🔹🔷《السَّلامُ عَلَیكَ یا أوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ سَلیلٍ مِن سُلالَةِ إبراهیمَ الخَلیلِ》🔷🔹
✅در بین فرزندان بنی هاشم تنها به حضرت علی اکبر(علیه السلام) لقب «نَارِئُ القُرَی» داده اند.
و این لقب به کسی گفته می شد که؛
بر بام خانه خود، شعله آتشی را بر می افروخت تا اگر مستمندی یا بیچاره ای و یا مهمانی که پناه ندارد، به سمت شعله های کرامت بیاید و پای سفره اطعام و مهمان نوازی اش بنشیند.
و این شخص، به قدری هیزم میهمان نوازی اش را زیاد می کرد که هر فقیر و درمانده ای از دورترین نقطه آن را می دید و نظرش را جلب می کرد.(۱)
نقل است که؛
📋《وَ لَم تُذكَر هَذِهِ المُكَرَّمَةُ مِن نَارِ القُرَى لِوَاحِدِِ مِن أَبنَاءِ الأَئِمَّةِ إِلَّا لِشَبِيَهِ رَسَوُلِ اللهِ(ع) عَلِيَّ الأَكبَرِ(ع)》
♦️این لقب با کرامت نارئ القری به هیچ یک از فرزندان ائمه اطهار(ع) نسبت داده نشده است، مگر به حضرت علی اکبر(ع) که شبیه حضرت رسول اکرم(ص) بود.(۲)
حضرت علی اکبر(ع) در بالای پشت بام منزل خود، آتشی می افروختند که در میان عرب، آن آتش به معنای این است که؛ در آن محل میهمانی است و هر فقیر و مسکین و غریبی در آن، راه دارد.
واین نشان از سخاوت زیاد حضرت علی اکبر(ع) دارد.
آن حضرت(ع) در دامان عمویش حضرت امام حسن مجتبی(ع)، کریم اهل بیت(ع) پرورش یافته بود، و حضرت(ع) مربی و معلم حضرت علی اکبر(ع) بوده است.
تا جایی که در زیارت نامه علی اکبر(ع)
می خوانیم؛
📋《السَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ الْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ(ع)》
♦️سلام بر تو ای پسر حسن(ع) و حسین(ع)!(۳)
در نقلی آمده است که؛
📋《اَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِ الله(ص)》
♦️حضرت علی اکبر(ع) شبیه ترین فرد به پیامبر از لحاظ خَلقاً (چهره)، خُلقاً(اخلاقی) و منطقاً(نوع صحبت کردن) بود.(۴)
مغیره نقل می کند که معاویه روزی در بین کسانی که در مجلس او نشسته بودند، پرسید :
📋《مَن أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ؟》
♦️در بین مردم، چه کسی لایق حکومت است؟
گفتند : شما لایق و سزاوارید!
معاویه گفت :
📋《لَا! أَولَى النَّاسِ بِهَذَا الأَمرِ عَلِيُّ بنُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِِّّ(ع) جَدُّهُ رَسَولُ اللهِ(ص)، وَ فِيهِ شُجَاعَةُ بَنِي هَاشِمِِ وَ سَخَاءُ بَنِي أُمَيِّةِ وَ زَهوُ ثَقِيفِِ》
♦️نه! سزاوارترین مردم به حکومت، علی بن الحسین(ع) است که جدّ او رسول خدا(ص) می باشد و در او شجاعت بنی هاشم، و سخاوت بنی امیه و بزرگی و خوشرویی بنی ثقیف جمع می باشد.(۵)
🏴در کربلا بعد از وداع با پدر، راهی میدان شد.
جنگ نمایانی کرد.
📋《ثُمَّ ضَرَبَهُ مُرّةُ بنُ مُنقِذِ عَلَى مَفرَقِ رَأسِهِ ضَربَةً صَرَعَتهُ، وَ ضَرَبَهُ النَّاسُ بِأَسيَافِهِم》
♦️تا اینکه مُرّة بن مُنقِد ناجوانمردانه با شمشیر از پشت، بر او حمله کرد و بر سر على اکبر(ع) کوبید، و سرش را شکافت و او به روى زین اسب افتاد.
