eitaa logo
اسناد المصائب
3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
304 ویدیو
42 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام رضا(علیه السلام) : «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا كَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا يَوْمَ القِيَامَةِ» 📚أمالی شیخ صدوق، ص۷۳ ✍ارائه ی مصائب و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚کانال تاریخ اسلام : @TarikhEslam
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 ✍ 4️⃣4️⃣1️⃣ 👤 👤 @AsnadolMasaeb
🔹🔷《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ(علیه السلام)، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ(صلوات الله علیه و آله)، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خِیَرَةَ اللَّهِ و َابْنَ خِیَرَتِهِ》🔷🔹 ✅مرحوم شیخ صدوق(۳۸۱ق) در طی روایتی از "هرثمة بن أبی مسلم" می نویسد : امیرالمومنین امام علی(علیه السلام) هنگامی که از "جنگ صفین" باز می گشت، به همراه سپاهیان خود، در سرزمین کربلا توقف کرد، و نماز صبح را در آنجا به جا آورد، و سپس مقداری از خاک آن زمین را برداشت و بویید و فرمود : 📋《وَأهَاً لَکِ أَیَّتُهَا التُّرْبَهُ لَیُحْشَرَنَّ مِنْکِ قَوْمٌ یَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ بِغَیْرِ حِسَابٍ》 ♦️شگفتا از تو ای خاک! قومی از تو بیرون می آیند که قیامت بی حساب وارد محشر می شوند.(۱) سپس به زمین اشاره کردند و فرمودند : 📋《[هَذَا] مُنَاخُ رُكَّابِِ وَ مَصَارِعُ عُشَّاقٍ، شُهَداءٌ لایَبِقُهُم کَانَ قَبلَهُم وَ لا یَلحَقُهُم مَن بَعدَهُ》 ♦️اینجا بارانداز سواران و قتلگاه عاشقان است، شهيدانى كه نه پيشینيان بر آنان سبقت جسته‌اند و نه آيندگان به مقام آنان خواهند رسید.(۲) 👤و ابن اثیر(۵۵۵) در روایتی دیگر می نویسد : راوی می گوید : 📋《فَخَرَجتُ مَعَهُ عَلَى شَاطِئِ الفُرَاتِ، فَعَدَلَ عَنِ الطَّرِيقِ وَ وَقَفَو وَقَفنَا حَولَهُ، فَقَالَ بِيَدِهِ : هَذَا مَوضِعُ رِوَاحِلِهِم، وَ مُنَاخُ رِكَابِهِم وَ مُهَرَاقُ دِمَائِهِم، بِأَبي مَن لَا نَاصِرَ لَهُ فِي الأَرضِ وَ لَا فِي السَّمَاءِ إلَّا اللهُ》 ♦️به همراه امام علی(علیه السلام) بر کناره فرات بیرون آمدیم که ایشان از راه کناره گرفت و ایستاد و ما هم گرد او ایستادیم. ایشان با دستش اشاره کرد و فرمود : این جا جایگاه اسباب سفر و خوابگاه مرکب هایشان و محل ریختن خونشان است! پدرم فدای آن که در زمین و آسمان یاوری جز خدا ندارد. راوی می گوید : 📋《فَلَمَّا قُتِلَ الحُسَينُ(ع) خَرَجتُ حَتَّى چأَتَيتُ المَكَانَ الذَّي قَتَلُوُهُ فِيهِ، فَإِذَا هُوَ كَمَا قَالَ! مَا أَخَطَأَ شَيئَاً》 ♦️هنگامی که امام حسین(علیه السلام) کشته شد بیرون آمدم تا به مکانی که او را در آن جا کشته بودند رسیدم. درست همانگونه بود که علی بن ابی طالب(علیه السلام) گفته بود و حرفش کوچکترین خطایی نداشت.(۳) 👤همچنین موفق بن احمد خوارزمی(۵۶۸ق) می نویسد : امیرمؤمنان علی(علیه السلام) هنگامی که از صِفّین باز می گشت، در کربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود : 📋《أَ تَدرِی مَا هَذِهِ البُقعَهُ؟》 ♦️می دانی این مکانْ کجاست؟ ابن عبّاس گفت : نه! امام(علیه السلام) فرمود : 📋《لَو عَرَفتَها لَبَکَیتَ بُکَائِی! ثُمَّ بَکَی بُکَاءً شَدِیدَاً》 ♦️اگر این مکان را می شناختی، همچون من می گریستی! و آن گاه، گریه شدیدی کرد و فرمود : 📋《مَا لِی وَ لِآلِ أبِی سُفیَانَ؟!》 ♦️من با آل ابوسفیان، چه کار دارم؟! 📋《ثُمَّ التَفَتَ إلَی الحُسَینِ(ع) وَ قَالَ : صَبرَاً یَا بُنَیَّ! فَقَد لَقِیَ أبُوکَ مِنهُم مِثلَ الَّذی تَلقَی بَعدَهُ》 ♦️آن گاه امیر مؤمنان(علیه السلام) به امام حسین(علیه السلام) رو کرد و فرمود : شکیبا باش! پسر عزیزم! پدرت هم از آنان، همانند آنچه تو پس از او خواهی دید، می بیند.