✅منظور از «صحیفه ملعونه» پیمان عدّهای از منافقینی بود که در زمان حضرت رسول اکرم(ص) در واقع اسلام نیاورده بودند و تظاهر به اسلام می کردند و فقط در ظاهر از ترس جان خویش مسلمان شده بودند، و بر غصب خلافت از خاندان حضرت رسول اکرم(ص) بعد از رحلت ایشان اصرار داشتند.
بر این اساس که؛
📋«..كَتَبُوا الْكِتَابَ بَيْنَهُمْ وَ تَعَاهَدُوا وَ تَوَافَقُوا لَئِنْ مَضَى مُحَمَّدٌ لَا تَكُونُ الْخِلَافَةُ فِى بَنِى هَاشِمٍ وَ لَا النُّبُوَّةُ أَبَداً»
♦️کتاب را بین خود نوشتند و باهم هم پیمان شدند که اگر محمد(ص) بمیرد یا کشته شود، این امر خلافت را از اهل بیتش بگیریم، بطوری که تا ما هستیم احدی از آنان به خلافت و نبوت دست نیابد.
با نوشتن آن صحیفه، اساس ظلم و ستم به اهل بیت(ع) را بنا نهادند، که به فرموده ی امام صادق(ع) که فرمود :
📋«إذا کُتِبَ الکِتابُ قُتِلَ الحُسَینُ(علیه السلام)»
♦️هنگامی که صحیفه ی ملعونه نوشته شد، امام حسین(ع) به شهادت رسید.(۱)
در روایتی دیگر آمده است که؛
امیرالمومنین امام علی(ع) از نیرگ آنان مطّلع بود و در جواب این منافقین فرمود :
📋«لَقَد وَفَيتُم بِصَحيفَتِكُم المَلعُونةِ الّتي تُعاقِدتُم عَليها في الكَعبَة»
♦️خوب به پیماننامه خود (مبنی بر اینکه بعد از محمد(ص) این خلافت را از ما اهلبیت بگیرید) که آن را در کعبه گذاشتید، وفاء کردید.
در این موقع ابوبکر گفت :
📋«فَمَا عِلْمُكَ بِذَلِكَ مَا أَطْلَعْنَاكَ عَلَيْه؟»
♦️تو از کجا دانستی و چه کسی تو را به آن مطّلع ساخته است؟!
امیرالمومنین(ع) نیز ابوذر و سلمان و مقداد را شاهد گرفت بر اینکه رسول اکرم(ص) خبر صحیفه را به ایشان گفته است و ایشان نیز بر آن شهادت دادند.(۲)
📚منابع :
۱)اصول کافی کلینی، ج۸، ص۱۷۹
۲)کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص۱۵۴
@AsnadolMasaeb
5️⃣ضیاء الدین ابن الاثیر الجزری از علمای اهل سنت قرن ششم و هفتم هجری قمری در کتاب «الوشی المرقوم فی حل المنظوم» به صراحت می نویسد :
📋«وَاعْلَمْ أنَّ الحُسَینَ(علیه السلام) لَمْ یَقْتُلْ فِي یَوْمِ کَرْبَلَاءَ وَ إنَّمَا قُتِلَ فِي یَوْمِ السَّقِیفَةِ»
♦️بدان که حسین(علیه السلام) در روز عاشورا و در «کربلا» کشته نشد، بلکه در واقع در «سقیفه» کشته شد.(۱)
#از_سقیفه_تا_عاشورا
📚منبع :
۱)کتاب الوشی المرقوم ابن اثیر جزری، ص۳۸۳
@AsnadolMasaeb
6️⃣حسن بن علی طبری مشهور به عماد الدین طبری عالم شیعی قرن هفتم می نویسد :
«امام حسین(علیه السلام) را در روز سقیفه بنی ساعده که با ابوبکر بیعت کردند، در آنجا شهید کردند.»(۱)
#از_سقیفه_تا_عاشورا
📚منبع :
۱)کامل بهائی عماد الدین طبری، فصل هفتم، ص۶۴۷
@AsnadolMasaeb
7️⃣صفدی از بزرگان اهل سنت در کتاب «الوافي بِلوَفيات» از قاضي ابوبکر بن قريعه که شاعر زبردستی بوده نقل مي کند که او این چنین سرود :
📋«..وَ أَرَيتُكُم أَنَّ الحُسَينَ(ع) اُصِيبَ فِي يَومِ السَقِيفَةِ»
