🔸🔶《اَلسَّلامُ عَلَيْکَ يَا حُسَینَ بْنَ عَلِيٍّ(عَلَیهِ السَّلامُ) وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکَاتُهُ》🔶🔸
✅بعد از رحلت حضرت رسول اکرم(ص)، در ماجرای هجوم، وقتی عمر بن خطاب شنید، که رسول اکرم(ص) به امیر المومنین امام علی(ع) دستور صبر داده، فهمید که می تواند با توان بیشتری به کار خود ادامه دهد و بلافاصله از ابوبکر بن ابی قحافه نیروی کمکی خواست.
او و یارانش این بار با پشتیبانی صد نفری که از قبل آماده بودند، حمله کردند و تا پشت درب نیم سوخته آمدند.
«طبرسی» می نویسد :
📋《فَأَرْسَلَ عُمَرُ يَسْتَغِيثُ فَأَقْبَلَ النَّاسُ حَتَّى دَخَلُوا الدَّارَ فَكَاثَرُوهُ》
♦️عمر از ابوبکر، نیروی کمکی خواست.
پس مردم مهاجم، هجوم دسته جمعی خود را به خانه حضرت فاطمه(س) دستور کار خود قرار دادند و همگی وارد خانه شدند.
📋《وَ بَادَرَ عَلِيٌّ(ع) إِلَى سَيْفِهِ لِيَأْخُذَهُ فَسَبَقُوهُ إِلَيْهِ فَتَنَاوَلَ بَعْضَ سُيُوفِهِمْ فَكَثُرُوا عَلَيْهِ فَضَبَطُوهُ》
♦️امام علی(ع) در این هنگام، به طرف شمشیر خود رفت؛ ولی آنان زودتر شمشیر را برداشتند و حضرت(ع) را دستگیر کردند.
📋《وَ أَلْقَوْا فِي عُنُقِهِ حَبْلًا أَسْوَدَ》
♦️و ریسمانی سیاه بر گردن امام علی(ع) انداختند، در حالی که او را می کشیدند.(۱)
🏴اما این حادثه آخرین بار نبود و تمامی نداشت، بلکه دقیقا بعد از پنجاه سال بعد در سال ۶۱ هجری دوباره بر نوه ی ایشان، یعنی امام سجاد(ع) این بار غلّ و زنجیر بر دست و گردن مبارکش زدند.
«طبری سنی» می نویسد :
📋《إِنَّ عُبَيدَ اللهِ أَمَرَ بِعَلِىِّ بنِ الحُسَينِ(ع) فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلَى عُنُقِهِ》
♦️عبيد اللّه بن زياد، دستور داد تا على بن حسين(ع) را تا گردن در غل و زنجیر كنند.(۲)
و در نقلی دیگر آمده است که؛
📋《كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ(ع) مُقَيَّدَاً مَغْلُولًا》
♦️امام سجاد(ع) در غل و زنجیر بود.(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
اسرار نهان را سر بازار كشیدند
آتش به دل عترت اطهار كشیدند
دروازۀ ساعات كه در شأن حرم نیست
ناموس خدا را سوی انظار كشیدند
بازار یهود آبروی اهل حرم رفت
از پیرهن پارۀ ما كار كشیدند
با سوت و كف و هلهله و رقص و جسارت
دردِ دل ما را همه جا جار كشیدند
تا خواست، تماشایی مان كرد ستمگر
با بی ادبی در بر حضّار كشیدند
ای كاش كه چون كوفه غم سیلی مان بود
ما را به سوی مجلس كفار كشیدند
ای كاش فقط سنگ به سرها زده بودند
بر گریۀ ما قهقهه بسیار كشیدند
هر بار كه بی عاری شان خنده بما زد
زخمی به دل حیدر كرار كشیدند
ای سهل بگو از صدقه سوخت دل ما
خون از جگر احمد مختار كشیدند
از مردمشان هیزتر اینجا خودشانند
خون بود كه از چشم علمدار كشیدند
با این كه خدا، حافظ ناموس خودش بود
با حرف كنیزی به جگر خار كشیدند
از مجلس بیگانه به ویرانه كه بردند
فریاد سر عصمت دادار كشیدند
ما را پس از آن بزم شراب اشك نمانده
بس چوب به لب های گهر بار كشیدند
