🌷🍃
🍃
#چفیه
♡··
شهیدمحمدهادینعمتی
بارفیقشازشهدایغواصبودن.
یهتیرمیخورهبهپهلویمحمدهادی
خیلیدردداشتهپهلوش
میرنتویتونلتاامنباشهجاشون
دوستمحمدهادیمیره
تایهکمکیبیارهبراشون
بهمحمدهادیمیگهتحملکن
نکنهازصدایدردتودشمنابفهمن
وجامونلوبره!
رفیقشمیرهوبعدیکیدودقیقه
برمیگرده وقتیمیاد میبینهکه
محمدهادیازدرد،سرشوتوباتلاق فروکردهتاجایرفقاشلونره.
#اخلاصیعنے
#روےِغیرِخداحسابنڪنے
#شهدارایادکنیمباذکرصلوات
•|🕊|• @Asheghaneh_halal
🍃
🌷🍃
°🐝| #نےنے_شو|🐝°
برا اون دشنگتله😢•|
بلا منو نیدا |•🤭
من اونووو میحوام
بِنَسَلِتون مال حودمو بهس بدم
باسه تودشو بهم میده؟؟🤔•|
پ.ن:
ای جوونم😍👌
اینقدر با حسرت زُل نزن جانآ😘💓🍃
میبرمت بازار میخرمش من برات😄
استودیو نےنے شو؛
آبـ قنـ🍭ـد فراموش نشه👼👇
°🍼° @Asheghaneh_Halal
عاشقانه های حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #تمام_زندگے_من↯ #قسمت_سی_ام🤩🍃 وسایلم رو جمع کردم ... آرتا رو بغل کردم ... موقع خروج
[• #عشقینه💍 •]
#تمام_زندگے_من↯
#قسمت_سی_و_یکم🤩🍃
بعد از چند لحظه، متوجه آرتا شد ... اون رو از من گرفت ... با حس خاصی بغلش کرد ...
- آنیتا ... فقط خدا می دونه ... توی چند ماه گذشته به ما چی گذشت ... می گفتن توی جنگ های خیابانی تهران، خیلی ها کشته شدن ... تو هم که جواب تماس های من رو نمی دادی ... من و پدرت داشتیم دیوونه می شدیم ...
- تهران، جنگ نشده بود ...
یهو حواسم جمع شد ...
- پدر؟ ... نگران من بود ...
- چون قسم خورده بود به روی خودش نمی آورد اما مدام اخبار ایران رو دنبال می کرد ... تظاهر می کرد فقط اخباره اما هر روز صبح تا از خبرها مطلع نمی شد غذا نمی خورد ...
همین طور که دست آرتا توی دستش بود و اون رو می بوسید ... نفس عمیقی کشید ...
- به خصوص بعد از دیدن اون خواب، خیلی گریه کرد ... به من چیزی نمی گفت و تظاهر می کرد یه خواب بی خود و معناست اما واقعا پریشان بود ...
خیالم تقریبا راحت شده بود ... یه حسی بهم می گفت شاید بتونم یه مدت اونجا بمونم ... هر چند هنوز واکنش پدرم رو نمی دونستم اما توی قلبم امیدوار بودم ...
مادرم با پدر تماس نگرفت ... گفت شاید با سورپرایز شدن و شادی دیدن من، قسمش رو فراموش کنه و بزاره اونجا بمونم ...
صدای در که اومد، از جا پریدم ... با ترس و امید، جلو رفتم ... پاهام می لرزید ولی سعی می کردم محکم جلوه کنم ... با لبخند به پدرم سلام کردم ...
چشمش که به من افتاد خشک شد ... چند لحظه پلک هم نمی زد ... چشم هاش لرزید اما سریع خودش رو کنترل کرد ...
- چه عجب، بعد از سه سال یادت اومد پدر و مادری هم داری.
