eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . :_نیکی دوستاتن؟ سرش را بلند میکند +:نه.. اون دو تا دخترخانم و اون آقاپسر،از هم کلاسیام هستن.. بقیه رو نمیشناسم... سعی میکنم انقباض فکم را تصغیر کنم. :_شریفی هم بینشونه؟ نگران به طرفم برمیگردد +:پسرعمو من فکر کردم اون قضیه دیروز تموم شد به اجبار میگویم :_حق با توعه،تموم شد... من فقط کنجکاو شدم ، اصلا مهم نیست... چند ثانیه میگذرد،دوباره پسرها را میکاوم :_حالا کدومشونه؟ نیکی میخندد +:میگین مهم نیست ولی دوباره میپرسین... دست هایم را بالا میآورم،به نشانه ی تسلیم! برای بار دوم.... به راستی من تسلیم این دختر شده ام؟ :_باشه،تسلیم حق با توعه... لبخند میزند و از ماشین پیاده میشود. در هنوز باز است،خم میشود و رو به من میگوید +:خداحافظ.. ممنون که منو رسوندین... سرم را تکان میدهم،میخواهد در را ببند که میگویم :_نیکی؟ دوباره سرش را خم میکند :_پول داری ؟ لبخند گرم او ،در سردترین روزهای اسفند رگ هایم را ذوب میکند. +:بله،دارم..ممنون...خدانگه دار.. :_مواظب خودت باش.. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