با رأس بریده سخن این بود دمادم
یك آیه بخوان، كار به اغیار كشیدند
این شام بلا لكّۀ ننگی است به تاریخ
اسرار نهان را سر بازار كشیدند
👤محمود ژولیده
📚منابع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۸
۲)تاريخ طبری، ج۴، ص۳۵۲
۳)تفسیر قمی، ج۲، ص۳۵۳
@AsnadolMasaeb
📚سال شهادت امام سجاد(علیه السلام)؟
1⃣نظریه اول : ﴿سال۹۴ قمری﴾
«فَإِنَّهُ مَاتَ فِي سَنَةِ أَرْبَعٍ وَ تِسْعِينَ»
👥قائلین :
۱)شیخ مفید(۴۱۳ق)(۱)
۲)شیخ طوسی(۴۶۰ق)(۲)
۳)ابن اثیر(۶۳۰ق)(۳)
۴)اربلی(۶۹۳ق)(۴)
۵)مجلسی(۱۱۱۰ق)(۵)
2⃣نظریه دوم : ﴿سال ۹۵ قمری﴾
«مَاتَ فِي سَنَةِ خَمْسٍ وَ تِسْعِينَ»
👥قائلین :
۱)شیخ کلینی(۳۲۹ق)(۶)
۲)مسعودی(متوفی قرن چهارم)(۷)
📚روز شهادت امام سجاد(علیه السلام)؟
دو نقل مشهور در میان سایر نقلهای دیگر!
1⃣نظریه اول : ﴿۱۲ محرم﴾
«فِي ثَانِی عَشَرَ اَلْمُحَرَّمِ»
👥قائل :
۱)طبرسی(۵۴۸ق)(۸)
2⃣نظریه دوم : ﴿۲۵ محرم﴾
«فِي خَمْسَةَ وَ عِشْرِينَ اَلْمُحَرَّمِ»
👥قائلین :
۱)اربلی(۶۹۳ق)(۹)
۲)کفعمی(۹۰۵ق)(۱۰)
۳)شیخ طوسی(۴۶۰ق)(۱۱)
۴)سید محسن امین(۱۳۷۱ق)(۱۲)
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۱۳۹
۲)مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص۷۸۷
۳)الکامل ابن اثیر، ج۴، ص۲۳۸
۴)كشف الغمة اربلی، ج۲، ص۲۹۴
۵)بحارالانوار مجلسی، ج۴۶، ص۱۵۱
۶)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۶۸
۷)مروج الذهب مسعودی، ج۳، ص۱۶۰
۸)اعلام الوری طبرسی، ص۲۵۶
۹)کشف الغمه اربلی، ج۲، ص۲۹۴
۱۰)المصباح کفعمی، ص۵۰۹
۱۱)مصباح المتهجد شیخ طوسی، ص۷۸۷
۱۲)اعیان الشیعه امین، ج۱، ص۶۲۹
@AsnadolMasaeb
4️⃣ #دو_خط_روضه
﴿لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَ
لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ﴾
✅هنگامی که آیه مودت یعنی «قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَىٰ» نازل شد، خداوند متعال به حضرت رسول اکرم(ص) امر فرمود که به آنان بگو : من هیچ پاداشی از شما بر رسالتم درخواست نمیکنم جز دوستداشتن نزدیکانم[اهل بیتم]! (شوری۲۳)
✍طبق منابع #امام_سجاد_علیه_السلام هنگام بازگشت از شام، برای مردم مدینه خطبه ای خواندند که در فرازی از آن آمده است که حضرت(ع) فرمود :
«وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ النَّبِيَّ(ص) تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي قِتَالِنَا كَمَا تَقَدَّمَ إِلَيْهِمْ فِي الْوِصَايَةِ بِنَا لَمَا زَادُوا عَلَى مَا فَعَلُوا بِنَا»
♦️به خدا قسم! اگر حضرت رسول اکرم(ص) به جای سفارش به رعایت حال ما خاندانش، فرمان میداد با ما جنگ کنند، بیش از این نمی توانستند با ما چنین کاری بکنند!(۱)
﴿وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ﴾
📚منبع :
۱)اللهوف سید بن طاووس، ص۲۰۰
✍ کانال #اسناد_المصائب
🆔 @AsnadolMasaeb
💍به فرموده #امام_رضا_علیه_السلام نقش نگین انگشتر #امام_سجاد_علیه_السلام عبارت؛ «خَزِیٌ و شَقِیٌ قَاتِلُ الْحُسَینِ بْنِ عَلِیِِِّ(ع)» بود.
