🕍مردی كه هلاکت «یهود» به دست او خواهد بود!👇
#حضرت_رسول_اکرم(صلّی الله علیه و آله)
@AsnadolMasaeb
✅امام محمد باقر(علیه السلام) می فرماید :
«لَمَّا وُلِدَ اَلنَّبِيُّ(ص) جَاءَ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ اَلْكِتَابِ إِلَى مَلَإٍ مِنْ قُرَيْشٍ فِيهِمْ هِشَامُ بْنُ اَلْمُغِيرَةِ وَ اَلْوَلِيدُ بْنُ اَلْمُغِيرَةِ وَ اَلْعَاصُ بْنُ هِشَامٍ وَ أَبُو وَجْزَةَ بْنُ أَبِي عَمْرِو بْنِ أُمَيَّةَ وَ عُتْبَةُ بْنُ رَبِيعَةَ فَقَالَ : أَ وُلِدَ فِيكُمْ مَوْلُودٌ اَللَّيْلَةَ؟»
♦️هنگامى كه حضرت رسول اكرم(ص) به دنيا آمد مردى از اهل كتاب نزد گروهى از قريش كه در ميان آنها هشام بن مغيره، وليد بن مغيره، عاصم بن هشام، ابو وجزة بن ابى عمرو بن اميّه و عتبة بن ربيعه ديده مىشدند آمد و گفت : آيا ديشب در ميان شما نوزادى ديده به جهان گشوده است؟
آنان گفتند : خیر!
آن مرد گفت :
«فَوُلِدَ إِذاً بِفِلَسْطِينَ غُلاَمٌ اِسْمُهُ أَحْمَدُ بِهِ شَامَةٌ كَلَوْنِ اَلْخَزِّ اَلْأَدْكَنِ وَ يَكُونُ هَلاَكُ أَهْلِ اَلْكِتَابِ وَ اَلْيَهُودِ عَلَى يَدَيْهِ قَدْ أَخْطَأَكُمْ وَ اَللَّهِ يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ»
♦️بنابراين بايد در فلسطين نوزادى ديده به جهان گشوده باشد كه نام او احمد است و خالى در بدن دارد به رنگ خاكسترى و اهل كتاب و يهود به دست او نابود شوند.
اى قريشيان! به خدا سوگند اين نوزاد بهرۀ شما نشده است.
«فَتَفَرَّقُوا وَ سَأَلُوا فَأُخْبِرُوا أَنَّهُ وُلِدَ لِعَبْدِ اَللَّهِ بْنِ عَبْدِاَلْمُطَّلِبِ غُلاَمٌ فَطَلَبُوا اَلرَّجُلَ فَلَقُوهُ فَقَالُوا : إِنَّهُ قَدْ وُلِدَ فِينَا وَ اَللَّهِ غُلاَمٌ!»
♦️آنها پس از شنيدن اين سخن از گرد آن مرد پراكنده شدند و به كند و كاو پرداختند و آگاه شدند كه در خانۀ عبداللّٰه بن عبدالمطّلب نوزادى به دنيا آمده است، پس به دنبال آن مرد گشتند و او را ديدند و گفتند : به خدا سوگند! در ميان ما نوزادى ديده به جهان گشوده است.
آنان مرد گفت :
«قَبْلَ أَنْ أَقُولَ لَكُمْ أَوْ بَعْدَ مَا قُلْتُ لَكُمْ»
♦️پيش از آنكه اين موضوع را به شما گفتم به دنيا آمد يا پس از آن؟
آنان گفتند : پيش از آن كه اين سخن را به ما بگويى!
آن مرد گفت :
«فَانْطَلِقُوا بِنَا إِلَيْهِ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَيْهِ»
♦️ما را نزد او ببريد تا او را ببينم.
آنها نزد مادر او آمدند و گفتند :
«أَخْرِجِي اِبْنَكَ حَتَّى نَنْظُرَ إِلَيْهِ»
♦️نوزادت را پيش بياور تا او را ببينم.
