✅اصحاب سقیفه در طی این هجوم، درصدد شکستن تحصّن و پراکنده کردن متحصّنین و معترضین و یاران، از خانه امام علی(ع) بودند.
در تاریخ اشاره دقیقی به تعداد افراد متحصن در خانه امام علی(ع) نشده است، ولی در روایتی مخالفین ابوبکر به تعداد دوازده نفر نام برده شده اند.
شیخ صدوق می نویسد :
📋《كَانَ اَلَّذِينَ أَنْكَرُوا عَلَى أَبِي بَكْرٍ جُلُوسَهُ فِي اَلْخِلاَفَةِ وَ تَقَدُّمَهُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) اِثْنَيْ عَشَرَ رَجُلاً مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ كَانَ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ : خَالِدُ بْنُ سَعِيدِ بْنِ اَلْعَاصِ وَ اَلْمِقْدَادُ بْنُ اَلْأَسْوَدِ وَ أُبَيُّ بْنُ كَعْبٍ وَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَ أَبُو ذَرٍّ اَلْغِفَارِيُّ وَ سَلْمَانُ اَلْفَارِسِيُّ وَ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ مَسْعُودٍ وَ بُرَيْدَةُ اَلْأَسْلَمِيُّ وَ كَانَ مِنَ اَلْأَنْصَارِ : خُزَيْمَةُ بْنُ ثَابِتٍ ذُو اَلشَّهَادَتَيْنِ وَ سَهْلُ بْنُ حُنَيْفٍ وَ أَبُو أَيُّوبَ اَلْأَنْصَارِيُّ وَ أَبُو اَلْهَيْثَمِ بْنُ اَلتَّيِّهَانِ وَ غَيْرُهُمْ》
♦️كسانی که با عمل أبوبكر و نشستن او در مسند خلافت مخالفت نمودند و او را انكار كردند، و به جانشینی امام علی(ع) اقرار و تصریح نمودند، دوازده نفر از مهاجرین و انصار بودند.
از مهاجرين : خالد بن سعيد و مقداد بن اسود و ابی بن کعب و عمّار بن ياسر و أبوذر غفارى و سلمان فارسى و عبدالله بن مسعود و بريده اسلمى.
و از انصار : خزيمة بن ثابت و سهل بن حنیف و أبوایوب انصاری و ابو ایوب انصاری و الهيثم بن التّيّهان بودند.(۱)
اما در شمار این افراد، کسانی که در خانه حضرت فاطمه(س) حضور داشتند، سلمان فارسی، مقداد بن اسود، ابوذر غفاری و زبیر بن عوام بودند.
ابوبکر و عمر مشاهده کردند که وقتی جمعی از مهاجران و انصار پیرامون علی بن ابی طالب(ع) گرد آمده اند و تا زمانی این افراد در کنار علی(ع) باشند، توانایی غلبه بر علی(ع) و اخذ بیعت از ایشان را نخواهند داشت.
البته پیشتر عمر بن خطاب به متحصنین خانه دستور پراکنده شدن داده بود و به حضرت فاطمه(س) گفته بود :
📋《اَيْمُ اَللَّهِ مَا ذَاكِ بِمَانِعِي إِنِ اِجْتَمَعَ هَؤُلاَءِ اَلنَّفَرُ عِنْدَكِ أَنْ آمُرَ بِتَحْرِيقِ اَلْبَيْتِ عَلَيْهِم》
♦️به خدا سوگند! اگر اجتماع این افراد در خانه تو ادامه داشته باشد، دستور خواهم داد تا خانه را بر آنها آتش بکشند.(۲)
پس بدین ترتیب ابوبکر به عمر دستور داد که ابتدا اجتماع متحصنین را پراکنده سازد.
📋《وَ إِنْ أَبَوْا فَقَاتِلْهُمْ》
♦️و اگر مقاومت کردند با آنها بجنگد.(۳)
در پی این دستور، عمر بن خطاب به همراه برخی افراد از جمله خالد بن ولید و أسيد بن حضير و سلمة بن أسلم به درب خانه حضرت فاطمه(س) آمدند.
عمر اهل خانه را خطاب قرار داد و فریاد کشید :
📋《وَ اَلَّذِي نَفْسُ عُمَرَ بِيَدِهِ لَيَخْرُجَنَّ أَوْ لَأُحْرِقَنَّهُ عَلَى مَا فِيهِ》
♦️قسم به کسی که جان عمر در دست اوست يا اهالی خانه از خانه خارج مى شوند يا خانه را با هر چه در آنست به آتش می كشم!(۴)
طبری می نویسد :
عمر بن خطاب گفت :
📋《وَ اَللَّهِ لَأُحْرِقَنَّ عَلَيْكُمْ اَلْبَيْتَ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ إِلَى اَلْبَيْعَةِ》
♦️به خدا قسم! خانه را بر شما به آتش می کشم، یا اینکه برای بیعت خارج شوید.(۵)
در این هنگام زبیر بن عوام به همراه عده ای از متحصنین به بیرون خانه رفتند و با شمشیر بیرون از غلاف به مقابله با مهاجمین پرداختند.