یعنی؛
قاتل حسین بن علی(ع) رسوا و بدبخت است.(۱)
📚منبع :
۱)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۱
@AsnadolMasaeb
2️⃣ #موضوع_مطلب : «آداب منبر و تبلیغ و روضه خوانی»
👤 #استاد_عندلیب_همدانی :
#آداب_منبر
#سخن_علماء
#آداب_روضه_خوانی
#آسیب_شناسی_مداحی
#باید_و_نباید_های_روضه_خوانی
@AsnadolMasaeb
1⃣کرامت تراشی و خرافه پردازی ممنوع!🚫
🎙منبر حسینی و محفل منسوب به اهل بیت(علیهم السلام) باید مشعل نور باشد و هدایت.
باید اندیشه ساز باشد نه اندیشه سوز!
باید خرافه ستیز باشد نه خرافه پرداز
و خرافه پذیر!
⚠️حال آیا اگر اساس چنین مجالسی
به خواب و خرافه گذشت و مطالب کذب و مجعول و بی پایه طرح شد و
به جای بیان اخلاق و آداب و عقائد اسلامی، برای عالمی یا زاهدی کرامت تراشی کردیم و یا به لفاظی و بازی با واژه ها پرداختیم ، ناسپاسی چنین نعمتِ بی نظیر و بزرگی را نکرده ایم؟!!
@AsnadolMasaeb
2⃣سخنرانان مذهبی در ترازوی نقد!✍
✅در نوبت پیشین، سخن از لزوم نقد عملکرد روحانیون به میان آمد.
در همین زمینه به عنوان کسی که بیش از چهل سال پیشینه ی حوزوی و بیش از سی سال سابقه ی سخنرانی داشته و نیز با توجه به این که رشد و نمو من در بیت وعظ و خطابه بوده، عرض می کنم که؛
آفتهای عظیم و خطرناکی را در این
شجره ی طیبه می بینم!
که اگر از بین نروند، دیگر نباید انتظاری از منبر و خطابه داشت!!
۱)سرمایه ی اندک علمی برخی از اهل منبر
۲)بی فکر و مطالعه سخن گفتن
۳)عوام زدگی(به خوشایند مستمعین سخن گفتن!!)
۴)بیان مطالبی که بر فرض صحت بی نتیجه است و دردی از مستمع دوا نمی کند.
۵)غلوّ
۶)عدم بهره برداری از منابع متقن
@AsnadolMasaeb
3⃣برآورده کردن انتظارات مستمعین!👥
✅مخاطبین از خطیب انتظار دارند، بر دانسته های آنها بیفزاید.
نه اینکه "تکرار مکرّراتی" کند که بارها شنیده اند!
نمیتوان با معلوماتِ اندک دینی،
بر این "مَسند بزرگ" تکیه زد!
نمیتوان با مطالعه چند کتابِ معمولی و شنیدن چند نوار سخنرانی، خود را خطیب دانست!!!
نمی توان وقت گرانبهای مردم را با بیان خرافه و خواب تلف کرد!
@AsnadolMasaeb
4⃣لزوم ارتباط هیئات حسینی با علما!♻️
✅وقتیهیئت های حسینی با محوریت علمای فهیم و آگاه به زمان نباشد؛
وقتی مجالس دینی به دست برخی از مداحنمایانِ غالی و بی سواد نباشد؛
وقتی برخی از واعظ نماهای بی بهره از علم و اخلاق دینی، یکّه تاز محافل مذهبی شدند؛ انتظاری به جز ترویج خرافه و باطل از این جمع میتوان داشت؟!
روشنفکر نمایان خرافه پندار از یک سو
و مداحنمایان دروغگو و روحانینماهای خرافهپرداز از سوی دیگر، مانند دو لبه قیچی هستند که خواسته یا ناخواسته هدف مشترکی دارند و آن دور شدن مردم از حقایق ناب دینی است.
@AsnadolMasaeb
5⃣وظیفه مستمعین چیست؟👂
✅حال که بساط خرافه گویی گسترده است، ما خرافه پذیر نباشیم!
🔰حال که بعضی برای تقویت ایمان خلق، دروغ پردازی می کنندما تصدیقشان نکنیم.