(۴) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : سر تا به پا شده سپر هر بلا حسین از مکه می‌رود به سوی کربلا حسین زمزم مقام، مروه صفا، کعبه چار رکن از سوز سینه ناله برآرند : یا حسین از کوه های مکه ندا می‌رسد به عرش فریاد می‌ زنند همه یک صدا؛ حسین انگار سر برای خدا می‌کشد به دوش با این شتاب می‌رود امشب کجا حسین؟ چشمش به قد و قامت عباس و اکبر است در دیده اشک دارد و بر لب دعا، حسین امشب میان قافله فردا به موج خون گوید به زیر تیغ، سخن با خدا حسین ای ناقه ها از این سفر امشب حذر کنید ترسم سرش رود به سر نیزه ها حسین از سنگ، اشک جوشد و از کوه، سیل خون روزی که می‌شود ز عزیزان جدا، حسین امشب نهاده سر به بیابان و می‌رود فردا سرش بریده شود از قفا، حسین 👤سازگار 📚منابع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۶ ۲)منهاج النجاح شیخ بهایی، ج۲، ص۸۶ ۳)اسد الغابة ابن اثیر، ج۲، ص۳۸۹ ۴)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۱، ص۱۶۲ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 🚩 «اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا اَبَا عَبْدِاللهِ(ع) وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً مَا بَقيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع) وَعَلى عَلِيِّ(ع) بْنِ الْحُسَيْنِ(ع) وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ(ع) وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ(ع)» 🎙روضه با نوای @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ(علیه السلام) وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ》🔶🔸 ✅هنگامی که هارون الرشید، امام موسی کاظم(علیه السلام) را در مدینه دستگیر کرد، ایشان را به طرف بصره فرستاد و امام هفتم مدت یک سال در آنجا زندانی بود و «عیسی بن جعفر» که مسئول زندان بود، به هارون گزارش داد که موسی بن جعفر(ع) همیشه مشغول عبادت و راز و نیاز با خداست. از جمله دعاهای امام موسی کاظم(ع) در زندان عیسی این بود که می فرمود : 📋《اَللّهُمَّ اِنَّکَ تَعلَمُ اِنِّی کُنتُ اَسئَلُکَ اِن تُفرِغَنی لِعِبادَتِکَ اَللّهُمَّ وَ قَد فَعَلتُ فَلَکَ الحَمدُ》 ♦️خداوندا! تو می دانی که من از تو تقاضا کرده بودم، مرا در گوشه ای خلوت قرار دهی تا مشغول عبادت باشم، تو تقاضای مرا برآوردی، تو را سپاس می گویم.(۱) در طی این سالها، همواره زندان و زندانبان امام(ع) در حال تغییر بود. در تاریخ آمده است که؛ 📋《لَا يَزَالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إِلَي سِجْنٍ》 ♦️آن حضرت(ع) همواره از زندانی به زندان دیگر منتقل می شد.(۲) تا اینکه امام موسی کاظم(ع) مظلوم به زندان مخوف و تاریک «سِندی بن شاهک» ملعون منتقل شد و تحت شکنجه های شدید آن لعین قرار گرفت. تا جایی که در پی این شکنجه ها، جنس دعای امام(ع) تغییر کرد و ایشان همواره برای خلاصی از زندان، این دعا را می کردند : 📋《یَا سَیِّدِی! نَجِّنِی مِنْ حَبْسِ هَارُونَ وَ خَلِّصْنِی مِنْ یَدِهِ یَا مُخَلِّصَ الشَّجَرِ مِنْ بَیْنِ رَمْلٍ وَ طِینٍ وَ مَاءٍ وَ یَا مُخَلِّصَ اللَّبَنِ مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ الْوَلَدِ مِنْ بَیْنِ مَشِیمَهٍ وَ رَحِمٍ وَ یَا مُخَلِّصَ النَّارِ مِنْ بَیْنِ الْحَدِیدِ وَ الْحَجَرِ وَ یَا مُخَلِّصَ الرُّوحِ مِنْ بَیْنِ الْأَحْشَاءِ وَ الْأَمْعَاءِ خَلِّصْنِی مِنْ یَدَیْ هَارُون》 ♦️ای مولای من! مرا از زندان هارون و از دست او نجات عنایت فرما. ای رویاننده ی درخت از بین شن و خاک و آب! و ای جاری کننده ی شیر از بین سرگین و خون! ای به دنیا آورنده فرزند از بین رحم و ای آزاد کننده آتش از بین آهن و سنگ و ای آزاد کننده روح از بین احشاء و اعضای بدن! مرا از دست هارون نجات عنایت فرما!