7⃣نقوش و تصاویر منتسب به ائمه اطهار(علیهم السلام) بر روی توق(طوق) و تیغه های «عَلَم» که به اتفاق همه مراجع تقلید باید از آن اجتناب کرد و نسبت دادن این تصاویر به ائمه ی اطهار(علهیم السلام) جایز نیست.
#علم_عزاداری
#شعائر_حسینی
#تحریفات_عاشورایی
@AsnadolMasaeb
✅یکی از رسم های غلط و بی اساس و بدون پشتوانه و کاملا خرافی که متاسفانه مراسم برگزاری آن در سالهای اخیر در روز عاشورا شدت گرفته، مراسم «عَلَم جوشی» است.
این عمل مطمئناً مصداق هتک و وهن مذهب، مخصوصا موجب وهن شعائر امام حسین(علیه السلام) می باشد.
طرفداران این حرکت شنیع معتقدند که؛
«عَلَم در روز عاشورا آن هم به دست افرادی خاص جان می گیرد و به جوش و خروش در می آید و تا جایی که از جوشش نیافتد و تا جان ندهد، آرام نمی گیرد و این جوشش عَلَم سالی یک مرتبه و آن هم در ظهر روز عاشورا اتفاق می افتد!!!»
اما در واقع این حرکات، ساختگی و نمایشی است و متاسفانه به نیت های مختلف برگزار می شود، در حالی که کاملا خرافه می باشد و هیچ پشتوانه ی تاریخی و استنادی هم ندارد.
اما سوال اینجاست که؛
چرا باید اصرار بر گنجاندن این چنین مراسمی در مراسمات عزاداری باشیم؟
چرا بانی سنتی باشیم که این گونه به جعلیات دامن زده می شود؟
چرا بانی سنت پسندیده ی گفتمان حقایق نباشیم؟
✍در روایتی از معصوم آمده است که، فرمود :
«مَنِ إِسْتَنَّ بِسُنَّةٍ حَسَنَةٍ فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَيْءٌ وَ مَنِ إِسْتَنَّ بِسُنَّةٍ سَيِّئَةٍ فَعَلَيْهِ وِزْرُهَا وَ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَيْرِ أَنْ يَنْقُصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَيْءٌ»
هر کس سنت و روش خوبی بنیان نَهد، اجر آن و اجر تمام کسانی که به آن عمل می کنند را خواهد داشت، بدون اینکه از اجر عمل کنندگان چیزی کم شود.
و هر کس که سنت و روش بدی بنیان نهد، وزر و گناه آن و همچنین وزر و گناه تمامی کسانی که به آن عمل می کنند را خواهد داشت، بدون اینکه از گناهان عمل کنندگان به آن چیزی کاسته شود.(۱)
شما این روایت را با سنت های بی اساس و بی پایه مانند قمه زنی و علم جوشی و جعلیات امروزی تطبیق دهید.
از جمله معضلاتی که دامان واقعه ی بزرگ عاشورا را گرفته، سخنان و مراسمات بی پایه و بی اساس درباره آن است.
ورود افراد غیر متخصص در بیان وقایع، تکیه بر نگاه حزن آمیز داشتن در مورد وقایع، کار را به اینجا رسانیده است.
و از خداوند منّان خواهانیم که عاملان ورود این عمل خرافی به شعائر و برگزار کنندگان آن را هدایت بفرماید.
📚منبع :
۱)الإختصاص شیخ مفید، ص۲۵۱
@AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎
🎥نمونه ای از مراسم خرافی #علم_جوشی!
@AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎
🎥نمونه ای دیگر از مراسم خرافی #علم_جوشی!
@AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎
🎥نمونه ای دیگر از مراسم خرافی #علم_جوشی!
@AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎
🎥نمونه ای دیگر از مراسم خرافی #علم_جوشی!
@AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎⚠️🕎
🎥نمونه ای دیگر از مراسم خرافی #علم_جوشی!
@AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰انتقاد و اعتراض به جا و شجاعانه ی آیت الله سید حسن عاملی(امام جمعه شهر اردبیل) نسبت به مراسم خرافی «عَلَم جوشی» :
«علم جوشی کاملا خرافه است، یعنی چه؟ عَلَم جوش میاد! عَلَم جوش میاد!
کاملا یک چیز مزخرفی است و آن را در عزاداری ها راه ندهید و اصلا به تماشای آن هم نروید.