حضرت آمنه(س) گفت :
«إِنَّ اِبْنِي وَ اَللَّهِ لَقَدْ سَقَطَ وَ مَا سَقَطَ كَمَا يَسْقُطُ اَلصِّبْيَانُ لَقَدِ اِتَّقَى اَلْأَرْضَ بِيَدَيْهِ وَ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَى اَلسَّمَاءِ فَنَظَرَ إِلَيْهَا ثُمَّ خَرَجَ مِنْهُ نُورٌ حَتَّى نَظَرْتُ إِلَى قُصُورِ بُصْرَى وَ سَمِعْتُ هَاتِفاً فِي اَلْجَوِّ يَقُولُ لَقَدْ وَلَدْتِيهِ سَيِّدَ اَلْأُمَّةِ فَإِذَا وَضَعْتِيهِ فَقُولِي أُعِيذُهُ بِالْوَاحِدِ مِنْ شَرِّ كُلِّ حَاسِدٍ وَ سَمِّيهِ مُحَمَّداً(ص)»
♦️به خدا سوگند! پسر من زاده شد ولى آن گونه كه فرزندان ديگر زاده مىشوند.
او دو دست خود را بر زمين نهاد و سر خود به آسمان بالا برد و بدان نگريست، سپس نورى از او برخاست كه من كاخهاى بصرى را مشاهده كردم و شنيدم هاتفى در آسمان ندا مىكرد :
همانا تو سرور مردمان را به دنیا آوردی.
پس وقتی او را بر زمين نهادى بگو : او را از شرّ هر حسودى به خداى يگانه پناه مىدهم و او را محمّد نامگذاری کن.
آن مرد گفت : او را نزد من بياور و آمنه او را نزد آن مرد آورد.
«فَنَظَرَ إِلَيْهِ ثُمَّ قَلَّبَهُ وَ نَظَرَ إِلَى اَلشَّامَةِ بَيْنَ كَتِفَيْهِ فَخَرَّ مَغْشِيّاً عَلَيْهِ فَأَخَذُوا اَلْغُلاَمَ فَأَدْخَلُوهُ إِلَى أُمِّهِ وَ قَالُوا : بَارَكَ اَللَّهُ لَكِ فِيهِ»
♦️آن مرد به او نگريست و كودك را برگرداند و همين كه چشمش به خال ميان دو شانۀ او افتاد بيهوش بر زمين افتاد.
آنها نوزاد را گرفتند و نزد مادرش بردند و گفتند : خداوند اين نوزاد را براى تو مبارك گرداند.
همين كه آنها از نزد آمنه(س) بيرون رفتند آن مرد به هوش آمد و حاضران به آن مرد گفتند :
تو را چه شد که این حالت به تو دست داد؟
او گفت :
«ذَهَبَتْ نُبُوَّةُ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِلَى يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ هَذَا وَ اَللَّهِ مَنْ يُبِيرُهُمْ فَفَرِحَتْ قُرَيْشٌ بِذَلِكَ»
♦️نبوّت بنى اسرائيل، تا روز رستاخيز از ميان رفت، و به خدا سوگند اين كودك همان كسى است كه آنها را نابود خواهد ساخت.
قريش از شنيدن اين سخن شاد شدند.
آن مرد وقتی كه شادى قريش را ديد به ايشان گفت :
«أَمَا وَ اَللَّهِ لَيَسْطُوَنَّ بِكُمْ سَطْوَةً يَتَحَدَّثُ بِهَا أَهْلُ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ»
♦️به خدا سوگند! چنان يورشى بر شما ببرد كه خاور و باختر از آن سخن بگويند!(۱)
📚منبع:
۱)الکافی کلینی، ج۸، ص۳۰۰
@AsnadolMasaeb
«کَرِیمُ السَّجَایَا، جَمِیلُ الشِّیَم
نَبِیُّ البَرَایَا، شَفِیعُ الاُمَمِ»
💠وصف زیبای اخلاق #حضرت_رسول_اکرم(صلّی الله علیه و آله) در بیان #امام_علی_علیه_السلام:👇
@AsnadolMasaeb
✅مردی از اميرالمؤمنين امام علی(علیه السلام) درخواست كرد که اخلاق حضرت رسول اكرم(ص) را برايش وصف کند و بشمارد.
حضرت(ع) فرمود : تو نعمتهای دنيا را بشمار تا من نيز اخلاق آن حضرت(ص) را برايت بشمارم.