•
•
ادامھ دارد...😉💚
•
•
نـویسندھ:
شهید سیدطاها ایمانے
#مذهبےهاعاشقترنـد😎🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
[•📖•] @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #تمام_زندگے_من↯ #قسمت_سی_و_یکم🤩🍃 بعد از چند لحظه، متوجه آرتا شد ... اون رو از من گر
[• #عشقینه💍 •]
#تمام_زندگے_من↯
#قسمت_سی_و_دوم🤩🍃
در رو بست و اومد تو ... وارد حال که شد چشمش به آرتا افتاد ... جلوی شومینه، نشسته بود بازی می کرد ...
- خوبه شبیه تو شده، نه اون شوهر عوضیت ...
مادرم با دلخوری اومد سمت ما ...
- این تمام احساستت بعد از سه سال ندیدن دخترته؟ ... خوبه هر بار که زنگ می زد خودت باهاش حرف نمی زدی ... اون وقت شکایت هم می کنی ...
تا زمان شام، نشسته بود روی مبل و مثلا داشت روزنامه می خوند ... اما تمام حواسم بهش بود ... چشمش دنبال آرتا می دوید ... هر طرف که اون می رفت، حواسش همون جا بود ...
میز رو چیدیم ... پرده ها رو کشیدم و حجابم رو برداشتم ...
- کی برمی گردی؟ ...
مادرم بدجور عصبانی شد ...
- واقعا که ... هنوز دو ساعت نیست دیدیش ...
- هیچ وقت ...
مادرم با تعجب چرخید سمت من ... همین طور که می نشستم،گفتم ...
- نیومدم که برگردم ...
پاهاش سست شد ... نشست روی صندلی ...
- منظورت چیه آنیتا؟ ... چه اتفاقی افتاده؟ ...
نمی دونستم چی باید بگم ... اون هم موقع شام و سر میز ... بی توجه به سوال، خندیدم و گفتم ...
- راستی توی غذای من، گوشت نزنید ... گوشت باید ذبح اسلامی باشه ... بعید می دونم اینجا گوشت حلال گیر بیاد...
پدرم همین طور که داشت غذا می کشید ... سرش رو آورد و بالا و توی چشم هام خیره شد ...
- همین که روش آرم مسلمون ها باشه می تونی بخوری؟...
از سوالش جا خوردم ... با سر تایید کردم ...
- هفته دیگه دارم میرم هامبورگ ... اونجا مسلمون زیاد داره ...
و مادرم با چشم های متعجب، فقط به ما نگاه می کرد.
•
•
ادامھ دارد...😉💚
•
•
نـویسندھ:
شهید سیدطاها ایمانے
#مذهبےهاعاشقترنـد😎🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
[•📖•] @asheghaneh_halal
🍃🌙
{ #پابوس 💌 }
•🌱💛•
در بین این آلودگی و این مریضی ها
تنها حسن هم سفره میشد با جذامی ها...
•🌱💛•
#دوشنبههایامامحسنیوحسینیع
#منعاشقامامحسنهستم
الحمدللهڪهدرپنآهِحضراتآلاللههستیم💕👇
🍃🌙| @Asheghaneh_halal
[• #ویتامینه ღ •]
💞 خداوند قدرت زیادی به مردها داده است اما کلید این قدرت دست زنهاست!
💞 «احترام»، «محبت» و «حفظ اقتدار مرد» سه تا شاه کلید مهم هستند!
ویتامینہ ـزندگے ڪنید😉👇
[•ღ•] @asheghaneh_halal
[• #مجردانه♡•]
🌸 7 موضوعی که #قبل_از_ازدواج باید درمورد ان صحبت کنید
🍃آنچه که در مراحل اولیه یک رابطه انجام میدهید، در تعیین موفقیت کلی و دوام #ازدواج شما نقش بسیار مهمی دارد. در زیر به 7 مسئله مهم که باید قبل از ازدواج حتماً درمورد آن با همسرتان صحبت کنید، اشاره میکنیم
📝1. باید گفتگویی صادقانه درمورد علت دوست داشتن همدیگر داشته باشید.
