eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.1هزار دنبال‌کننده
21.5هزار عکس
2.3هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . قبل از اینکه چیزی بگویم،از در خارج میشود. برمیگردد و سرش را از الی در داخل میآورد. :_خداحافظ شریک... در را میبندد. آرام میگویم +:خدا پشت و پناهت.... *مسیح* بی سر و صدا وارد خانه میشوم. میخواهم نیکی را غافلگیر کنم. جعبه‌ی شیرینی را روی دستم جابه‌جا میکنم. خوشحالم. دلیلش را نمیدانم. اما بی‌ربط به نیکی نیست. برای اولین بار،دست کمکی که به طرفم دراز شده بود،با اشتیاق گرفتم.هیچوقت تا این حد،از کمک گرفتن از شخص دیگری،راضی و خشنود نبودم. نیکی امروز مرا شگفت‌زده کرد.با اینکارش،نشان داد که نگرانم است.. به فکر کارهایم هست. جلو میروم. آشپزخانه،خالیست. پاورچین به طرف اتاقش میروم. دلم ضعف میرود برای کنار او بودن. حسِ طرفه باشد "عجیبی میگوید "شاید این عشق من به نیکی،دو آمیز باشد. ساده ی محبت راضیم حتی اگر یک احساسِ در اتاقش باز است و اتاق،خالی... نگران شده‌ام. سابقه ندارد این وقت روز،بیرون باشد. طلا هم نیست. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
6.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . √ مثلا از دور نگاهش کنی، یهو اشاره کنه و انگشترش رو بهت بده💚 👆 دیدار دیروز؛ لحظه اهدای انگشترِ حضرت آقا (حفظه الله) به یکی از حضار . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰#⃣ | ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1550 𓈒 . 𐚁 شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے ╰─ @asheghaneh_halal . 🌙 ⏝
صـحبت از ماندن یک عمر 🦋 بماند بہ ڪـنار !😅 قـدر نوشـیدن یڪـ چـاے☕️ بمانـے ڪافیست ...🙂💓 🍃🌸| @asheghaneh_halal
🧣 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . ‌کس در همه آفاق به دل🫀تنگیِ من نیست...🥀 بسیار ستم کار و بسی عهد شکن هست اما به ستم کاری آن عهد شکن نیست ❤️‍🩹 . 𓂃محفل‌مجردهاےایـتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧣 ⏝
🌽 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📌خدایی نکرده موقع آشپزی ممکنه دستت با روغن داغ بسوزه یا بخوره به قابلمه یا تابه داغ بسوزه پس این چند ترفند رو بلد باش ..☺️ 🥚حـتما روی اون قسمت از سوختگی مقداری سفیده تخم مرغ بزن با اینکار هم سوزش سوختگی از بین میره هم تاول نمیزنہ! روش دوم هـم اینہ ڪہ روے اون قسمت از سـوختگی آرد بپاش تا هم سـوزش سوختگی قطع بشه هم لکه و جای سوختگے نمونہ! 🍯روش سـوم هـم استفـاده از عسل برای سوختگ.ے هست ڪہ بـسیار موثره! . 𓂃فوت‌وفن‌هاےسه‌سوته𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌽 ⏝
🥤 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📩 ‏‏‏‏‏‏‏من نمیدونستم چطوری به خانوادم بگم من زن میخوام و دیگه بزرگ شدم.. پا شدم کولرو خاموش کردم.. بابام اومد ماچم کرد گفت: حالا مرد شدی وقته زن گرفتنته!😂😂 𓈒 1102 𓈒 تجربه مشابهی داری بفرست😉👇 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𐚁 پاتوق‌مجردے ╰─ @Asheghaneh_Halal . 🥤 ⏝
🛵 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . ♕ اسم دلبر و همدمت رو اینجوری سیو کن🥹🤭 ╟🤍 - شـٰاهرگِ مـَن!🎋 - Ma Veine ╟❤️ - آرامـشِ روحـَم!🔐 - Sieluni rauhaa ╟🤍 - سورپـرایزِ خـُدا!💌 - la surprise de Dieu °کپے!؟ _ تنها‌باذکرآیدےمنبع‌،موردرضایته☺️ . ⧉💌 ⧉🤫 . 𐚁 بفرماییدتودم‌در‌بده ╰─ @Asheghaneh_Halal 🛵 ⏝
قشنگی صدات به کنار😌 . . . من قشنگی چشماتو کجای دلم بذارم🥰؟! 𐚁 بفرماییدتودم‌در‌بده ╰─ @Asheghaneh_halal ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🧃 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . ♥️از خدمات و احسان شوهرتان با محبت تمام قدردانی کنید، زیرا قدردانی کردن، بهترین راه جلب توجه مرد است.✌😍 . 𓂃ویتامین‌عشقت‌اینجاست𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧃 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ وارد شد و بوسید درهای حرم را وارد شد و شادی به قلبش میهمان شد... . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_چهارصدوچهل‌وشش قبل از اینکه چیزی بگویم،از در خارج میشود.
