eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.2هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃💜🍃 💜🍃 🍃 یعنی ❣ تو باید قشنگ بابا باشی ...👸 خوشگل و ناناز همسرت باشی ...💞 نه طعمه ای واسه هوسها و چشم چرونیه خیلی ها...🙈 💓 حجاب یعنی: من شوهرم رو دوست دارم!!💞 حتی اگه مجرد باشم اما 👇 نسبت به همسر آینده ام امانت دار موندم...💓 منم مثل تو عشوه های دخترونه دارم ... دیوونه بازیهای خودم رو دارم ...😜 لباسای خوشمل دارم ...👗👒 لاکهای رنگی رنگی دارم ...💅 اما✋ تو دنیای قشنگ من...💓 حجاب یعنی: "وفاداری" نه معنای محدودیت و حصاری که تو توی ذهنت داری... این ی حجاب منه✌️💚 @Asheghaneh_halal 🍃 💜🍃 🍃💜🍃
🍃🕊🍃 | 📿|ختم صلوات امروز 🍃| هــدیـہ بہ شهید⇓ ❣| ایرج‌جواهرے ارسال تعـداد به آے دے😌👇 •🌷• @F_Delaram_313 تعداد صلواٺ ها •• ۱۳۰۰ •• هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇 |❤️| @asheghaneh_halal 🍃🕊🍃
هدایت شده از رصدنما 🚩
Hossein Haghighi - Inja.mp3
8.46M
. [ | ] 🇮🇷✌️پیروزی انقلابیا مبارک باد✌️🇮🇷 ایران دقیقاااا جای ماست☺️✌️ ما باید بموووونیم بدویم و برای ساختن 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 بجنگیمممم💪💪💪💪💪 ✌️🇮🇷 اخبار لحظه‌ای شمارش آرای انتخاباتی☺️👇 🇮🇷| @Rasad_Nama
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با رصــدنما، نتایج را آنے رصد کنید😉👌 آراء👇✌️🇮🇷 🆔: eitaa.com/joinchat/527499284C698ab461f2 ویژه‌ی کانال ما باشید و دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید☝️
°🐝| |🐝° 🤪] عال چَردین؟ دیدین ما اَجه بخوایم هَل تالی و انجام میتیم. 😜] الان دیجه بُلو کَسک تو بِساپ. استودیو نےنے شو؛ آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇 °🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
با رصــدنما، نتایج را آنے رصد کنید😉👌 #شمارش_لحظه_ای آراء👇#مجلس_خبرگان✌️🇮🇷 🆔: eitaa.com/joinchat/527
فوووووری✋✋✋✋✋ فووووووری✋✋✋ ارای انتخاباتی تهران هم اکنون منتشر شد🗳🗳🗳✌️✌️✌️ بدوووو بددووووو کی اول شده😎🤔
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_بیست_و_پنج ضبط رو خاموش کرد و نگاهی به عکس عروسیشون که روی دیوا
💐•• 💚 چیزی میگفت و نه سهیل میخواست بگه که بیداره و گریه فاطمه رو میفهمه، فاطمه سرش رو بالا آورد و لبخندی زد و آروم زمزمه کرد: دردم از یار است و درمان نیز هم دل فدای او شد و جان نیز هم بعد هم بازوی سهیل رو بوسید و از اتاق خارج شد ... سهیل چشماش رو باز کرد ... جای اشکهای فاطمه روی لباسش رو دست زد ... نفس عمیقی کشید و چشمهاش رو بست... احساس کرد بدون هیچ اختیاری داره توی دلش گریه میکنه، احساس کرد بار سنگینی روی قلبشه ... فاطمه رو دوست داشت ... فاطمه مال اون بود .... فاطمه.... زنگ در خونه رو که زد چند لحظه منتظر موند، با اون لباس مبدلی که پوشیده بود تا وقتی از خونه میاد بیرون نشناسنش حسابی خنده دار شده بود، صدای مردی بلند شد: -بله؟ -آقای خانی؟ -خودم هستم بفرمایید -میتونم چند لحظه در خدمتتون باشم، باهاتون حرف دارم -شما؟ -نادی هستم، سهیل نادی محسن خشکش زده بود، نمیدونست باید راهش بده یا نه، چند لحظه سکوت کرد و بعد گفت: بفرمایید دکمه آیفون رو که زد چند لحظه همون جا ایستاد و با خودش فکر کرد... این اینجا چیکار میکنه؟ ... حتما فهمیده من می خوام به زنش کمک کنم ... نکنه اومده بلایی سر من بیاره؟ ... جراتش رو نداره ... حالا که خودش با پاهای خودش اومده می دونم چجوری به حسابش برسم. در رو که باز کرد با دیدن مردی توی یک لباس کهنه متعجب شد، سهیل که تعجب رو از چشماش خونده بود گفت: تعجب نکنید، خودمم، فقط لباسم عوض شده. بعد هم کلاهش رو از سرش برداشت. محسن نگاهی به صورتش انداخت وخیلی خشک دعوتش کرد تو. ☺️👌 •• @asheghaneh_halal •• 💐••
