💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_سیصدوسیونه
میخندد،بلند.. اولین بار است که قهقهه زدنش را میبینم.
چقدر بیریا...
تنم بی حس میشود
سرم را تکان میدهم،آب دهانم را قورت میدهم
:_من معمولا به کسی قرض نمیدم.
+:منم تصمیم گرفتم دیگه قرض ندم..
:_اینو خوندی؟
(استخوان خوک و دست های جذامی) را برابرش میگیرم،چهره درهم میکشد
+:خوندم
:_چطوره؟خوشت میاد اینجوری؟
+:میدونین... قلم نویسنده عالیه ها..ولی فضای داستان،خاکستریه. یه جوری پر از ناامیدیه...
من (چند روایت معتبر) همین نویسنده رو ترجیح میدم.
جالب شد! عقاید این دختر،عجیب به دل مینشیند.
چند کتاب مختلف انتخاب میکنم و جلو میروم و روی زمین مینشینم.
همان جا ایستاده و به حرکاتم زل زده
کتاب ها را روی زمین میگذارم و به طرفش برمیگردم
:_بیا بشین
مثل یک بچه ی حرف گوش کن،جلو میآید و مینشیند.
خودش را کمی جلو میکشد و نزدیکم میآید.
چقدر حس خوشبختی دارم،از اینکه نیکی به من، اعتماد دارد...
از افکاری که از سرم میگذرد،وحشت میکنم.
من... به غرورم قول داده ام..
باید بحث را منحرف کنم..
(کوری) را نشانش میدهم.
:_این چی؟
لبخند میزند
+:این خوبه... یعنی یه ایده ی جدید و جالب داره.. خوشم اومد یه جورایی ازش .
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