🔰حال که به نام عرفان، غیر معصومی را مثل قرآن میشمرند و میگویند [لا یمسه الا المطهرون] ما به قرآن کریم جسارت نکنیم.
🔰حال که برخی عملاً غیر معصوم را با معصوم یکی میپندارند، ما بر خطا نرویم.
🔰حال که روزی از شاه نعمت الله ولی، و روزی از نوستر آداموس و... بهره جسته و پیشگویی می کنند ما از موازین عقلانی و عقلایی دین، خارج نشویم.
🔰حال که عده ای با دین خدا بازی میکنند، بدعت در دین مینهند، ما استفاده ابزاری از دین نکنیم.
@AsnadolMasaeb
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️
✍ #روضه_شماره 9️⃣5️⃣
👤 #زهیر_بن_قین_رحمه_الله
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#از_شهدای_کربلا
@AsnadolMasaeb
🔸🔶《السَّلامُ عَلی زُهَیْرِ بْنِ الْقَیْنِ الْبَجَلِیِّ وَ رَحْمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَكاتُهُ》🔶🔸
✅زهیر بن قین به همراه همسرش در سال ۶۰ هجری از سفر مکه به سمت کوفه باز می گشت که در منزلی به نام «زَرُود» با کاروان امام حسین(ع) یک جا فرود می آیند.
مردى از قبیله بنى فزارة که با زهیر هم سفر و هم عقیده بود، مى گويد :
📋《كُنَّا مَعَ زُهَيْرِ بْنِ اَلْقَيْنِ اَلْبَجَلِيِّ حِينَ أَقْبَلْنَا مِنْ مَكَّةَ نُسَايِرُ اَلْحُسَيْنَ(ع) فَلَمْ يَكُنْ شَيْءٌ أَبْغَضَ إِلَيْنَا مِنْ أَنْ نُسَايِرَهُ فِي مَنْزِلٍ، فَإِذَا سَارَ اَلْحُسَيْنُ(ع) تَخَلَّفَ زُهَيْرُ بْنُ اَلْقَيْنِ، وَ إِذَا نَزَلَ اَلْحُسَيْنُ(ع) تَقَدَّمَ زُهَيْرٌ، حَتَّى نَزَلْنَا فِي مَنْزِلِ لَمْ نَجِدْ بُدّاً مِنْ أَنْ نُنَازِلَهُ فِيهِ، فَنَزَلَ اَلْحُسَيْنُ(ع) فِي جَانِبٍ، وَ نَزَلْنَا فِي جَانِبٍ》
♦️ما با زهير بن قين بجلى همسفر بوديم، هنگامى كه از مكه حركت كرده بوديم همراه حسين(ع) راه مىرفتيم، ولى از اينكه با او در يك منزل همنشين شويم بشدت پرهيز مىكرديم به طورى كه هيچ چيزى نزدمان مبغوضتر از اين نبود كه با حسين(ع) در يك منزل فرود بياييم. از اين رو وقتى حسين(ع) در حركت بود، ما عقب می افتادیم و وقتی حسین(ع) در منزلی فرود می آمد، ما منزلی را پیش می افتادیم!
[اين روند ادامه داشت تا اینکه] در جايى كه هيچ چارهاى جز منزل كردن در كنار حسین(ع) نداشتهايم، فرود آمدیم.
لذا حسين(ع) در گوشهاى و ما نیز در گوشه ديگرى منزل كرديم.
📋《فَبَيْنَا نَحْنُ جُلُوسٌ نَتَغَدَّى مِنْ طَعَامٍ لَنَا إِذْ أَقْبَلَ رَسُولُ اَلْحُسَيْنِ(ع) حَتَّى سَلَّمَ ثُمَّ دَخَلَ فَقَالَ : يَا زُهَيْرَ بْنَ اَلْقَيْنِ!
إِنَّ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ(ع) بَعَثَنِي إِلَيْكَ لِتَأْتِيَهُ!
فَطَرَحَ كُلُّ إِنْسَانٍ مَا فِي يَدِهِ حَتَّى كَأَنَّ عَلَى رُءُوسِنَا اَلطَّيْرَ》
♦️هنگامى كه ما بر سر سفرۀ غذا نشسته بوديم فرستادۀ حسين(ع) آمد، سلام كرد و داخل شد، گفت :
زهير بن قين! امام حسين بن على(ع) مرا دنبال شما فرستاده، تا نزد او بيايى!
