eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
13.4هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
2.7هزار ویدیو
87 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄🇮🇷
🍃🍒 #عشقینه #هــاد💚 #قسمت_صد_وچهل_وشش شروین که دوباره یادش آمده بود دیر شده دوباره به سرعت دوید...
🍃🍒 💚 - منم فکر کنم اون اختراع دیروز افتاد توی ترشی سلف و سوخت - خب حالا کارت چیه که اینقدر مشتاق دیداری؟ -یادته گفتم یه کاری می کنم حالت جا بیاد؟ جور شد - حالا چی هست این راه حل فیلسوفانه؟ -دختره که هفته پیش باهام بود رو دیدی؟ -خب - خب به جمالت. یه دوستی داره راست کار خودته. عین خودت خرپول و با کلاس. بالاخره با هزار مکافات راضی شد که ببینتت شروین ایستاد و نگاهی به سعید کرد و گفت: - گوشی من افتاده توی ترشی، مخ تو قاطی کرده؟ داری برای من راه حل میدی یا خودت؟ تو شاید اینجوری حالت خوب بشه اما خوب میدونی که برای من پیشنهاد ابلهانه ایه و دوباره راه افتاد. - نه شاسکول جان، من می دونم دردت چیه. تو از تنهایی خفنگ می بافی. اگه از تنهائی در بیای اینجور خل بازی در نمی آری. تازه این از اون مدل دخترائی که تو دیده نیست - مگه دخترا مدل دیگه ای هم هستن؟ - تو چهار تا آدم دیدی راجع به همه قانون میدی. به من اعتماد کن ضرر نمی کنی - اما سعید ... - اما نداره. بابا من به خاطر تو کلی التماس کردم. کلی از آبرو خرج کردم. اینجوری روی رفیقت رو زمین میندازی؟ -مگه تو آبروهم داری؟ سعید پرید جلوی شروین و قیافه ای مظلومانه به خودش گرفت. - قبول؟ - آخه چی به تو می ماسه؟ -به من نمیاد به فکر رفیقم باشم؟ شروین با لحنی بی تفاوت گفت: -نه، اصلاً - دستی که نمک نداره همینه دیگه - خیلی خب، حالا اینجور عجز و لابه نکن. ببینم چی میشه بہ قلــم🖊: ز.جامعے(میم.مشــڪات) ☺️ •• @asheghaneh_halal •• 🍃🍒