آن مرد گفت : چگونه ممكن است نعمتهای دنيا را إحصاء كرد و به شمارش آورد، در حالی که خداوند در قرآن کریم مي فرمايد:
«وَ إِنْ تَعُدُّواْ نِعْمَةَ اللّهِ لَاتُحْصُوهَا»
♦️اگر نعمت های خداوند را بشماريد، نمی توانيد آن را به پايان برسانيد.(نحل/۱۸)
اميرالمؤمنين(ص) فرمود :
خداوند تمام نعمت های دنيا را قليل و كم می داند، در اين آيه كه مي فرمايد :
«قُلْ مَتَاعُ الدُّنْيَا قَلِيلٌ»
♦️بگو متاع دنيا اندك است.(نساء/۷۷)
در حالی که خداوند متعال اخلاق رسول اكرم(ص) را در اين آيه عظيم شمرده و چنانچه مي فرمايد:
«وَ إِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ»
♦️تو را خوئی بسيار بزرگ است.(قلم/۴)
اينك تو چيزی كه قليل است نمی توانی بشماری، من چگونه چيزی كه عظيم و بزرگ است، شمارش كنم؟!!
ولی همين قدر بدان، تمام پيامبران مظهر يكی از اخلاق پسنديده بودند، چون نوبت به آن حضرت(ص) رسيد، تمام اخلاق پسنديده را جمع كرد و از اين رو فرمود :
«إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاقِ»
♦️من برانگيخته شدم تا اخلاق نيكو را تمام كنم و به کمال برسانم.(۱)
📚منبع :
۱)السُنن الکبری بیهقی، ج۱۰، ص۳۲۳
@AsnadolMasaeb
✅نَسَب حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در منابع، به گونه های مختلف آمده است.
ولی مشهور در بین سیره نویسان و مورخان، نسب حضرت(ص) به این ترتیب می باشد :
«محُمَّدٌ رَسُولُ اللهِ(ص) بْنُ عَبْدِ اللهِ بْنِ عَبْدِ المُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمِ بْنِ عَبْدِ مَنَافِ بْنِ قُصَيِّ بْنِ كِلَابِ بْنِ مُرَّةَ بْنِ كَعْبِ بْنِ لُؤَيِّ بْنِ غَالِبِ بْنِ فِهْرِ بْنِ مَالِكِ بْنِ النَّضْرِ بْنِ كِنَانَةَ بْنِ خُزَيْمَةَ بْنِ مُدْرِكَةَ بْنِ إِلْيَاسَ بْنِ مُضَرَ بْنِ نِزَارَ بْنِ مَعَدَّ بْنِ عَدْنَان بن....إسماعیل بن إبراهیم(ع) بن تارخ بن تاخور بن ساروخ بن أرعواء بن فالغ بن هود(ع) بن شالخ بن أرفخشد بن سام بن نوح(ع) بن لمک بن متوشلخ بن إدریس(ع) بن یارد بن مهلائیل بن قینان بن أنوش بن شیث بن آدم(ع)»(۱)
به نقل از ابن عباس از حضرت رسول اکرم(ص) روايت شده است كه ایشان فرمودند :
«إِذَا بَلَغَ نَسَبِی إِلَى عَدْنَانَ فَأَمْسِکُوا»
♦️هرگاه نسب من به «عدنان» رسيد، توقف كنيد.(۲)
علت این که ایشان از نام بردن اجداد خود بعد از عدنان نهی کرده اند، معلوم نبودن انساب و جلوگیری از اختلاف نسّابین و مورخان در این زمینه بوده است و از عدنان تا حضرت اسماعيل(ع) درست روشن نيست و آنچه همگان اتفاق دارند، آن است که نسب عدنان به حضرت اسماعیل(ع) می رسد.
در تاریخ نقل است که؛
بعد از ولادت حضرت رسول اکرم(ص)، جدّ ایشان حضرت عبدالمطلب(ع) نوزاد را در آغوش گرفت و وارد كعبه شد و در آنجا به دعا و نيايش پرداخت و از درگاه خداوند به خاطر عطای چنين فرزندی، شكر به جا آورد و این شعر را سرود :
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَعْطَانِي
هَذَا الْغُلامَ الطَّيِّبَ الأَرْدَانَ»
«قَدْ سَادَ فِي الْمَهْدِ عَلَى الْغِلْمَانِ
أُعِيذُهُ بِالْبَيْتِ ذِي الأَرْكَانِ»
«حِینَ یَکُونُ بِلُغَةِ الفِتْيَانِ
حَتَّى أَرَاهُ بَالِغَ الْبُنْيَانِ»
«أُعِيذُهُ مِنْ شَرِّ ذِي شَنَآنِ
مِنْ حَاسِدٍ مُضْطَرِبِ الْعَنَانِ»
♦️حمد و سپاس خداوند را كه اين پسر را به من داد كه اندامى خوشبو دارد.