(۳) در فرازی از سلام بر ایشان آمده است؛ 📋《اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ(ع) وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ(ع).. الْمُعَذَّبِ فِي قَعْرِ السُّجُونِ وَ ظُلَمِ الْمَطَامِيرِ ذِي السَّاقِ «الْمَرْضُوضِ» بِحَلَقِ الْقُيُودِ وَ الْجَنَازَةِ الْمُنَادَى عَلَيْهَا بِذُلِّ الاسْتِخْفَافِ وَ الْوَارِدِ عَلَى جَدِّهِ الْمُصْطَفَى وَ أَبِيهِ الْمُرْتَضَى وَ أُمِّهِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ》 ♦️خدايا درود فرست بر محمّد(ص) و اهل بيتش، و درود فرست بر موسى بن جعفر(ع)، سلام بر معذّب در عمق زندان ها و تاريكی هاى زيرزمين ها، با ساق كوبيده و خرد شده، به حلقه هاى زنجيرها، و جنازه اي كه با خوارى و سبك انگاشتن بر آن جار زده شده، وارد شونده بر جدّش مصطفى و پدرش مرتضى و مادرش سرور بانوان!(۴) «الْمَرْضُوضِ» یعنی خرد شدن و له گردیدن! 🏴لا یوم کیومک یا اباعبدالله(ع)! در روز عاشورا وقتی که آن ده حرامی بر بدن مطهر امام حسین(علیه السلام) اسب تاختند، وقتی همین افراد در کوفه، وارد مجلس عبیدالله بن زياد شدند، ابن زیاد پرسيد شما كيستيد و چه كرديد؟ «أُسَيد بن مالک» در برابر ابن زياد چنين گفت : 📋《نَحْنُ «رَضَضْنَا» الصَّدْرَ بَعْدَ الظَّهْر بِكُلِّ يَعْبُوبٍ شَدِيدِ الْأَسْرِ》 ♦️ما کسانی هستیم که با اسبان قوى هيكل، سينه ی حسين(علیه السلام) را شكستیم و آن را خُرد كرديم، بعد از آنكه پشت او را لگدمال نموديم.(۵) 💔مرحوم علامه «محمد حسین غروی اصفهانی»(کمپانی) شعر سوزناکی را در وصف ماجراهای شهادت مظلومانه حضرت فاطمه(سلام الله علیها) سروده اند که در یکی از ابیات آن آمده است؛ 📋《لَکِنَّ کَسْرَ الضَلْعِ لَيْسَ یَنجَبِرُ إِِلَّا بِصَمْصَامِِ عَزِيزٍ مُّقْتَدِرٍ إِذْ «رُضَّ» تِلْکَ الأَضْلَعُ الزَكِيَّةُ رَزِيَّـــــةٌ لَا مِثلَهَا رَزِيَّـــــةٌ》 ♦️اما شکستن استخوان پهلو جبران نخواهد شد، مگر به شمشیر عزیزی قدرتمند[امام عصر(عج)] ‏ زیرا که خرد کردن آن پهلوی پاک، مصیبتی است که همتایش هیچ مصیبتی نیست.(۶) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : بود کی زندانِ یوسف، تیره چون زندان من روز من شب شد از ین بی رحم زندانبان من چون درین ظلمت سرا، بر خوان غم مهمان شدم غم خجل شد زین محقر کلبه ی احزان من 👤حبیب چایچیان 📚منابع : ۱)الفصول المهمة ابن صباغ مالکی، ص۲۴۰  ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۴۳۲ ۳)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۸، ص۲۲۰ ۴)مصباح الزائر سید بن طاووس، ص۲۳۱ ۵)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۸۲ ۶)دیوان الأنوار القدسیة غروی اصفهانی، ص۱۱۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅«محمد بن‌ شمس‌ الدین‌ معروف به ابن حجر مکی»(۱۵۰۳ق) یکی‌ از علمای‌ سنی مذهب در حدیث‌ و فقه‌ شافعی‌ که در رد شیعه کتاب نوشته است و وقتی در معرفی ائمه اطهار(علیهم السلام) به می رسد، می گوید : 📋«يُدْعَى بِبَابِ قَضَاءِ حَوَائِجِ المُومِنِینَ أَی أَهْلِ سُنَّةِِ» ♦️اهل سنت از موسی بن جعفر(علیهما السلام) به عنوان «باب الحوائج» یاد می کردند. و در عبارتی دیگر آمده است؛ 📋«کَانَ مَعْرُوفَاً عِنْدَ أَهْلِ الْعَرَاقِ بِبَابِ قَضَاءِ الْحَوَائِج عِنْدَاللهِ» ♦️موسی بن جعفر(علیهما السلام) در عراق به «باب الحوائج» معروف بود.(۱) 📚منبع : ۱)الصّواعق المحرقه ابن حجر مکی، ج۲، ص۵۹۰ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴«اَلسَّلامُ عَلیکَ یا موُسَی بنَ جَعفَرٍ اَیُّهَا الْکاظِمُ(عَلَیهِ السَّلام)»🏴 🎙روضه جانسوز با نوای :👆 @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷یوم الله ۲۲ بهمن گرامی باد🇮🇷 👥مردانی از تبار سلمان! ✅از دیرباز حتی از همان آغاز خلقت، نبرد میان نور و ظلمت شکل گرفت! همان روزهایی که شیطان فتنه را بنا کرد و با اولین فریبش، آدم ابوالبشر به زمین هبوط کرد. با اینکه اولین مخلوقات خداوند، از همان ابتدا موحد و عالم بودند، اما ظلمت اندک مدتی، قابیل