eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
•𓆩⚜𓆪• . . •• •• خب اینجا جبهه مقابل یعنی جبهه حق و در راس اون امام امت، چه واکنشی باید داشته باشن؟ باید تمام تلاششون رو بکنن که اولا شاکله دین رو برای تاریخ حفظ کنن و ثانیا به طریقی هدف های والاترش رو با کنایه تفهیم کنن دلیل خیلی از سکوت ها یا به ظاهر نرمش ها هم همینه برای اینکه اصول لطمه نبینه حالا امیر المومنین بعد از 25 سال خانه نشینی حاکم شده در طول همین چهار سالی که حکومت میکنه با کلی از ساختارهای غلط جا افتاده مبارزه میکنه* البته به امیرالمومنین بابت این ساختار شکنی ها خیلی نقد و مذمت وارد میکردن مثلا میگفتن چرا تو سپاه تو انقدر ایرانی وجود داره چرا این موالی رو اینقدر ارج و قرب دادی یا چرا سهم بیت‌المال همه رو یکسر یکی دادی و ضریب ها رو از بین بردی چون در زمان خلفای قبلی مثلاً مهاجر و انصار بودن روی حقوق افراد از بیت المال ضریب داشت زمان مسلمان شدن، میزان شرکت در جنگها، عرب یا غیر عرب بودن همه ضریب داشت یعنی همه برابر نمی‌گرفتن امیرالمومنین گفت سهم از بیت المال برای همه مسلمین برابر چه من که حاکم شما هستم و چه کسی که همین امروز اسلام آورده و احتجاج کرد به اینکه آیا کسی از من انصب به رسول الله هست توی امت؟ یعنی کسی که با پیامبر فامیلی نزدیکتری داشته باشه؟ کسی هست از من زودتر ایمان آورده باشه؟ کسی هست از من بیشتر جنگیده باشه؟ همه گفتن نه چون واقعا هم نبود ایشونم فرمود پس من شرایطم از همه برای گرفتن حقوق بیشتر مساعدتره باید طرفدار این قانون باشم ولی من با اون غلام تازه مسلمان از امروز به بعد یکسان خواهیم گرفت از بیت المال این حقوق بیت المال در واقع سهمی بود که از تمام اندوخته حکومت اسلامی به همه مردمی که مسلمان بودن تعلق داشت و این مدل ضریبی ناعادلانه بود که امیرالمومنین در زمان خودش به حالت درست میگردونه و تمرکز رو بجای فتوحات روی تصفیه درونی ساختار اسلامی میگذاره* ولی مخالفان زیادی داره از طلحه و زبیر بگیر تا معاویه و خوارج و... سه تا جنگ داخلی در طی چهارسال به حکومتش تحمیل میشه ولی امیرالمومنین توان مدیریت این پیچ تاریخی رو داشت اگر مردم همراه میبودن ولی نبودن رفاه طلب بودن حق و ناحق براشون مهم نبود فقط میخواستن ماجرا تموم شه معاویه هم دقیقا همیشه رو همین ویژگی مردم تمرکز میکرد مثل کسی که دستش شکسته ولی به همون استخوان شکسته ی کج جوش خورده عادت کرده نمیخواد درد جا انداختنش رو تحمل کنه ترجیح میده همونطور به زندگیش ادامه بده! مردم در پوستین دین حبس شدن و پشت محتوای حقیقی اعتقادشون رو خالی کردن و درنهایت به مسلخ بردن! سال 41 هجری امیرالمومنین صبح نوزدهم رمضان توی مسجد کوفه در حال نماز ضربت خورد و دو روز بعدش هم به شهادت رسید ژانت_توی نماز؟ کی اینکارو کرد؟ _بله یکی از خوارج یه گروه سیاسی مخالف قسمت اول رمان ضحی👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/71020 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩⚜𓆪•
•𓆩💞𓆪• . . •• •• فردا صبح،ساعت یازده،سر خیابونتون یه کافه هست،اونجا میبینمتون تلفن را قطع میکنم. چشم هایم را میبندم و تازه وقت میکنم،نفسم را بیرون دهم. من،باید کشف کنم... این آدم کیست؟ صدای عمو،از خیالات بیرونم میکشد. به طرفش برمیگردم. میپرسد :_کی بود؟ هول میشوم +:چی؟ آها...هیچکی... حالا نوبت شماست عمو... بابا با برادرش چرا مشکل داره؟ عمو چشم هایش را میمالد :_موضوع برمیگرده به خیلی وقت پیش.. من سه چهار سالم بود... قضیه ی پدربزرگ رو که میدونی؟ بابا از همه ی اموالش،اینجا فقط یه خونه و یه کارخونه ی ورشکسته گذاشت.. بقیه رو هم دولت اون موقع به نفع بیت المال تصاحب کرد. محمود و بابات،با کمک همدیگه اون کارخونه ی به دردنخور رو تبدیل کردن به یه کارخونه ی پرسود... محمود درس رو کنار گذاشته بود،اما بابات هم کار میکرد،هم درس میخوند. بابات تو دانشگاه،با مادرت آشنا شده بود و بهش علاقمند شد. خب حتما میدونی خونواده ی مامانت هم،از ساواک و خلاصه طاغوتی بودن. مسعود،میخواست از مامانت خواستگاری کنه،اما محمود راضی نبوده... میگفته حالا که انقلاب شده این ازدواج به ضرر کارخونه است.. می گفته مسعود باید با کسی ازدواج کنه که خونواده اش،بتونن تو پیشرفت کارخونه کمک کنن... به همین خاطر اصرار داشته که مسعود با یه خونواده ی مذهبی ازدواج کنه... چه میدونم،مثلا میخواسته با این کار وصل بشه و هم رنگ جماعت بشه...هوووف چی بگم... بابات و محمود سر این موضوع،با هم دچار مشکل میشن و اونقدر،با هم اختلاف پیدا میکنن که مجبور میشن راهشون رو جدا کنن محمود با وکالتنامه ای که داره،کارخونه و خونه رو میفروشه و سهم مسعود رو میده. هر کدوم هم میرن دنبال زندگی خودشون... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 . . •🖌• بہ‌قلم: . . 𓆩مرجع‌به‌روزترین‌رمان‌ها𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩💞𓆪•