او در گهواره بر همه پسران سیادت دارد و من او را به ارکان کعبه تعویذ می کنم.(۳)
📚منابع:
۱)الکامل فی التاریخ ابن اثیر، ج۲، ص۲۱
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۱۵، ص۱۰۵
۳)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۸۲
@AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙روضه #امام_حسین_علیه_السلام در شب جمعه با نوای #استاد_میرزا_محمدی در کربلای معلی🕌
💚شب های جمعه می گیرم هواتو💚
🚩 «اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا اَبَا عَبْدِاللهِ(ع)
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ
عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ
اَبَداً مَا بَقيتُ
وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ
وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع)
وَعَلى عَلِيِّ(ع) بْنِ الْحُسَيْنِ(ع)
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ(ع)
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ(ع)»
👤امام صادق(علیه السلام) می فرماید :
📋«إِنَّ فَاطِمَةَ بِنْتَ مُحَمَّدٍ(ص) تَحْضُرُ لِزُوَّارِ قَبْرِ ابْنِهَا الْحُسَيْنِ(ع) فَتَسْتَغْفِرُ لَهُمْ ذُنُوبَهُمْ»
♦️همانا حضرت فاطمه(س) دختر حضرت رسول اکرم(ص) براى زوّار قبر فرزندش حسين بن على(ع) حاضر می شود و برای گناهان آنها طلب آمرزش و مغفرت می نمايد.(۱)
#ویژه_شب_جمعه
📚منبع :
۱)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۱۱۸
@AsnadolMasaeb
🏴«إِنَّا لله وَ إِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»🏴
🥀سیّد مقاومت به خیل شهداء پیوست.
﴿مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا﴾(احزاب/۲۳)
✍ کانال #اسناد_المصائب
🆔 @AsnadolMasaeb
✅بعد از پایان یافتن کار تنظیم و جمع آوری قرآن توسط امام علی(ع)، ابوبکر بعد از مدت کوتاهی که از شهادت رسول اکرم(ص) کسی را برای سه مرتبه نزد امام(ع) فرستاد و او را به بیعت با خود فراخواند.
امیر المومنین(ع) هر سه مرتبه را شخصا خود بر در خانه آمد و به آنان جواب رد داد و ولایت را مختص خود اعلام کرد.
غاصبان خلافت بعد از شنیدن جواب امام(ع) آن روزها را سکوت و اقدامی نکردند.(۱)
از بهانه های اصحاب سقیفه برای اینکه بتوانند خلافت را از امام علی(ع) غصب کنند، جوان بودن امام علی(ع) بود که نقل است؛
ابوعبیده بن جراح که یکی از گردانندگان سقیفه وطرفدار خلافت ابوبکر بود، برای قانع کردن حضرت علی(ع) برای بیعت با ابوبکر و صرفنظر از خلافت، خطاب به امام(ع) گفت :
📋《اِنَّکَ حَدِیثُ السِّنِّ وَ هَؤُلَاءِ مَشِیخَةُ قَومِکَ لَیسَ لَکَ مِثلَ تَجرِبَتِهِم وَ مَعرِفَتِهِم بِالأُمُورِ》
♦️تو جوانی و آنان پیران و سالخوردگان قوم تو هستند و تو فاقد تجربه و آگاهی نسبت به امور مسلمین هستی، در حالی که اینان نسبت به این امور آگاه و با تجربه هستند.(۲)
همین توجیه را خلیفه دوم در گفتگو با ابنعباس ذکر کرد و از مسئله جوان بودن امام علی(ع) استفاده کرد و مردم را برای بیعت با ابوبکر شوراند.
در حالی که حضرت علی(ع) در آن زمان ۳۳ سال داشت.
