eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_دویست‌وچهل‌ودو وارد حیاط میشوم و در را نگه میدارم تا نیکی
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . :_از خونه ی شماست؟ +:آره... الکس... الکس بیا اینجا... الکس جلو میآید ، با دیدن نیکی پارس میکند . نیکی چند قدم دیگر عقب میرود،حق دارد. جثه ی بزرگ و سیاه الکس،هر کسی را میترساند. جلو میروم و دست به سرش میکشم. +:هیـــس الکس آروم باش.. چیزی نیست... غریبه نیست.. آروم پسر...آروم... الکس روی پاهایش مینشیند. برمیگردم. نیکی با ترس به من نگاه میکند و چهره در هم کشیده است. :+چیزی نیست.. نترس... آب دهانش را قورت میدهد :_بریم تو؟ سرم را تکان میدهم. +:بریم راه میافتم،شانه به شانه ی نیکی به طرف ساختمان میرویم. کنارم که میایستد،قدش تا سینه ام میرسد. هر از چند گاهی برمیگردد و نگاهی به الکس میاندازد،میترسد دنبالمان بیاید. +:اگه این همه نگاش کنی ممکنه بفهمه ترسیدی..سگ ها خیلی باهوشن... با نگرانی میپرسد :_تا حالا کسی رو... ؟ ادامه ی حرفش را میخورد... روز اول،چنان محکم و باصلابت با من حرف زد که جاخوردم... فکر نمیکردم اینقدر ترسو باشد! +:کسی رو چی؟؟ :_مهم نیست..هیچی.. ناخودآگاه میخندم،حالت تدافعی این دختر بامزه است! میگویم +:نه.. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