ناگاه همگى هر چه در دست داشتيم به زمين انداختيم [و ميخكوب شديم] گويى پرندهاى بر سرمان نشسته بود!
زهیر ابتدا قبول نکرد ولی «دَلهَم بنت عمرو» همسر زهیر، خطاب به زهیر گفت :
📋《أَ يَبْعَثُ إِلَيْكَ اِبْنُ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) ثُمَّ لاَ تَأْتِيهِ؟!!
سُبْحَانَ اَللَّهِ! لَوْ أَتَيْتَهُ فَسَمِعْتَ كَلاَمَهُ، ثُمَّ اِنْصَرَفْتَ》
♦️پسر رسول خدا(ص) دنبالت مىفرستد تو از رفتن اباء می کنی و نمىروى؟!!
سبحان الله! برو صحبتش را بشنو بعد برگرد.
پس زهیر قبول کرد و به سمت خیمه گاه امام حسین(ع) رفت.
چیزی نگذشت که زهير از نزد حضرت(ع) بازگشت.
آن هم با چهرهاى بشّاش و درخشان و خطاب به یاران و همسفران خود گفت :
📋《مَنْ أَحَبَّ مِنْكُمْ أَنْ يَتْبَعَنِي؛ وَ إِلاَّ فَإِنَّهُ آخِرُ اَلْعَهْدِ! فَأَمَّا أَنَا فَإِنِّي أَسْتَوْدِعُكُمُ اَللَّهَ!》
♦️هر كس مىخواهد، دنبال من بيايد وگرنه اين آخر همراهى و ديدار ما با يكديگر است!
امّا من شما را به خدا مىسپارم!
سپس به همسرش گفت :
📋《أَنْتِ طَالِقٌ، اِلْحَقِي بِأَهْلِكِ، فَإِنِّي لاَ أُحِبُّ أَنْ يُصِيبَكِ مِنْ سَبَبِي إِلاَّ خَيْرٌ》
♦️تو را طلاق مىدهم نزد خانوادهات بازگرد!
دوست ندارم به واسطۀ من، به شما چيزى جز خير برسد.(۱)
پس زهیر با کاروان امام حسین(ع) همراه شد، تا اینکه کاروان امام(ع) در منزل (ذی حسم) با سپاه حر بن یزید ریاحی برخورد کرد.
امام حسین(ع) خطابهای ایراد فرمودند و طی آن از دگرگونی دنیا و کژیهای حاکم شده بر جامعه و پست و ناچیز بودن زندگی، سخن گفته و فرمودند :
«...مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل پرهیز نمیکنند؛ مؤمن باید حق طلب و مایل به لقای پروردگار باشد؛ مرگ را من جز شهادت نمییابم و زندگانی را غیر از ننگ و خفّت نمیدانم.»
پس از اتمام سخنرانی امام(ع)، زهیر نخستین کسی بود که آمادگی خود را برای اجرای دستورهای آن حضرت(ع) اعلام داشت؛ و گفت :
📋ً《قَدْ سَمِعْنَا هَدَاكَ اللَّهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) مَقَالَتَكَ وَ لَوْ كَانَتِ الدُّنْيَا لَنَا بَاقِيَةً وَ كُنَّا فِيهَا مُخَلَّدِينَ لَآثَرْنَا النُّهُوضَ مَعَكَ عَلَى الْإِقَامَةِ》
♦️ای پسر پیامبر(ص) که خداوند تو را قرین هدایت بدارد، گفتارت را شنیدیم!
به خدا سوگند که اگر ما میتوانستیم برای همیشه در این دنیا زندگی کنیم و تمام امکانات آن را در اختیار داشتیم، باز هم شمشیر زدن در رکاب تو را انتخاب میکردیم.
امام(ع) نیز در پاسخ، برای او دعای خیر کرد.(۲)
@AsnadolMasaeb
ادامه مطالب :👇
گذشت تا اینکه شب عاشورا فرا رسید.
امام حسین(ع) در شب عاشورا یاران را درون خیمه ای بزرگ جمع نمود تا آنهایی که آمده اند برای پست و مقام، برای مال و غنیمت و برای دنیا، آنها را مرخّص کند و غربال نماید و دانه درشت ها را برچیند.