♦️به شما نشان مي دادم که امام حسين(ع) در روز سقيفه به شهادت رسيد، نه در کربلا!(۱)
#از_سقیفه_تا_عاشورا
📚منبع :
۱)الوافی بالوفيات صلاح الدين صفدی، ج۳، ص۱۸۹
@AsnadolMasaeb
8️⃣مرحوم سید نعمت الله جزائری در کتاب «زهر الربیع» روایتی را از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که ایشان می فرماید :
📋«وَاللّهِ مَا قُتِلَ الحُسَينِ(علیه السلام) بِكَربَلَاءَ وَ لَا سُبِيَ ذُرِّيَّتُهُ إِلَّا أَهلُ السَّقِيفَةِ»
♦️به خدا قسم! امام حسین(ع) را در کربلا به شهادت نرساند و ذریه و فرزندانش را اسیر نکرد مگر اهل سقیفه!(۱)
#از_سقیفه_تا_عاشورا
📚منبع :
۱)زهر الربیع نعمت الله الجزائری، ج۱، ص۱۹۳
@AsnadolMasaeb
✍«ابن سنان خفاجی» شاعر شیعی قرن پنجم هجری در طی ابیاتی می نویسد :
📋«ضَرَبَتْكُمُ فِي كَرْبَلاءَ صَوَارِمٌ
يَوْمَ السَّقِيفَةِ مُزِّقَتْ أَغْمَادُهَا»
♦️شما را در کربلا با شمشیرهایی کشتند که در سقیفه غلاف آنها شکسته شد و شمشیرها از غلاف بیرون مانده بود!(۱)
✍«شکستن غلاف شمشیر در نزد عرب کنایه از عزم راسخ برای پیکار است و کسی که چنین کاری میکند میخواهد به دیگران بفهماند که دیگر شمشیرش را غلاف نخواهد کرد و برای از بین بردن دشمن هر خطری را به جان میخرد.»
#از_سقیفه_تا_عاشورا
📚منبع :
۱)الطليعه من شعراء الشيعه سماوی، ص۱۳۰
@AsnadolMasaeb
اسناد المصائب
3⃣9⃣عصر عاشورای سال ۶۱ هجری، به عمر بن سعد اجساد لشکریان کوفه دفن شدند اما پیکر امام حسین(ع) و یاران
4⃣9⃣شب دهم محرم (عصر عاشورا) سال ۶۱ هجری قمری، فرستادن سر شهدای کربلا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅عمر بن سعد بعد از واقعه کربلا، پيش از حركت از كربلا به سوى كوفه، سر مقدّس امام حسین(ع) را به وسيله خولى بن یزید اصبحى و حمید بن مسلم ازدی به سوى عبيدالله بن زیاد گسيل داشت.
او همچنین دستور داد سر شهدای کربلا را نیز از بدن جدا کنند و آنها را با شمر بن ذی الجوشن و قیس بن اشعث، عمرو بن حجاج و عزره بن قیس روانه کوفه کرد.(۱)
ابن نما حلی نقل می کند که؛
📋《فَلَمَّا قَارَبُوا الْكُوفَةَ كَانَ عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ زِيَادٍ بِالنُّخَيْلَةِ》
♦️هنگامى كه آورندگان سرها به كوفه نزديك شدند، خبردار شدند که عبیدالله بن زیاد به منطقه «نخيله» رفته است.(۲)
در برخی نقلها آمده است که؛
📋《فَوَجَدَا بَابَ القَصرِ مُغَلِّقَاً فَأَتَى خُولِیُّ بِهِ مَنزِلَهُ [لَیلَاً]》
♦️پس خولی درب قصر کوفه را بسته دید و از این رو سر مقدس را شبانه به خانه خود برد.(۳)
زن خولی نقل می کند که؛
📋《أَقْبَلَ خَوْلِيٌّ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع) فَدَخَلَ الْبَيْتَ فَوَضَعَهُ تَحْتَ إِجَّانَةٍ وَ آوَى إِلَى فِرَاشِهِ》
♦️شامگاه روز عاشورا خولی به خانه آمد و سر مقدّس امام حسين(ع) را به همراه خويش آورد و پس از قرار دادن آن در زير تشتى، خود به بستر رفت.
