💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_سیصدوبیستوشش
:_نیکی دوستاتن؟
سرش را بلند میکند
+:نه.. اون دو تا دخترخانم و اون آقاپسر،از هم کلاسیام هستن.. بقیه رو نمیشناسم...
سعی میکنم انقباض فکم را تصغیر کنم.
:_شریفی هم بینشونه؟
نگران به طرفم برمیگردد
+:پسرعمو من فکر کردم اون قضیه دیروز تموم شد
به اجبار میگویم
:_حق با توعه،تموم شد... من فقط کنجکاو شدم ، اصلا مهم نیست...
چند ثانیه میگذرد،دوباره پسرها را میکاوم
:_حالا کدومشونه؟
نیکی میخندد
+:میگین مهم نیست ولی دوباره میپرسین...
دست هایم را بالا میآورم،به نشانه ی تسلیم!
برای بار دوم....
به راستی من تسلیم این دختر شده ام؟
:_باشه،تسلیم حق با توعه...
لبخند میزند و از ماشین پیاده میشود.
در هنوز باز است،خم میشود و رو به من میگوید
+:خداحافظ.. ممنون که منو رسوندین...
سرم را تکان میدهم،میخواهد در را ببند که میگویم
:_نیکی؟
دوباره سرش را خم میکند
:_پول داری ؟
لبخند گرم او ،در سردترین روزهای اسفند رگ هایم را ذوب میکند.
+:بله،دارم..ممنون...خدانگه دار..
:_مواظب خودت باش..
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