زبیر شمیشیر کشید و به آنان حمله کرد و گفت :
📋《یَا مَعشَرَ بَنِی عَبدِالمُطلّبِ(ع)! أ یَفعَلُ هَذَا بِعَلِیِِّ(ع) وَ اَنتُم أَحیَاءُ؟》
♦️ای فرزندان عبدالمطلب شما زنده باشید و با علی(ع) چنین برخوردی شود؟!
ولی در این هنگام پای زبیر لغزید و بر زمین افتاد و خالد بن ولید از پشت سنگی به زبیر زد که منجر به افتادن شمشیرش شد.
و عمر شمشیر را برداشت و شکست.(۶)
مهاجمین حمله بردند و او را دستگیر کردند و سایر متحصنین را همچنین یکی پس از دیگری محاصره و سپس دستگیر کردند.
سپس حضرت فاطمه(س) بیرون آمد و آنان را تهدید به نفرین کرد.
پس آنان برای مدتی عقب نشینی کردند تا دستور بعدی صادر گردد.
حضرت فاطمه(س) با توجه به لزوم حفاظت از جان امیرمومنان(ع)، دستور خروج برخی دیگر از افراد متحصن را صادر کرد و فرمود :
📋《فَانْصَرِفُوا عَنَّا رَاشِدِينَ》
♦️به صلاحدید خود عمل کنید و نزد من بازنگردید.
متحصنین دیگر به خانه حضرت فاطمه(س) بازنگشتند و مهاجمین آنان را برای بیعیت اجباری نزد ابابکر بردند.(۷)
اما اهل سقیفه همچنان دنبال بیعت از امام علی(ع) بود.
📚منابع :
۱)خصال شیخ صدوق، ج۲، ص۴۶۱
۲)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۸
۳)العقد الفرید ابن عبد ربه، ج۵، ص۱۴
۴)الاحتجاج شیخ طبرسی، ج۱، ص۸۰
۵)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۳
۶)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۶
۷)المصنّف شیخ صنعانی، ج۷، ص۴۳۳
@AsnadolMasaeb
🕌امام صادق(علیه السلام) می فرماید :
«أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّهِ ثَمَانِیَهَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَهٌ مِنْهَا إِلَى قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَهٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَهُ بِنْتُ مُوسَى(علیهما السلام) وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّهَ بِأَجْمَعِهِمْ»
♦️آگاه باشید که بهشت هشت در دارد، سه تای آن به سوی قم است.
بانویی از فرزندان من به نام فاطمه دختر موسی(علیهما السلام) در آنجا رحلت میکند که همه شیعیان ما با شفاعت او وارد بهشت میشوند.(۱)
📚منبع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۵۷، ص۲۲۸
@AsnadolMasaeb
✍تاریخ ولادت و وفات #حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها؟!👇
📎 #قم
📎 #حضرت_معصومه
📎 #حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
@AsnadolMasaeb
✅در منابع تاریخی و منابع قدیمی شیعه، اطلاعات زیادی درباره تاریخ زندگی حضرت معصومه(سلام الله علیها) از جمله تاریخ ولادت و تاریخ وفات ایشان بیان نشده است.
به گفته «استاد رضا استادی» نخستین کتابی که در آن، تاریخی از ولادت و وفات حضرت معصومه(سلام الله علیها) ذکر شده است، کتاب «نور الآفاق» نوشته «شیخ جواد شاه عبدالعظیمی»(متوفی قرن۱۴) می باشد که در این کتاب، تاریخ ولادت حضرت معصومه(سلام الله علیها) «یکم ذی القعده سال ۱۷۳ قمری» و تاریخ وفات ایشان «دهم ربیع الثانی سال ۲۰۱ قمری» ذکر شده است.
و اين كتاب به زبان فارسى در سال ۱۳۴۳ قمری تأليف شده و در سال ۱۳۴۴ قمری در ۱۳۰ صفحه به صورت جيبى توسط فرزندش شيخ مهدى عبدالعظیمی[و به عبارت خود او : خادم شريعت مطهره حاج شيخ مهدى سلطان العلماء نجفى نظام التولية و خزانه دار حضرت عبدالعظيم(ع)] چاپ شده است و نسخه چاپى آن در كتابخانه مرحوم آيت الله مرعشى نجفى در قم موجود است.(۱)
اين كتاب در کتاب «الذريعه» مرحوم «علامه آقا بزرگ تهرانى»(۱۳۸۹ق) در فهرست كتب فارسى به نام «نور الافاق» ضبط و ثبت شده است.(۲)
این نقلِ بی سند درباره ولادت و وفات حضرت معصومه(س)، بعدها از آن کتاب، به دیگر کتابها راه یافته است.
برخی از علماء مانند مرحوم آیت الله مرعشی نجفی، آیت الله شبیری زنجانی، استاد رضا استادی و مرحوم ذبیح الله محلاتی با این نظر شیخ جواد شاه عبدالعظیمی مخالفت کرده و تاریخ های ذکر شده در این کتاب را ساختگی دانسته اند.
