💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_سیصدوسی
صدای مردانه ای میگوید
:_بفرمایید
در را باز میکنم و وارد میشوم.
مرد جوانی روی مبل نشسته و فنجانی چای در دست دارد.
کس دیگری در اتاق نیست.
جوان تر از سی سال به نظر میرسد.
موهای بور،چشم های روشن و ریش مرتب و کوتاه.
پیراهن چهارخونه ی کرم به تن کرده و شلوار قهوه ای.
:_جانم ؟ کاری داشتین؟
اخم ابروهایم را باز میکنم.
+:شما آقای شریفی هستین؟
:_بله،امرتون رو بفرمایید...
فنجانش را روی میز میگذارد و بلند میشود.
:_بگو جانم.. در خدمتم.. از بچه های حقوق هستی؟
+:من آریا هستم آقای شریفی.. مسیح آریا
همسر شاگردتون... خانم نیایش
به وضوح جاخوردنش را میبینم.
رنگش میپرد و باتعجب نگاهم میکند.
:_واقعا؟؟ خیلی از دیدنتون خوش بختم..
دستش را دراز میکند..با سرانگشتانم دستش را میگیرم.
دستم را رها میکند و میگوید
:_بفرمایید بشینید..
دستانم را روی سینه ام قالب میکنم
+:ممنون ..
نگاه بیتفاوت و سردم را به صورتش میدوزم.حالا شبیه خودم شده ام.
مغرور و سرد...
این نیمه ی جذاب ترم را چند وقتی است از یاد برده ام ...
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