🖊نمونه سوالات:
چرا میخواهی با من ازدواج کنی؟
چه چیزهایی درمورد تو هست که من نمیدانم؟
چیزی درمورد من هست که اذیتت کند؟
📝2. باید چیزهایی که باور دارید "ارزشهای اصلی" رابطهتان را تشکیل میدهند با هم مطرح کنید (آنچه در رابطه با همسرتان بیش از هر چیز دیگری برایتان اهمیت دارد).
🖊نمونه سوالات:
چه اعتقادات معنوی داری؟
تا چه اندازه به محترمانه رفتار کردن با همدیگر متعهد هستی؟
#صداقت و روراستی تا چه اندازه برای شما مهم است؟
📝3. باید درمورد اینکه بچهدار شدن برایتان مهم است یا خیر با هم حرف بزنید.
🖊نمونه سوالات:
آیا دوست داری بچه داشته باشی؟
تا حالا چه تجربیاتی با بچهها داری؟
آیا بیماری آمیزشی خاصی داری که در بچهدار شدن تاثیر داشته باشد؟
📝4. باید درمورد فرایند تکامل رابطهتان در طول این مدت و طوری که دوست دارید 5، 10، یا 20 سال آینده باشد با هم حرف بزنید.
🖊نمونه سوالات:
پنج سال آینده ازدواجمان را چطور میبینی؟
چه امیدها و آرزوهایی برای ازدواجمان داری؟
ازدواجمان چه تاثیری بر روابطمان با دوستان و #خانواده خواهد گذاشت؟
📝5. باید درمورد نحوه تصمیمگیریها در ازدواجتان با هم حرف بزنید.
🖊نمونه سوالات:
درمورد مسائل مهم ازدواجمان چطور باید تصمیمگیری کنیم؟
وقتی نظراتمان مخالف باشد، چطور میتوانیم دوستانه مسائل را حل کنیم؟
چطور میتوانیم در کنار هم از منابع مالی استفاده کنیم؟
📝6. باید صادقانه درمورد اینکه از ازدواجتان چه میخواهید با هم حرف بزنید.
🖊نمونه سوالات:
فکر میکنی روابط جنسی در موفقیت ازدواج ما تا چه اندازه تاثیرگذار است؟
به چه چیزهایی علاقه وافر داری؟
📝7. باید درمورد این سوال که "آیا میتوانی زندگی بدون همدیگر را تصور کنی"، گفتگو کنید.
🖊نمونه سوالات:
چه امیدها و آرزوهایی برای زندگی در کنار هم داری؟
برای اطمینان از سلامت خود برای زندگی طولانیمدت در کنار هم چه میکنی؟
آیا میتوانی روزی را تصور کنی که دیگر کنار هم نباشیم؟
🌸مشخص است که این هفت موضوع گفتگو میتوانند عوامل مهمی در سلامت و قدرت را به شما با همدیگر باشند و در نتیجه موفقیت کلی زندگی و ازدواج شما را نیز نشان خواهند داد.
🍃پاسخ این سوالات نکات مهم و زیادی درمورد دوام رابطهتان به شما میگوید و میتواند پیشگوییکننده خوبی برای موفقیت رابطه شما باشد.
پس قبل از ازدواج حتماً درمورد این هفت موضوع با طرفمقابل خود صحبت کنید و مطمئن باشید که پشیمان نخواهید شد.