📋《ثُمَّ اِعتَنَقَ فَرَسَهُ، فَاحْتَمَلَهُ الْفَرَسُ الى عَسْکَرِ الْأعْداءِ》
♦️تا اینکه از شدت زخم، حضرت على اکبر(ع) دست بر روی گردن مرکب انداخت و اسب او را در میان لشکر دشمن برد.
این علیست! پسر حسین(ع)! نامش علی(ع)! و اشبه الناس بالنّبی(ص)!
لحظه لحظه ی عقده گشایی و انتقام گیری است.
پس بدین ترتیب، لشكر دشمن دورش را گرفتند.
📋《فَقَطَّعُوهُ بِأَسيَافِهِم إربَاً إربَاً》
♦️از هر طرف شمشیر به او زدند و او را قطعه قطعه کردند.(۶)
و اینگونه بدن علی اکبر(ع) میزبان میهمانان ناخوشی چون تیر و شمشیر و نیزه شد.
وقتی امام حسین(ع) وقتی بالای سر جوانش آمد، دید بدن او را قطعه قطعه کردند.
به جوانان بنی هاشم فرمود :
📋《یافَتَیانَ بَنِی هَاشِم! اِحمِلُوُا اَخاکُم اِلَی الفُسطَاطِ》
♦️جوانان بني هاشم بياييد و جنازه برادرتان را به سوي خيمه ها ببريد.(۷)
زیارتى که از امام صادق(ع) نقل شده است درباره شدت این مصیبت مىخوانیم :
📋《وَلاتَسْکُنُ عَلَیْکَ مِنْ أَبیکَ زَفَرَةٌ》
♦️ای علی اکبر(ع)! سوز و گداز پدرت بر داغ تو هرگز تسلّى نیافت.(۸)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
دیدم اعضای تنت را جگرم سوخت علی
پاره های بدنت را جگرم سوخت علی
ناگهان زانویم افتاد زمین چون دیدم
طرز چانه زدنت را جگرم سوخت علی
باورم نیست که جسمت ز نظر پنهان است
نیزه بینم کفنت را جگرم سوخت علی
یوسفم! کاش که می شد به میان حرمت
ببرم پیرهنت را جگرم سوخت علی
👤محمود ژولیده
📚منابع :
۱)مجمع البحرين یازجی، ج۱، ص۳۵
۲)فرسان الهیجاء محلاتی، ج۱، ص۴۱۶
۳)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۲۰۰
۴)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۲
۵)مقاتل الطالبيّين ابوالفرج اصفهانی، ص۵۲
۶)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۳۶
۷)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۰۷
۸)کامل الزیارات ابن قولویه قمی، ص۲۳۹
@AsnadolMasaeb
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️
✍ #روضه_شماره 1️⃣3️⃣
👤 #حضرت_عباس_علیه_السلام
👤 #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
@AsnadolMasaeb
🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ عَلَى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ عَلَى اَوْلَادِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) وَ عَلَى اَصْحَابِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام)》🔶🔸
✅طبق نقل مقاتل، در روز عاشورا بر راس دو شهید کربلا ضربه محکمی کوبیدند :
1⃣ #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام :
درباره حضرت علی اکبر(علیه السلام) آمده است که؛
📋《..ثُمَّ ضَرَبَهُ مُرّةُ بنُ مُنقِذِِ عَلَى مَفرَقِ رَأسِهِ ضَربَةً صَرَعَتهُ》
♦️مُرّة بن مُنقِد با شمشیر بر سر على اکبر(ع) کوبید، و سر مبارکش را شکافت.(۱)
2⃣ #حضرت_عباس_علیه_السلام :
درباره حضرت عباس(ع) آمده است که؛
📋《..وَ ضَرَبَهُ مَلْعُونٌ بِعَمُودِِ مِن حَدِيدِِ》
♦️مردى از قبیله تمیم با عمود آهنین بر فرق مبارک حضرت(ع) کوبید.(۲)
در روز عاشورا حضرت علی اکبر(ع) را غافل و ناخودآگاه زدند.
