eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.2هزار دنبال‌کننده
21.3هزار عکس
2.2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ پس قبل از اینکه دربارهٔ شریـــــــــک زندگیت فــــــــــکر کنی،باید ببینی در زندگی خودت به دنبال چی هستی‌! و به کــــــــــــــجا میخوای بــــــــــــــــ‌‌رسی دل‌خوشیت چیه و چه هدفی داری تا بتونی‌کسیوانتخاب کنی‌که او هم با تو در هــــــــــــــــدف و دل‌خوشیت؛ اشتــــــــــــــــ‌‌راک داشتــــــــــــته باشـــه! ‌
‌ جلسهٔ امروزمون به پـــــــــایان رسید(: پیشنهاد میکنم بعد از خونــــــدن این مطالب‌ حتما هــــــــــــدف و دل‌خوشی زندگیتو مشخص کن و روی یه کاغد بنویس👌🥰 ‌
‌ ضمن اینکه این هفته هــر روز راس ساعت ۱۵:۰۰ در خدمتتون هستیم😍✌️🏻 ‌
‌ خوشحال میشیم نظراتتون رو با ما به اشتراک بزاریـد: 💌| @Daricheh_Khadem ‌‌
•𓆩🪴𓆪• . . •• •• هرچند خط کشیده بر آیینه‌ات، زمان در چشمم از تمامیِ خوبان سری هنوز🤍 . . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
•𓆩🪁𓆪• . . •• •• دل بود و غزل بود و خیالِ تو و راهی دل رفت و غزل ماند و خیالِ تو و آهی :) . . 𓆩رنگ‌و روےتازه‌بگیـر𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪁𓆪•
•𓆩🖤𓆪• . . •• •• آقای امام رضا(ع) ما به مکانی برای دردِدل کردن نیازمندیم اگر آغوش شما باشد که چه بهتر... . . 𓆩پنجرهِ‌فولادِرضابراتِ‌کربَلامیدھ𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🖤𓆪
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
•𓆩💞𓆪• . . •• #عشقینه •• #مسیحای_عشق #قسمت_صدوپنجاه‌وهشت بابا وارد میشود،اول نگاهش به عمو میخورد
•𓆩💞𓆪• . . •• •• صدای موبایلم میآید،بی اهمیت نگاهش میکنم اما اسم روی صفحه،تعجب را میهمان صورتم میکند. عمو وحید سریع جواب میدهم و بدون حرف زدن گوشی را جلوی گوشم میگیرم. صدای عمووحید میآید :_آخه مشکل اینجاست که هیچ کدوم این حرفا منطقی نیستن... صدای خش خش بلند و عجیبی میآید و باعث میشود گوشی را کمی از صورتم دور کنم. انگار عمو گوشی را داخل جیبش انداخته... صدای بابا ضعیف اما واضح میآید +:منطق من همینه..نیکی دختر منه و به قول تو،مؤمن به اصول اسلام... تو که بهتر میدونی اسلام حق انتخاب همسرو داده به من... اصلا گوش بده،فرضا من میخوام دخترم بدبخت بشه،اسلام بهم این اجازه رو داده... خب بگو همین دین بیاد نجاتش بده دیگه.... :_مسعود گوش کن... +:نه تو گوش کن... من میخواستم با نیکی روشنفکرانه برخورد کنم...همونطور که با مادرش... درست مثل یه ملکه.. اما این انتخاب نیکی بود....نیکی خواست که اینطوری بشه.... بین ما و اسلام،چیزی انتخاب کرد که... نفسش را بیرون میدهد... دست روی دهانم میگذارم تا صدای هق هقم شنیده نشود... واقعا این ها،حرف های باباست؟؟ غیرممکن است... +:الآنم من باهاش بر طبق شرع اسلام رفتار میکنم اجازه ی ازدواج با این پسره رو بهش نمیدم.. اگه واقعا دلش با این پسره است...فقط یه راه حل داره... اشکهایم را پاک میکنم و موبایل را بیشتر به گوشم فشار میدهم. +:راه حلش اینه که برای همیشه دور من و مادرش رو خط بکشه... وقتی میگم برای همیشه...یعنی همیشه... منو که میشناسی وحید...حرف مفت نمیزنم،هرچی بگم عمل میکنم... صدای خش خش میآید،به نظر میرسد عمو میایستد :_آره خوب میشناسمت..یه دنده و لجباز... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• +:این حرفا رو به نیکی بگو... یا من و مادرش..یا این پسره.. :_مسعود...دقیقا داری کاری رو میکنی که محمود با تو کرد... صدای بابا بالا میرود +:پیغاممو خوب به نیکی برسون...از اون آیه ها و حدیث هام چند تا تو گوشش بخون که (و بالوالدین احسانا) صدای در میآید. موبایل را قطع میکنم.. عمو از اتاق خارج شده... این چه شرطی است؟؟مگر شدنی است؟؟مگر میتوانم از پدر و مادرم بگذرم؟؟ نه....امکان ندارد.... * :_پس تصمیمت رو گرفتی؟ +:تو بودی چی کار میکردی؟ :_صبـــر...بهترین کار الآن صبره... +:چی میگی فاطمه...پسر مردمو معطل خودم نگه دارم که یه روزی بابام از خر شیطون پیاده بشه؟ :_نیکی میترسم فردا روزی از جواب منفی ات پشیمون بشی... +:فاطمه! درسته که مامان و بابای من ایده آل نیستن...درسته که درکم نمیکنن.... درسته که به اعتقادم احترام قائل نیستن...ولی با اینحال پدر و مادرم هستن،با همه ی وجودم عاشقشونم... این همه حدیث و روایت داریم از احترام به پدر و مادر.... نوچ...من آدمی نیستم که از پدر و مادرم جدا شم... با وجود همه ی اختلاف سلیقه ها؛ این چند سال،دیدم که حواسشون بهم بوده... دیدم که هوامو داشتن... الآنم این تصمیمیشون به خاطر حفظ منه...میترسن... از اینکه من تنهاشون بذارم... از اینکه با آدمی مثل سیاوش ازدواج کنم...از اینکه اون آدم به اعتقاداتم پر و بال بده من رو بیشتر از قبل از مامان و بابا دور کنه... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•𓆩🌙𓆪• . •• •• * از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم * شادم «امین» که از دوست این یادگار دارم + یک بیت از غزل جدید رهبر انقلاب . •✋🏻 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•🧡 •🌹 •📲 بازنشر: •🖇 «1480» . 𓆩خوش‌ترازنقش‌تودرعالم‌تصویرنبود𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌙𓆪•
•𓆩🌤𓆪• . . •• •• سرشـارم از جوانـے🌱 هر چند پیـر دهـرم🥲 چـون سرو در خـزان نیـز🍁 رنـگ بهـار دارم 🌸🫀 . 𓆩صُبْح‌یعنےحِسِ‌خوبِ‌عاشقے𓆪 http://Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌤𓆪•
•𓆩🌿𓆪• . . •• •• در عالمِ خیالِ خودم چون چراغ اشک بر دیده می‌گذارمت، اما ندارمت🙂... . . 𓆩عاشقےباش‌ڪه‌گویندبه‌دریازدورفت𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🌿𓆪•