👤مرحوم «شیخ علی نمازی» در کتاب «مستدرک سفینه البحار» به پیروی از کتاب نور الافاق می نویسد :
«فَاطِمَةُ المَعصُومَةُ(س) المَولَودَةُ فِي غُرَّةِ ذِي القَعدَةِ سَنَةَ ۱۷۳ ق»
♦️حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها) در ابتدای ماه ذی القعده سال ۱۷۳ قمری به دنیا آمده است.(۳)
👤آیت الله شبیری زنجانی قائل است به اینکه به طور دقیق ولادت و وفات حضرت(س) مشخص نیست، ولی کتاب «مستدرک سفینه البحار» تاریخ تولد او را طبق اسناد به دست آمده، در روز اول ذیقعده سال ۱۷۳ در شهر مدینه نوشته است که این تاریخ در کتاب «مستدرک سفینه البحار» ناشی از تصحیح تاریخ مجعولی توسط آقای شیخ علی نمازی(مولف) دانسته است و زمان ولادت و رحلت ایشان را مجعول دانستهاند.(۴)
👤مرحوم «شیخ ذبیح الله محلاتی» می نویسد :
اطلاعات چندانی درباره زندگی حضرت معصومه(س) در دست نیست؛ ازجمله تاریخ تولد و وفات و میزان عمر ایشان و اینکه چه زمانی از مدینه حرکت کرده و آیا پیش از شهادت امام رضا(علیه السلام) فوت کرده است یا پس از آن، در تاریخ ثبت نشده است.(۵)
👤 #استاد_عندلیب_همدانی در مورد ولادت ها و وفیَات جعلی و خود ساخته ی امروزی می نویسد :
«دروغ در هرجا و توسط هر شخصی عقلا و شرعا مذموم و ناپسند است، ولی آنجا که به دروغ رنگ دین و لعاب آیین زده شود زشتی و حرمت آن قطعا بیشتر خواهد بود!
جعل در مناسبت های آئینی نیز رو به گسترش است.
حقیر تکلیف خودم را در این زمینه انجام داده و خواهم داد و همه هزینه آن را هم می پردازم، بنده که همواره مدافع سرسخت شعائر دینی بوده ام و به صراحت عرض می کنم [که] عنوان کردن روزهایی به عنوان؛
رحلت حضرت ام کلثوم(سلام الله علیها)
رحلت بانو ام البنین(سلام الله علیها)
[رحلت حضرت معصومه(سلام الله علیها)]
[رحلت بانو رباب(سلام الله علیها)]
تولد حضرت رقیه(سلام الله علیها)
تولد حضرت علی اصغر(علیه السلام) و مواردی از این قبیل هیچگونه مدرک معتبری ندارد!
باشد که مروج دروغ و مدافع دروغگویان نباشیم!»(۶)
نام این کتاب یعنی «نور الآفاق» در فهرست معرفی کتب و مصادر آشنایی با حضرت عبدالعظیم حسنی اثر استاد رضا استادی آمده است.
🔍جهت نقد و بررسی مختصر بر این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید :👇
«کتاب نور الافاق»
📚منابع :
۱)آشنایی با حضرت عبدالعظیم و مصادر شرح حال او، رضا استادی، ص۲۹۷
۲)الذريعة علامه آقابزرگ تهرانى، ج۱۶، ص۳۵۵
۳)مستدرک سفینة البحار نمازی، ج۸، ص۲۶۱
۴)جرعهای از دریا شبیری زنجانی، ج۲، ص۵۱۹
۵)ریاحین الشریعه محلاتی، ج۵، ص۳۱
۶)کانال استاد عندلیب همدانی
@AsnadolMasaeb
👤حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی درباره تاریخ ولادت و وفات حضرت معصومه(سلام الله علیها) در کتاب «جرعه ای از دریا» می نویسد :
«تاریخ ولادت و وفات حضرت معصومه(سلام الله علیها) مجعول است. شخص جاعلی تاریخ ولادت آن حضرت(سلام الله علیها) را سال ۱۸۳ هجری ذکر کرده است.
آقای حاج شیخ علی نمازی حساب کرده بود، چون سال شهادت امام موسی بن جعفر(علیه السلام) سال ۱۸۳ هجری است و تا آن موقع حضرت(علیه السلام) در زندان بود، چگونه ممکن است که حضرت معصومه(سلام الله علیها) در این سال به دنیا آمده باشد؟! لذا گفته است که تصحیف شده و تاریخ درست سال ۱۷۳ هجری است و دیگران هم این تاریخ را از آنجا نقل کردند.
در حالی که هر دو تاریخ نادرست و تاریخ ولادت به دست ما نرسیده است.
این تاریخ را یکی از جعّالین که ویژگی هایش هم نقل شده جعل کرده است.
داستان جعلی از این قرار است که؛
مرحوم «متوّلی باشی» اعلام میکند که اگر کسی تاریخ ولادت و وفات حضرت معصومه(سلام الله علیها) را پیدا کند، دستور می دهم که در آن روزها بازار قم را تعطیل کنند.
آدم کلّاشی ادعا میکند که در فلان کتاب از کتابخانه مدینه این تاریخ ذکر شده است.
متولی باشی آدم زرنگی بود.
گفته بود که متولی کتابخانه مدینه با من آشناست و من آن کتاب را از کتابخانه میخواهم و چاپ میکنم و به این شکل مشتِ آن شخص باز میشود.
متولی باشی مسافرتی تاریخی به حجاز کرده بود و رجال آنجا را میشناخت.»