نقل شده است که؛
📋《فَطَعَنَهُ مُرَّةُ بْنُ مُنْقِذٍ اَلْعَبْدِيُّ عَلَى ظَهْرِهِ غَدْراً فَضَرَبُوهُ بِالسَّيْفِ》
♦️مُرّة بن منقذ عبدی، غافل با نیزه به پشت او زد و سپس با شمشیر بر علی اکبر(ع) زد.(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
سر نیزه تنت را چه به هم ریخته اند
ذره ذره بدنت را چه به هم ریخته اند
سنگها روی لب خشک تو جا خوش کردند
این عقیق یمنت را چه به هم ریخته اند
وسط معرکه ای رفتی و گیر افتادی
سر فرصت بدنت را چه به هم ریخته اند
تابه حالا نشده بود جوابم ندهی
وای بر من دهنت را چه به هم ریخته اند
چشم من تار شده به چه مداواش کنم
یوسفم پیرهنت را چه به هم ریخته اند
عمه ات آمده تا دست به معجر ببرد
پدر بی کفنت را چه به هم ریخته اند
ابروان تو حسینی ست و چشمت حسنی ست
این حسین و حسنت را چه به هم ریخته اند
👤لطیفیان
📚منابع :
۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۴
۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۴۱
۳)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۵۷
@AsnadolMasaeb
#پرسش_و_پاسخ
سوال1⃣:منظور از «علی بن الحسین(ع)» در فراز پایانی زیارت عاشورا «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ..» کیست؟!
حضرت علی اکبر(ع) یا امام سجاد(ع)؟👇
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#امام_سجاد_علیه_السلام
@AsnadolMasaeb
پاسخ:
در بین فرزندانی که از امام حسین(ع) در کربلا به شهادت رسیدند، هیچ کس مقامش به اندازه علی اکبر(ع) نیست، برای همین امام سجاد(ع) او را در یک قبر ویژه، پایین پای امام حسین(ع) دفن کرد، ولی بقیه ی شهدای کربلا را در یک قبر دسته جمعی دفن کرد.
شیخ مفید در اینباره می نویسد :
📋《دَفَنُوا اَلْحُسَيْنَ(ع) حَيْثُ قَبْرُهُ اَلْآنَ وَ دَفَنُوا اِبْنَهُ عَلِيَّ بْنَ اَلْحُسَيْنِ اَلْأَصْغَرَ(ع) عِنْدَ رِجْلَيْهِ وَ حَفَرُوا لِلشُّهَدَاءِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ أَصْحَابِهِ اَلَّذِينَ صُرِعُوا حَوْلَهُ مِمَّا يَلِي رِجْلَيِ اَلْحُسَيْنِ(ع) وَ جَمَعُوهُمْ وَ دَفَنُوهُمْ جَمِيعاً مَعَاً》
♦️امام حسین(ع) را در جایی که اکنون قبر اوست به خاک سپردند، پسرش علی اکبر(ع) را پایین پای او دفن کردند و برای شهدای دیگر از اهل بیت و یارانش که با او شهید شده بودند، جایی نزدیک پای حضرت(ع) قبر کندند و همه را یکجا به خاک سپردند.(۱)
و این خود امتیازی برای علی اکبر(ع) نسبت به سایر شهدای اهل بیت(ع) در کربلا می باشد.
شخصیتی که در خَلق و خُلق و منطق شبیه حضرت رسول اکرم(ص) بوده است.
و برای تسلّی خاطر امام حسین(ع) دو بار به علی اکبر(ع) سلام داده شده است.
یک بار به صورت خاصه (عَلَی عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ) و یک بار هم به صورت عامه (عَلَى اَوْلَادِ الْحُسَيْنِ)!