را قاتل برادرش هابیل کرد. گذشت تا اینکه سامری بنی اسرائیل را فریفت و موسای نبی(ع) را در مسیر توحید با مشکلاتی بسیاری رو به رو کرد. غیبت مسیح(ع) از قوم خود، نشان داد که عوام الناس هنوز بصیرت تشخیص ندارند. گذشت و گذشت و امیرالمومنین(ع) خانه نشین شد، و غدیر به فراموشی سپرده شد، پیکر مطهر امام مجتبی(ع) تیر باران شد، و راس خون خدا به روی نیزه رفت. امام سجاد(ع) به اسارت رفت، و آل الله خرابه نشین شدند. تا اینکه آخرین ولی خدا به غیبت کبری رفت تا بر انسان بی بصیرت ثابت شود که وجود ولی الله بر روی زمین، لیاقت می خواهد. روزی که قهقهه ی شیطان بلند شده بود، مردی از نسل حسین(ع) عَلَم اسلام را برافراشت. مردانی از جنس آهن در کنارش ایستادند تا گزندی به آیت و نشانه ی خدا وارد نشود. ایستادند تا اسلام بماند! شهید شدند تا امام خم به ابرو نیاورد! اینان همان مجاهدون فی سبیل الله هستند که خداوند به آن ها عشق می ورزد و آنها نیز عاشق خدایشان هستند، مردانی از تبار یاران، مردانی ازجنس پولاد، پایه کار و ملاک کارشان عشق، و عاشقان امام زمان(عج)! مردانی از تبار سلمان! @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅در این روز مروان بن حکم که در آن روزها، در مدینه به سر می برد، و حاکم معزول مدینه از طرف معاویه بود، با ولید بن عتبه به شور نشست. و پیشنهاد داد که امام حسین(ع) را به دارالاماره فراخوانَد و با اینکه می دانست، امام حسین(ع) اهل بیعت دادن با یزید نیست، پیشنهاد داد، بدون معطلی امام(ع) را از بین ببرد. شیخ مفید می نویسد : 📋《فَأَنْفَذَ اَلْوَلِيدُ إِلَى اَلْحُسَيْنِ(ع) فِي اَللَّيْلِ فَاسْتَدْعَاهُ فَعَرَفَ اَلْحُسَيْنُ(ع) اَلَّذِي أَرَادَ فَدَعَا جَمَاعَةً مِنْ مَوَالِيهِ وَ أَمَرَهُمْ بِحَمْلِ اَلسِّلاَحِ》 ♦️پس وليد شبانه كسى را به نزد امام حسين(ع) فرستاد و حضور او را خواست. امام حسين(ع) جريان را دانست و گروهى از نزديكان خود را خواست و به آنان دستور داد سلاحهاى خويش را بردارند. امام حسین(ع) به یاران خود فرمود : 📋《إِنَّ اَلْوَلِيدَ قَدِ اِسْتَدْعَانِي فِي هَذَا اَلْوَقْتِ وَ لَسْتُ آمَنُ أَنْ يُكَلِّفَنِي فِيهِ أَمْراً لاَ أُجِيبُهُ إِلَيْهِ وَ هُوَ غَيْرُ مَأْمُونٍ فَكُونُوا مَعِي فَإِذَا دَخَلْتُ إِلَيْهِ فَاجْلِسُوا عَلَى اَلْبَابِ فَإِنْ سَمِعْتُمْ صَوْتِي قَدْ عَلاَ فَادْخُلُوا عَلَيْهِ لِتَمْنَعُوهُ مِنِّي》 ♦️همانا وليد در چنين شبى مرا خواسته، و من آسوده خاطر نيستم مرا مجبور به كارى كنند كه من نتوانم آن را بپذيرم، و از وليد نيز ايمن نمي توان بود، پس شما همراه من باشيد. وقتی من بر او وار شدم، شما پشت درب دارالعماره منتظر بمانید، و اگر صدای مرا شنيديد كه بلند شد داخل شوید تا از من دفاع كنيد. به این ترتیب؛ امام حسین(ع) وارد دارالعماره مدینه شد. در این هنگام ولید خبر مرگ معاویه را به امام حسین(ع) داد و سپس نامه یزید را برای او قرائت کرد، که در آن از ولید خواسته شده بود از حسین بن علی(ع) برایش بیعت بگیرد. امام حسین(ع) به ولید فرمود : 📋《إِنِّي لاَ أَرَاكَ تَقْنَعُ بِبَيْعَتِي لِيَزِيدَ سِرّاً حَتَّى أُبَايِعَهُ جَهْراً فَيَعْرِفَ اَلنَّاسُ ذَلِكَ》 ♦️آیا تو راضی می‌شوی که من در پنهانی با یزید بیعت کنم؛ به گمانم هدف تو این است که بیعت من در حضور مردم باشد. ولید جواب داد : نظر من نیز همین است. حضرت(ع) فرمود : 📋《فَتُصْبِحُ وَ تَرَى رَأْيَكَ فِي ذَلِكَ》 ♦️پس تا فردا به من فرصت بده تا نظر خود را اعلام کنم. اما مروان همچنان بر ولید پافشاری می کرد که بیعت هر چه زودتر انجام شود و حسین(ع) را رها نکند و گفت : 📋《وَ اَللَّهِ لَئِنْ فَارَقَكَ اَلْحُسَيْنُ اَلسَّاعَةَ وَ لَمْ يُبَايِعْ لاَ قَدَرْتَ مِنْهُ عَلَى مِثْلِهَا أَبَداً حَتَّى يَكْثُرَ اَلْقَتْلَى بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُ اِحْبِسِ اَلرَّجُلَ فَلاَ يَخْرُجُ مِنْ عِنْدِكَ حَتَّى يُبَايِعَ أَوْ تَضْرِبَ عُنُقَهُ》 ♦️به خدا قسم! اگر حسين(ع) اينك از تو جدا شود و بيعت نكند ديگر هرگز بر او دست نخواهى يافت تا كشتار بسيارى ميانۀ تو و او صورت گیرد! او را نگهدار تا اينكه يا بيعت كند يا گردنش را بزنى! اما ولید به حرفهای مروان اعتنایی نکرد.