پس در خطاب به یارانش فرمود :
📋《أَلَا وَ إِنِّي لَأَظُنُّ یَومَاً أَنَّهُ آخِرُ يَوْمٍ لَنَا مِنْ هَؤُلَاءِ أَلَا وَ إِنِّي قَدْ أَذِنْتُ لَكُمْ فَانْطَلِقُوا جَمِيعاً فِي حِلٍّ لَيْسَ عَلَيْكُمْ مِنِّي ذِمَامٌ هَذَا اللَّيْلُ قَدْ غَشِيَكُمْ فَاتَّخِذُوهُ جَمَلًا》
♦️آگاه باشيد که يک روز بیشتر از عمر ما نمانده است.من امشب شما را مرخص کردم و بيعت خود را از گردن شما برداشتم، بر شما حرجی نيست و شما را به اختیار خودتان گذاشتم و نسبت به خود، بر شما عهده و ذِمامی ندارم.
اینک شب فرا رسیده است و پوشش آن شما را در بر گرفته است؛ آن را چون شتر راهواری بگیرید و متفرّق شوید!(۳)
📋《تَفَرَّقُوا فِی سَوادِ هذَا اللَّیْلِ وَ ذَرُونِی وَ هؤُلاءِ الْقَوْمَ، فَإِنَّهُمْ لا یَطْلُبُونَ غَیْرِی، وَ لَوْ أَصابُونِی وَ قَدَرُوا عَلى قَتْلی لَما طَلَبُوکُمْ》
♦️اکنون در این سیاهى شب، پراکنده شوید و مرا با این گروه دشمن تنها بگذارید، که آنان تنها مرا مى طلبند و اگر بر من دست یابند و مرا به قتل برسانند، دیگر به سراغ شما نخواهند آمد!(۴)
کلام امام(ع) تمام شد و حضرت(ع) مشاهده کرد که کسی حضرت(ع) را تنها نگذاشت و حتی همگی تا پای جان ایستاده اند، و یک به یک وفاداری خود را به حضرت(ع) اعلام می کنند.
حضرت عباس(ع) به نمایندگی از بنی هاشم و زهیر بن قین به نمایندگی از غیر بنی هاشم ایستاد و گفت :
📋《وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّي قُتِلْتُ ثُمَّ نُشِرْتُ ثُمَّ قُتِلْتُ حَتَّى أُقْتَلَ هَكَذَا أَلْفَ مَرَّةٍ وَ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَدْفَعُ بِذَلِكَ الْقَتْلَ عَنْ نَفْسِكَ وَ عَنْ أَنْفُسِ هَؤُلَاءِ الْفِتْيَانِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ》
♦️به خدا سوگند! دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم، و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه، تا خداوند تو و اهل بیتت را از کشته شدن در امان دارد!(۵)
پس امام(ع) خطاب به آنان فرمود :
📋《أَمَّا بَعْدُ، فَإنِّی لَا أَعْلَمُ أَصْحَابًا أَوْفَی وَلَا خَیرًا مِنْ أَصْحَابِی، وَلَاأَهْلَ بَیتٍ أَبَرَّ وَلَا أَوْصَلَ مِنْ أَهْلِ بَیتِی؛ فَجَزَاکمُ اللَهُ عَنِّی خَیرَ الْجَزَآءِ》
♦️من حقّاً اصحابی باوفاتر و بهتر از اصحاب خودم، و نه اهل بیتی نیکوکارتر و با صِله و پیوندتر از اهل بیت خودم سراغ ندارم؛ پس خداوند شما را از طرف من به بهترین جزائی پاداش دهد!(۶)
در صبح روز عاشورا، امام حسین(ع) بعد از اقامه نماز صبح، سپاه خود را سازماندهی کرد و زهیر بن قین را در جناح راست و حبیب را فرمانده جناح چپ و حضرت ابوالفضل(ع) را با پرچم در قلب لشکر خود قرار داد.(۷)
در ظهر روز عاشورا وقتی هنگام نماز شد، حضرت(ع) برای اقامه ی نماز خوف برای در امان ماندن از تیرهای دشمن، به ناچار، به زهير بن قين و سعيد بن عبدالله فرمود که در حین اقامه ی نماز، جلوتر از همه بایستند و دیگران هم پشت آنان برای اقامه نماز قرار بگیرند.(۸)
زهیر پس از کسب اجازه از امام(ع) عازم میدان نبرد شد در حالی که این رجز را میخواند :
📋《انَا زُهَیْرٌ وَانَا ابْنُ الْقَیْنِ،
اذُودُکُمْ بِالسّیْفِ عَنْ حُسَیْنِ،
انَّ حُسَيناً احَدُ السِّبْطَينِ،
مِنْ عِتْرَةِ البَرِّ التَقِىّ الزِّيْنِ
ذَاكَ رَسُولُ اللَّهِ غَيْر المَيْنِ،
اضْرِبُكُمْ وَلا ارى مِنْ شَيْنِ》
♦️من زهیر پسر قین هستم با شمشیر خود از حریم حسین(ع) دفاع میکنم.