اما با وجود اختلاف، منظور از علی بن الحسين(ع) در زيارت عاشورا، با توجه به قرائن، حضرت علی اكبر(ع) است! زيرا؛
1⃣این زیارت در مقام ذکر شهدای کربلا است؛ و از حیث شأن زمانی و مکانی، اشاره به روز عاشورا و سرزمین کربلا و کشته شدگان در آن روز دارد.
لذا امام حسین(ع) دارای سه پسر به نامهای علی بود، که از این اولاد، تنها دو تن در کربلا شهید شدند، اما از آنجایی که در برخی مقاتل از علی اصغر(ع) تعبیر به «عبدالله رضيع» یا «صَبِیّ» یا «وَلَد» یا «طفل» شده است، پس این سلام تنها بر حضرت علی اکبر(ع) صادق است.
2️⃣دلیل دوم سلامی است که در زیارت عاشورای غیر معروفه و زیارت وارث و زیارت مطلقه امام حسین(ع) به حضرت علی اکبر(ع) داده شده است که در آنجا، منظور از علي بن الحسين(ع)، حضرت علی اکبر(ع) می باشد.
مانند این فراز؛
📋《السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ الشَّهِيدِ، السَّلامُ عَلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ الشَّهِيد، السَّلامُ عَلَى الْعَبَّاسِ بْنِ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ الشَّهِيدِ》(۲)
در این زیارت، پس از علی بن الحسین(ع) لقب شهید آمده است، و این لقب برای حضرت زینالعابدین(ع) در زیارتنامهها و توسلات و ادعیه ها نیامده است.
مرحوم میرزا ابوالفضل تهرانی در شرح زیارت عاشورا می نویسد :
جمهور مورخین و نسّابین و محدثین فریقین، شهید را علی اکبر(ع) دانسته اند و این قول اصحّ و اسدّ است.(۳)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۱۴
۲)زاد المعاد مجلسی، ص۲۴۶
۳)شفاء الصدور تهرانی، ص۵۲۷
@AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙مقتل خوانی شهادت #حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام توسط #مقام_معظم_رهبری در روز عاشورا در خطبه های نماز جمعه تهران :👆
#مقتل_خوانی
#روضه_خوانی_علماء
@AsnadolMasaeb
📚پانزده داستان کوتاه و شنیدنی و موثق درباب آداب روضه و منبر و تکریم شعائر حسینی در سیره علماء :👇
#آداب_منبر
#سیره_علماء
#سخن_علماء
#روضه_خوانی_علماء
#آداب_روضه_خوانی
@AsnadolMasaeb
1️⃣فررند مرحوم «آیت الله العظمی مرعشی نجفی» نقل می کند که مرحوم پدرم در خاطره ای می فرماید؛
سالها پیش در نیمه های شب از جایی می گذشتم که از قضا با یک جوان مست عربده کش مواجه شدم.
آن جوان که متوجه شد، رهگذری طلبه هستم، با تحکم به من گفت :
آشیخ برایم روضه بخوان!
ابتدا امتناع کردم ولی سپس شروع کردم به روضه خواندن و جوان نیز به شدت گریه می کرد، به حدی که شانههایش تکان میخورد.
روضه را تمام کردم و وقتی خواستم خداحافظی کنم، گفت که من باید تا درب خانه شما را همراهی کنم تا یکی مثل من مزاحم شما نشود.
گذشت تا اینکه بعدها در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه(س) نشسته بودم که دیدم جوانی آمد و افتاد دست و پای من و به حضرت معصومه(س) قسمم داد که او را ببخشم، بعد که خودش را معرفی کرد متوجه شدم که همان جوان مست بود.
از آن شب به بعد به کلی دگرگون شده و توبه کرده بود و به نماز جماعت میآمد. این جوان تا آخر عمر در صف اول نماز جماعت حرم شرکت میکرد و وقتی هم که فوت کرد، تشییع و مراسم ختمش بسیار شلوغ بود.