به او گفتم : كجا بودى و چه خبر آورده اى؟
خولی جواب داد :
📋《جِئْتُكَ بِغِنَاءِ الدَّهْرِ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ(ع)》
♦️با ثروتى جاودانه آمدهام و دارايى پايان ناپذيرى برايت آورده ام!
اين سر حسين(ع) است كه با خود آورده و زير طشت نهادم تا فردا به دربار عبيدالله، به عنوان ارمغان برم و پاداشى بسيار بگيرم!
به او گفتم :
📋《وَيْحَكَ! جَاءَ النَّاسُ بِالذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ جِئْتَ بِرَأْسِ الْحُسَيْنِ بْنِ رَسُولِ اللَّهِ(ع) وَ اللَّهِ لَا جَمَعَ رَأْسِي وَ رَأْسَكَ شَيْءٌ أَبَداً وَ وَثَبْتُ مِنْ فِرَاشِي وَ قَعَدْتُ عِنْدَ الْإِجَّانَةِ》
♦️با شنيدن اين خبر، بر او خروشيدم كه واى بر تو! مردم به هنگام بازگشت از سفر براى همسر و فرزندان خويش زر و سيم به ارمغان مى آورند، امّا تو سر مقدّس حسين(ع)، پسر پيامبر خدا(ص) را به خانه آورده اى؟!!
اى نفرين خدا بر تو باد با اين ارمغان و هديه ات!
به خدا سوگند كه ديگر هيچ چیز سر من و تو را بر يك بالش جمع نخواهد کرد؛ و براى هميشه از تو بيزارم!
آن گاه از بستر خويش برخاستم و كنار آن طشت كه سر مقدّس را در آنجا نهان كرده بود نشستم و در آنجا مجلس سوگوارى بر پا داشتم و گريستن آغاز كردم.
📋《فَوَ اللَّهِ مَا زِلْتُ أَنْظُرُ إِلَى نُورٍ مِثْلِ الْعَمُودِ يَسْطَعُ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْإِجَّانَةِ وَ رَأَيْتُ طُيُوراً بِيضاً تُرَفْرِفُ حَوْلَهَا》
♦️به خداى سوگند كه در همان هنگام مى ديدم كه نورى تابناك و فروغى زيبا مانند ستون نورانی، از آسمان به سوى تشت مى تابد و پرندگان سپيد رنگ و زيبايى بر گرداگرد آن طشت در حال پروازند.(۴)
📚منابع :
۱)انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۵۰۴
۲)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۸۵
۳)انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۴۱۱
۴)مثیرالاحزان ابن نما حلی، ص۸۵
@AsnadolMasaeb
5⃣9⃣روز یازدهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، #اسرای_کربلا به کوفه نزد عبیدالله بن زیاد فرستاده شدند!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅وقتی اسرای کربلا را به قصد کوفه می بردند، آنان را از کنار کشته ها عبور دادند.
📋《ثُمَّ أُخْرِجَ النِّسَاءُ مِنَ الْخَيْمَةِ وَ أَشْعَلُوا فِيهَا النَّارَ فَخَرَجْنَ حَوَاسِرَ مُسَلَّبَاتٍ حَافِيَاتٍ بَاكِيَاتٍ يَمْشِينَ سَبَايَا فِي أَسْرِ الذِّلَّةِ》
♦️زنان را برهنه سر، غارت شده، با پاى برهنه و در كسوت اسارت در آمده، از خيمه ها بيرون راندند و آتش در خيمه ها زدند.