📚منابع :
۱)کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص۸۶۰
۲)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، ص۱۲
@AsnadolMasaeb
✅مقارن با طرح مسئله بیعت اجباری، مأمورین ابوبکر به دستور مستقیم وی فدک را به اشغال خود درآوردند، و کار گذار حضرت فاطمه(س) را از آنجا اخراج و ملک آن را غصب کردند ودرآمد حاصل از آن را مختص خود قرار دادند.
آنان به سند فدک و شهادت گواهان اعتنایی نکردند.
🌴سرزمین فدک، يكى از دهكده هاى آباد و حاصلخيز نزديک شرق خيبر است و تا مدينه ۱۶۵ كيلومتر فاصله داشت.
درسال هفتم هجرى، قلعه هاى خيبر، يكى پس از ديگرى فتح شدند و قدرت مركزى يهود در هم شكست.
ساكنان فدک تسليم شدند، و در برابر رسول اکرم(ص) متعهد شدند كه نيمى از زمينها و باغهاى خود را به آن حضرت(ص) واگذار كنند و نيمى ديگر را براى خود نگه دارند.
افزون بر اين، آنها كشاورزى سهم رسول اکرم(ص) را هم بر عهده گرفتند؛ تا در برابرش مزدى دريافت كنند.(۱)
طبق فقه اسلام ناب، سرزمينهايى كه بدون هجوم نظامى، و با صلح به دست مسلمانان مى افتاد، به شخص رسول خدا(ص) تعلق می گرفت و مسلمانان در آن هيچ حقى نداشتند.
فدک نيز اين گونه به دست مسلمانان افتاد، و به گفته مورخ بزرگ، طبرى که می گوید:
👤طبرى می نویسد:
📋《كَانَتْ فَدَكُ خَالِصَةً لِرَسُولِ اللهِ(ص) لأَنَّهُمْ لَمْ يَجْلِبُوا عَلَيْهَا بِخَيْلٍ وَلا رِكَابٍ》
♦️فدک ملک خالص رسول اکرم(ص) بود؛ زيرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پياده نظام نگشودند.(۲)
وقتى آيه ی؛
📋《وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ》
♦️حق خويشاوند را بده!(۳) نازل شد، رسول اکرم(ص) دخترش فاطمه(س) را فرا خواند و فدک را به او بخشید.
حضرت رسول اکرم فرمود :
📋《خَطَّ جَبْرَئِيلُ لِي فَدَكاً بِجَنَاحِهِ وَ حَدَّ لِي حُدُودَهَا》
♦️جبرائیل با بالهایش فدک را برای من به امضاء درآورد و حدود و مرز آن را مشخص کرد.(۴)
از سال هفتم تا سال یازدهم فدک در دست حضرت فاطمه(س) بود، تا اینکه در سال یازدهم، مقارن با طرح مسئله بیعت اجباری در روز دهم از رحلت پیامبر(ص)، مأمورین ابوبکر به دستور مستقیم او، فدک را به اشغال خود درآوردند، و کار گذار حضرت فاطمه(س) را از آنجا اخراج و ملک آن را غصب کردند و درآمد حاصل از آن را مختص خود قرار دادند.
مهمترین هدف آنان، از این کار محدودسازى اهل بيت(ع) بود.
آن حضرت(س) براى پس گرفتن فدک كوشيد؛ ولى دستگاه خلافت، از اين كار سرباز زد.
👤مرحوم طبرسی مى نويسد :
حضرت فاطمه(س) نزد ابوبكر رفت و به او فرمود : چرا نماينده ى مرا از فدك اخراج نمودى؟ در حالى كه رسول اکرم(ص) آن را به امر خداوند به من بخشید و پیامبر(ص) در حین بخشیدن آن، علی(ع) و ام ایمن را شاهد قرارداد.
ابوبکر گفت:شاهدانت را حاضر کن!
سپس اميرالمؤمنين(ع) و ام ايمن برای شهادت دادن حاضر شدند.
عمر خطاب به ام ایمن گفت :
📋《أَنْتِ اِمْرَأَةٌ وَ لاَ نُجِيزُ شَهَادَةَ اِمْرَأَةٍ وَحْدَهَا وَ أَمَّا عَلِيٌّ(ع) فَيَجُرُّ إِلَى نَفْسِهِ》
♦️تو زنی و شهادت زن به تنهایی منجز نیست و
على نیز همسر اوست! و به نفع فاطمه(س) شهادت خواهد داد.