دنیا ما را مسخره می کند و عزاداری یک امر در سطح بین المللی است.»
و در جایی دیگر؛
«مروجین این خرافات را با تمام توان از محیط روستا طرد کنید، چرا که این گونه خرافات نه در شأن دین، نه در شأن مذهب و نه در شأن ملت بزرگ ماست.
از سال آینده نیروی انتظامی باید با تمام توان از این خرافات جلوگیری کند و سردمداران آنها را که از ارادت مردم به اهل بیت(علیه السلام) سوء استفاده می کنند به جزای اعمالشان برساند.»
✅ایشان مطمئنا مصداق روایت حضرت رسول اکرم(ص) می باشد که ایشان می فرماید :
«إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي اُمَّتِي فَعَلَى الْعَالِمِ أَنْ يُظْهِرَ عِلْمَهُ»
هرگاه بدعتها در ميان امتم پديدار شوند، بر عالم واجب است كه علم خود را آشكار سازد.
و در ادامه روایت؛
«فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ، فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ»
پس عالمی که چنین نكند، لعنت خدا بر او باد!(۱)
در روزگاری که گاهی از علماء و روحانیون در گفتن حقایق و مبارزه با خرافات و صریح گویی در مقابله با این مسائل، مصلحت سنجی می کنند و استخاره می گیرند و از گفتن آن خودداری می کنند، وجود امثال این عالم بزرگوار مایه ی مباهات است.
چون شعائر امام حسین(علیه السلام) و عزاداری ایشان اصلا شوخی بردار نبوده و مسلما محل اهمال گری و مماشات نیست.
📚منبع :
۱)الكافى کلینی، ج۱، ص۵۴
@AsnadolMasaeb
✅خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید :
📋﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا﴾
♦️ای افراد با ایمان! نگویید : «راعنا»؛ بلکه بگویید : «أنظرنا»!(۱۵)
جریان از این قرار بود که مسلمانان صدر اسلام هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) مشغول سخن گفتن بود و بیان آیات و احکام الهی میکرد، گاهی از او میخواستند کمی با تأنّی سخن بگوید تا بتوانند مطالب را خوب درک کنند، و سؤالات و خواستههای خود را نیز مطرح نمایند، برای این درخواست جمله «راعنا» را به کار میبردند.
♦️«راعنا» دو ریشه دارد :
۱)«الرعی» به معنی مهلت دادن!
۲)«الرعونه» به معنی کودنی و حماقت است!
مسلمانان از راعنا با ماده «الرعی» به معنی مهلت دادن استفاده می کردند، ولی یهود همین کلمه «راعنا» را در معنای دوم استعمال میکردند.
که در صورت اول مفهومش این است «به ما مهلت بده» ولی در صورت دوم این است که «ما را احمق کن»!
در اینجا برای یهود دستاویزی پیدا شده بود که با استفاده از همان جملهای که مسلمانان میگفتند، پیامبر(ص) یا مسلمانان را استهزاء کنند.
آیه نازل شد و برای جلوگیری از این سوء استفاده به مؤمنان دستور داد به جای جمله «راعنا»، جمله «انْظُرْنا» را به کار برند که همان مفهوم را میرساند، و دستاویزی برای دشمن لجوج نیست.
از این آیه به خوبی استفاده میشود که مسلمانان باید در برنامههای خود مراقب باشند که هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتی از یک جمله کوتاه که ممکن است سوژهای برای سوء استفاده دشمنان گردد احتراز جویند.
از اینجا تکلیف مسلمانان در مسائل بزرگتر و بزرگتر روشن میشود، هم اکنون گاهی اعمالی از ما سر میزند که از سوی دشمنان داخلی، یا محافل بین المللی سبب تفسیرهای سوء و بهرهگیری بلندگوهای تبلیغاتی آنان میشود، وظیفه ما این است که از این کارها جدا بپرهیزیم و بیجهت بهانه به دست این مفسدان داخلی و خارجی ندهیم.(۱۶)
که مسئله #علم_جوشی نیز مصداقی برای این قضیه است و دشمن خواهان ترویج خرافات است.
