💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_چهارصدوچهلوپنج
غم در چهرهاش نشسته.
:_خیلی زود بهت پس میدمش...قول
لبخند میزنم
+:من و شما نداریم که...
خط لبخندش عمیق میشود.
انگار این حرف،به دلش نشسته...
بلند میشود.
:_ممنون شریک... خداحافظ
چند قدم میرود که صدایش میکنم.
+:پسرعمو
:_جانم؟
بند دلم میلرزد.
چشمان براقش را روی صورتم میچرخاند
سریع میگویم
+:میشه آقامانی ندونن؟
:_چی رو؟
+:اینکه من میدونم ایشون،ربا گرفتن..
سر تکان میدهد
:_فهمیدم.
سرم را پایین میاندازم و با ریشههای شالم بازی میکنم.
مسیح به طرف در میرود.
دستش روی دستگیره است که صدایم میزند.
:_نیکی؟
سرم را بالا میآورم.
:_گاهی شک میکنم راجع سن واقعیت...این همه فهم و شعور از دختری تو سن و سال تو...
با حیرت سر تکان میدهد.
:_ممنون که عضو خونوادمی
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝
💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_چهارصدوچهلوشش
قبل از اینکه چیزی بگویم،از در خارج میشود.
برمیگردد و سرش را از الی در داخل میآورد.
:_خداحافظ شریک...
در را میبندد.
آرام میگویم
+:خدا پشت و پناهت....
*مسیح*
بی سر و صدا وارد خانه میشوم.
میخواهم نیکی را غافلگیر کنم.
جعبهی شیرینی را روی دستم جابهجا میکنم.
خوشحالم.
دلیلش را نمیدانم.
اما بیربط به نیکی نیست.
برای اولین بار،دست کمکی که به طرفم دراز شده بود،با اشتیاق گرفتم.هیچوقت تا این حد،از
کمک گرفتن از شخص دیگری،راضی و خشنود نبودم.
نیکی امروز مرا شگفتزده کرد.با اینکارش،نشان داد که نگرانم است..
به فکر کارهایم هست.
جلو میروم.
آشپزخانه،خالیست.
پاورچین به طرف اتاقش میروم.
دلم ضعف میرود برای کنار او بودن.
حسِ طرفه باشد "عجیبی میگوید "شاید این عشق من به نیکی،دو
آمیز باشد. ساده ی محبت
راضیم حتی اگر یک احساسِ
در اتاقش باز است و اتاق،خالی...
نگران شدهام.
سابقه ندارد این وقت روز،بیرون باشد.
طلا هم نیست.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙
⏝
֢ ֢ #آقامونه ֢ ֢
.
√ مثلا از دور نگاهش کنی، یهو اشاره
کنه و انگشترش رو بهت بده💚
👆 دیدار دیروز؛ لحظه اهدای انگشترِ
حضرت آقا (حفظه الله) به یکی از حضار
.
⊰🇮🇷 #لبیک_یا_خامنه_اے
⊰❤️ #سلامتےامامخامنهاےصلوات
⊰#⃣ #وعده_صادق | #سوریه
⊰📲 بازنشر: #صدقهٔجاریه
⊰🔖 #نگارهٔ 𓈒 1550 𓈒
.
𐚁 شبنشینےبامقاممعظمدلبرے
╰─ @asheghaneh_halal
.
🌙
⏝
#صبحونه
صـحبت از ماندن یک عمر 🦋
بماند بہ ڪـنار !😅
قـدر نوشـیدن یڪـ چـاے☕️
بمانـے ڪافیست ...🙂💓
🍃🌸| @asheghaneh_halal
🧣
⏝
֢ ֢ #مجردانه ֢ ֢
.
کس در همه آفاق به دل🫀تنگیِ من نیست...🥀
بسیار ستم کار و بسی عهد شکن هست
اما به ستم کاری آن عهد شکن نیست ❤️🩹
.
𓂃محفلمجردهاےایـتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🧣
⏝
🌽
⏝
֢ ֢ #چه_جالب ֢ ֢
.
📌خدایی نکرده موقع آشپزی ممکنه دستت با روغن داغ بسوزه یا بخوره به قابلمه یا تابه داغ بسوزه پس این چند ترفند رو بلد باش ..☺️
🥚حـتما روی اون قسمت از سوختگی مقداری سفیده تخم مرغ بزن با اینکار هم سوزش سوختگی از بین میره هم تاول نمیزنہ!