(۱) ابن شهر آشوب می نویسد : این بار مروان خود ایستاد و خطاب به امام حسین(ع) گفت : 📋《بَايِعْ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ!》 ♦️با امیر المومنین یزید بیعت کن! امام حسین(ع) فرمود : 📋《كَذَبْتَ وَيْلَكَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ مَنْ أَمَّرَهُ عَلَيْهِمْ》 ♦️دروغ گفتی! وای بر تو در قبال مومنین! چه کسی یزید را بر آنان امیر کرده است؟ در این هنگام مروان خشمگین شد و شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید و به ولید گفت : 📋《مُرْ سَيَّافَكَ أَنْ يَضْرِبَ عُنُقَهُ قَبْلَ أَنْ يَخْرُجَ مِنَ الدَّارِ وَ دَمُهُ فِي عُنُقِي》 ♦️شمشیر زنانت را حاضر کن و به آنان دستور بده تا گردن حسین بن علی(ع) را قبل از اینکه از دارالعماره خارج شود، بزنند و خون او بر گردن من است! پس در این هنگام؛ 📋《وَ ارْتَفَعَتِ الصَّيْحَةُ فَهَجَمَ تِسْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ قَدِ انْتَضَوْا خَنَاجِرَهُمْ فَخَرَجَ الْحُسَيْنُ مَعَهُمْ》 ♦️صدا و فریادها بالا گرفت و نوزده نفر از یاران امام حسین(ع) که پشت درب دارالعماره به انتظار نشسته بودند آماده حمله شدند و خنجرهای خود را آماده پیکار کردند که امام حسین(ع) در این هنگام با عقب نشینی مروان، به همراه یاران از دارالعماره مدینه خارج شدند.(۲) 📚منبع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۳ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅فردای آن روز، امام حسین(ع) در بین راه با مروان بن حکم دیدار کرد‌. مروان گفت : 📋《يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ! إِنِّي لَكَ نَاصِحٌ فَأَطِعْنِي تُرْشَدْ》 ♦️ای ابا عبدالله! من شما را نصیحت می کنم به شرطی که بپذیری! حضرت(ع) فرمود : نصیحت تو چیست؟ مروان گفت : 📋《إِنِّي آمُرُكَ بِبَيْعَةِ يَزِيدَ بْنِ مُعَاوِيَةَ فَإِنَّهُ خَيْرٌ لَكَ فِي دِينِكَ وَ دُنْيَاكَ》 ♦️من شما را امر می کنم که با امیر المؤمنین یزید بیعت کنی که این بیعت به نفع دین و دنیای شما است! حضرت(ع) در این هنگام آیه استرجاع خواند و فرمود : 📋《وَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلسَّلاَمُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ اَلْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّي رَسُولَ اَللَّهِ(ص) يَقُولُ اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ》 ♦️چه مصيبتى بالاتر از اين كه مسلمانان به سرپرستى هم‌ چون يزيد دچار شدند! پس بايد با اسلام وداع نمود كه از جدّم رسول خدا(ص) شنيدم كه مي فرمود : خلافت بر فرزندان ابى سفيان حرام است. راوی می گوید : گفتگو ميان امام حسين(ع) و مروان به طول انجاميد، تا آنجا كه مروان با حالتى بر آشفته و خشمگين بازگشت.(۱) در روایتی دیگر آمده است که امام حسین(ع) فرمود : 📋《عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ بُلِیتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزِیدَ وَیحَکَ یَا مَرْوانَ اَتَاْمُرُنِی بِبَیعَةِ یزِیدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ!》 ♦️فاتحه اسلام را باید خواند آن زمانی که امت گرفتار امیری چون یزید گردد. وای بر تو ای مروان! آیا مرا به بیعت یزید فرمان می دهی، در حالی که او مرد فاسقی است! سپس فرمود : 📋《لَقَد قُلتَ شَطَطَاً لَا أَلَومُكَ عَلَى قَولَكَ لِأَنَّكَ الَّلَعِينُ الّذِي لَعَنَكَ رَسُولُ اللّهِ(ص) وَ أَنتَ فِي صُلبِ أَبِيكَ الحَكَمِ بنِ أبِي العَاصِ، وَ مَن لَعَنَهُ رَسُولُ اللّهِ(ص) فَإِنّه لَا يَنكُرُ مِنهُ أَن يَدعُوَ إلَى بَيعَةِ يَزِيدَ》 ♦️این سخن ناروا و بیهوده را چرا می گویی؟ من تو را بر این گفتار ملامت نمی کنم؛ زیرا تو همان کسی هستی که رسول اکرم(ص) تو را هنگامی که هنوز در صلب پدرت حکم بن العاص بودی لعنت کرد. و کسی که رسول خدا(ص) او را لعن کند، از او بعید نیست که به بیعت با یزید فرا خواند! امام(ع) آنگاه فرمود : 📋《إِلَيكَ عَنِّي يَا عَدُوَّ اللّهِ فَإِنَّا أهلُ بَيتِ رَسُولِ اللّهِ(ع) عَلَى الحَقِّ وَ الحَقُّ فِينَا》 ♦️دور شو ای دشمن خدا! ما اهل بیت رسول خدا(ص) هستیم و حق با ما و در میان ما است و زبان ما جز به حق سخن نمی گوید. سپس فرمود : من خود از پیامبر خدا(ص) شنیدم که می فرمود : 📋《اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ الطُلَقَاءُ وَ أَبنَاءُ الطُلَقَاءُ، فَإذَا رَأَیتُم مُعَاویَةَ عَلَى مِنبَری فَابقَرُوا بَطنَهُ فَوَ اللّهِ لَقَد رَآهُ أَهلُ المَدِينَةِ عَلَى مِنبَرِ جَدِّي رَسُولِ اللّهِ(ص) فَلَم يَفعَلُوا مَا أَمَّرَهُم بِهِ فَابتَلاهُم اللّهُ بِاِبنِهِ يَزِيدَ》 ♦️اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید، بی درنگ شکم او را پاره کنید. به خدا سوگند که مردم مدینه او را بر فراز منبر جدّم مشاهده کردند؛ ولی به آنچه مأمور شدند، عمل نکردند و خدا آنان را به پسرش یزید مبتلا ساخت‌. در این هنگام مروان از روی خشم گفت : 📋《وَاللّهِ لَا تُفَارِقُنِي أَو تُبايِع لِيَزِيدَ صَاغِرَاً، فَإِنَّكُم آلُ أبِي تُرَابِِ قَد مُلِئتُم كَلَامَاََ وَ اَشرِبتُم بُغضَ آلِ أبِي سُفيَانَ، وَ حَقِيقُ عَليهِم أَن يَبغُضُوكُم》 ♦️به خدا قسم! هرگز تو را رها نمی کنم، مگر اینکه با یزید بیعت کنی! شما فرزندان علی(ع) کینه آل ابوسفیان را در سینه دارید و جا دارد که با آنها دشمنی کنید و آنها نیز با شما دشمنی ورزند. امام حسین(ع) در جواب فرمود : 📋《وَيلَكَ إِليكَ عَنِّي! فَإِنّكَ رِجسُ وَ إنَّا أهلُ بَيتِ الطَّهَارَةِ الّذِي أنزَل اللّهُ فِينَا : [إِنَّمٰا يُرِيدُ اَللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ اَلرِّجْسَ أَهْلَ اَلْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً](سوره احزاب، آیه۳۳)》 ♦️وای بر تو! از من دور شو ای پلید که ما از اهل بیت طهارتیم و خداوند درباره ما به پیامبرش آیه تطهیر را نازل کرده است. امام(ع) باز افزود : 📋《أَبشِر يَابنَ الزَّرقَاءُ بِكُلِّ مَا تُكرِهُ مِن الرَّسُولِ(ص) يَومَ تَقَدَّم عَلَى جَدِّي رَسُولِ اللّهِ(ص) فَيَسألُكَ عَن حَقِّي وَ حَقَّ يَزِيدَ!》 ♦️ای پسر زرقاء! به خاطر آنچه که از رسول خدا ناخشنودی، تو را بشارت و خبر می دهم به عذاب دردناک الهی روزی که نزد خدا خواهی رفت و جدّم رسول خدا(ص) درباره من و یزید از تو پرسش خواهد کرد. در این هنگام مروان خشمگین شد و رفت!(۲) 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۲۲ ۲)تسلیة المُجالس کرکی حائری، ج۲، ص۱۵۲ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی با جانشینی یزید و نیز در خطر بودن جان خویش، در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک مدینه گرفت. امام حسین(ع) هنگام عزم خروج از مدینه، شب هنگام نزد قبر مطهر رسول اکرم(ص) رفت و با ایشان وداع کرد و صبح به خانه برگشت. 👤علامه مجلسی می نویسد : امام حسین(ع) وقتی قصد ترک مدینه را به مقصد مکه داشت، دو شب متوالی در شبانگاهان کنار قبر جدّش رفت و عرض کرد : 📋《اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ فاطِمَةَ(س)، أَنَا فَرْخُکَ وَابْنُ فَرْخَتِکَ، وَ سِبْطُکَ فی الْخَلَفِ الَّذی خَلَّفْتَ عَلى أُمَّتِکَ، فَاشْهَدْ عَلَیْهِمْ یا نَبِىَّ اللّهِ أَنَّهُمْ قَدْ خَذَلُونی وَ ضَیَّعُونی وَ أَنَّهُمْ لَمْ یَحْفِظُونی وَ هَذا شَکْواىَ إِلَیْکَ حَتَّى أَلْقَاکَ》 ♦️سلام بر تو اى رسول خدا(ص)! من حسین پسر فاطمه ام؛ منم فرزند دلبند تو و فرزند دختر تو و من سبط تو هستم که مرا میان امّت به یادگار گذاشتى! اى رسول خدا! گواه باش که آنان دست از یارى من برداشتند و مقام مرا پاس نداشتند؛ این شِکوه من است نزد تو، تا آنگاه که تو را ملاقات کنم.