✍در تاریخ آمده است که هنگامى كه حضرت رسول اکرم(ص)، «معاذ بن جبل» را برای تبلیغ به يمن اعزام نمود، دستور داد :
«يَا مُعَاذُ! أَمِتْ أَمْرَ الجاهِليَّةِ إلّا ما سَنَّهُ الإسلام وَ أظهِرْ أَمرَ الإسلامِ كُلَّهُ صَغِيرَهُ وَ كَبيرَهُ»
اى معاذ! آثار جاهليت و افكار و عقايد خرافى را، از ميان مردم نابود كن، و سنن اسلام را كه همان دعوت به تفكر و تعقل است، زنده نما!(۲)
حضرت(ص) در برابر تودههاى زيادى از عرب كه ساليان درازى افكار جاهلى و عقائد خرافى بر آنها حكومت كرده بود؛ چنين می فرمود :
«أَلَا! إِنَّ كُلَّ مَأْثُرَةٍ كَانَتْ فِي الْجَاهِلِيَّةِ تَحْتَ قَدَمَيَّ»
بدانید که با پديد آمدن اسلام، كليۀ مراسم و عقايد و وسايل افتخارِ موهوم و خرافه، محو و نابود گرديد و زير پاى من قرار گرفت.(۳)
📚منابع :
۱)برگزیده تفسیر نمونه آیت الله مکارم، ج۱، ص۱۰۷
۲)تحف العقول حرّانی، ص۲۵
۳)ذخائر العقبى محب الدین طبری، ج۱، ص۲۴۵
@AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روضه_خوانی
🎙ذکر مصیبت #امام_حسین_علیه_السلام با نوای مرحوم سید محمد کوثری(ره) در حسینیه جماران سال ۱۳۶۰
شکر خدا را که در پناه حسینیم
گیتی از این خوبتر پناه ندارد
@AsnadolMasaeb
2⃣1⃣1⃣روز بیستم محرم سال ۶۱ هجری قمری، دفن بدن #جون_بن_حوی_رحمه_الله غلام #امام_حسین_علیه_السلام در کربلا
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅در بین یاران امام حسین(علیه السلام)، نام یک غلام سیاه چهره ای به چشم می خورد، که به جهانیان ثابت کرد که معرفت حجّت خدا به صورت نیکو نیست بلکه به سیرت و طینت پاک است.
او ابتدا غلام ابوذر غفاری بود که بعد از رحلت ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمؤمنین(ع) و بعد از شهادت ایشان، به خدمت امام حسن(ع) و سپس در خدمت امام حسین(ع) در آمد و همراه آن حضرت(ع) از مدینه به مکّه و از مکه به کربلا آمد و در کربلا حضور یافت.(۱)
جون اسلحه شناس بود و در تعمیر و آمادهسازی سلاح، مهارت بسیاری داشت.
امام سجاد(ع) میفرماید :
شبی که فردای آن، پدرم کشته شد، من در بستر بودم و عمهام زینب(س) از من پرستاری میکرد و پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود.
📋《یُعَالِجُ سَیْفَهُ وَ یُصْلِحُهُ》
♦️جُون مشغول تعمیر و آمادهسازی سلاح بود.(۲)
هنگامی که جنگ، در روز عاشورا شدّت گرفت او خدمت امام حسین(ع) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست.
حضرت(ع) فرمود :
📋《أَنْتَ فِي إذْنٍ مِنِّي، فَإِنَّما تَبِعْتَنَا طَلَبَاً لِلْعَافِيَةِ فَلَا تَبْتُلْ بِطَرِيقِنَا》
♦️تو از طرف من اجازه رفتن داری در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی، اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.
جَون خود را به قدم های مبارک امام حسین(ع) انداخت و بوسید و گفت :
📋《یَابْنَ رَسُولِ الله(ص)! اَنَا فِی الرَّخاءِ اَلْحَسُ قِصَاعَکُمْ وَ فِی الشِّدَّهِ اخْذُلُکُمْ؟
وَ اللهِ اِنَّ ریحِی لَمُنْتِنٌ وَ اِنَّ حَسَبِی لَلَئِیمٌ وَ اِنَّ لَوْنِی لاََسْوَدٌ فَتَنَفَّسْ عَلَیَّ بِالْجَنَّهِ لَیَطیّبَ ریحِی وَ یَشْرُفَ حَسَبِی وَ یَبْیَضَّ لَوْنی لا وَ اللهِ لا اُفارِقُکُمْ حَتّى یَخْتَلِطَ هَذَا الدَّمُّ الاَْسْوَدُ مَعَ دِمائِکُمْ》
♦️ای پسر رسول خدا(ص)! هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، حالا که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟
آقای من! بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است.
