 پُــــرنشاط باشید😇 تلاش ڪنید برای آیندتون💪 بعضے وقتا باید دویـــــد🏃🏃 بـــاید همه جوره پاے آرزوها وایساد✋ یــه دیــواری به وسعتِ؛ دیــوار چین دور اهداف درست ڪرد و برای رسیدن بهشون پله پله بـــالا رفت☺️ یه روزایے توی زندگے باید بیخیال حرف همه شد و مشتاقانه تـــــــــــــلاش ڪرد برای آینده😌 باور ڪن تو ساخته شدی برای اینڪه بهتـــرین و برای خودت و اطرافیانت بسازی بهتـــرینِ خودت و بسازی😎 این‌جمله رو با تمام وجودت درڪ ڪن ڪه اگه خدا آرزویے تو دلت گذاشته یعنــے تو ساخته شدی برای خودِ خودِ اون🎯 پـــس هرگـــز ناامید نشو😉 چــون آینده مالِ مــــــــــاست✋ همه اینا رو گفتم تا برسیم به ڪنڪوری های عــزیزمون🤗 امشب از خودت تشڪر ڪن ڪه یڪسال سفت و محڪم و قرص بـــــــــا همه مشڪلات پای آرزوهات وایسادے😍 و بــــــرای رسیدن بهشون با تمــام وجودت جنگــیدی😎 خـــدا قطعا تلاشتو دیده و ڪلے آرزوهای خووب تو دلت مےڪاره. خانم مهندس👩‍💻 آقای مهندس👨‍💻 خانم دڪتر👩‍⚕ آقای دڪتر👨‍⚕ الهے ڪه روزهای پیش رو بهتــرین روزای زندگیتون باشه و به همــــه اون چیزایے ڪه یڪسال براشون جنگیدین برسین☺️😎 ما عاشقانه اےها براتون خیلےدعا میڪنیم. قدر خودت و بدون تو بهتــرینِ خودتے😉 •|🍉|• @Asheghaneh_halal
[• #آقامونه😌☝️ •] ↜{• حالِ من وقتے👇 به «تـو»💚 مےگویـمـ آقـا😍 دیـــدنے است😌}• ↜{• نبـض من⚡️ هے مےشود پاییـــن و بالا😬 دیـــدنے است!☝️}• #سوسن_درفش #سلامتے_امام‌خامنــه‌اے_صلوات #شبنشینے_با_مقام‌معظم_دلبرے😍 #نگاره(433)📸 #ڪپے⛔️🙏 °•🌹•° @Asheghaneh_Halal
•••🍃••• #صبحونه و بـاز 😌✋ گفتے #دوستت_دارم♥️ و صبـ⛅ـح از پشـت خـنـده ے تــو 😊 طلـ⚡ـوع ڪرد... #عرفان_یزدانے #سلام_آدینه‌تون_مهربون😍💐 @asheghaneh_halal •••🍃•••
°°🌺°° #پابوس {💫}دوباره عشق سمت آسمان انداخت راهم را {👁}نگاهی باز می گیرد سر راه نگاهم را {❤️}کدام آغوش بین خویش جا داده است ماهم را {😍}که برگردانده امشب سوی دیگر قبله گاهم را °°🌺°° @asheghaneh_halal
#همسفرانه {😍} ڪه جـــانانــ {❤️} طــالبِ جـانــ است {🌿} و جـــــانــ {✌️} جـویای جـــانانــ است #مولانا📝 #اے_جــانم_به_قربانت💕 بھ وقت ـعاشقے😉👇 •°❤️•° @Asheghaneh_Halal
[• #مجردانه♡•] بھ مراتبـ ـ دوستتـ|💓|دارمـ • یڪ •• دو ••• سھ الے عشقـ😌🍃 |👤| #حمید_رها |😁| #براےرضاےخدا مجردان ـانقلابے😌👇 [•♡•] @asheghaneh_halal