eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.1هزار دنبال‌کننده
21.4هزار عکس
2.3هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5791669660994765503.mp3
3.43M
•𓆩✨𓆪• . . •• •• 💎 دعای سحر در سحرهای ماه رمضان💚 💠 اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ مِنْ بَهَائِكَ بِأَبْهَاهُ وَ كُلُّ بَهَائِكَ بَهِیُّ، اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ بِبَهَائِكَ كُلِّهِ... 🔹دعای سحر بسیار عجیب، اسرارآمیز و عظیم است... 🔸خواسته‌های بسیار عظیمی در این دعا هست که فقط به اعتبار اذن ائمه علیهم السّلام جرأت می‌کنیم آن‌ها را بر زبان بیاوریم... 🔹این دعا راه سلوک به سمت قرب الهی، راه عبور از نقص به کمال، از کثرت به وحدت، از تعیّن به لاتعیّنی را برای انسان باز می‌کند... ..🌿 . . 𓆩باز هواےسحرم‌آرزوست𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩✨𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• خدایا مرا در آن (روز) نزدیک کن به آنچه مورد رضای تو است، و مرا در آن از کارهایی که موجب ناراحتی و خشم و غضب تو است دور بدار، و برای خواندن آیات قرآنت به من توفیق ده، به حق رحمتت‌ ای مهربان‌ترین مهربانان ..🤍🕊 . . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩💌𓆪• . . •• •• نشانه‌های خاص 1 : بعضی رفتارهای ما هستند که می‌تونه بعد از ازدواج ما رو با چالش مواجه کنه و قبل از ازدواج‌، مهمه که تلاش کنیم برای رفع یا اصلاحشون امروز چندتا ویژگی رو میگیم که خیلی از دخترها دچارش هستند... 💚 یک. اگه توی خانواده پدری و زندگی مجردی مسئولیت کاری را به عهده نمی گیری یا درمورد مسئولیتهایی که بهت داده میشه کوتاهی می‌کنی... (تنبلی و بی مسئولیتی😶) 💚 دو. اگه با پدر، مادر، برادر و خواهر خودت ارتباط سازنده و راضی کننده نداری و نمی‌تونی باهاشون تعامل قابل قبولی ایجاد کنی... (ارتباط اجتماعی نادرست با دیگران 😯) 💚 سه. اگه توی زندگی، مرتب برنامه‌هات رو عوض می‌کنی، مدام با دوستای زیادی بخاطر مشکلاتی قطع رابطه کردی، یا اینکه رشته تحصیلی خودت رو تغییر دادی یا ترک تحصیل کردی، علائقت رو نیمه‌کاره رها می‌کنی و در کل، ثبات فکری، احساسی و رفتاری نداری... (نداشتن ثبات فکری، احساسی و رفتاری😥) 💚 چهار. اگه تصور میکنی می‌شه افکار، احساس و رفتار همسرت رو در آینده به دلخواه خودت تغییر بدی... (خطای شناختی) ادامه دارد.. ‌‌‌. . 𓆩ازتوبه‌یڪ‌اشارت‌ازمابه‌سردویدن𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💌𓆪•
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•𓆩🪴𓆪• . . •• •• [🚶‍♂] بےاجازه برده‌اے قلبـِ [💗] مــرا ، دنبـــــال خود [🤨] اے مسلمان [👥] مالِ حقُ الناس [🧐] میدانے ڪہ چیسـت؟ 😜🙈 . . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
Tahdir joze2.mp3
3.97M
•𓆩🎧𓆪• . . •• •• بازکن در... که‌گدای‌سحرت‌برگشته(:🌱 ○تندخوانی‌قرآن‌کریم📖 ○به‌نیابت‌از‌شهید‌سید‌مرتضی‌آوینی🕊 ○بانوای‌استاد‌معتز‌آقایی ○جزء‌ دوم🤍 . . 𓆩هرگزنَمیردآن‌ڪہ‌دلش‌زنده‌شد به‌عشق𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🎧𓆪•
﷽ 【 | امروز بہ نیت: 『 شـھیـ🌷ـد عبدالحسیـن برونسـے 』ڪه امروز مصادف با سالگرد شهادتشان می‌باشد.🕊🍃 سعی کن برات عادت بشه و از ایـن به بعـد حتما تا جایـی که دلت میکشه یه تسبیــــح برداری و آروم و شمــرده و با حــــالِ خــــوب صلوات بفرستی. 📿' چندتا صلوات میفرستی امروز؟👇🏼 ➲ https://EitaaBot.ir/counter/7oay3 توی این ختم صلواتِ همگانے و شراڪتے؛ چقدر شریک میشی و سهمِ نور برمیداری؟ ھـر روز مھمـان یڪ شھیـد👇 http://Eitaa.com/Asheghaneh_halal 🌱:📿
•𓆩🥸𓆪• . . •• •• 💬 ‌‏یادمه پدرم خدا بیامرز میگفت روزه هم نمیگیرید سحر بیدار شید ثواب داره☺️ وای که چه روزهایی بود هرکس نگاه می کرد برق یکی خاموش بود میرفتن در می زدن خواب نمونین😌 اون وقت ها چقدر مزه میداد همون غذایی ساده ای که سحری می خوردیم حالا که دست به کیبورد شدم یکی دیگه هم بگم: پدرم یه روز کلیه اش درد می کرد اون روز روزه نگرفت من روزه گرفته بودم☺️ به من میگفت روزه‌تو به من بفروش منم قبول کردم😅 چه دختر خوبی بودم😍 . . •📨• • 857 • "شما و باباتون" رو بفرستین •📬• @Daricheh_Khadem . . 𓆩با‌بابا،حال‌دلم‌خوبه𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🥸𓆪