📚منبع :
جرعه ای از دریا، ج۲، ص۵۱۹
@AsnadolMasaeb
👤مرحوم علامه «سید جعفر مرتضی عاملی»(متوفی سال ۱۴۴۱ق) مورخ نامی و معاصر شیعه درباره ی علت وفات #حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها می نویسد :
«فَيُقَالُ إِنَّهَا قَدْ دَسَّ إِلَيهَا السَّمُّ فِي سَاوَةَ وَ لِهَذَا لَمْ تَلْبَثْ إِلَّا أَيَّامَاً قَلِيلَةً وَ اسْتُشْهِدَتْ [بِقُم]»
♦️و گفته می شود که در حق حضرت معصومه(سلام الله علیها) دسیسه کردند و او را در شهر «ساوه» سمّ خوراندند و به خاطر همین از آن پس، مدت زیادی در قید حیات نبودند و سپس در قم به شهادت رسیدند.
📚منبع :
الحياة السياسية للامام الرضا(علیه السلام)، ص۴۲۸
@AsnadolMasaeb
♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴
🚩 «اَلسَّلَامُ عَلَيْكَ يَا اَبَا عَبْدِاللهِ(ع)
وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتِي حَلَّتْ بِفِنائِكَ
عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ
اَبَداً مَا بَقيتُ
وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ
وَ لا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ(ع)
وَعَلى عَلِيِّ(ع) بْنِ الْحُسَيْنِ(ع)
وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ(ع)
وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ(ع)»
🎙روضه #حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها با نوای #استاد_میرزا_محمدی در حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها)
#ویژه_شب_جمعه
@AsnadolMasaeb
✅مهاجمین و اصحاب سقیفه در پی اولین هجوم دسته جمعی، موفق شدند حصر را بشکنند و یاران و متحصنین پیرامون امام علی(ع) در خانه حضرت فاطمه(س) را به نوعی فراری دهند.
پس در صدد اجرای دومین هجوم بودند و آن باز تهدید اهل خانه و ارعاب مردم توسط حکومت به واسطه عربده کشی ها و قدرت نمایی ها بود.
از آنجایی که خیال مهاجمین از باب یاران متحصن راحت بود و تقریبا با فراری دادن آنها و گرفتن بیعت اجباری از آنان، نیمی از راه را رفته بودند، این بار ترس آنها از این بود که مردم مدینه از آنجایی که از نزدیک شاهد جریان هستند، شورش نکنند و در دفاع از اهل بیت رسول اکرم(ص) اقدامی انجام ندهند.
پس ثمره هجوم دوم، منصرف کردن مردم نظاره گر مدینه از این اقدام بود.
چون تجربه برای مهاجمین نشان داده بود که در هجوم اول وقتی عمر بن خطاب برای آتش زدن خانه اقدام کرد، و اهل خانه را به سوزاندن تهدید نمود، در این هنگام مردم مدینه خطاب به او گفتند :
📋《إِنَّ فِيهِ فَاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) وَ وُلْدَ رَسُولِ اَللَّه(ص) وَ آثَارَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)!》
♦️تو قصد آتش زدن خانه فاطمه(س) را داری در حالی که در این خانه دختر و فرزندان و آثار و یادگاران حضرت رسول اکرم(ص) هستند؟
تا جایی که عمر در مقابل اعتراض مردم قدری عقب نشینی کرد و در مقابل مخالفت مردم گفت :
📋《أَ تَرَوْنِي فَعَلْتُ ذَلِكَ؟ إِنَّمَا أَرَدْتُ اَلتَّهْوِيلَ!》
♦️آیا پنداشتید که من این کار را انجام می دهم؟ خواستم فقط با این عمل اهل خانه را بترسانم!(۱)
مهاجمین می خواستند این حرف مردم و اعتراضشان دیگر در هجوم نهایی تکرار نشود و این هجوم صرفا برای هم رای کردن مردم با خود و یا حداقل مانع از تحریک شدن و شورش آنان بود که این هم به ثمر نشست.
تا جایی که در تاریخ نقل نشده که در مقابل عربده کشی ها و قدرت نمایی های عمر بن خطاب در مقابل خانه حضرت فاطمه(س) کسی مخالفت کرده باشد.
وقتی میدان کاملا از حامیان امام علی(ع) خالی شد، پس اهل سقیفه توانست با قلدری تمام شروع به عربده کشی و قدرت نمایی کنند که این عمل به نوعی باعث رعب مردمانی شد که در آن روز در آنجا تجمع کرده بودند ولی جرئت مخالفت نداشتند.
عمر بن خطّاب بعدها به إبن عباس گفت :
آيا مىدانى چرا قوم شما [قريش]، شما را از جانشينى محمد(ص) منع كردند؟
📋《كَرِهُوا أَنْ يَجْمَعُوا لَكُمُ النُّبُوَّةَ وَالْخِلَافَةَ، فَتَبَجَّحُوا عَلَى قَوْمِكُمْ بَجَحًا بَجَحًا، فَاخْتَارَتْ قُرَيْشٌ لِأَنْفُسِهَا فَأَصَابَتْ وَوُفِّقَتْ》
♦️براى اين كه كراهت داشتند خلافت و نبوت براى شما باشد، در آن صورت فخر و غرور شما افزون مىشد؛ به همين دليل قريش خلافت را براى خود گذاشت و كار درستى كرد.(۲)
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴
۲)الكامل ابن اثیر، ج۲، ص۴۳۹
@AsnadolMasaeb
اسناد المصائب
5️⃣3️⃣پی ریزی نقشه «هجوم دوم» :👇 #روز_شمار_فاطمیه #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها @AsnadolMasaeb
6️⃣3️⃣پی ریزی نقشه «هجوم سوم و نهایی» :👇
#روز_شمار_فاطمیه
#حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
@AsnadolMasaeb
✅در این یورش عمر بن خطاب به همراه بسیاری از مهاجمین بر در خانه حضرت فاطمه(س) تجمع کردند.