(۱) 👤شیخ صدوق می نویسد : 📋《لَمّا أقبَلَ اللَّيلُ راحَ الحُسَينُ(ع) إلى مَسجِدِ النَّبِيّ(ص) لِيُودِّعَ القَبرَ، فَلَمّا وَصَلَ إلَى القَبرِ سَطَعَ لَهُ نورٌ مِنَ القَبرِ فَعادَ إلى مَوضِعِهِ. فَلَمّا كانَتِ اللَّيلَةُ الثّانِيَةُ راحَ لِيُوَدِّعَ القَبرَ، فَقامَ يُصَلّي فَأَطالَ، فَنَعَسَ وهُوَ ساجِدٌ، فَجاءَهُ النَّبِيُّ(ص) وهُوَ في مَنامِهِ، فَأَخَذَ الحُسَينَ(ع) وضَمَّهُ إلى صَدرِهِ، وجَعَلَ يُقَبِّلُ بَينَ عَينَيهِ》 ♦️هنگامی که شب فرا رسید، امام حسين(ع) براى وداع با قبر رسول اکرم(ص) به مسجد النبى رفت. وقتی نزديك قبر شد، نورى از داخل درخشيد و سپس به جاى خود باز گشت. وقتی دومين شب فرا رسيد، به مسجد رفت تا با قبر، وداع كند. پس به نماز ايستاد و نماز را طولانى كرد، در حال سجده، خواب، او را ربود. رسول اکرم(ص) نزد او آمد و امام حسين(ع) را به آغوش گرفت و او را به سينه چسبانيد و شروع كرد ميان چشمان او را بوسيدن! در این حال رسول اکرم(ص) می فرمود : 📋《بِأَبي أنتَ! كَأَنّي أرَاكَ مُرَمَّلاً بِدَمِكَ بَينَ عِصابَةٍ مِن هذِهِ الاُمَّةِ، يَرجونَ شَفاعَتي، ما لَهُم عِندَ اللّه ِمِن خَلاقٍ! يا بُنَيَّ! إنَّكَ قادِمٌ عَلى أبيكَ واُمِّكَ وأخيكَ، و هُم مُشتاقونَ إِلَيكَ، وإنَّ لَكَ فِي الجَنَّةِ دَرَجاتٍ لا تَنالُها إلّا بِالشَّهادَةِ》 ♦️پدرم به فدايت! مى بينم كه در ميان گروهى از اين امّت، در خون خود غلتيده اى، در حالى كه اميد شفاعت مرا نيز دارند! آنان را نزد خداوند، بهره و نصيبى نيست. فرزندم! تو نزد پدر و مادر و برادرت مى آيى و آنان شيفته ديدار تواند و براى تو در بهشت، جايگاه هايى است كه جز با شهادت، بِدان دست نمى يابى. 📋《فَانتَبَهَ الحُسَينُ(ع) مِن نَومِهِ بَاكِياً، فَأَتى أهلَ بَيتِهِ فَأَخبَرَهُم بِالرُّؤيا وَ وَدَّعَهُم》 ♦️سپس امام حسين(ع) با گريه از خواب، بيدار شد و نزد خاندان خود آمد و خواب را براى آنان بازگو كرد و با آنان وداع نمود.(۲) 👤ابن شهر آشوب می نویسد : 📋《فَكَانَ الْحُسَيْنُ(ع) يُصَلِّي يَوْماً إِذْ وَسِنَ فَرَأَى النَّبِيَّ(ص) فِي مَنَامِهِ يُخْبِرُهُ بِمَا يَجْرِي عَلَيْهِ》 ♦️امام حسین(ع) در اول شب که برای زیارت قبر مطهر جدش رسول اکرم(ص) رفته بود، در آنجا نماز خواند و سپس در خواب رسول اکرم(ص) را دید که ایشان به آنچه که برای امام حسین(ع) اتفاق خواهد افتاد، خبر داد. امام حسین(ع) فرمود : 📋《یَا جَدَّاهُ! لَا حَاجَةَ لِي فِي الرُّجُوعِ إِلَى الدُّنْيَا فَخُذْنِي إِلَيْكَ》 ♦️اي جد بزرگوارم! مرا نيازي به بازگشت به دنيا نيست مرا با خود برگير و در جايگاه خود ببر! رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《لَا بُدَّ مِنَ الرُّجُوعِ حَتَّى تَذُوقَ الشَّهَادَةَ》 ♦️نه! به ناچار تو بايد به دنيا بازگردی تا شهادت روزی تو گردد.(۳) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۳۲۷ ۲)امالی شیخ صدوق، ص۲۱۶ ۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۸ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅امام حسین(ع) شبانگاه بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری به همراه ۸۲ نفر از اهل بیت و یارانش از مدینه خارج شد. در این سفر به جز محمد بن حنفیه بیشتر خویشاوندان امام حسین(ع) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادر زاده‌های آن حضرت(ع)، ایشان را در این سفر همراهی می‌کردند. علاوه بر بنی هاشم، ۲۱ نفر از یاران امام حسین(ع) نیز با ایشان در این سفر همراه شده بودند. امام حسین(ع) در بدو خروج از مدینه فرمود : 📋《إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِي أُمَّةِ جَدِّي