حسین(ع) یکی از دو نواده رسول خدا(ص) است، از خاندانی که نیکی و تقوا زینت آن هاست، و اکنون او فرستاده پاک خدا از دو نسل نبوی است و من شما را میکشم و عیب نمیدانم.(۹)
زهیر دلاورانه جنگید تا اینکه سرانجام زهیر به دست کثیر بن عبدالله شعبی و مهاجر بن اوس تمیمی به درجه رفیع شهادت رسید.(۱۰)
خوارزمی مینویسد :
هنگامی که زهیر بر زمین افتاد، امام حسین(ع) به او فرمود :
《لَایَبعَدَنَّکَ الَلهُ یَا زُهَیرُ وَ لَعَنَ اللهُ قَاتَلَکَ لَعنَ الذَّینَ مَسَخَهُم قَردَةً وَ خَنَازِیرَ》
♦️خداوند تو را از رحمت خود دور نگرداند و قاتل تو را لعنت کند، به مانند کسانی که ملعون گشتند و به صورت بوزینه و خوک مسخ شدند.(۱۱)
@AsnadolMasaeb
ادامه مطالب :👇
وقتی امام حسین(ع) بدنهاى پاك و پاره پاره یارانش را دید كه بر روى خاك كربلا افتاده است و دیگر كسى نمانده است كه از او حمایت كند و نیز بیتابى اهلبیت(ع) را مشاهده فرمود، در مقابل سپاه دشمن ایستاد و آنان را مورد خطاب قرار داد و فرمود :
📋《هَلْ مِنْ ذَابٍّ يَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللهِ(ص)؟
هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ يَخَافُ اللَّهَ فِينَا؟
هَلْ مِنْ مُغِيثٍ يَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا؟
هَلْ مِنْ مُعِينٍ يَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِي إِعَانَتِنَا؟》
♦️آیا یارى کنندهاى هست که با امید به عنایت خداوند به یارى ما برخیزد؟
آیا کسى هست که از حرم رسول خدا(ص) دفاع کند؟
آیا خداپرستى در میان شما پیدا مىشود که از خدا بترسد و ستم بر ما روا ندارد؟
آیا فریادرسى هست که براى خدا به فریاد ما برسد؟(۱۲)
اسنتصار و استغاثه امام حسین(ع) در دل دشمن اثر نکرد و از همین رو امام(ع) مقابل اجساد مطهر یارانش آمد و خطاب به آنان فرمود :
📋《يَا مُسْلِمَ بْنَ عَقيلٍ، وَ يَا هانِىَ بْنَ عُرْوَةَ، وَ يا حَبيبَ بْنَ مَظاهِرَ، وَ يا زُهَيْرَ بْنَ الْقَيْنِ، وَ يَا أَبْطالَ الصَّفا، وَ يا فُرْسانَ الْهَيْجاءِ》
♦️ای حبیب بن مظاهر! ای زهیر بن قین! ای مسلم بن عوسجه! و..
اى دلاور مردان خالص! و اى سواران میدان نبرد!
📋《مالي أُناديكُمْ فَلا تُجيبُوني، وَ أَدْعُوكُمْ فَلا تَسْمَعُوني؟! أَنْتُمْ نِيامٌ أَرْجُوكُمْ تَنْتَبِهُونَ؟
فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ(ص) لِفَقْدِكُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ، فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِكُمْ، أَيُّهَا الْكِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ》
♦️چرا شما را ندا مى كنم ولى كلام مرا نمىشنوید؟!