علامه مجلسی می نویسد :
📋《أَقْبَلَ عُمَرُ فِي جَمْعٍ كَثِيرٍ إِلَى مَنْزِلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبِِ(ع) فَطَالَبَهُ بِالْخُرُوجِ فَأَبَى فَدَعَا عُمَرُ بِحَطَبٍ وَ نَارٍ》
♦️عمر با جمع کثیری از افراد خود، به منزل امام علی(ع) آمد و از علی(ع) در خواست کرد که از خانه خارج شود، که امام علی(ع) از خروج اباء کرد و عمر در این هنگام آتش و هیزم طلب کرد.(۱)
در این هجوم نه از دفاع متحصنین خبری بود و نه از اعتراض مردم مدینه!
شهرستانی می نویسد :
📋《وَ مَا كَانَ فِي الدَّارِ غَيرُ عَلِىِِّ(ع) وَ فَاطِمَةَ(س) وَ الحَسَنِ(ع) وَ الحُسَينِ(ع)》
♦️در آن روز غیر از علی(ع) و فاطمه(س) و حسنین(ع) کسی در خانه نبود.(۲)
در این هنگام عمر فریاد زد :
📋《واللهِ لأَحرُقَنَّ عَلَيكُم》
♦️به خدا قسم آتش را بر شما مسلط می کنم.(۳)
پس در این هنگام؛
📋《خَرَجَتْ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) إِلَيْهِمْ فَوَقَفَتْ عَلَى اَلْبَابِ》
♦️حضرت فاطمه(س) بر آنها خارج شد و در پشت در ایستاد و خطاب به عمر فرمود :
📋《لاَ عَهْدَ لِي بِقَوْمٍ أَسْوَأَ مَحْضَراً مِنْكُمْ تَرَكْتُمْ رَسُولَ اَللَّهِ(ص) جِنَازَةً بَيْنَ أَيْدِينَا وَ قَطَعْتُمْ أَمْرَكُمْ فِيمَا بَيْنَكُمْ فَلَمْ تُؤَمِّرُونَا وَ لَمْ تَرَوْا لَنَا حَقَّنَا كَأَنَّكُمْ لَمْ تَعْلَمُوا مَا قَالَ يَوْمَ غَدِيرِ خُمٍّ وَ اَللَّهِ لَقَدْ عَقَدَ لَهُ يَوْمَئِذٍ اَلْوَلاَءَ لِيَقْطَعَ مِنْكُمْ بِذَلِكَ مِنْهَا اَلرَّجَاءَ وَ لَكِنَّكُمْ قَطَعْتُمُ اَلْأَسْبَابَ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ نَبِيِّكُمْ وَ اَللَّهُ حَسِيبٌ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ فِي اَلدُّنْيَا وَ اَلْآخِرَةِ》
♦️در تمام عمر خود هيچ قومى را نمىشناسم كه بىوفاتر و بىعاطفهتر از شماها باشند، جنازۀ رسول خدا(ص) را نزد ما گذاشته و سرگرم كار خود و بدست آوردن خلافت شديد، نه مشورتى با ما نموديد و نه كمترين حقّى براى ما قائل شديد، گويا شما هيچ اطّلاعى از فرمايش پيامبر(ص) در روز غدير خم نداشتيد؟
به خدا سوگند در همان روز آنچنان امر ولايت را محكم ساخت كه جاى هر طمع و اميدى براى شما باقى نگذاشت، ولى شما آن را رعايت نكرده و هر رابطهاى را با پيامبرتان قطع نموديد.البتّه خداوند متعال ميان ما و شما حاكم خواهد فرمود.(۴)
کلمات و عبارات نشانگر این بود که مخاطب حضرت فاطمه(س) نه تنها مهاجمین بود، بلکه شامل مردم مدینه هم می شد.
عمر که ترس از تحریک و شورش مردم داشت، مجدد شروع به عربده کشی کرد.