مُحَمَّدٍ(ص) أُرِيدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَسِيرُ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ سِيرَةِ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَمَنْ قَبِلَنِي بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ》 ♦️من برای جاه طلبی و کام جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم می خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه جد و پدرم حرکت کنم. بر اين هر كس به حق، مرا قبول كند، خدا در آن اولي است و هركس آن را رد كند، صبر مي كنم تا خداوند ميان من و قوم من داوري كند و او بهترين داوران است.(۱) امام حسین(ع) به همراه همراهانش از مدینه خارج شد و بر خلاف خواسته نزدیکانش راه اصلی مکه را پیش گرفت. و امام حسین(ع) هنگام خروج این آیه را بارها و بارها تلاوت می کرد. 📋《فَخَرَجَ مِنْهٰا خٰائِفاً يَتَرَقَّبُ قٰالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ》 ♦️موسى(ع) ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت در حالى که مى فرمود : پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران نجات بخش.(سوره قصص، آیه ۲۱) از آیه‏‌ای که امام حسین(ع) در هنگام خروج از مدینه قرائت کردند، این نکته که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است آشکار می‏‌شود. سرانجام کاروان امام حسین(ع) به مکه رسید. 👤شیخ مفید می نویسد : 📋《لَمَّا دَخَلَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَكَّةَ كَانَ دُخُولُهُ إِلَيْهَا لَيْلَةَ اَلْجُمُعَةِ لِثَلاَثٍ مَضَيْنَ مِنْ شَعْبَانَ دَخَلَهَا وَ هُوَ يَقْرَأُ [وَ لَمّٰا تَوَجَّهَ تِلْقٰاءَ مَدْيَنَ قٰالَ عَسىٰ رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوٰاءَ اَلسَّبِيلِ] ثُمَّ نَزَلَهَا وَ أَقْبَلَ أَهْلُهَا يَخْتَلِفُونَ إِلَيْهِ وَ مَنْ كَانَ بِهَا مِنَ اَلْمُعْتَمِرِينَ وَ أَهْلِ اَلْآفَاقِ》 ♦️امام حسین(ع) پس از پنج روز در روز سوم شعبان سال ۶۰ هجری قمری به مکه رسید در حالی که آیه فوق را قرائت می فرمود. و وابستگان و ساکنان مکّه و زائران بیت الله الحرام با شنیدن خبر ورود امام حسین(ع) به مکه بسیار شادمان شدند و به استقبال ایشان آمدند. مردم در این مدت اقامت امام حسین(ع) در مکه، صبح و شام، نزد حضرت(ع) در حال رفت و آمد بودند. 📋《وَ هُوَ أَثْقَلُ خَلْقِ اَللَّهِ عَلَى اِبْنِ اَلزُّبَيْرِ قَدْ عَرَفَ أَنَّ أَهْلَ اَلْحِجَازِ لاَ يُبَايِعُونَهُ مَا دَامَ اَلْحُسَيْنُ(ع) فِي اَلْبَلَدِ وَ أَنَّ اَلْحُسَيْنَ(ع) أَطْوَعُ فِي اَلنَّاسِ مِنْهُ وَ أَجَلُّ》 ♦️و این امر بر عبداللّه بن زبیر، سخت گران می‌آمد؛ چرا که امید داشت مردم مکّه با وی بیعت کنند و می‌دانست که تا امام حسین(ع) در مکّه هست، کسی با او بیعت نمی‌کند؛ زیرا جایگاه امام حسین(ع) در نزد مردمان مکّه، بسیار بالاتر از جایگاه پسر زبیر بود.(۲) اما در میان مخالفان یزید در مدینه، وجود شخصیت ممتازی چون امام حسین(ع)، همانند خورشید تابان، تمام ستارگان و سیارگان را بی فروغ می‌نمود و به عنوان تنها یادگار جدش حضرت محمد(ص) و جانشین پدر و برادر مظلومش حسن بن مجتبی(ع)، در رسیدن به مقام خلافت و رهبری مسلمانان، شایسته‌تر از همه بود و نگاه همگان به سوی او معطوف بود. بدین لحاظ، یزید بیش از همه، از ایشان واهمه داشت و درصدد تسلیم کردنش برآمد. بنابراین، امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت و از آیه‏‌ای که در هنگام خروج از مدینه قرائت کرد، این نکته که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است آشکار می‏‌شود. امام حسین(ع) در این مدت ۶۵ روزه اقامتش در مکه در حضور مردم به صورت علنی مشغول سخنرانی و افشای ماهیت پلید یزید بود و جلسات تفسیر قرآن خود را دائر نمود. 📚منابع : ۱)المناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۹ ۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۶ @AsnadolMasaeb