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💐•• #عشقینه #سجاده_صبر💚 #قسمت_صد_و_بیست_و_شش چیزی میگفت و نه سهیل میخواست بگه که بیداره و گریه فاط
💐•• 💚 سهیل وقتی قدم به خونه محسن گذاشت کل خونه رو سرسرکی نگاهی کرد که ... ایستاد .... تمام تفکراتش ایستاد ... همه چیز ... حتی قلبش ... اومده بود با محسن دعوا کنه ... اومده بود بزنه تو دهنش که چرا میخواد زندگیش رو خراب کنه ... اومده بود بگه که مزاحم فاطمه نشه چون فاطمه اونو دوست داشت ... اومده بود بگه در موردش اشتباه فکر میکنه و خودش هم عاشق فاطمه ست ... اما ... اون تابلو فرش ... منظره غروب ... تابلویی که هر روز فاطمه با عشق مشغول بافتنش میشد ... روی دیوار خونه محسن ... فاطمه میگفت برای یک آدم خاصه ... پس محسن از نظر فاطمه خاصه ... اشتباه کردم..... بدون حرفی برگشت به سمت در و در خونه رو باز کرد، محسن که از رفتار سهیل تعجب کرده بود گفت: وایستا! مگه نمی خواستی حرف بزنی اما سهیل بدون هیچ حرفی کفشش رو پوشید و رفت. محسن نگاهی به راه پله خالی کرد، در رو بست و به نقطه ای که سهیل خیره شده بود نگاه کرد، تابلو فرش فاطمه بود ...حتما سهیل هم اونو دیده بود... نکنه فکر بدی در مورد فاطمه کنه... نکنه الان بره خونه و بلایی سرش بیاره ... ترسیده بود ... موبایلش رو برداشت و شماره فاطمه رو گرفت ... اما فاطمه که شماره محسن رو دید گوشیش رو خاموش کرد و پرتش کرد یک گوشه... +++ -تو نمیدونی کجاست؟ نکنه گرفته باشنش؟ سها تو رو خدا یک فکری بکن -آخه این پسره کله خر کجا گذاشت رفت؟ مگه من بهت نگفتم نذار از خونه بره بیرون، زنگ زدی بهش؟ -گوشیش خاموشه، من خونه نبودم وقتی اومدم نبود -ای بابا، بذار به کامران بگم ببینم چی میشه.. -خبرشو بهم بده... سها بدجوری دلم شور میزنه... -نگران نباش ... پیداش میکنم گوشی رو که قطع کرد باز هم قفسه سینش درد گرفته بود، فورا به سمت آشپزخونه رفت و یکی از قرصهایی که دکتر براش تجویز کرده بود خورد تا کمی از دردش کمتر بشه ... یعنی از دیروز تا حالا سهیل کجا میتونه رفته باشه؟ ... حتما ☺️👌 •• @asheghaneh_halal •• 💐••
[• 😌☝️ •] 🌧\• "اسفنــد" مـن ☺️/• بـی لبخنــد «تــو» 👇\• خالی از شوق 🍃/• رسیدن بهار است.! ۱۴ ثانیه به عڪس☝️😍 بنگرید! ••چه تفاهم نابے داریم😉•• /✍ 📿 😍 (663)📸 ⛔️🙏 °•🦋•° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
با رصــدنما، نتایج را آنے رصد کنید😉👌 #شمارش_لحظه_ای آراء👇#مجلس_خبرگان✌️🇮🇷 🆔: eitaa.com/joinchat/527
✍ به نظرتون از بین این بزرگواران👆☺️ کدومشون میشه😉 میخوای بدونی؟! تشریف بیارید کانال سوممون✌️ همون کانالی که این روزها در غوغا کرده😎 بله ایشون و میگم👆👇😉 🇮🇷| @Rasad_Nama با انتخابمون شرمنده شهدا نشدیم☺️✌️👇 ✅| @Asheghaneh_halal
همسرم از همان اول ازدواج پیشنهاد داد که هر وقت دلخوری از من داری و نمیتوانی ابراز کنی، برایم بنویس! 📝 خودش هم همین کار را میکرد. 🖊 عادت داشت قبل از خواب همهء مسائل روز را حل کند. خیلی وقتها شبها برایم مینوشت که امروز بخاطر فلان مسئله از من دلخور شدی، منو ببخش😔. من منظوری نداشتم😔 آخرش هم یه جمله عاشقانه مینوشت.❤️ گاهی من کاغذ را که میخواندم، میگفتم: کدام مسئله را میگی؟ من اصلا یادم نمیاد😁😁 یعنی آن مسئله اصلا من را درگیر نکرده بود، ولی پویا مراقب بود که نکند من دلخور شده باشم...☺️ 🕊 [💝:🍃] @Asheghaneh_halal