سپس امام علی(ع) فرمود:اى ابوبكر و عمر! اگر من اموال مسلمانان را كه در دستشان و تحت تصرفشان است، ادعا كنم که مال من است، شما از من دليل مى خواهيد يا از مسلمانان؟
عمر با حال غضب گفت:اين غنيمت مسلمانان و زمين آنان است كه در دست فاطمه(س) است و محصول آن را مصرف مى كند.
در اینجا اصحاب سقیفه احساس کردند از آنجایی که فدک حکم پشتوانه مالی برای اهل بیت را دارد، از طرفی هم نمیتوانستند آیه قرآن را انکار کنند، پس اول متوسل شدند به اینکه این ملک رسول اکرم(ص) بوده و ایشان آن را هبه نکرده و دیدند اگر این ملک ارث رسول اکرم(ص) باشد، چون زوجات از زمین مزروعی ارث نمی برند، باز هم به حضرت فاطمه(س) می رسد، پس حدیثی از پیامبر(ص) جعل کردند!
پس ابوبکر گفت:عمر و عایشه براین شاهدند که رسول اکرم(ص) فرمود:
📋《نَحنُ مَعاشِرَ الاَنبِیاءِ لا نُوَرِّثُ وَ ما تَرَکناهُ صَدَقَةٌ》
♦️ما گروه انبیا چیزی را به ارث نمی گذاریم و آنچه از ما باقی بماند صدقه است.
پس فدک نه ارث است و نه هبه ای از جانب رسول اکرم(ص)!
بلکه غنیمت جنگی است که برای مسلمین می باشد!
حضرت فاطمه(س) فرمود :
📋《هَذَا أَوَّلُ شَهَادَةِ زُورٍ شَهِدَا بِهَا فِي اَلْإِسْلاَمِ》
♦اين اولين شهادت ناحقى است كه به آن شهادت مى دهید.
@AsnadolMasaeb
ادامه مطالب :👇
سپس فرمود:
📋《يَابْنَ اَبي قُحافَةَ! اَفي كِتابِ اللَّهِ اَن تَرِثُ اَباكَ وَ لا اَرِثُ اَبي؟ لَقَدْ جِئْتَ شَيْئاً فَرِيّاً》
♦️ای پسر ابی قحافه! آیا در قرآن آمده که تو از پدرت ارث ببری ولی من از پدرم ارث نبرم؟
همانا یک سخن دروغ را نسبت دادی!
(اشاره به حدیث جعلی)
و باز فرمود:چگونه است كه هرگاه تو درگذشتى، فرزندانت از تو ارث مى برند، اما ما از رسول خدا(ص) ارث نمى بريم؟
بعد به آياتى چون آیه «وَ وَرِثَ سُلَيْمانُ دَاوُدَ»(۵) اشاره کرد، که در آن ها از ارث پيامبران ياد شده، اشاره كرد.
و ادعاى او را مخالف با آيات صريح قرآن دانست.
سپس فرمود:آيا كسى نيست ما را يارى كند؟
شما بر حكومت خدا و رسول اکرم(ص)حمله برده ايد و بدون هيچ دليلى و حجتى آن را از خاندان رسول اکرم(ص) به خاندان ديگرى برده ايد.
به زودى ظالمان خواهند دانست كه به كجا باز مى گردند.
سپس اميرالمؤمنين(ع) به حضرت فاطمه(س) فرمود:
بازگرد تا خداوند بين ما حكم كند و هم او بهترين حكم كنندگان است.
حضرت فاطمه(س) به حال غضب برخاست و فرمود:
📋《اَللَّهُمَّ! إِنَّهُمَا ظَلَمَا اِبْنَةَ مُحَمَّدٍ(ص) نَبِيِّكَ حَقَّهَا فَاشْدُدْ وَطْأَتَكَ عَلَيْهِمَا ثُمَّ خَرَجَتْ》
♦️خدایا! اين دو به حق دختر پيامبرت(ص) ظلم كردند. خدايا به شدت اينان را مأخوذ فرما.
سپس حضرت فاطمه(س)محزون و گريان از نزد آنان بيرون آمد.(۶)
👤ابن ابى الحديد معتزلی می نویسد :
از استادم علی بن فارقی پرسیدم :
آيا فاطمه(س) در ادعاى خود (درباره بازپس گيرى فدك) راستگو بوده است؟
ابن فارقی جواب داد : بلى!