📋《فَأَقْبَلَ بِقَبَسٍ مِنْ نَارٍ عَلَى أَنْ يُضْرِمَ عَلَيْهِمُ اَلدَّارَ》
♦️عمر در دست خود شعله ای از آتش حمل می کرد که قصد به آتش کشیدن خانه فاطمه(س) را داشت.(۵)
او می گفت :
📋《اُحرِقُوا دَارَهَا بِمَن فِيهَا》
♦️خانه را با اهلش به آتش بکشید.(۶)
در این هنگام حضرت فاطمه(س) او را دید و به او فرمود :
📋《يَا اِبْنَ اَلْخَطَّابِ! أَ جِئْتَ لِتُحْرِقَ دَارَنَا؟》
♦️ای پسر خطاب! آیا آمده ای خانه ما را به آتش بکشی؟
عمر گفت :
📋《نَعَمْ! أَوْ تَدْخُلُوا فِيمَا دَخَلَتْ فِيهِ اَلْأُمَّة》
♦️آری! مگر آن که با ابوبکر بیعت کنید چنانکه امت بیعت کردند.(۷)
حضرت فاطمه(س) در این هنگام به درگاه الهی شکایت کرد و فرمود:
📋《یَا أَبَتَاهُ! يَا رَسُولَ اللّهِ(ص)! أُنظُر مَا ذَا لَقِينَا بَعدَكَ مِن ابنِ الخَطَّابِ وَ ابنِ أَبِي قُحَافَةِ!》
♦️اى پدر! اى رسول الله(ص)! ما پس از تو چه ظلم ها كه از عمر بن خطاب و ابوبكر ابن ابى قحافه ديديم.(۸)
و حضرت(س) این چنین شروع به استغاثه کرد که چنان دلخراش بود که همان افرادی که آمده بودند، نزدیک بود دلهایشان شکافته و جگر هایشان پاره پاره شود و به شدت گریستند و عده زیادی از آنها صحنه را ترک کردند.
اما مهاجمین از کار شوم خود دست برنداشتند و همچنان به کار خویش ادامه دادند.
📚منابع:
۱)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴
۲)الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱
۳)تاریخ طبری، ج۲، ص۴۴۳
۴)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۲۰۴
۵)عقد الفرید ابن عبد ربه، ج۴، ص۹۳
۶)الملل والنحل شهرستانی، ج۱، ص۷۱
۷)بحار الانوار مجلسی، ج۲۸، ص۳۳۹
۸)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۸۱
@AsnadolMasaeb
✅ابان بن ابى عيّاش از سُليم بن قيس نقل می كند كه گفت :
نزد عبدالله بن عباس در خانه اش بودم، و گروهى از پيروان على(ع) با ما بودند، ابن عباس براى ما سخن مى گفت.
از جمله ماجرای هجوم را برای ما بازگو کرد.
او گفت :
📋《يَا إِخْوَتِي! تُوُفِّيَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)، فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى : يَا ابْنَ أَبِي طَالِبٍ! افْتَحِ الْبَابَ!》
♦️اى برادران! بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص) عمر به درب خانه حضرت فاطمه(س) آمد و بر در كوبيد و فرياد زد : اى پسر ابوطالب! در را باز كن!
حضرت فاطمه(س) فرمود :
📋《يَا عُمَرُ مَا لَنَا وَ لَكَ لَا تَدَعُنَا وَ مَا نَحْنُ فِيهِ!》
♦️اى عمر! ما را به تو چه کار؟! ما را در مصيبتمان هم رها نمى كنى؟
عمر گفت :
📋《افْتَحِي الْبَابَ وَ إِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَيْكُمْ!》
♦️در را باز كن وگر نه آن را بر سر شما به آتش مى كشيم.
حضرت زهرا(س) فرمود :
📋《يَا عُمَرُ! أَمَا تَتَّقِي اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَيْتِي وَ تَهْجُمُ عَلَى دَارِي؟》
♦️اى عمر! از خدا نمى ترسى كه به سرايم درآمدى و به خانه ام يورش آوردى؟!
📋《فَأَبَى أَنْ يَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِي الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ ثُمَّ دَفَعَهُ عُمَر》
♦️عمر برنگشت، سپس آتش خواست، و درب خانه را آتش زد و در آتش گرفت.(۱)
عمر هیزم ها را شعله ور می ساخت و خالد بن ولید، مغیره و ابوعبیده بن جراح و قنفذ هم در حال جمع آوری هیزم بودند.
و با شعله گرفتن هیزم ها آتش به در خانه سرایت کرد و دود وارد خانه شد، در حالی که حضرت فاطمه(س) پشت در نشسته بود!
در این حال، قنفذ سعی می کرد در را باز کند تا به داخل خانه هجوم بیاورند.
حضرت فاطمه(س) برخاست و دو دست خود را بر دو طرف چهار چوب در گذاشت و با تمام بدن خود مانع باز کردن در شد.
کم کم آتش به سوی در خانه رسید، در حالی که شعله می کشید و حرارت آن بر بدن و صورت حضرت فاطمه(س) می خورد.
در آن لحظه ناگهان عمر چنان با لگد به در نیم سوخته زد که درب خانه باز شد.
پیش از آنکه حضرت فاطمه(س) بتواند خود را کنار بکشد، در با تمام سنگینی بر آن حضرت(س) برخورد کرد و حضرت(س) بین در و دیوار قرار گرفت و بر همه بدن آن حضرت(س) آسیب رسید.
در این هنگام حضرت(س) بر روی زمین افتاد و آتش همچنان شعله ورتر می شد و مهاجمین در این هنگام وارد خانه شدند.
فشار در، بر بدن حضرت(س) به حدی بود که در همان لحظه حضرت محسن(ع) در رحم مادر به شهادت رسید.
حضرت(س) در این هنگام صیحه ای زد و ناله زنان فرمود :
📋《يَا أَبَتَاهْ! يَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! هَكَذَا كَانَ يُفْعَلُ بِحَبِيبَتِكَ وَ ابْنَتِكَ؟》
♦️ای پدرم! ای رسول خدا(ص)! این چنین رفتار می شود با حبیبه ات و دخترت!