📋《فَلَمَّا نَظَرَ النِّسْوَةُ إِلَى الْقَتْلَى صِحْنَ وَ ضَرَبْنَ وُجُوهَهُن》
♦️وقتی نگاه زنان به كشتگان افتاد، فرياد زده و بر صورت خود سيلي زدند.
آنان خود را به بالین کشتگان رساندند و در آنجا توقف کردند، درحالی که به شدت می گریستند.(۱)
و اما دشمن ؛
📋《فَاخَذَ یَضرِبُهُنَّ بِالسَوطِ وَاجتَمَعَ عَلَیهُنَّ النَاسُ حَتَّی ارکَبُوُهُنَّ عَلَی الجَمَالِ》
♦️پس شروع کردند با تازیانه آن ها را در حالی که در محاصره دشمن بودند، می زدند تا سوار بر شترها شوند.(۲)
در این میان؛
📋《إِنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ أَبِيهَا الْحُسَيْنِ ع فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ》
♦️سكينه بنت الحسین(ع) جسد مطهّر پدر را به آغوش كشيد، كه عده اى از اعراب او را از جسد پدر جدا كردند.(۳)
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۲
۲)مقتل الحسین(ع) مقرم، ص۳۰۹
۳)اللهوف ابن طاووس، ص۱۳۴
@AsnadolMasaeb
6⃣9⃣روز دوازدهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، کاروان #اسرای_کربلا وارد شهر کوفه می شوند!👇
✅اسرای کربلا به دستور عمر بن سعد، شب یازدهم محرم در کربلا نگه داشته شدند و بعد از ظهر روز یازدهم، به راه افتادند و روز دوازدهم محرم به شهر کوفه رسیدند.
ابن طاووس می نویسد :
📋《حَمَلَ نِسَاءَهُ عَلَى أَحْلاَسِ أَقْتَابِ اَلْجِمَالِ بِغَيْرِ وِطَاءٍ مُكَشَّفَاتِ اَلْوُجُوهِ بَيْنَ اَلْأَعْدَاءِ》
♦️عمر بن سعد دستور داد، اهل بیت امام حسین(ع) را بر پلاس پالانهاى شتران بدون کجاوه بنشانند، در حالى كه پوشش چهرههاى آنان در بين دشمنان آشکار بود.(۱)
#روز_شمار_عاشورا
📚منبع :
۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۴۲
@AsnadolMasaeb
7⃣9⃣روز دوازدهم محرم، دار العماره کوفه آماده ورود #اسرای_کربلا می شود!👇
✅بعد از اینکه سر مطهر امام حسين(ع) به كوفه رسید، فردای آن روز عمر بن سعد اسرای کربلا را وارد کوفه کرد.
ابن طاووس می نویسد :
📋《فَلَمَّا قَارَبُوا اَلْكُوفَةَ اِجْتَمَعَ أَهْلُهَا لِلنَّظَرِ إِلَيْهِنَّ》
♦️زمانی که اسرای کربلا به کوفه رسیدند، اهل کوفه برای نظاره کردنشان به اجتماع کروند.(۱)
هنوز اسراء وارد کوفه نشده بودند که سر مطهر را وارد دارالعماره عبیدالله بن زیاد کردند.
ابن زياد در قصر دار الاماره نشسته بود و دعوت عمومی براى ورود مردم داد و دستور داد سر مقدس امام حسین(ع) را بياورند.