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . میخواهم به سرعت به طرف تلفن بروم که نگاهم به در باز اتاق مشترک میافتد. از همانجا نگاهی به داخل اتاق میاندازم. در بالکن باز است و باد،پرده ی حریر اتاق را به بازی گرفته. به طرف بالکن میروم. نیکی آرنج‌هایش را روی نرده گذاشته و به منظره‌ی شهر خیره شده. نگاهش میکنم. بدون اینکه متوجه حضورم بشود؛نگاهی به آسمان میکند و آرام میگوید :_میخواد بارون بباره...کاش نباره... لباس نازک پوشیده بود.. نگاهی به لباسهایم میاندازم. یک پلیور نازک بهاره پوشیده‌ام.نکند واقعا نگران سرماخوردن من است؟ برمیگردم. طلا در آشپزخانه است. :_عه سلام آقا... انگشت اشاره‌ام را بالا میآورم +:هیس! جعبه‌ی شیرینی را روی پیشخوان میگذارم. +:طلاخانم واسمون شیرینی و چای میآری تو بالکن؟ طلا "چشم" میگوید. دوباره وارد اتاق میشوم.صدای بارشِ نم‌نم باران میآید. اورکتم را از جارختی برمیدارم و پا در بالکن میگذارم. نیکی هنوز هم همانجاست. به طرفش میروم. با چند سرفه،گلویم را صاف میکنم. برمیگردد :_عه سلام لبخند گرمی میزند و دوباره به آسمان خیره میشود. :_بارون گرفت... اورکت را روی شانه‌هایش میاندازم. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . +:هوا بهاریه،ولی هنوزم ممکنه سرما بخوری...پس لطفا لباس گرم بپوش با خجالت سرش را پایین میاندازد. :_چشم نگاهش میکنم. :_بیا بشین... روی صندلی های بالکن مینشینم و نیکی روبه‌رویم. باران کمی شدت میگیرد. نیکی با ذوق میگوید +: وای چه هوایی! و با لذت،بوی خاک باران خورده را به ریه‌هایش میفرستد. ِ چشم هایم را میبندم تا در این حال خوب،شریکش باشم. +:حل شد اون قضیه؟ چشمانم را باز میکنم. :_آره... قبل دادگاه،به صورت کاملا اتفاقی، یه موتورسوار، کیف اون نزولخور رو دزدید... قبلشم اصل پولو بهش دادم و چک یه میلیاردی مانی رو ازش گرفتم. :+آقامانی آزاد شد؟ :_نه هنوز... ولی به زودی آزاد میشه... یه ریالم پول نزول نمیدیم نیکی با ذوق دستانش را بهم میکوبد. +:پسرعمو شما فوق‌العاده‌این... چشمهایم گرد میشوند و لبهایم به شیطنت باز... خودش هم از جمله‌ای که به زبان آورده تعجب میکند. آرام میگوید +:ببخشید، من با صدای بلند فکر کردم... سر تکان میدهم و مغرور می گویم :_به هرحال حقیقت رو گفتی.. نیکی با لبخند سر تکان میدهد و شانه بالا میاندازد. میگویم... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