#سیره_علماء
#روضه_خوانی_علماء
@AsnadolMasaeb
2️⃣درس خارج فقه و اصول «مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد آقا تبریزی» یکی از شلوغ ترین درسهای زمان حیات این مرجع بزرگوار بود.
«آیت الله حاج سید علی حسینی» یکی از اساتید حوزه علیمه قم نقل می کند که؛ روزی در اواخر ساعت درس، یکی از طلبهها به ایشان اشکالی کردند و ایشان هم جواب اشکال را کامل دادند، ولی آن طلبه قانع یا متوجه نشد و این بار سوالش را مجدد و به اصرار پرسید.
اما مرحوم آیت الله تبریزی به ادامه درس پرداختند فرمودند : بعد از درس، بس است، صحبت نکنید!
در این هنگام آن طلبه با صدای بلند می گوید : مگر اینجا مجلس «روضه» است که صحبت نکنیم؟!!
در این هنگام سکوت بر مسجد اعظم حاکم شد، و همه منتظر عکس العمل استادمان بودیم.
که دیدیم ایشان کتاب پیش روی خود را بستند و با قدری تامل، در حالی که اشک در چشمان ایشان حلقه زده بود و با آن دستمال سیاهی که همیشه به همراه داشتند، اشکشان را پاک کردند و با صدای حزن انگیزی فرمودند :
«من می خواستم روضه خوان بشوم، که مرجع شدم!»
#سیره_علماء
#روضه_خوانی_علماء
@AsnadolMasaeb
3️⃣ «استاد محمد عندلیب همدانی» از اساتید حوزه علمیه قم نقل می کند که؛
مرحوم «متقی همدانی» آن عالم پرهیزکار یکبار به بنده فرمودند :
روزی با پدر شما [مرحوم حاج میرزا حسین عندلیب] برای تفریح به باغهای اطراف همدان رفته بودیم، من به ایشان گفتم : در این فضای با صفا و با آن صوت زیبایت چند بیتی غزل از حافظ بخوان، پدرت گفت :
«آقای متقی! من این حنجره را وقف اهل بیت(علیهم السلام) و بالخصوص حسین بن علی(علیهماالسلام) کرده ام و در جای دیگر استفاده نمی کنم.»
#سیره_علماء
#روضه_خوانی_علماء
@AsnadolMasaeb
4️⃣حاج علی قصری از پیر غلامان تهران می گوید :
«مرحوم شیخ رضا سراج» در روز عاشورا همواره روضه حضرت علیاکبر(ع) را میخواند.
او عمامه از سر و عبا از تن در می آورد و بر روی منبر می ایستاد و شروع به مقتل خوانی می کرد.
او گفت :
«فَقَطََّعُوهُ بِسُیُوفِهِم إربَاً إربَاً»
جمعیت به آن گونه ای که مرحوم سراج انتظار داشت، حق مقتل را ادا نکرد.
مرحوم سراج به من گفت : تسبیحات را به من بده!
من تسبیحم را به او دادم و او تسبیح را بالا گرفت، و در حضور جمع پاره کرد و دانه های تسبیح زمین ریخت.
سپس گفت؛ ای مردم! بدن علی اکبر(ع) را مانند دانههای این تسبیح تکهتکه کردند.
مرحوم سراج از منبر پایین آمد و رفت و مردم همچنان بر سر و روی خود می زدند و می گریستند!
#سیره_علماء
#روضه_خوانی_علماء
@AsnadolMasaeb
5️⃣خاطره ای شنیدنی از «مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد آقا تبریزی» در مورد دوست هم دوره ای خود :👇
@AsnadolMasaeb
✅حجت الاسلام و المسلمین استاد حسینی نسب از جمله شاگران جوانی بود که درس خارج فقه «مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد آقا تبریزی» را درک کرده بود.
از ایشان نقل می کند که روزی ایشان در درس خارج خود، طلبه ها را برای رفتن به تبلیغ توصیه و آنان را دعوت به خواندن روضه های مستند می کردند.