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🍳𓆪• . . •• •• شبهایی که برای افطار مهمون دارید،میتونید از این گزینه ی جذاب در کنار غذاتون استفاده کنید ..😍🌱 کیک‌ یخچالی🍰 ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. ‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌. 𓆩حالِ‌خونھ‌با‌توخوبھ‌بآنوےِ‌خونھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal . . •𓆩🍳𓆪•
•𓆩🪞𓆪• . . •• •• هر حرف بیجایی که از روی عصبانیت به زبان میاد بی‌فایده و بی‌ارزش است😐 پس به این چیزها نپردازید😶❌ بجاش تلاش کنید عصبانیتِ همسرتون فروکش کنه 🫀 و به جای اینکه مقابل او بایستید کنارش باشید👩‍❤️‍👨 👈خانوم گلـ🌸 فراموش نکن کھـ همیشه جوابِ های، هوی نیست👌☺️🌸 . . 𓆩چشم‌مست‌یارمن‌میخانہ‌میریزدبهم𓆪 Eitaa.com/Asheghaneh_Halal •𓆩🪞𓆪•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
50 - ده پند از امام رضا علیه السلام.mp3
5.15M
•𓆩📼𓆪• . . •• •• ده پند از امام رضا (علیه السلام) . . 𓆩چه‌عاشقانه‌نام‌مراآوازمیڪنے𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩📼𓆪•
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩⚜𓆪• . . •• #عشقینه •• #یک‌سال‌و‌نیم‌با‌تو #قسمت_دویست‌وهشتادوششم قوری را بالای کتری گذاشت و
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• تمام مدتی که احمد رفته بود نگران برگشتن یا برنگشتنش بودم. ذهنم مدام مشغول این فکر بود چه کسی را همراه خود می آورد؟ مادرم؟ یا خانباجی؟ یا نکند سراغ مهتاب خانم یا زیور خانم برود؟ اگر آن ها همراه احمد بیایند وقتی ببینند ما در این چند ماه در این اتاق کوچک و کاهگلی ساکن بودیم عکس العمل شان چه خواهد بود؟ می ترسیدم عکس العملی نشان دهند که باعث خجل شدن احمد بشود. اولین لقمه نهار را که به دهانم گذاشتم صدای یا الله گفتن احمد را شنیدیم. محبوبه خانم با تعجب به من نگاه دوخت و پرسید: شوهرته؟ از جا برخاست و گفت: چه زود رفت و برگشت. اصلا رفت؟ پرده را کنار زد و به احمد سلام کرد و تعارف کرد احمد وارد اتاق شود. احمد سر به زیر وارد اتاق شد و با من سلام و احوالپرسی کرد و بعد رو به محبوبه خانم گفت: بفرمایید نهارتون رو بخورید ببخشید از سر سفره بلندتون کردم. محبوبه خانم با روسری صورتش را پوشاند و گفت: اشکالی نداره. چه زود برگشتید کسی رو نیاوردین؟ احمد کنارم نشست و آهسته گفت: پاشو باید بریم با حرفش تمام نگرانی های عالم به روانم هجوم آوردند. احمد رو به محبوبه خانم گفت: میخوام رقیه رو از این جا ببرم محبوبه خانم روبروی احمد نشست و با تعجب گفت: ببرینش؟ کجا ببرین؟ _باید از روستا بریم محبوبه خانم وارفته گفت: از روستا برید؟ یعنی برای همیشه برید؟ احمد با شرمندگی سر تکان داد و گفت: همین الان باید بریم محبوبه خانم با نگرانی گفت: این زن زائویه (زائو است😅) باید استراحت کنه نمی تونه راه بره کجا با این عجله میخوای ببریش؟ احمد از جا برخاست و گفت: خانم کربلایی فعلا چاره ای نداریم. باید سریع جامون رو عوض کنیم رو به من کرد و گفت: هر چی که فکر می کنی صد در صد ضروریه بگو تا من بردارم باقیش همین جا باشه از شدت نگرانی و اضطرابی که به جانم افتاده بود انگار قدرت هیچ حرکت و یا حتی زدن هیچ حرفی را نداشتم. محبوبه خانم گفت: احمد آقا این دختر باید استراحت کنه ظلمه اگه این همه راه پیاده ببریش خودت هر جا میخوای بری برو بذار این دختر بمونه رو پا بشه اصلا من می برمش خانه خودمان قدمش روی جفت چشمام عین دختر خودم ازش مراقبت می کنم 🇮🇷هدیه به روح مطهر شهید حسن باقری صلوات🇮🇷 ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/77174 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•