گفتم : خليفه مىدانست كه او زنى راستگو است؟
ابن فارقی گفت : بلى!
گفتم : چرا خليفه حق مسلم او را در اختيارش نگذاشت؟
استاد تبسمى کرد و با کلام لطیف و زیبا و طنزگونه اى، در حالى که هرگز عادت به شوخى نداشت، گفت :
📋《لَوْ اَعْطاها الْیَوْمَ فَدَکاً بِمُجَرَّدِ دَعْواها لَجایَتْ اِلَیْهِ غَداً وَ ادَّعَتْ لِزَوْجِهَا الْخِلافَهَ وَ زَحْزَحَتْهُ مِنْ مَکانِهِ، وَ لَمْ یُمْکِنُهُ الاِعْتِذارُ وَ الْمُدافِعَهُ بِشَیْ لاِنَّهُ یَکُونُ قَدْ اَسْجَلَ عَلى نَفْسِهِ بِاَنَّها صادِقَهٌ فِیما تَدَّعِیهِ، کائِناً ما کانَ، مِن غَیْرِ حاجَه اِلى بَیِّنَه!》
♦️اگر ابوبکر آن روز فدک را به مجرد ادعاى حضرت فاطمه(س) به او مى داد، فردا مجدد زهرا(س) به سراغش مى آمد و ادعاى خلافت براى همسرش مى کرد!
و وى را از مقامش کنار مى زد و او هیچ گونه عذر و دفاعى از خود نداشت، زیرا با دادن فدک پذیرفته بود که حضرت فاطمه(س) هر چه را ادعا کند راست مى گوید، و نیازى به بیّنه و گواه ندارد.
سپس ابن ابى الحدید مى گوید :
این یک واقعیت است، هر چند استادم آن را به عنوان مزاح مطرح کرد.(۷)
📚منابع:
۱)معجم البلدان حموی، ج۴، ص۲۳۸
۲)تاریخ طبری، ج۲، ص۳۰۳
۳)سوره روم، آیه ۳۸
۴)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۳
۵)سوره نمل، آیه ۱۶
۶)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۲
۷)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱۶، ص۲۸۴
@AsnadolMasaeb
اسناد المصائب
8️⃣2⃣غصب «فدک» :👇 #روز_شمار_فاطمیه @AsnadolMasaeb
9⃣2⃣آخرین اتمام حجت #امام_علی_علیه_السلام با مردم مدینه:👇
✅امام علی(ع) آخرین اتمام حجت خویش را با مردم بی وفای مدینه انجام داد.
پس مانند سابق اقدام نمود، اما نتیجه ای همچون دفعات قبل داشت و باز همان چهار نفر آمادگی خود را اعلام کردند.
👤علامه مجلسی می نویسد :
امام علی(ع) فرمود :
📋《..أَتَانِي أَرْبَعُونَ رَجُلًا مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ فَبَايَعُونِي فَأَمَرْتُهُمْ أَنْ يُصْبِحُوا عِنْدَ بَابِي مُحَلِّقِينَ رُءُوسَهُمْ عَلَيْهِمُ السِّلَاحُ فَمَا وَفَي لِي وَلَا صَدَقَنِي مِنْهُمْ أَحَدٌ غَيْرُ أَرْبَعَةٍ سَلْمَانَ وَأبُوذَرٍّ وَالْمِقْدَادِ وَالزُّبَيْرِ》
♦️هنگامي كه با ابوبكر بيعت شد، چهل نفر از مهاجرين و انصار به نزد من آمدند و با من بيعت كردند و زبير در ميان ايشان بود. به آن ها دستور دادم كه فردا صبح با سري تراشيده همراه با سلاح درب خانه من جمع شوند؛ كسي از ايشان به وعده خود براي من وفا نكرد و كسي از ايشان مرا تصديق نكرد؛ مگر چهار نفر؛ سلمان و ابوذر و مقداد و زبير!(۱)
#روز_شمار_فاطمیه
📚منبع:
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ص۴۷۱
@AsnadolMasaeb
1⃣ملاقات عمومی :
👤شیخ مفید می نویسد :
📋《حَمَلَهَا عَلِيٌّ عَلَى أَتَانٍ عَلَيْهِ كِسَاءٌ لَهُ خَمْلٌ فَدَارَ بِهَا أَرْبَعِينَ صَبَاحاً فِي بُيُوتِ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ اَلْحَسَنِ(ع) وَ اَلْحُسَيْنِ(ع) مَعَهَا》
♦️امام علی(ع) حضرت فاطمه(س) را بر مرکبی سوار می کرد و چهل روز آن حضرت(س) را بر در خانه مهاجران و انصار می برد.