روش دوم هـم اینہ ڪہ روے اون قسمت از سـوختگی آرد بپاش تا هم سـوزش سوختگی قطع بشه هم لکه و جای سوختگے نمونہ!
🍯روش سـوم هـم استفـاده از عسل برای
سوختگ.ے هست ڪہ بـسیار موثره!
.
𓂃فوتوفنهاےسهسوته𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🌽
⏝
🥤
⏝
֢ ֢ #منو_مجردی ֢ ֢
.
📩 من نمیدونستم
چطوری به خانوادم بگم
من زن میخوام و دیگه بزرگ شدم..
پا شدم کولرو خاموش کردم..
بابام اومد ماچم کرد گفت:
حالا مرد شدی وقته زن گرفتنته!😂😂
#ارسالے_ڪاربران 𓈒 1102 𓈒
تجربه مشابهی داری بفرست😉👇
𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh
.
𐚁 پاتوقمجردے
╰─ @Asheghaneh_Halal
.
🥤
⏝
🛵
⏝
֢ ֢ #درِگوشی ֢ ֢
.
♕ اسم دلبر و همدمت رو
اینجوری سیو کن🥹🤭
╟🤍 - شـٰاهرگِ مـَن!🎋
- Ma Veine
╟❤️ - آرامـشِ روحـَم!🔐
- Sieluni rauhaa
╟🤍 - سورپـرایزِ خـُدا!💌
- la surprise de Dieu
°کپے!؟
_ تنهاباذکرآیدےمنبع،موردرضایته☺️
.
⧉💌 #بفرستبراش
⧉🤫 #متاهلهابخونند
.
𐚁 بفرماییدتودمدربده
╰─ @Asheghaneh_Halal
🛵
⏝
#همسفرانه
قشنگی صدات به کنار😌 . . .
من قشنگی چشماتو کجای دلم بذارم🥰؟!
𐚁 بفرماییدتودمدربده
╰─ @Asheghaneh_halal
🧃
⏝
֢ ֢ #ویتامینه ֢ ֢
.
♥️از خدمات و احسان شوهرتان با محبت تمام قدردانی کنید، زیرا قدردانی کردن، بهترین راه جلب توجه مرد است.✌😍
.
𓂃ویتامینعشقتاینجاست𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
🧃
⏝
☀️
⏝
֢ ֢ #قرار_عاشقی ֢ ֢
وارد شد و بوسید درهای حرم را
وارد شد و شادی به قلبش میهمان شد...
.
𓂃جایےبراےخلوتباامامرئـوف𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
☀️
⏝
عاشقانه های حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_چهارصدوچهلوشش قبل از اینکه چیزی بگویم،از در خارج میشود.
💌
⏝
֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢
.
#مسیحای_عشق
#قسمت_چهارصدوچهلوهفت
میخواهم به سرعت به طرف تلفن بروم که نگاهم به در باز اتاق مشترک میافتد.
از همانجا نگاهی به داخل اتاق میاندازم.
در بالکن باز است و باد،پرده ی حریر اتاق را به بازی گرفته.
به طرف بالکن میروم.
نیکی آرنجهایش را روی نرده گذاشته و به منظرهی شهر خیره شده.
نگاهش میکنم.
بدون اینکه متوجه حضورم بشود؛نگاهی به آسمان میکند و آرام میگوید
:_میخواد بارون بباره...کاش نباره... لباس نازک پوشیده بود..
نگاهی به لباسهایم میاندازم.
یک پلیور نازک بهاره پوشیدهام.نکند واقعا نگران سرماخوردن من است؟
برمیگردم.
طلا در آشپزخانه است.
:_عه سلام آقا...
انگشت اشارهام را بالا میآورم
+:هیس!
جعبهی شیرینی را روی پیشخوان میگذارم.
+:طلاخانم واسمون شیرینی و چای میآری تو بالکن؟
طلا "چشم" میگوید.
دوباره وارد اتاق میشوم.صدای بارشِ نمنم باران میآید.
اورکتم را از جارختی برمیدارم و پا در بالکن میگذارم. نیکی هنوز هم همانجاست.
به طرفش میروم.
با چند سرفه،گلویم را صاف میکنم.
برمیگردد
:_عه سلام
لبخند گرمی میزند و دوباره به آسمان خیره میشود.
:_بارون گرفت...
اورکت را روی شانههایش میاندازم.
✨لینڪ قسمت اول👇
https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012
✦📄 به قلـم: #فاطمه_نظری
.
𓂃مرجعبهروزترینرمانهاےایتا𓂃
𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒
.
💌
⏝