📋《فَوُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ وَ جَعَلَ يَنْظُرُ إِلَيْهِ وَ يَتَبَسَّمُ وَ فِي يَدِهِ قَضِيبٌ يَضْرِبُ بِهِ ثَنَايَاهُ》
♦️پس عبیدالله سر مقدس را پيش روى خود قرار داد و به آن نگاه میكرد و پوزخند میزد، و در دست او چوبی بود كه با آن به دندانهاى پيشين حضرت(ع) میزد.(۲)
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_کوفه
📚منابع :
۱)اللهوف ابن طاووس، ص۱۴۲
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۵
@AsnadolMasaeb
8⃣9⃣زید بن ارقم به عبیدالله بن زیاد اعتراض می کند!👇
✅زيد بن ارقم كه از اصحاب رسول خدا(ص) بود که در کنار عبیدالله نشسته بود که وقتی این صحنه را ديد، به او گفت :
📋《ارْفَعْ قَضِيبَكَ عَنْ هَاتَيْنِ الشَّفَتَيْنِ فَوَ اللَّهِ الَّذِي لَا إِلَهَ غَيْرُهُ لَقَدْ رَأَيْتُ شَفَتَيْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) عَلَيْهِمَا مَا لَا أُحْصِيهِ كَثْرَةً تُقَبِّلُهُمَا》
♦️چوبت را از اين دو لب بردار، زيرا به خدایى كه جز او معبودى نيست، هر آينه بارها ديدم لبان مبارک رسول خدا(ص) را كه بر اين لبها بود و بسیار آن ها را می بوسید.
سپس زید به گريه افتاد.
ابن زياد خطاب به زید گفت :
📋《أَبْكَى اللَّهُ عَيْنَيْكَ! أَ تَبْكِي لِفَتْحِ اللَّهِ وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنَّكَ شَيْخٌ قَدْ خَرِفْتَ وَ ذَهَبَ عَقْلُكَ لَضَرَبْتُ عُنُقَكَ》
♦️خدا چشمانت را بگرياند!
آيا براى فتح و پيروزى خدا كه نصيب ما شده گریه می کنی؟
و اگر نه اين بود كه تو پيرى بی خرد گشته و عقل از سرت بيرون رفته، گردنت را می زدم.
پس زید مجلس عبیدالله را ترک کرد و قصر را مقصد خانه اش ترک کرد.(۱)
#روز_شمار_عاشورا
#وقایع_کوفه
📚منبع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۵
@AsnadolMasaeb
9⃣9⃣کاروان #اسرای_کربلا وارد کوفه شد!👇
✅وقتی کاروان وارد کوفه شد، ابن زیاد دستور داد، هزاران سواره و پیاده بر تمام کوچه ها و بازارها بایستند، تا أحدی از شیعیان امام علی(ع) جرات شورش نداشته باشند.
سپس فرمان داد سرهایی را که دیروز پیش از اسراء به کوفه آورده بودند را برگردانند و در پیش چشم اسراء حرکت دهند، و با هم وارد شهر کرده و در کوی و بازار بگردانند.
طبرسی می نویسد :
📋《لَمَّا أَتَى عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ زَيْنُ اَلْعَابِدِينَ(ع) بِالنِّسْوَةِ مِنْ كَرْبَلاَءَ وَ كَانَ مَرِيضاً وَ إِذَا نِسَاءُ أَهْلِ اَلْكُوفَةِ يَنْتَدِبْنَ مُشَقَّقَاتِ اَلْجُيُوبِ وَ اَلرِّجَالُ مَعَهُنَّ يَبْكُونَ》
♦️هنگامی که امام سجاد(ع) به همراه زنان اسیر، به کوفه داخل شد، سخت بیمار بود، زنان کوفه با دیدن این صحنه گریه میکردند و گریبان چاک می زدند و مردان نیز با آنان مىگریستند.
در این هنگام؛
امام سجاد(ع) با صدای ضعیف و آهسته فرمود :
📋《إِنَّ هَؤُلَاءِ يَبْكُونَ عَلَيْنَا فَمَنْ قَتَلَنَا غَيْرَهُمْ؟》
♦️اینان بر ما گریه مىکنند؟! پس چه کسی با ما می جنگید؟!!(۱)
#روز_شمار_عاشورا
📚منبع :
۱)الاحتجاج طبرسی، ج۲، ص۳۰۵
@AsnadolMasaeb