سپس ناله زد:
📋《آهِ يَا فِضَّةُ! إِلَيْكِ فَخُذِينِي فَقَدْ وَ اللَّهِ قُتِلَ مَا فِي أَحْشَائِي مِنْ حَمْلٍ》
♦️آه ای فضه! مرا دریاب! به خدا قسم فرزندی را که در رحم داشتم، کشته شد!(۲)
ابن حجر عسقلانی می نویسد :
📋《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ فاطِمَةَ(س) حَتَّي أسقَطَت بمُحسِن(ع)》
♦️در این هنگام عمر به فاطمه(س) لگد زد که سبب سقط محسن(ع) گرديد.(۳)
سپس حضرت(س) عاملین این کار را نفرین کرد.
سپس از زمین برخاست وخود را به زحمت بلند کرد و از شدت جراحات و ضربات، بر دیوار تکیه داد.
عمر خود می گوید :
به طرف در رفتم، او استقامت کرد؛ با تازیانه بر دست هایش زدم، به دردش آورد، صدای ناله و گریه اش را شنیدم.
📋《فَكِدْتُ أَنْ أَلِينَ وَ أَنْقَلِبَ عَنِ الْبَابِ فَذَكَرْتُ أَحْقَادَ عَلِيٍّ(ع) وَ وُلُوعَهُ فِي دِمَاءِ صَنَادِيدِ الْعَرَبِ، فَرَكَلْتُ الْبَابَ》
♦️نزدیک بود دلم به رحم بیاید و برگردم که به یاد کینه های علی(ع) و حرص و ولع او در ریختن خون بزرگان عرب پس در حالی که او خود را به در چسبانده بود تا مانع شود با تمام توان لگدی به در زدم و ناگهان پشت در افتاد.(۴)
در این هنگام عمر وارد خانه شده بود و قبل از رسیدن فضه بر هر دو صورت فاطمه(س) چنان سیلی زد، که چشمان حضرت(س) پر از خون شد.
عمر که هنوز آتش کینه اش شعله ور بود، با لگد به سینه و پهلوی حضرت(س) زد.
عمر با غلاف شمشیر، بی محابا بر هر دو پهلوی حضرت(س) می زد.
ناگهان عمر تازیانه را بر بازوی فاطمه(س) زد.
📋《وَ ضَرَبَ عُمَرُ لَهَا بِالسَّوطِ عَلَی عَضُدِهَا حَتَّی صَارَ کَالدُّملَجِ الاَسوَدِ المُحتَرِقِ》
♦️عمر با تازیانه بر بازوی فاطمه(س) زد، تا اینکه؛ بازو و کتف ایشان مانند دستبدی سیاه، کبود شد.(۵)
در این حال صدای حضرت(س) به «یا ابتاه!» بلند شد.
📚منابع:
۱)کتاب سلیم بن قیس، ج۲، ص۸۶۴
۲)بحار الانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۳)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶
۴)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۴۰۷
@AsnadolMasaeb
اسناد المصائب
7️⃣3️⃣ادامه حملات در نقلهای دیگر :👇 #روز_شمار_فاطمیه #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها @AsnadolMasaeb
8️⃣3️⃣میزان لطمات و صدمات وارده بر #حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها طبق روایات و تاریخ :👇
#اسناد_صدمات
#روز_شمار_فاطمیه
@AsnadolMasaeb
✅برخی از آنچه در کتب شیعه و اهل سنت درباره لطمات و صدمات وارده بر حضرت فاطمه زهرا(س) در طی حمله مهاجمین به خانه ایشان آمده است، عبارت است از :
1⃣ضرب تازیانه :👇
🔹بر پهلوها و پشت :
نقل شده است :
📋《فَمَاتَت وَ آثَارُ السِّیَاطِ بِجَنبِهَا》
♦️حضرت فاطمه(س) از دنیا رفت، در حالی که آثار تازیانه بر پهلوی او بود.(۱)
و در روایتی :
📋《ضَرَبَ قُنفُذُ فَاطِمَهَ(س) بِالسَّوطِ عَلَی ظَهرِهَا وَ جَنبَیهَا》
♦️قنفذ با تازیانه بر دو طرف پهلوی فاطمه(س) زد.(۲)
🔹بر دست :
نقل شده است :
📋《وَ ضَرَبَ یَدَ الصِّدِّیقَةِ الکُبرَی فَاطِمَةِ(س) بِالسَّوْطِ》
♦️و آن ملعون دست صدیقه کبری(س) را با تازیانه زد.(۳)
در روایتی خود عمر می گوید :
📋《فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا》
♦️با تازیانه بر دستانش زدم و او از آن ضربه من درد کشید.(۴)
🔹بر بازو :
در روایتی از خود حضرت فاطمه(س) نقل شده است :
📋《فَالتَوَی السَّوطَ عَلَی عَضُدِی، حَتَّی صَارَ کَالدُّملُجِ》
♦️عُمَر با تازیانه به بازوی من زد و مانند دستبندی سیاه، کبود شد.(۵)
2⃣شکستن شدن پهلو :👇
نقل شده است که :
📋《وَ کُسِرَت جَنبُهَا》
♦️و پهلویش شکسته شده است.(۶)