ای ابا عبدالله(ع)! لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم.
نه آقای من! از شما جدا نمی شوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد.(۳)
جون می گفت و گریه می کرد به حدّی که امام حسین(ع) نیز گریستند و اجازه دادند.
با آنکه جون پیرمردی شده بود، ولی بچّه ها در حرم با او انس فراوانی داشتند.
او به کنار خیمه ها برای خداحافظی و طلب حلالیّت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند.
هر یک را به زبانی ساکت و به خیمه ها فرستاد و مانند شیری غضبناک روی به آن قوم ناپاک کرد.
او جنگ نمایانی کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخم های فراوانی به او وارد کردند.
هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین(ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود :
📋《اَللّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهَهُ وطَیِّبْ ریحَهُ، وَاحْشُرْهُ مَعَ الاَْبْرارِ، وَ عَرِّفْ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مُحَمَّد(ص) وَ آلِ مُحَمَّد(ص)》
♦️خدایا! رویش را سفید و بویش را خوش گردان و با نیکان محشور کن و با محمد(ص) و آل محمد(ص) آشنا ساز.(۴)
از برکت دعای حضرت(ع) روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید.
بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جُوْن، غلام ابی ذر غفاری را پیدا کردند، در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطّر بود و سپس او را دفن کردند.
مرحوم مجلسی روایتی را از امام محمد باقر(ع) که به نقل از امام سجاد(ع) نقل میکند که :
📋《أَنَّ النَّاسَ كَانُوا يَحْضُرُونَ الْمَعْرَكَةَ وَ يَدْفِنُونَ الْقَتْلَى فَوَجَدُوا جَوْناً بَعْدَ عَشْرَةِ أَيَّامٍ يَفُوحُ مِنْهُ رَائِحَةُ الْمِسْكِ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ》
♦️هنگامى كه گروهى در ميدان جنگ آمدند تا اجساد شهيدان آل محمّد را دفن نمايند جسد اين غلام يعنى جون را بعد از ده روز در حالى يافتند كه بوى مشك از آن مي وزيد.(۵)
نام او در زیارت ناحیه مقدسه این چنین آمده است :
📋«اَلسَّلَامُ عَلَی جَوْنٍ مَوْلَی أَبِیذَرٍّ الْغِفَارِی»(۶)
📚منابع :
۱)رجال شیخ طوسی، ص۹۹
۲)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۹۴
۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۰۸
۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۳
۵)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۵، ص۲۴
۶)المزار الکبیر ابن مشهدی، ص۵۰۴
@AsnadolMasaeb
3⃣1⃣1⃣کاروان روءس شهدای کربلا و ماجرای اسلام آوردن راهب مسیحی!👇
#روز_شمار_عاشورا
@AsnadolMasaeb
✅داستان اسلام آوردن راهب مسیحی، در منابع متعددی از کتب شیعه و اهل سنت، ذکر شده است از جمله؛
در کتاب الخرائج و الجرائح قطب الدین راوندی[متوفی سال۵۷۳ق](۱) و کتاب تذکرۀ الخواص ابن جوزی[متوفی سال۶۵۴ق](۲) و همچنین در کتاب مناقب ابن شهرآشوب[متوفی سال۵۸۸ق] ذکر شده است.
👤سید ابن طاووس درباره افرادی که سر مبارک امام حسین(ع) را حمل می کردند، می نویسد :
📋《لَمّا قُتِلَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِي(ع) وَ حَمَلُوا بِرَاءْسِهِ جَلَسُوا يَشْرَبُونَ وَ يَجِيى ءُ بَعْضُهُمْ بَعْضا بِالرَّاءْسِ فَخَرَجَتْ يَدُ وَ كَتَبَتْ بِقَلَمٍ حَديدٍ عَلَى الْحائِطِ :
اَ تَرْجُو اءُمَّةٌ قَتَلَتْ حُسَيْناً،
شَفاعَةَ جَدِّهِ يَوْمَ الْحِسابِ؟!》
♦️وقتی امام حسين(ع) به درجه شهادت نائل آمد، سر مطهر آن جناب را به سوى شام مى بردند و در هر منزلى كه فرود مى آمدند، حمل كنندگان آن سر مقدس مى نشستند و شراب می خوردند و بعضى از ايشان آن سر انور را به نزد بعضى ديگر مى آورد.