شما را فرا مى خوانم، ولى مرا اجابت نمىكنید؟!
پس اینان زنان آل رسولند که پس از شما یاوری ندارند.
از خواب برخیزید ای کریمان و در برابر این یاغیان پَست از اهل بیت رسول خدا(ص) دفاع کنید.(۱۳)
در زیارت منسوب به ناحیه مقدسه، از وفاداری و ایثار زهیر اینگونه تجلیل شده است :
📋《السَّلامُ عَلی زُهَیْرِ بْنِ الْقَیْنِ الْبَجَلِیِّ، الْقائِلِ لِلْحُسَیْنِ وَقَدْ اذِنَ لَهُ فِی الانْصِرافِ : لا وَاللَّهِ لا یَکُونُ ذلِکَ ابَداً، اتْرُکُ ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ اسیراً فِی یَدِ الَاعْداءِ وَانْجُو! لا ارانِیَ اللَّهُ ذلِکَ الْیَوْمَ》
♦️سلام بر زهیر بن قین بَجَلیّ، کسی که وقتی امام حسین(ع) به او اجازه بازگشت داد، به حضرت عرض کرد :
به خدا سوگند، نه، هرگز چنین نخواهد شد. آیا فرزند رسول خدا(ص) را اسیر در دست دشمنان رها کرده، خود را نجات دهم؟
خدا آن روز را به من ننماید.(۱۴)
پس از شهادت زهیر، همسرش دَلهم به غلام او گفت :
📋《اِنطَلِق فَكَفِّن مَولاَكَ》
قَالَ : فَجِئتُ فَرَأَيتُ حُسَينَاً(ع) مُلقَىً!
فَقُلتُ : اُكَفِّنُ مَولَاي وَ أَدَعُ حُسَينَاً؟!!
فَكَفَّنتُ حُسَينَاً، ثُمَّ رَجَعتُ فَقُلتُ ذَلِكَ لَهَا!
فَقَالَت : أَحسَنتَ!
وَأَعطَتنِي كَفَنَاً آخَرَ، وَقَالَت : إِنطَلِق فَكَفِّن مَولاَكَ، فَفَعَلتُ!》
♦️برو مولایت را کفن کن!
غلام گفت : وقتی آمدم، حسین(ع) را بی کفن مشاهده کردم، با خود گفتم :
مولایم را کفن کنم و حسین را واگذارم؟
آنگاه حسین(ع) را کفن پوشانده و برگشتم.
وقتی قصه را برای همسر زهیر باز گفتم، مرا آفرین گفت و کفنی دیگر به من داد و گفت : برو مولایت را کفن کن، و من چنین کردم.(۱۵)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
سلام ما به زهیر و دلاورىهایش!
که بود شاهد عشق حسین و مولایش
هر آنچه خواست که سر پیچد از کمند حسین
نشد که داشت به دل، جذبهی تولّایش
گذشت از ره عثمانى و حسینى شد
چنان که از دل و جان سرسپرد در پایش
کسى که در ره قرآن و یارى اسلام
هزار بار شهادت بُدى تمنّایش
شهادتش به جبین، داغ سرفرازى زد
چو دید آن همه ایثار و فضل و تقوایش
سعادت ابد از فیض جاننثارى یافت
که قطره بود ولى عشق کرد دریایش
گرفت اوج به افلاک با دعاى حسین
که ریخت خون شریفش به کربلاى حسین
👤موئد
📚منابع :
۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۷۲
۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۷۹
۳)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱
۴)اللهوف سید بن طاووس، ص۹۰
۵)امالی شیخ صدوق، ص۱۵۶
۶)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۱
۷)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۲۰
۸)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۲۰
۹)بحارالانوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۵
۱۰)مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۲۵
۱۱)مقتل الحسین(ع) خوارزمی، ج۲، ص۲۳
۱۲)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۱۶
۱۳)مقتل الحسین(ع) ابی مخنف، ص۱۳۳
۱۴)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۴۹۳
۱۵)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۱، ص۴۸۵
@AsnadolMasaeb
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️
✍ #روضه_شماره 0️⃣6️⃣
👤 #عبدالله_بن_عمیر_کلبی_رحمه_الله
👤 #ام_وهب_بنت_عبد_رحمها_الله
#انصار_الحسین_علیه_السلام
#از_شهدای_کربلا
@AsnadolMasaeb