در ضمنِ این توصیه، خاطره ای را نیز از جوانی خود تعریف نمودند.
ایشان فرمودند :
«در اوایل جوانی ام، با طلبه ای هم دوران بودم که از همان ابتدا علاقه وافری به منبر و روضه خوانی داشت و راه ما کم کم از هم جدا شد و من نیز متمرکز در تحصیل فقه و اصول در حوزه شدم.
گذشت تا اینکه، بعد از مدتها، او را دیدم، که احوال خود را برایم شرح داد.
او گفت : سالها منبر می رفتم و روضه می خواندم، کم کم در آن شهر پر آوازه و معروف شدم و مجالس زیادی از من دعوت به عمل می آمد.
دیگر فرصت کافی برای مطالعه و مراجعه نداشتم و هر روضه ای را که شنیده بودم، ضعیف یا بی سند، یا روضه هایی که خود، آنان را بافته بودم، همه را می خواندم.
و اگر به ندرت در مجلسی، کسی سند روضه ای را از من می پرسید، با کمال جسارت به دروغ می گفتم : بحارالانوار مجلسی!
سالیان سال به این منوال گذشت، تا اینکه شبی در عالم خواب دیدم که در صحرای محشر جواب گوی اعمال خویشم!
در آن لحظه، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) برای من تجسم شد و از من پرسید : فلانی! آن سخنان را از کجا می گفتی؟
من نیز که مانند عادت سابق، به دروغ، همه را به بحارالانوار ارجاع می دادم، به حضرت فاطمه(س) نیز گفتم : از بحارالانوار مجلسی!
در این حین، دیدم که علامه مجلسی در محضر حضرت فاطمه(س) حاضر شد!
حضرت(س) رو به او کرد و فرمود :
محمدباقر! آیا تو این سخنان را در بحار خود نوشته ای؟
علامه قسم خورد که من از اینها بی اطلاع هستم!
وقتی این سخن را شنیدم، دیگر تاب تحمل نگاه حضرت فاطمه(س) را نداشتم.
پس از شدت وحشت و اضطراب، ناگهان از خواب پریدم و گریستم و توبه نمودم و از همان لحظه به بعد، به خود قول دادم که هیچ گاه روضه بی سند و دروغ نخوانم!»
#سیره_علماء
@AsnadolMasaeb
6️⃣ «آیت الله العظمی شبیری زنجانی» از مراجع معظم قم در کتاب خود می نویسد :
از مرحوم «حاج میرزا علی محدث زاده» [فرزند «مرحوم شیخ عباس قمی»] نقل کردهاند که در عتبات روضه خواند، وقتی از منبر پایین آمد، «مرحوم آشیخ محمدعلی کاظمی» از ایشان پرسید : مدرک آن کجاست؟
ایشان یادش نبود لذا گفت من این را در جایی دیده ام، ولی الان نمی دانم.
خلاصه این قضیه برای حاج میرزا علی خوب تمام نمیشود.
حاج میرزا علی شب پدرش حاج شیخ عباس را در خواب می بیند و پدرش می گوید : من این مطلب را دیده ام ولی نمیدانم در کجا ذکر شده؟!!
ایشان توصیه میکند که وقتی مطلبی را میگویی باید مدرکش در دستت باشد. وقتی بدون سند مطلبی نقل می کنی، چنین گرفتاری برایت پیش میآید.
من این مطلب را در «نفس المهموم» در وقایع روز عاشورا صفحه فلان نوشته ام مراجعه کن.
حاجی میرزا علی از خواب بیدار میشود و به نفس المهموم مراجعه میکند و در همان صفحه مطلب را میبیند.
بعد حاج میرزا علی پیش آقای آشیخ محمد علی کاظمی میرود و ماجرای خواب را میگوید.
آشیخ محمدعلی میگوید : پس الان با هم برویم حرم تا من برایشان زیارت کنم.
#سیره_علماء
#روضه_خوانی_علماء
@AsnadolMasaeb