در روایتی دیگر :
📋《فَدَفَعَها فَکَسَرَ ضِلعَاً مِن جَنبِها》
♦️قنفذ بانو را به سمتی از خانهاش پرت کرد و استخوان دنده پهلویش را شکست.(۷)
3⃣لگد خوردن :👇
نقل شده است :
📋《إنَّ عُمَرَ رَفَسَ (بِرِجلِهِ) فَاطِمَةَ(س) حَتَّی أسْقَطَتْ بِمُحْسِنٍ(ع)》
♦️عُمر لگدی بر فاطمه(س) زد، در نتیجه، فاطمه(س) فرزندی که در رحم داشت، سقط شد.(۸)
در روایتی دیگر :
📋《لَکَزَهَا قُنفُذُ》
♦️قنفذ با لگد به سینه فاطمه زهرا(س) زد.(۹)
4⃣ضربه با غلاف شمشیر :👇
نقل شده است :
📋《فَرَفَعَ عُمَرُ السَّیفَ وَ هُوَ فِی غِمدِهِ فَوَجَاَ بِهِ جَنبَهَا》
♦️سپس عمر شمشير را بلند کرد، در حالی که در غلاف بود، پهلو های فاطمه(س) را مجروح ساخت.(۱۰)
5⃣فشار بین در و دیوار :👇
نقل شده است :
📋《وَ ضَغَطُوا سَیِّدَةَ النِّسَاءِ بِالبَابِ》
♦️سرور زنان را با درب مورد فشار قرار دادند.(۱۱)
در روایتی دیگر :
📋《ضَغَطَ عُمَرُ لَهَا بَینَ البَابِ وَ الحَائِطِ》
♦️عُمر، فاطمه(س) را بین در و دیوار فشار داد.(۱۲)
در روایتی دیگر :
📋《أنـَّهُ حَصَرَ فاطِمَةَ(س) فِی الْبابِ حَتّی أسْقَطَتْ مُحْسِناً》
♦️عمر، فاطمه(س) را چنان در میان در فشرد که محسن را سقط کرد.(۱۳)
و در روایتی دیگر :
📋《عَصَرَ عُمَرُ فَاطِمَةَ(س) خَلفَ البَابِ》
♦️عمر فاطمه(س) را پشت در فشرد.(۱۴)
6⃣سیلی به صورت :👇
نقل شده است :
📋《لَطَمَ وَجَهَ الزَّکِیَّةِ》
♦️عمر به صورت فاطمه زکیه(س) سیلی زد.(۱۵)
در روایتی، خود عمر می گوید :
📋《فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّيْهَا مِنْ ظَاهِرِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْضِ》
♦️از روی مقنعه طوری بر دو گونه اش زدم که گوشوارهها پاره شد و به زمین ریخت.(۱۶)
در روایتی دیگر :
📋《لَطَمَهَا حَتَّی خَرَّت لِوَجهِهَا وَ جَبِینِهَا》
♦️عمر با سیلی فاطمه(س) را زد و او با صورت و پیشانی بر زمین آمد.(۱۷)
در روایتی دیگر :
📋《ثُمَّ لَطَمَهَا فَكَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى قُرْطٍ فِي أُذُنِهَا حِينَ نُقِفَتْ》
♦️سپس عمر، سیلی به صورت ایشان زد، که گویا میبینم که بر اثر سیلی او گوشواره از گوشش بر زمین افتاد.(۱۸)
7⃣زخمی شدن سینه توسط میخ در :👇
نقل شده است :
📋《وَ نَبَتَ مِسمَارُ البَابِ فِی صَدرِهَا》
♦️میخ در، به سینه فاطمه(س) فرو رفت.(۱۹)
8⃣سوختن صورت :👇
از حضرت فاطمه(س) نقل شده است که :
📋《وَ فَسَقَطتُ لِوَجهِی وَ النَّارُ تَسعَرُ وَ تَسفَعُ وَجهِی》
♦️پس با صورت بر زمین افتادم، در حالی که آتش شعله ور بود و حرارتش صورتم را می سوزاند.(۲۰)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📚منابع :
۱)الهجوم عبدالزهراء، ص۲۷۹
۲)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰
۳)بحارالانوار مجلسی، ج۵۳، ص۱۴
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۳
۵)الهدایه الکبری خصیبی، ص۱۷۹
۶)نوادر الاخبار فیض کاشانی، ص۱۶۳
۷)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳
۸)لسان المیزان ابن حجر عسقلانی، ج۱، ص۴۰۶
۹)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰
۱۰)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۷
۱۱)اثبات الوصیه مسعودی، ص۱۴۶
۱۲)الصواعق المحرقه هیثمی، ص۵۱
۱۳)اثبات الهداة حرّ عاملی، ج۳، ص۳۹۸
۱۴)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۹۴۴
۱۵)بحارالانوار مجلسی، ج۳۱، ص۱۲۶
۱۶)بحارالانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۴
۱۷)الهجوم عبدالزهراء، ص۳۳۶
۱۸)الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۵
۱۹)الهجوم عبدالزهراء، ص۳۱۷
۲۰)عوالم العلوم بحرانی، ج۱۱، ص۵۸۰
@AsnadolMasaeb