مجردان ـانقلابے😌👇
[•♡•] @asheghaneh_halal
••💞••
| #انسیھ ✨ |
#اعمالِشعبانالمبارڪ¹
در این چند روز باقیمانده از ماه شعبان، این دعا را زیاد بخوان:🌹
«اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْهُ»
«خدایا اگر در این ماه تا کنون ما را نبخشیده ای، پس در باقیمانده آن، ما را ببخش و بیامرز»🤲🥀
#پیشوازِ_رمضانـ²
در حدیثی دیگر از پیامبر اکرم (ص) عنوان شده است که:🍀
بنده خداوند اگر میدانست ماه رمضان چیست و چه برکاتی دارد دوست داشت تمام ماه سال ماه رمضان باشد و در همین راستا نیز امام صادق فرمودند که اگر کسی بدون عذر روزه خواری کند ایمان از او جدا میشود.🌱🌸
روزشمارِماهِرمضان:👇
#پنجروزروزتاشهررمضآن
#دریابیم
#آمادهسازےفضاےجآنوروح☺️🌹🍃
😍|°مونستتاکہهستاو،دلبرۍکن👇
••💞•• @asheghaneh_halal
🍃🦋🍃
[🕊] #ختمصلواٺ
🍃| بہ نیٺ شهید👇
🕊| ابراهیمهادے
#سالروزتولد😍🥳
ارسال تعـداد #صلوات به آے دے👇
•🙋♀• @F_Delaram_313
تعداد صلواٺ ها
•• ۴۸۰۰ ••
هر روز میزبان یڪ فرشته😃👇
|🥀| @asheghaneh_halal
🍃🦋🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎁
#همسفرانه💍
عڪس دلبرمون باز شود😍
#دلے
#ڪز
#عشق
#گردد
#گرم
#افسردن
#نمےداند😍
#دلبرامامزمانےپسندروزےتون💚
#خآنموآقاخطاببههمسرتون😉
#خیلےفورےفوتےبفرمآییدڪه👇
#خوشابهبختبلندمڪهدرڪنارمنے💚
#پےنوشت(:
الهــيڪهخداےمهربونمونیار
امامزمانےنصیبمجردامونڪنه☺️
یـــارامامزمــانےپسند
قسمتـــتون😍😉👇
@asheghaneh_halal
ڪاربرایامامزمانم
خستگــےنداره💚👆
🎁
عاشقانه های حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #تمام_زندگے_من↯ #قسمت_سی_و_دوم🤩🍃 در رو بست و اومد تو ... وارد حال که شد چشمش به آرت
[• #عشقینه💍 •]
#تمام_زندگے_من↯
#قسمت_سی_و_سوم🤩🍃
راحت تر از چیزی بود که فکر می کردم ... اون شب، دو رکعت نماز شکر خوندم ... خیلی خوشحال بودم ... اصلا فکر نمی کردم پدرم حاضر به پذیرش من بشه ... هیچی ازم نپرسید... تنها چیزی که بهم گفت این بود ...
- چشم هات دیگه چشم های یه دختربچه نازپرورده نیست... چشم های یه آدم بالغه ...
شاید جمله خاصی نبود اما به نظر من، فوق العاده بود ...
پدرم کم کم سمت آرتا رفت ... اولین بار، یواشکی بغلش کرد... فکر می کرد نمی بینمش ... اما واقعا صحنه قشنگی بود ... روزهای خوشی بود ... روزهایی که زیاد طول نکشید ...
طرف قرارداد پدرم، قرارداد رو فسخ کرد و با شرکت دیگه ای وارد معامله شد ... اگر چه به ظاهر، غرامت فسخ قرارداد رو پرداخت کرد اما شرکت تا ورشکستگی پیش رفت ...
پدرم سکته کرد ... و مجبور شدیم همه چیز رو به خاطر پرداخت بدهی بانک، زیر قیمت بفروشیم ...
فقط خونه ای که توش زندگی می کردیم با مقداری پول برامون باقی موند ... پدرم زمین گیر شده بود ... تنها شانس ما این بود ... بیمه و خدمات اجتماعی، مخارج درمان و زندگی پدر و مادرم رو می دادن ...
نمی دونم چرا ... اما یه حسی بهم می گفت ... من مسبب تمام این اتفاقات هستم ... و همون حس بهم گفت ... باید هر چه سریع تر از اونجا برم ... قبل از اینکه اتفاق دیگه ای برای کسی بیوفته ...
و من ... رفتم ...