پس در آن حين، دستى از غيب بيرون آمد و با قلم آهنى اين شعر را بر ديوار نوشت :
آيا امتى كه حسين(ع) را كشتند، در روز قيامت اميد شفاعت جدّ او را دارند؟!
📋《فَلَمَّا سَمِعُوا بِذلِکَ تَرَکُوا الرَّأْسَ وَ هَزِمُوا》
♦️ماموران ابن زياد چون اين صحنه را ديدند، سر مبارک امام حسین(ع) را رها کردند و همگى از ترسشان گريختند.(۳)
👤ابن شهر آشوب این قضیه را با داستان کامل راهب مسیحی می نویسد :
وقتی عُبیدالله بن زياد به سرکردگی خولی بن یزید أصبَحی سر امام حسين(ع) را همراه با زنان و اطفال از نسل رسول اکرم(ص) که سخت در بندشان كرده بود، سوار بر شترِ بى جهاز به سمت شام نزد یزید بن معاویه فرستاد.
لشگریان هرگاه در منزلى فرود مى آمدند، سر را از صندوق مخصوص آن بيرون مى آوردند و آن را بر سرِ نيزه مى كردند و همه شب تا هنگام حركت، از آن، محافظت مى كردند و سپس آن را به صندوق، باز مى گرداندند و حركت مى كردند.
لشکر خولی، در یکی از شبها در کنار دیر راهبی در حوالی شهر حلب، منزل کرده و سر مبارک را بر نیزه کرده و دور او نشسته و از آن حراست می کردند.
و همگی به شُرب خمر مشغول گشتند.
در آنجا در سه نوبت دستی از غیب بیرون شده بر دیوار بیرونی دیر و عبادتگاه، ابیاتی در لعن و عذاب قاتلان امام حسین(ع) می نوشت.
لشکریان از این ابیات خوف کرده و عیش و طرب رها را رها کردند و از صاحب دیر درخواست کردند که شب را در درون دیر بگذرانند.
آن غذا بر آنان ناگوار شد و آن شب با ترس خوابیدند.
نیمه شب، صدایی به گوش راهب رسید، چون گوش داد ذکر تسبیح و تقدیس الهی شنید.
راهب برخاست و سر از پنجره ی دیر بیرون کرد.
📋《رَأَى الرّاهِبُ نوراً مِن مَكانِ الرَّأسِ إلى عَنانِ السَّماءِ، فَأَشرَفَ عَلَى القَومِ》
♦️راهب دید از صندوقی که در کنار دیوار نهاده اند، از جايگاهِ سر مبارک امام حسین(ع)، تا دوردستِ آسمان نور عظیمی به جانب آسمان بالا می رود.
📋《وَ قالَ: مَن أنتُم؟
قالوا: نَحنُ أصحابُ ابنِ زِيادٍ.
قالَ: وهذا رَأسُ مَن؟
قالوا: رَأسُ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ، ابنِ فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللَّهِ(ص).
قالَ: نَبِيُّكُم؟
قالوا: نَعَم.
قالَ: بِئسَ القَومُ أنتُم، لَو كانَ لِلمَسيحِ وَلَدٌ لَأَسكَنّاهُ أحداقَنا》
♦️آن راهب به آنان رو كرد و گفت :
شما كيستيد؟
گفتند : ما ياران ابن زياد هستيم.
راهب گفت : اين سرِ كيست؟
گفتند : سرِ حسين بن على بن ابى طالب پسر فاطمه، دختر پيامبر خدا(ص) است.
راهب مسیحی گفت : پيامبرتان؟!
گفتند : آرى.
راهب گفت : قوم بدى هستيد!
اگر مسيح(ع) فرزندى داشت، او را بر بالاى چشمانمان جاى مى داديم.
راهب بسی ناراحت و محزون شد و برای نگه داشتن سر امام حسین(ع) برای یک شب به سپاهیان ابن زیاد پیشنهاد وسوسه انگیزی داد.
📋《ثُمَّ قالَ : هَل لَكُم في شَيءٍ؟
قالوا : وما هُوَ؟
قالَ : عِندي عَشَرَةُ آلافِ دينارٍ تَأخُذونَها، وتُعطونِّي الرَّأسَ يَكونُ عِندي تَمامَ اللَّيلَةِ، وإذا رَحَلتُم تَأخُذونَهُ!