حتی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را نیز همراهش بودند.
حضرت فاطمه(س) خطاب به آنان می فرمود :
📋《يَا مَعْشَرَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ اُنْصُرُوا اَللَّهَ فَإِنِّي اِبْنَةُ نَبِيِّكُمْ وَ قَدْ بَايَعْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) يَوْمَ بَايَعْتُمُوهُ أَنْ تَمْنَعُوهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ مِمَّا تَمْنَعُونَ مِنْهُ أَنْفُسَكُمْ وَ ذَرَارِيَّكُمْ فَفُوا لِرَسُولِ اَللَّهِ(ص) بِبَيْعَتِكُمْ قَالَ فَمَا أَعَانَهَا أَحَدٌ وَ لاَ أَجَابَهَا وَ لاَ نَصَرَهَا》
♦️ای مهاجران و ای انصار! خدا را یاری کنید.
من دختر پیامبر شما هستم. شما در روزی که با رسول خدا(ص) بیعت کردید، متهعد شدید که از آن چیزی که خود و فرزندانتان را حفظ می کنید او و فرزندانش را نیز محافظت کنید.
پس حال به بیعتتان با رسول خدا عمل نمایید.
اما هیچ کدام از آنان او را یاری نکرد و پاسخ او را نداد و یاری اش نکرد.(۱)
2⃣ملاقات خصوصی :
حضرت فاطمه(س) برای در خواست یاری نزد معاذ بن جبل رفت.
حضرت(س) به او فرمود :
📋《يَا مُعَاذَ بْنَ جَبَلٍ! إِنِّي قَدْ جِئْتُكَ مُسْتَنْصِرَةً وَ قَدْ بَايَعْتَ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) عَلَى أَنْ تَنْصُرْهُ وَ ذُرِّيَّتَهُ وَ تَمْنَعَهُ مِمَّا تَمْنَعُ مِنْهُ نَفْسَكَ وَ ذُرِّيَّتَكَ وَ إِنَّ أَبَا بَكْرٍ قَدْ غَصَبَنِي عَلَيَّ فَدَكَ وَ أَخْرَجَ وَكِيلِي مِنْهَا》
♦️ای معاذ بن جبل! من نزد تو آمدم و طلب یاری دارم تا به آنچه با رسول خدا(ص) بیعت کردی، ذریه اش را یاری نمایی! و آنچه از خود و فرزندانت دفع می کنی از آنان نیز دفع کنی!
اکنون ابوبکر فدک را غصب کرده و نماینده مرا از آن اخراج نموده است.
معاذ گفت :
📋《فَمَعِي غَيْرِي؟》
♦️آیا غیر از من کسی هست؟
حضرت(س) فرمود :
📋《لاَ! مَا أَجَابَنِي أَحَدٌ!》
♦️نه! کسی مرا اجابت نکرد.
معاذ گفت :
📋《فَأَيْنَ أَبْلُغُ أَنَا مِنْ نُصْرَتِكَ؟ مَا يَبْلُغُ مِنْ نُصْرَتِي أَنَا وَحْدِي!》
♦️من کجا توان یاری شما را دارم؟ من به تنهایی نمی توانم شما را یاری بدهم!
حضرت(س) فرمود :
📋《وَ اَللَّهِ لاَ أُكَلِّمُكَ كَلِمَةً حَتَّى أَجْتَمِعَ أَنَا وَ أَنْتَ عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) ثُمَّ اِنْصَرَفَتْ》
♦️به خدا قسم! کلمه ای با تو حرف نمی زنم تا من و تو نزد رسول اکرم(ص) جمع شویم.
سپس حضرت فاطمه(س) از نزد معاذ رفت.(۲)
📚منابع :
۱_۲)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۳
@AsnadolMasaeb