•
•
ادامھ دارد...😉💚
•
•
نـویسندھ:
شهید سیدطاها ایمانے
#مذهبےهاعاشقترنـد😎🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
[•📖•] @asheghaneh_halal
عاشقانه های حلال C᭄
[• #عشقینه💍 •] #تمام_زندگے_من↯ #قسمت_سی_و_سوم🤩🍃 راحت تر از چیزی بود که فکر می کردم ... اون شب، دو
[• #عشقینه💍 •]
#تمام_زندگے_من↯
#قسمت_سی_و_چهارم🤩🍃
پدرم به سختی حرکت می کرد ... روزی که داشتم خونه رو ترک می کردم ... روی مبل، کنار شومینه نشسته بود ... اولین بار بود که اشک رو توی چشم هاش می دیدم ...
- آنیتا ... چند روز قبل از اینکه برگردی خونه ... اون روزها که هنوز تهران شلوغ بود ... خواب دیدم موجودات سیاهی ... جلوی کلیسای بزرگ شهر ... تو رو به صلیب کشیدن ...
به زحمت، بغضش رو کنترل کرد ...
- مراقب خودت باش دخترم ...
خودم رو پرت کردم توی بغلش ...
- مطمئن باش پدر ... اگر روزی چنین اتفاقی بیوفته ... من، اون روز جانم رو با خدا معامله کردم ... و شک نکن پیش حضرت مریم، در بهشت خواهم بود ...
خواب پدرم برای من مفهوم داشت ... روزی که اون مرد گفت... روی استقامت من شرط می بنده ... اینکه تا کی دوام میارم ...
آرتا رو برداشتم و به آپارتمان کوچک اجاره ایم رفتم ...
توی کشوری که به خاطر کمبود نیروی تحصیل کرده و نیروی کار ... جوان تحصیل کرده وارد می کنه ... من بعد از مدت ها دنبال کار گشتن ... با مدرک دانشگاهی ... توی یه شهر صنعتی ... برای گذران زندگی ... داشتم ... زمین، پنجره و توالت های یه شرکت دولتی رو می شستم ...
با هر بسم الله، وارد شرکت می شدم ... و با هر الحمدلله از شرکت بیرون می اومدم ... اما تمام اون یک سال و نیم ... لحظه ای از انتخابم پشیمون نشدم ...
•
•
ادامھ دارد...😉💚
•
•
نـویسندھ:
شهید سیدطاها ایمانے
#مذهبےهاعاشقترنـد😎🖐
🚫⇜ #ڪپےبدونذڪرمنبع
#شرعاحــــراماست...🚫
[•📖•] @asheghaneh_halal
•[🕊]• #شهادت_آرزومه♡
اگر خداوند
متاع وجود تورا
خریدنـــے بیابــــد،
هرکجاباشیودرهرزمان،
تورا با |شهادت| برمیگزیند..🍃💔
.
•|درِ باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان زانسو نخندید...|•
#اللهمالرزقناشهادتفےسبیلالله
#التماسدعاۍشهـادت💔
.
.
•❣• اینجا؛ صآف برو بغلِ خُدآ 👇
|🔑| @asheghaneh_halal
°💓|💌°
#انسیه
#بِسْمِ_اللّهِ_الرَّحْمَن_ِالرَّحيمِ
📖 #الهی.....
وَ قَدْ جَرَتْ مَقَادِيرُكَ عَلَيَّ يَا سَيِّدِي فِيمَا يَكُونُ مِنِّي إِلَي آخِرِ عُمْرِي مِنْ سَرِيرَتِي وَ عَلانِيَتِي وَ بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي
پروردگار.....
در آنچه تا پايان عمرم و از نهان و آشكارم خواهد بود، قلم تقديرت نافذ و جاري است و افزوني و كاهشم و سود و زيانم، تنها به دست توست.
#مناجات_شعبانیه
•☺️•دلبرےکن،خدآمنتظرتہ👇🏻
•✨| @asheghaneh_halal
°💓|💌°