قالوا: وما يَضُرُّنا، فَناوَلوهُ الرَّأسَ، وناوَلَهُمُ الدَّنانيرَ، فَأَخَذَهُ الرّاهِبُ، فَغَسَلَهُ وطَيَّبَهُ، وتَرَكَهُ عَلى فَخِذِهِ، وقَعَدَ يَبكي اللَّيلَ كُلَّه》
♦️سپس راهب گفت : آيا موافقيد كارى كنيم؟
گفتند : چه كارى؟
گفت : ده هزار دينار، نزد من است.
آن را مى گيريد و در عوض امشب، سر را به من مى دهيد و آن را هنگام حركت، از من پس مى گيريد.
گفتند : براى ما زيانى ندارد.
سر را به او دادند و دينارها را داد و سر را گرفت و آن را شست و خوشبو كرد و روبروی خود قرار داد و همه شب را به گريه نشست.
@AsnadolMasaeb
ادامه مطلب :👇
آنگاه، راهب از حضرت مسیح(ع)، عاجزانه می خواهد، سر مبارک امام حسین(ع)، که نورانیت را به سمت آسمان و با حالتی معجزه گونه، ساطع می کند، با راهب، سخن بگوید.
📋《وَ قَالَ : يا رَبِّ! بِحَقِّ عِيسَى تَأمُرُ هذَا الرَّأسَ بِالتَّكَلُّمِ مَعِي!
فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، وَ قَالَ : يا راهِبُ، أيَّ شَيءٍ تُريدُ؟
قالَ : مَن أنتَ؟
قالَ : أنَا ابنُ مُحَمَّدٍ المُصطَفى(ص)، وأنَا ابنُ عَلِيٍّ المُرتَضى(ع)، وأنَا ابنُ فاطِمَةَ الزَّهراءِ(س)، وأنَا المَقتولُ بِكَربَلاءَ، أنَا المَظلومُ، أنَا العَطشانُ، فَسَكَتَ.》
♦️راهب، سرش را بلند كرد و گفت : پروردگارا! به حقّ عيسى، به اين سر بگو كه با من، سخن بگويد.
سر مبارک امام(ع)، به امر الهی، با راهب سخن گفت : اى راهب! چه مى خواهى؟
راهب گفت : تو كيستى؟
امام(ع) فرمود : من، فرزند محمّدِ مصطفى(ص) و پسر علىِ مرتضى(ع) هستم. پسر فاطمه زهرا(س) و مقتول كربلايم. من، مظلوم و تشنه كامم» و ساكت شد.
📋《فَلَمّا أسفَرَ الصُّبحُ.
قالَ : يا رَأسُ، لا أملِكُ إلّانَفسي!
فَوَضَعَ الرّاهِبُ وَجهَهُ عَلى وَجهِهِ!
فَقالَ : لا أرفَعُ وَجهي عَن وَجهِكَ حَتّى تَقولَ : أنَا شَفيعُكَ يَومَ القِيامَةِ.
فَتَكَلَّمَ الرَّأسُ، فَقالَ: ارجِع إلى دينِ جَدّي مُحَمَّدٍ(ص).
فَقالَ الرّاهِبُ : أشهَدُ أن لا إلهَ إلَّا اللَّهُ، وأشهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسولُ اللَّهِ، فَقَبِلَ لَهُ الشَّفاعَةَ.》
♦️و صبحگاه گفت : اى سر! من اختياردار جز خود نيستم!
راهب، صورت به صورتش نهاد و گفت : صورتم را از صورت تو بر نمى دارم تا بگويى : من، شفيع تو در روز قيامت هستم!
سر به سخن در آمد و گفت : به دين جدّم محمّد(ص)، درآى!
راهب گفت : گواهى مى دهم كه خدايى جز خداوند نيست و گواهى مى دهم كه محمّد(ص) پيامبر خداست.
آن گاه سر مبارک حسين(ع) پذيرفت كه شفاعتش كند.
📋《ثُمَّ خَرَجَ عَنِ الدَّيرِ وما فيهِ، وصارَ يَخدِمُ أهلَ البَيت(ع)》
♦️آن گاه راهب، از دِير (عبادتگاه) و راه و عقيده اى كه در آن بود، خارج شد و خادم اهل بيت(علیهم السلام) گرديد.(۴)
📚منابع :
۱)الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۵۸۰
۲)تذکرۀ الخواص ابن جوزی، ص۲۶۳
۳)اللهوف سید بن طاووس، ص۱۷۳
۴)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۶۰
@AsnadolMasaeb